eitaa logo
قرآن تصویری و اخلاق اسلامی
153 دنبال‌کننده
916 عکس
2هزار ویدیو
34 فایل
مدیر: @AZIZI_104 کانال ها: (قرآن تصویری) @ghoran_tasviri_akhlagh @moosighi_salem (موسیقی سالم) (قرآن گویا) @DalayeleRoshan
مشاهده در ایتا
دانلود
بسمه تعالی شانه بسمه تعالی شانه نکاتی پیرامون لعن و برائت لعن به معنای نفرین کردن فرد ملعون است تا از رحمت خاصه‌ی خدا دور باشد مانند شیطان که حق تعالی او را رجیم خواند و از بارگاه قربش مطرود ساخت. و دوری جستن از ملاعین است. این لعن به چند دلیل ذومراتب است: اول اینکه لعن و ملاعین در قرآن بیان شده است و هر آیه‌ی قرآن دارای بطون و تأویل است. ثانیاً نفس لعن کردن و ملعونین از جمله‌ی موجودات نظام وجود هستند و هر شیئی از اشیاء عالم نزد حق متعال خزینه‌ای دارد که از آن خزینه تنزل کرده است و در نشئه شهادت به قدر معلوم ظهور کرده است؛ «وَ إِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» (حجر، ۲۱) با این مقدمه‌ی مختصر برخی از مراتب لعن و برائت بدین شرح است: لعن لسانی و برائت از دشمنان اهل‌بیت علیهم السلام در مقام اظهار به بیان و بنان. دوری جستن از رذائل اخلاقی و معاصی. این مرتبه روح لعن لسانی است چون دشمنان اهل‌بیت علیهم السلام ریشه و آغاز و اصل و فرع و معدن همه‌ی گناهان و شرور هستند کما اینکه اهل‌بیت علیهم السلام معدن و اصل و فرع و اول و آخر هر خوبی هستند. لذا برائت حقیقی از دشمنان اهل‌بیت علیهم السلام دوری از گناهان است. با نظر به این معنی، منقول است که ای بسا کسی بگوید: «اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلِکَ» و این لعن شامل خود او نیز به سبب انغمار در گناه و ارتکاب معاصی بشود! عارف کامل مرحوم حاج آقای دولابی می‌فرمود: لعن کردن دشمنان اهل‌بیت علیهم السلام است. چنین لعنی که هم به لسان جاری شود و هم در عمل برائت از رفتار و اعمال و کردار ملعونین صورت بگیرد استغفار خواص است. مرتبه‌ی اُخری از لعن برائت از مظاهر دشمنان اهل‌بیت علیهم السلام در هر عصری است به عنوان مثال امروز آمریکا و اسرائیل و داعش و امثال اینها... مرتبه دیگر از لعن این است که این معادن معاصی را حتی یاد نکنی چون چنان پست هستند که ارزش یاد کردن ندارند. شخصی به عارفی گفت: چه کنیم گناه نکنیم؟ آن عارف روشن ضمیر جواب داد: گناه چیه؟! اصلا حرفش را هم نزن! به اسم گناه هم فکر نکن چه برسد به اینکه انجامش بدهی! لذا چیز پست و ظلمانی را حتی یاد نکن تا به او وجود ندهی... . این سخن مغایر روایاتی که پیرامون لعن هستند نمی‌باشد بلکه روح لعن است. عرض شد لعن صرفاً لسانی نیست بلکه مراتب دارد. کما اینکه می‌گوییم ویژگی بنده خدا این است که همواره ذاکر به ذکر الهی باشد. بعد در تبیین آن قائلیم که ذکر حقیقی ذکر فعلی و قلبی است. این موضوع نفی ذکر لسانی نیست بلکه بیان روح ذکر است. پس ممکن است فردی به زبان ذکر نگوید اما قلبش مملو از محبت و یاد الهی باشد، چنین فردی ذاکر حقیقی است چون مذکور وجودش را از خود پر کرده است. و اما دیگری آنقدر ذکر بگوید