🎧 صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضای ستاد برگزاری کنگره بزرگداشت علامه طباطبائی. ۱۴۰۲/۸/۱۷ 💻 Farsi.Khamenei.ir

نصف بیشترشان شهید شده‌اند. آن پشت نوشته: اشجع الناس، من غلب هواه! شجاع‌ترین مردم، کسی است که به هوای نفسش غلبه کند. 👈 سَری بزنید

+ میگه فقط خدا ! _ میگم کدوم خدا ؟ 👈 سَری بزنید @ghonootekhomar

🎧 صوت کامل بیانات صبح امروز رهبر انقلاب پس از بازدید از نمایشگاه دستاوردهای نیروی هوافضای سپاه پاسداران. ۱۴۰۲/۸/۲۸ 💻 Farsi.Khamenei.ir

🎧 صوت کامل بیانات صبح امروز رهبر انقلاب در دیدار مدال‌آوران و قهرمانان ورزش کشور. ۱۴۰۲/۹/۱ 💻 Farsi.Khamenei.ir

🎬 مستند «چلو کتابی» 📍روایتی درباره یکی از رستوران‌های کشور که در سالن غذاخوری، کتابخانه‌ای در دسترس عموم قرار داده... ⏱| مدت زمان: 5 دقیقه 👈 سَری بزنید @ghonootekhomar

♨️️ چرا حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها با چنان مقام قدسی برای بازپس‌گیری فدک اقدام کردند؟ #استاد_مطهری پاسخ می‌دهند. خیلی زیبا 👌 @talabehtehrani

بین راه،کنار جاده با لباس سربازی شاید دقایقی طولانی منتظر ایستاده بود؛٣٠کیلومتری مقصد بودم که همسفر شدیم.می‌گفت از۱۵سالگی بجای تحصیل،در کابینت‌سازی و MDF مهارت پیدا کرده و بخاطر کسب و کار و معیشت خانواده ۲سال دیرتر به خدمت رفته و اضافه خدمت خورده بود! و خدا می‌داند که تمام دغدغه‌اش فاصله گرفتن از تخصص و بازار کاری بود که ادامه و ثمرش بدون مدرک پایان خدمت هم میسر نبود! طبق آمار ستاد کل نیروهای مسلح،سالانه چند صدهزار نفر،مشمول اعزام به خدمت سربازی هستند که چیزی حدود ۴۰درصد از آن‌ها،دارای مدارک دانشگاهی هستند معتقدم خدمت سربازی،یکی از عوامل مهم از دست رفتن فرصت‌های شغلی حداقل برای جوان‌های تحصیل‌کرده و دارای مهارت و مدرک است.سربازی با ایجاد شکاف زمانی بین فارغ التحصیلی و ورود به بازار کار،باعث فرسایش دانش و تخصص آن‌ها می‌شود؛البته اگر بخواهیم از ناگفته‌های تلخ دو سال تجربه بعضی از جوان‌های سربازی‌رفته،صرف‌نظر کنیم! به نظر می‌رسد مسؤولان ستاد کل نیروهای مسلح، به جای هدر دادن عمر این جوان‌ها بر روی برجک نگهبانی یا گماشتن‌شان به کارهای عبث و نامرتبط در پادگان‌ها و کلانتری‌ها،بهتر است به فکر آزاد کردن‌شان از بند سربازی و سپردن آن‌ها به مناسبات متعارف بازار کار باشند آیا زمان آن فرا نرسیده است تا برنامه پربازده‌تری برای این دو سال مهم از عمر جوانان این مملکت طراحی گردد؟ در پی: البته اصل آموزش و آمادگی حداقلی جوانان برای جنگ احتمالی در کشور منطقی و پذیرفته است اما آنچه پذیرفته نیست عدم اصلاح روند کنونی و تبعیض در انتخاب محل خدمت برای بعضی از سربازان است! ✍روح‌الله متوسل 👈سَری بزنید