که لب و دهانش خشک شود اما دل بهره‌ای از ذکر نبرده باشد هر چند فقط زبان او بهره‌اش را برده است، چنین کسی در نگاه عارف ذاکر حقیقی نیست بلکه خدا را فقط در مرتبه‌ی زبان یاد کرده است مثل ابوموسی اشعری ملعون که همواره و در هر حال ذکر می‌گفت، به طوری که پیرایشگر او نمی‌توانست ریش او را به سبب تکان‌های بی‌وقفه‌ی چانه‌اش منظم و مرتب کند!! پس مرتبه‌ی قلبی لعن این است که لاعن چنان از ملاعین دوری می‌گزیند که اجازه نمی‌دهد لحظه‌ای قلب او را اشغال کنند چون فضای سینه‌ی او سرشار از محبت و مهر گلرخان است. در ذکر خدا و اولیاء باید وجود ذاکر سرشار از یاد خدا و اولیاء او باشد و در لعن، وجود لاعن خالی از یاد ملعون و اعمال و کردار و صفات آنها باشد. پس عزیزان عنایت داشته باشند که بیان یک مرتبه به معنی نفی مراتب دیگر نیست کما اینکه در ذکر خدا هم اینگونه است. البته لعن و برائت اسرار بلند عرفانی دیگری هم دارد که مصلحت نیست پرده از رخ آنها در انظار عموم برداشته شود... اَللَّهُمَّ الْعَنِ اَلْجِبْتَ وَ اَلطَّاغُوتَ بِعَدَدِ مَا أحَاطَ بِهِ عِلْمُكَ التماس دعا صادقزاده
16.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌ کاملترین کلیپ بررسی ازدواجهای پیامبر ❌ ⛔️ چرا پیامبر ۱۳ زن گرفته ❤️ ⭕️چرا زنان پیامبر بعداز ایشان نمی‌تونستن ازدواج کنن⁉️ (پاسخ: مرتضی‌ کهرمی ) ▬▬▬▬▬▬▬▬ @PasokhGooha_ir 👈🏻 ایتا کانال ما در سایر شبکه‌های اجتماعی: کلیک کنید
࿐᪥•💞﷽💞•᪥࿐ @Quran124 ࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐ 📩 نامه ای به زبانم0⃣2⃣ ⛔️ هجو گویی 🍂🍃🍂🍃 🍂 هجو گویی یک گروه و گفتن عیب‌ها و اشکالات آن‌هاست هجو چنان در اسلام مورد نکوهش است که حضرت علی علیه علیه السلام هجو کنندگان را تغزیز فرمودند(وسایل الشیعه: ۳، ۴۴۳)   ┄┅═✧❁🌼❁✧═┅┄ 💠 تقدیم اندیشکده "علوم قرآن، عرفان، اخلاق و عقاید"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥 چهار گناه، بدتر از گناه...! 🎙حجةالاسلام 💙 👇 ┏━━━━ °•🍃•°━━━━┓ @ghoran_tasviri_akhlagh ┗━━━━ °•🍃•°━━━━┛
7.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔥 عذاب وحشتناک بد زبانی!! حجت‌الاسلام 👇 ┏━━━━ °•🍃•°━━━━┓ @ghoran_tasviri_akhlagh ┗━━━━ °•🍃•°━━━━┛
7.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جرعه ای 👇 ┏━━━━ °•🍃•°━━━━┓ @ghoran_tasviri_akhlagh ┗━━━━ °•🍃•°━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پذیرش اسلام و داستان رؤیای صادقه😍 👇 ┏━━━━ °•🍃•°━━━━┓ @ghoran_tasviri_akhlagh ┗━━━━ °•🍃•°━━━━┛
لااله إلااللهُ الملكُ الحقُ المبينُ سلام به پنجشنبه خوش‌ آمدید😊 🍃خدایا نا امیدے ها را خط بزن 🍃و عشق و امید را بر ما 🍃ببخش و تقدیر دوستانمان 🍃را چنان زیبا بنویس 🍃که گویی در بهشت 🍃زندگی می‌کنند 🌸الهی آمین🤲 https://eitaa.com/ghoran_tasviri_akhlagh
یا سیدی خُذني، قد فتَّني حُزني، أشتاقُکم حدَّ الحَنین ... مولایم مـرا دریاب، غم تـو سرگردانم کرده و دلتنگی أمانم را بریده ... https://eitaa.com/ghoran_tasviri_akhlagh
بسمه تعالی نکاتی ناب پیرامون حقیقت نبوت مطلقه قسمت 1 روایتی از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم وارد شده است که می‌فرمایند: « كُنْتُ نَبِيّاً و آدَمُ بَيْنَ الْماءِ وَ الطِّينِ»، من پیغمبر بودم وقتی که آدم بین آب و خاک بود. تصدیق می‌فرمایید که مراد از آب و خاک در این روایت، آب و خاک ظاهری نیست. نبوت همه‌ی انبیاء مربوط به نشئه‌ی ظاهر است اما نبوت حضرت ختمی مرتبت اینگونه نیست. او نبی بوده است. از چه زمانی؟ زمانی که آدم بین آب و خاک بود. این یعنی که بر همه‌ی مخلوقات تقدم رتبی و عِلّی دارد. حال که شما نبی بودید، نبی بایستی انباء کند، شما در آن مقام که نبی بودید، به چه کسی انباء می‌کردید؟! خدا انبیاء را برای خلق و مردم مبعوث می‌کند تا ناس را به حقیقت توحید دعوت کنند. از آنجا که او تقدم رتبی و علّی دارد لذا ممدّ انبیاء است چون نبوت او، نبوت اطلاقی است. در تمام عوالم او نبی است. او واقِفُ المَواقِفِ الشُّهُود است. او در هر موقفی از مواقف هستی حضور دارد و نبوتش در آنجا ساری و جاری است. همه‌ی انبیاء عظام که در این عالَم مبعوث شده‌اند، چون نبوت مقیده داشته اند، همگی از مجرای حضرت ختمی مرتبت فیض دریافت می‌کنند و نور نبوتشان را از او می‌گیرند. پیغمبر ما، مدد‌کننده و یاری رسان هر انسان کامل و هر صاحب نبوت و رسالتی در عالم طبیعت است. اگر بخواهیم این را کمی لطیف تر بیان کنیم، باید بگوییم که این نبوت اوست که در عالم طبیعت در صُوَر مختلفی ظهور می‌کند. اولین ظهور نبوت ایشان در عالَم طبیعت در صورت حضرت آدم بوده است. ایشان دارای نبوت مطلقه است و همه‌ی انبیاء دارای نبوت مقیده بوده‌اند. معلم آدم که بوده است؟ وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا (بقره/۳۱) معلم او حضرت ختمی مرتبت بوده است. آدَم وَمَن دُونِهِ تَحتَ لِوائي. این مِن دُونِهِ یعنی آدم و غیر آدم. و تَحتَ لِوائي یعنی اینها همگی خلیفه‌ی من هستند. در عالَم یک خلیفه بیشتر نداریم و انبیاء دیگر همگی خلفای حضرت ختمی مرتبت بوده‌اند. نبی‌ مقید خلیفه‌ی نبی مطلق است. در روز ۱۷ ربیع‌الاول، آن حقیقتی که در عالم ساری و جاری بوده است در هیکل و صورت جسمیه حضرت محمد ابن عبدالله صلی الله علیه و آله به منصه‌ی ظهور رسید تا ایشان، هر دو نشئه را به صورت اتمّ در خودش جمع کرده باشد. این صورت مظهر آن نبوت مطلقه شد. پیش از این، موسی و عیسی و... نتوانسته بودند مظهریت نبوت مطلقه را داشته باشند اما این آقا، توانست آن نبوت مطلقه را در خودش که استعداد و قابلیتش در او بود به صورت اتمّ ظاهر کند. چون ظاهر کرد، پس امت او، خیر امت شدند البته هر امتی، امت پیغمبر است چون او دارای نبوت مطلقه است. این است که داریم وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ (انبیاء/۱۰۷). ادامه دارد التماس دعا صادقزاده