گاو نباشیم‼️ کاری که ‎نظام سرمایه‌داری با ما می‌کند همین است مدرنیته منهای خویشتن حقیقی، انسان را گاو فرض می‌کند به او عینکی می‌دهد که با یک تصویر موهوم و خیالی از خوشبختی، سرگرم شود تا هر چه می‌تواند شیرش را بدوشد و بعد از آن او را با هزاران حسرت و آرزوی بر باد رفته و سراب دست‌نیافتنی در بدبختی‌هایش رها کند. 👈 سَری بزنید @ghonootekhomar

... با کریمان کارها دشوار نیست 🥩 قربانی آذرماه ۱۴۰۲ 👈 سَری بزنید @bakariman_Qom @ghonootekhomar

حمیدرضا (میررکنی) تعریف می‌کرد که یک بار توی اتوبوس دکتر مهدی پارسا (استاد فلسفۀ دانشگاه علامه طباطبایی با گرایش فلسفۀ پست مدرن فرانسوی که دو سالی هم هست به اروپا مهاجرت کرده) رو می‌بینه و شروع می‌کنن با هم صحبت کردن. لا‌به‌لای حرف‌ها دکتر پارسا دربارۀ این ادعا که جمهوری اسلامی دچار فساد سیستماتیکه می‌گه «اون‌هایی که این حرف رو می‌زنن نمی‌فهمن فساد سیستماتیک یعنی چی! فساد اگر توی جمهوری اسلامی سیستماتیک بود که دیگه کسی نمی‌تونست پرونده‌های فساد اقتصادی و سیاسی و ... رو افشا کنه در حالی که مدام این اتفاق می‌افته و توی اخبار می‌شنویم. فساد سیستماتیک یعنی فرانسه! فرانسه فسادش سیستماتیکه و برای همین هم کسی نمی‌تونه مچش رو بگیره و قابل اصلاح نیست» حرف‌های این چند روز اخیر دربارۀ فساد «چای دبش» و چماقی که مدام دوست و دشمن یکی در میون سر جمهوری اسلامی و رئیسی می‌زنه، منو یاد این خاطرۀ جالب انداخت. همه نظام و دولت رو مسخره می‌کنن و کسی این وسط به این نکته توجه نمی‌کنه که آیا اگر نظام ارادۀ کشف و رفع فساد رو نداشت، باز هم این موارد آشکار می‌شد؟ آیا اگر واقعاً فساد در جمهوری اسلامی سیستماتیک بود، می‌شد افشاش کرد؟ شما نمی‌تونید بخشی از هوا رو مشخص یا محصور کنید، هوا همۀ هواست. نمی‌شه در وسط لجن غوطه خورد و بخش مشخصی از لجن رو نشون داد، لجن همۀ لجنه. فساد سیستماتیک هم همین‌طوره، یک «کُلِ پیوسته» است. اگر ساختاری دچار فساد سیستماتیک باشه، یعنی بالذات فاسده و در چیزی که ذاتاً فاسده، چطور می‌شه یک جزء فاسد رو نشون داد و افشا کرد؟ آدمی که دروغ‌گو نیست رو می‌شه متوجه دروغش شد، اما آدمی که همیشه دروغ می‌گه، چطور می‌شه راست و دروغش رو تشخیص داد؟ «چیز» ذاتاً فاسد، تمام اجزاء و شئوناتش فاسده و دیگه نمی‌تونید جزء کوچکی ازش رو جدا کنید و بگید «اِه فساد ایناهاش!»، اصلاً قابل تشخیص نیست! اراده‌ای که در جمهوری اسلامی و دولت برای کشف و رفع فساد وجود داره رو چماق نکنیم سر خودش بزنیم و حُکم اعدام براش ببریم! در سفیدیه که لکۀ سیاه معلوم می‌شه، در سیاهی که دیگه لکه‌ای وجود نداره تا نشونش بدیم... @Jaieebaraye...