عشق و عرفان (قسمت دویست و شصت وهفتم  ) راههای عملی کسب عشق و محبت الهی عامل سی ام : مسارعت در حرکت به سوی حق ادامه... در دعاى ابوحمزه ثمالى نيز اين جملات را مى‏خوانيم كه: «اللهم انى أعوذ بك من الفشل و الكسل». يعنى «خدايا، به تو پناه مى‏برم از سستى و كسالت». بسيارى از ماندگان راه آنهايى هستند كه در دام «بطالت»، «ملالت» و «كسالت» مبتلا مى‏شوند، و لحظات و فرصتهاى خود را با بطالتها، ملالتها، و كسالتها مى‏گذارنند، و آنگاه زبان به شكايت مى‏گشايند، و از اينكه توفيق ندارند، يا شوق و حال عبادت ندارند، و يا از اينكه عنايات خاصه ربوبى دستگير آنان نمى‏شود، و ابواب رحمت به روى آنان باز نمى‏گردد، شكوه‏ها مى‏كنند. اينها بايد بطالت و كسالت را كنار بگذارند، ملالت را از خود دور سازند، و «مسارعت» كنند، تا آن باشد كه مى‏خواهند. تو، اى سالك با بصيرت، امر «سارعوا» را بخوبى فهم كن، و توجه داشته باش كه اين امر، از طرفى عنايت خاصى است از حضرت محبوب، و از طرفى امر و دستور. به فضل خود عنايت كرده، تو را به جوار قدس خود خوانده، و فرمود: «سارعوا». و به فضل خود براى حفظ تو از آفات و خطراتى كه از جهت بطالتها و كسالتها تو را تهديد مى‏كند، دستور «مسارعت» و شتاب داده است. و اين هم عنايت ديگرى است از جناب او. خود كه را آمد چنين دولت به دست‏ قطره را بحرى تقاضاگر شده ست چون تقاضا مى‏كند دريا تو را پس چه استادى و درماندى هلا (دفتر چهارم مثنوى) و تو، اى سالك، بدان كه «مسارعت» در مقام طلب و مجاهدت، از نشانه‏ هاى «صدق» در طلب است. و اگر تأمل كنى، اين حقيقت را به وضوح خواهى يافت. اساطين فن اين معنى را در گفته‏ ها و نوشته‏ هاى خود تذكر داده‏ اند كه كنار گذاشتن فتور و سستى، و مسارعت داشتن از علائم صدق سالك است. مسارعت مردان راه را نظر كن، مخصوصاً مسارعت آنانى را كه روش آنان اسوه من و تواست، و على‏الخصوص مسارعت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم را. در قسمتى از بيان امام صادق سلام الله عليه در باب جهاد و رياضت كه در مصباح الشريعة آورده است اين جملات را مى‏بينيم كه: «و رسول اكرم صلى الله عليه و آله آنقدر به نماز مى‏ايستاد كه قدمهاى مباركش ورم مى‏كرد، و مى‏گفت: آيا بنده شكر گزار نباشم؟!. با اين گفتار مى‏خواست امت او نيز به او تأسى كنند، و از مجاهدت، از عبادت، و از رياضت در هيچ حالى غفلت ننمايند». در قسمت ديگرى از همين بيان مى‏فرمايد: «به ربيع بن خثيم گفته شد: چرا شب نمى‏خوابى؟ جواب داد: مى‏ترسم مرگ من ناگهان در خواب فرا رسد». «ربيع» مى‏خواهد به هنگام مرگ، و در آن لحظات هم سعى خود را داشته باشد، و از مجاهدت مناسب آن لحظات نيز برخوردار شود، و اين، از آثار «مسارعت» در مقام عبوديت است. سالك هوشيار چگونه مى‏تواند «مسارعت» نداشته باشد، در حالى كه نمى‏داند چه اندازه فرصت دارد، و مهلت او تا چه مدتى است؟!. بنابراين، اولا بايد هميشه، مخصوصاً بعد از نمازهاى واجب با اصرار و الحاج به دعا بپردازد، و از خداى متعال بخواهد كه وى را از بطالتها، از ملالتها، و از كسالتها محفوظ بدارد، و با فقر و مسكنت از اين امور به درگاه او پناه ببرد. و ثانياً بايد عملا از اين امور سخت پرهيز كند، و «مسارعت» داشته باشد، و فرصتها را از دست ندهد. هر وقت در وجود خود از اين امور ديد، در وراى آن شيطان و نفس را ببيند، و با كنار زدن و دور ساختن آن از وجود خويش، شيطان و نفس را كنار بزند. ادامه دارد التماس دعا صادقزاده
بسمه تعالی شانه نکاتی ناب پیرامون حقیقت نبوت مطلقه قسمت 2 امتی که در عصر پیغمبر ما صلی الله علیه و آله و سلم بودند، به واسطه اینکه ایشان در صورت جسمیه هم ظاهر شد، بهترینِ امت‌ها هستند زیرا شما جسم این آقا را درک کردید؛ كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاس (آل عمران/۱۱۰). حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه و آله کسی است که در سرّ همه‌ی انبیاء وجود داشت و در ۱۷ ربیع‌الاول به جهر نیز آشکار شد. ایشان خطاب به امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود که یا علی! «كُنْتَ مَعَ الأنْبِياءِ سِرًّاً وَ مَعِي جَهْراً» شما این كُنْتَ را بگو كُنْتُ. صحیح است. با انبیاء دیگر در سر بودم و با خود در جهر. این که به امیرالمؤمنین علیه‌السلام این سخن را گفته [كُنْتَ...] معنایش این نیست که مقام امیرالمؤمنین از پیغمبر بالاتر باشد، نه! پیغمبر ما هم صاحب مقام ولایت مطلقه است و هم نبوت مطلقه!اول شخص پس از حق متعال در نظام وجود او است اما چون امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام کسی است که در همه‌ی مقامات با او اشتراک دارد؛ یا علی! إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَتَرَى مَا أَرَى إِلَّا أَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِيٍّ. مطلقا هرچه من می‌شنوم تو نیز می‌شنوی و آنچه که من می‌بینم تو هم می‌بینی. چون امیرالمؤمنین، منهای این مقام نبوت تشریعی، همه‌ی مقامات پیغمبر ما را دارد و در همه‌ی مقامات با پیغمبر ما اتحاد و اشتراک وجودی دارد، پیغمبر گفت که شما نفس و جان من هستید. من و علی از یک نور واحد هستیم. چون امیرالمؤمنین مظهر ولایت مطلقه‌ی پیغمبر است، ایشان می‌فرماید كُنْتَ. فرقی که ندارند! بحث جسم که نیست... و البته جسم اینها نیز حسابشان اندکی متفاوت است! ما که خیلی از ظواهر حضرات اهل‌بیت علیهم‌السلام اطلاع نداریم. جابر ابن عبدالله انصاری می‌گوید: نزد پیغمبر نشسته بودیم که امیرالمؤمنین بر ما وارد شد. نزدیک پیغمبر شد و با وی معانقه کرد تا اینکه علی به درون پیغمبر رفت و شخص واحدی شدند و ما فقط پیغمبر را دیدیم! هرچه دنبال امیرالمؤمنین گشتیم او را نیافتیم و بر تعجب ما افزوده شد. به پیغمبر عرض کردیم که آقاجان! ابن عمّ شما کجا رفت؟! چه اتفاقی برای او افتاد؟! پیغمبر فرمود آیا شما نشنیده‌اید که من و علی از یک نور واحد هستیم؟! می‌فرماید وقتی ایشان به من نزدیک شد، مشتاق به منزل اول شد... در منزل اول، ما یکی هستیم... آن منزل اول کجاست؟! اینجاست که «كُنْتُ نَبِيّاً و آدَمُ بَيْنَ الْماءِ وَ الطِّينِ» البته كُنْتُ وَلیّاً و آدَمُ بَيْنَ الْماءِ وَ الطِّينِ مقامش بالاتر از كُنْتُ نَبِيّاً و آدَمُ بَيْنَ الْماءِ وَ الطِّينِ است... ادامه دارد التماس دعا صادقزاده