🎧 صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضای ستاد کنگره بزرگداشت شهدای استان آذربایجان شرقی. ۱۴۰۲/۹/۱۵ 💻 Farsi.Khamenei.ir

ولی این آخر کار نبود❗️ علی «علیه‌السلام» به زبیر چه گفت❓ حالا من يک قضيۀ تاریخی را برایتان نقل می‌کنم که غالب شما شنیده‌اید. در جنگ جمل، طلحه و زبير بيعتشان را با علی شکستند! علی «علیه السلام» وقتی که با آنها مقابل شد، زبیر را صدا زد که زبير! بيا کارت دارم. حضرت خودش را خلع سلاح کرد و با لباس عادی جلو رفت! امّا زبير با همان پوشش مسلحانه­‌اش جلو آمد! علی «علیه السلام» به زبیر فرمود: چرا به جنگ من آمده‌ای؟ او هم پاسخی داد که مورد بحث من نیست. بعد علی «علیه السلام» گفت: اين مطلبی را که می‌گويی، دروغ است! زبیر هم نتوانست حرف حضرت را انکار کند! یعنی زبیر پذیرفت که دلیلش برای جنگ با علی، دروغ و خلاف واقع است. لذا محکوم شد که ادعايش دروغ است. بعد اميرالمؤمنين به زبیر گفت: من می‌خواهم جريانی را برايت يادآوری کنم؛ روزی به دیدار پیغمبر آمده بودی و حضرت سوار بر مرکب بود. همین‌که چشم حضرت به من افتاد، سلام کرد. يعنی پیغمبر پیش از من، به من سلام کرد. تو آنجا خنديدی و گفتی: يارسول‌الله! علی از تکبّرش دست بر نمی‌دارد! یادت هست که پیغمبر فرمود: علی اصلاً تکبّر ندارد. بعد رو به تو کرد و فرمود: آيا علی را دوست داری؟ تو هم گفتی: به خدا قسم که او را دوست می‌دارم! بعد پيغمبر به تو فرمود: والله که روزی از روی ظلم با او خواهی جنگید. یادت هست؟! زبیر نتوانست انکار کند و همین‌که ماجرا را شنید، گفت: «استغفرُالله ربّی و اتوب و اليه» من اين ماجرا را فراموش کرده بودم. اگر اين جریان يادم بود، به جنگ با تو نمی‌آمدم؛ ولی چه‌کار کنم که کار از کار گذشته، دو لشکر مقابل هم صف کشيده‌اند و بيرون رفتن از جنگ برای من عار است! علی به او فرمود: عار بهتر از نار نيست؟! زبير هم برگشت و رفت. عبدالله پسرش جلو آمد و گفت: اين صحبت­‌ها چه بود؟ زبیر هم گفت: علی مطلبی را به ياد من آورد که فراموش کرده بودم؛ من ديگر دست از جنگ برداشتم و به جنگش نمی‌روم. برای همین کناره‌گيری کرد و رفت. من يک مثال زندۀ تاريخی زدم که قابل انکار نيست. اين چه تفکّری بود که زبیر را به این نتیجه رساند که صحنه را ترک کند و برود؟ چرا زبیر وقتی فهمید این کارش باطل است، رفت و همراه علی نشد؟! برای اینکه فکر می‌کرد آدم می‌تواند نه با حق باشد و نه با باطل؛ خیال می‌کرد این‌طوری می‌تواند خودش را نجات دهد. درست است که با ترک میدان جنگ، به شقاوت رویارویی با امیرالمؤمنین دچار نشد، ولی این آخر کار نبود. یعنی حتّی با این کار، به راه حق نرفت؛ چون انسان يا با حق است و در راه درست، یا با باطل است و در گمراهی! 📚 مجتبی تهرانی، سلوک عاشورایی، منزل ششم: حق و باطل، انتشارات مؤسسه فرهنگی پژوهشی مصابیح‌الهدی، جلسه ۱۳، ۸، اسفند ماه ۱۳۸۶. 👈 سَری بزنید @ghonootekhomar

🍉🍉🍉 پویش یلدای ۱۴۰۲ 🎊 یک دقیقه مهربان‌تر؛ یک دریا همدلانه‌تر (پخت حداقل ۳۰۰۰ پرس چلوکباب ...) ❤️ 🔔 به رسم هر ساله در شب یلدا، کودکان و خانواده‌های نیازمند را میهمان یک وعده غذای گرم و خوشمزه کنیم...

5041721059650409

متوسل با لمس،👆شماره کارت کپی می‌شود! 🟢🟢🟢 و پذیرش عقیقه‌ها و قربانی‌ها برای این امر خداپسندانه _گروه جهادی رسانه‌ای و مرکز نیکوکاری جهان تاب 👈 سَری بزنید

🎞 فیلم کوتاه محافظ پسرها همیشه محافظ مادرهاشون هستند... #فاطمیه #شاهچراغ 👈 سَری بزنید @ghonootekhomar

☑️ حسرت دوباره پوشیدنش را به دلم گذاشت! 👌یک شلوار سفید دوست‌داشتنی داشتم که یک روز ابری پوشیدمش و موقع بازگشت به خانه باران گرف ... گلی شد. و من بی‌خیال پی‌اش را نگرفتم به هوای اینکه هر وقت بشویم پاک می‌شود ولی نشد... 🌿 بعدها هر چه شستمش پاک نشد؛ حتی یک‌بار به خشکشویی دادم که بشویند ولی فایده نداشت!! آقایی که توی خشکشویی کار می‌کرد گفت: "این لباس چِرک مرده شده!" گفت: "بعضی لکه‌ها دیر که شود، می‌میرند؛ باید تا زنده‌اند پاک شوند!" چرک مُرده شد... و حسرت دوباره پوشیدنش را به دلم گذاشت! بعید نیست اگر بگویم دل آدم هم کم ندارد از لباس سفید! حواست که نباشد لکه می‌شود؛ وقتی لکه شد اگر پی‌اش را نگیری، می‌شود چرک... به قول صاحب خشکشویی "لکه را تا تازه است، تا زنده است، باید شست و پاک کرد" 👈 سَری بزنید

چه عجب گر دل من روز ندید زلف تو صد #شب_یلدا دارد 👈 سَری بزنید

💚 دلم برات تنگه آقا ...عُبَيْدُكَ الْمُبْتَلَى وَ أَرِهِ سَيِّدَهُ 👈 سَری بزنید

👌 نسخه‌ای شفابخش مخصوص زمستان 👈 سَری بزنید

جعفر پلنگ و امام‌رضای واقعی... 👈 سَری بزنید

🎙 | رفیق! جا نمونی!! گزارش قربانی آذرماه ۱۴۰۲ توزیع ماهیانه در بین نیازمندان با هر میزان و توان مالی

6104337883386227

بانک ملت _ رسول ملک با لمس کردن شماره کارت کپی می‌شود! 💫در کانال با کریمان «با کریمان کارها دشوار نیست» ╭┅─────────┅╮ @bakariman_Qom ╰┅─────────┅╯

مردی که ظهور کرد تا غیبت را باور کنیم! خمینی آخرین تجلی ذوالفقار بود: مردی که با ابروانش خیبرهای زمان را درهم می‌شکست؛ مردی که با لب‌هایش سماع می‌کرد. مردی که ظهور کرد تا غیبت را باور کنیم. مردی که سلمان فارسی را به همه زبان‌ها ترجمه  کرد. مردی که با اباذر برادر بود، اما با اباسیم میانه‌ای نداشت. مردی که با خون، شمشیر را به زانو درآورد. مردی که با باران‌های موسمیِ نیایش، پایانِ خشکسالیِ تفسیر بود. مردی که در بازارها، تجلی فروخت و به خیابان‌های ما پرچم هدیه داد. مردی که ما را به خودکفایی موج‌ها رساند. مردی که کشاورزی آخرت را رونق داد. مردی که ما را به اوایل آخرالزمان رساند. مردی که کاسه‌های ترک‌خورده نیت را از عرفان ناب کوهپایه‌های پرستش پُر کرد و ما را به آب و هوای اهورایی عادت داد. احمد عزیزی 👈 سَری بزنید

#شهیدرضی و مطالبه‌ی چه چیز؟ ما داریم سرد می‌شویم. بعد از شهید سلیمانی، متعدد کشتند و ما داغ و پرحرارت یک چیز خواستیم: انتقام! اما انگار هربار تصمیم‌گیران اصلی، ما مردم را کم‌محلی کردند. حالا در سوگ یک سرباز دیگر، گویی همگی می‌دانیم انتقامی هرگز در کار نیست. برای همین بی‌سروصدا فقط غصه‌ی یارِ رفته را می‌خوریم و مرثیه "آن سفر کرده" را می‌خوانیم. بی‌خیال حماسه‌ای که فکر می‌کردیم سوخت موشکش را فریادهای "انتقام انتقام" ما فراهم می‌کند. این چهار خط بالا، خلاصه‌ی حرف‌های گفته و نگفته‌ی دوستانی است که اکنون در سرخورده‌ترین حال ممکن، غریبانه و دلسوزانه، هم شاکی‌اند و هم نمی‌دانند به کجا شکایت بَرَند!! من غم را، خشم را و حالا زمهریر دلسردی را خوب درک می‌کنم. اما گمان می‌کنم اصل معادله را هنوز نتوانسته‌ایم خوب شفاف کنیم. ما برای تحلیل وضعیت موجود نیازمند اخبار پشت‌پرده و محرمانه نیستیم. کافیست نگاهی بیندازیم به وضع رقت‌بار اسرائیل که همچون چارپایی در گِل مانده... البته دور از جان چارپایان! عزیزان! اگر اسرائیل در ماجرای شهید فخری‌زاده اقدام کننده بود و اصطلاحا ابتکار عمل را در دست داشت؛ اگر آنجا و چندجای پیش از آن، زده بود و نشسته بود کنجی به تماشای سر رفتن حوصله‌ی ایرانِ اسلامی و عمل شتاب‌زده‌ی ما و برای تمام احتمالات، برنامه چیده بود؛ اکنون وضعیت فرق دارد. این‌بار ما هستیم که اقدام می‌کنیم و چندسویه خنجر می‌زنیم و برای احتمالات مختلف، سناریو داریم. ما مثل پسربچه‌ای که از لات محله پس‌گردنی خورده، نباید حقد و کینه به دل بگیریم تا سر موعد مناسب، سنگی حواله‌ی شیشه‌ی خانه‌ی آن لات کنیم و با دلی خنک همه‌جا درگوشی بگوییم: زدم! و این بشود انتقام. ما همانند بزرگ محله‌ایم، که درحال اصلاح معضلات و بحران‌های تک‌تک کوچه‌پس‌کوچه‌هاست و با فراغت بال نشسته برای تک‌تک اتفاقات، برنامه‌ریزی کرده و حتی پیش‌بینی حوادث غیرمترقبه را هم نموده و با محاسبه‌ی کلی هزینه-فایده، دارد عملیات می‌کند و این اسرائیل است که گیج و منگ از ضربه‌های مختلف جبهه مقاومت، چاره را در انتقام‌های موضعی دیده! اصلا بیایید به این سوال فکر کنیم: خود شهید والامقام سیدرضی در سوریه درحال سامان دادن به چه جبهه‌ی مهمی بوده که اینطور دشمن را وادار به رفتار دستپاچه و شتاب‌زده‌ی حمله‌ی مستقیم کرده؟ خود سیدرضی و شهادتش یعنی ما درحال اقدامیم و اسرائیل در موضع انتقام‌های تشفی‌بخش! نه بعکس! #سید_میثم @Masihane

🎧 صوت کامل بیانات صبح امروز رهبر انقلاب در دیدار اقشار مختلف بانوان. ۱۴۰۲/۱۰/۶ 💻 Farsi.Khamenei.ir

🎞 به بهانه روز جهانی #سینما ۞ ماجرای بلیتِ حاج خانم و حجابِ عاطفه یادم می‌آید سال ۱۳۶۵ کلاس اول بودم که با دو برادر بزرگ‌ترم با بلیتِ _آن موقع‌ها بلیطِ_ خانم مهربان و مسنی که مستأجر دو اتاقِ _آن موقع‌ها اطاقِ_ سمت راست خانه پر از خاطره پشت باغ نادری بود به سینما رفتیم؛ آخر حاج خانم هم خادم حرم امام رضا علیه‌السلام بود و هم مادر شهید مفقودالأثر بهروز نجاتی؛ برای همین از قضا چند بلیت اهدایی مناسبتی جنگ از بنیاد شهید، نصیب ما شد. صبح همان روز با اجازه مادر در نبود پدر در روزهای جنگ و جبهه، عازم سینما شدیم؛ از سینما هویزه مشهد خیلی خاطره دارم؛ اینکه دلت برای بوی خاص فضای ورودی یک سینما تنگ شده باشد عجیب نیست؟ برای صف‌های طولانی و دلهره اینکه بالاخره به گیشه می‌رسی یا نه؟ برای آن ساندویچ‌های کتلت بین فیلم که مادر به جای کاغذهای سفید، روزنامه‌پیچ‌شان کرده بود و...؛ دل تنگی‌ای از جنس #خانواده! اما خاطره فیلمِ آن روز چیز دیگری‌ست؛ در نگاه اول، پارچه نقاشی شده فیلم «تنوره دیو» بر سر در سینما، ورود ما را با خوشحالی و هیجان وصف ناشدنی‌ای همراه کرد. خصوصا که با آن شور و حال و هوای کودکانه در قسمت بالکن برای یکدیگر از دیو و ترس و هیجان احتمالی فیلمِ ندیده به واسطه فقط اسم فیلم صحبت می‌کردیم که ناگهان با تیتراژ فیلمی دیگر رو‌به رو شدیم؛ فیلمی که به شدت با آن ارتباط برقرار کردم و بعدها فهمیدم که برایم اثرگذار بوده است! گذشته از همه نقدها و نقاط ضعف فیلم سینمایی #گذرگاه مثل بعضی از کشت و کشتارهای اغراق آمیز و ... دقایق ابتدایی فیلم در درون‌ِ شهر و درون‌ِ خانواده شخصیت‌های اصلی فیلم می‌گذرد، ما در این سکانس‌ها و صحنه‌ها با یک فرهنگ خانواده ایرانی آن زمان _زمانی نه چندان دور_ مواجهیم، سبک زندگی و فرهنگی که از دل باورهای اسلامی و انقلابی آن دوران نشأت گرفته؛ مثلاً سبک برگزاری مراسم عقدی شاد و اجرای گروه تئاتری محله‌ای و طنز در حسینیه؛ بسیار واقعی و ملموس با سبک زندگی همان زمان که من بارها و بارها مثلش را در محله ایام کودکی‌ام به چشم دیده بودم و یا نوع پوشش و حجاب و نجابتِ عاطفه در همان دقایق نه چندان زیاد فیلم که چقدر در آن سن برایم یا بهتر بگویم در ضمیرِ ناخودآگاهم مؤثّر بود و در بخشی از انتخاب‌های دوره‌های بعدی عمرم تأثیر گذاشت؛ این که اسلام عزیز به رعایت حیا و پوشش در مقابلِ طفل ممیّز تأکید دارد بیشتر از آن که برای شخص مکلف مفید باشد برای کودک در آن سن فوق العاده از لحاظ گیرایی ذهنی، مفید است یعنی رعایت نکردنش فاجعه بار است!!! پیشنهاد می‌کنم دقایقی را به کودکی‌تان برگردید!😊 از موسیقی متن حماسی فیلم، ساخته استاد مجيد انتظامی هم نباید غافل شد و البته دوبله به یادماندنی صدای بازیگرها ... خلاصه دلم برای روزها و شب‌های دهه شصت، برای آن سبک زندگی بدجور تنگ شده است. ✍ روح‌الله متوسل 👈 سَری بزنید @ghonootekhomar