💠📖🕋📖💠
#قرائت_روزانه_قرآن کریم
⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️
☘🌸🌸🌸🌸🌸☘
✨صفحه 390 ✨
أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
فَلَمَّا جَاءَهُمْ مُوسَى بِآيَاتِنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُفْتَرًى وَمَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ ﴿۳۶﴾
هنگامي كه موسي با معجزات روشن ما به سراغ آنها آمد گفتند: اين چيزي جز سحر نيست كه به دروغ به خدا بسته شده، ما هرگز چنين چيزي در نياكان خود نشنيده ايم! (۳۶)
وَقَالَ مُوسَى رَبِّي أَعْلَمُ بِمَنْ جَاءَ بِالْهُدَى مِنْ عِنْدِهِ وَمَنْ تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ﴿۳۷﴾
موسي گفت: پروردگار من از حال كساني كه هدايت را از نزد او آورده اند، و كساني كه سرانجام سراي دنيا و آخرت از آن آنهاست آگاهتر است، مسلما ظالمان رستگار نخواهند شد. (۳۷)
وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۳۸﴾
فرعون گفت: اي جمعيت (درباريان!) من خدائي جز خودم براي شما سراغ ندارم! (اما براي تحقيق بيشتر) اي هامان آتشي بر گل بيفروز! (و آجرهاي محكم بساز) و براي من برج بلندي ترتيب ده، تا از خداي موسي خبر گيرم هر چند من گمان ميكنم او از دروغگويان است! (۳۸)
وَاسْتَكْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لَا يُرْجَعُونَ ﴿۳۹﴾
(سرانجام) فرعون و لشكريانش به ناحق در زمين استكبار كردند، و پنداشتند به سوي ما باز نميگردند. (۳۹)
فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ ﴿۴۰﴾
ما نيز او و لشكريانش را گرفتيم و به دريا افكنديم، اكنون بنگر پايان كار ظالمان چه شد؟ (۴۰)
وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ ﴿۴۱﴾
و ما آنها را پيشواياني كه دعوت به آتش (دوزخ) ميكنند قرار داديم، و روز رستاخيز ياري نخواهند شد. (۴۱)
وَأَتْبَعْنَاهُمْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ ﴿۴۲﴾
در اين دنيا لعنت پشت سر لعنت نصيب آنها كرديم، و روز قيامت از زشت رويانند. (۴۲)
وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ مِنْ بَعْدِ مَا أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولَى بَصَائِرَ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۴۳﴾
ما به موسي كتاب آسماني داديم بعد از آن كه اقوام قرون نخستين را هلاك كرديم، كتابي كه براي مردم بصيرت آفرين بود و مايه هدايت و رحمت، تا متذكر شوند. (۴۳)
منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی
(آیه 36)- موسى در برابر فرعون: در اینجا با هشتمین صحنه از این ماجراى بزرگ رو به رو مىشویم.
موسى (ع) فرمان نبوت و رسالت را در آن شب تاریک و در آن سر زمین مقدس از خداوند دریافت نمود، به مصر آمد و برادرش هارون را با خبر ساخت، هر دو به سراغ فرعون رفتند.
چنانکه قرآن مىگوید: «هنگامى که موسى با معجزات روشن ما به سراغ آنها آمد، آنها گفتند: این چیزى جز سحر نیست که به دروغ (به خدا) بسته شده است»! (فَلَمَّا جاءَهُمْ مُوسى بِآیاتِنا بَیِّناتٍ قالُوا ما هذا إِلَّا سِحْرٌ مُفْتَرىً).
«ما هرگز چنین چیزى را در نیاکان خود نشنیدهایم»! (وَ ما سَمِعْنا بِهذا فِی آبائِنَا الْأَوَّلِینَ).
آنها به حربه سحر متوسل شدند همان حربهاى که همه جباران و گمراهان در طول تاریخ در برابر معجزات انبیا به آن متوسل مىشدند.
(آیه 37)- اما «موسى (در پاسخ آنها با لحن تهدیدآمیزى چنین) گفت:
پروردگار من از حال کسانى که هدایت را از نزد او براى مردم مىآورند آگاهتر است، و همچنین از کسانى که سر انجام دنیا و آخرت از آنهاست» (وَ قالَ مُوسى رَبِّی أَعْلَمُ بِمَنْ جاءَ بِالْهُدى مِنْ عِنْدِهِ وَ مَنْ تَکُونُ لَهُ عاقِبَةُ الدَّارِ).
اشاره به این که خدا به خوبى از حال من و حقانیت دعوت من آگاه است، هر چند شما مرا متهم به دروغ کنید.
از این گذشته مطمئن باشید اگر من دروغگو باشم ظالم هستم «و ظالمان هرگز رستگار نخواهند شد» (إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ).
(آیه 38)- در اینجا با نهمین صحنه از این تاریخ پر ماجرا و آموزنده مواجه مىشویم.
آوازه پیروزى موسى (ع) بر ساحران و ایمان ساحران در سراسر مصر پیچید و موقعیت حکومت فرعونیان سخت به خطر افتاد باید افکار عمومى را به هر قیمتى که هست از این مسأله منحرف ساخت و یک سلسله مشغولیات ذهنى که بتواند مردم را اغفال و تحمیق کند فراهم ساخت.
فرعون در این زمینه به مشورت نشست، و در نتیجه فکرش به چیزى رسید که در این آیه آمده است: «فرعون گفت: اى جمعیت اشراف! من خدایى جز خودم براى شما سراغ ندارم»! (وَ قالَ فِرْعَوْنُ یا أَیُّهَا الْمَلَأُ ما عَلِمْتُ لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرِی).
خداى زمینى مسلما منم! و اما خداى آسمان دلیلى بر وجود او در دست نیست، ولى من احتیاط را از دست نمىدهم و به تحقیق مىپردازم! سپس رو به وزیرش هامان کرد گفت: «اى هامان! برایم آتشى بر گل بیفروز» و آجرهاى محکمى بساز (فَأَوْقِدْ لِی یا هامانُ عَلَى الطِّینِ).
«و براى من برج بلندى ترتیب ده تا از خداى موسى خبر گیرم هر چند من گمان مىکنم او از دروغگویان است»! (فَاجْعَلْ لِی صَرْحاً لَعَلِّی أَطَّلِعُ إِلى إِلهِ مُوسى وَ إِنِّی لَأَظُنُّهُ مِنَ الْکاذِبِینَ).
هنگامى که ساختمان به اتمام رسید، روزى فرعون با تشریفاتى به آنجا آمد، و شخصا از برج عظیم بالا رفت.
معروف است تیرى به کمان گذاشت به آسمان پرتاب کرد تیر بر اثر اصابت به پرندهاى، و یا طبق توطئه قبلى خودش خونآلود بازگشت فرعون از آنجا پایین آمد و به مردم گفت: بروید و فکرتان راحت باشد خداى موسى را کشتم! حتما گروهى از ساده لوحان و مقلدان چشم و گوش بسته حکومت وقت این خبر را باور کردند و در همه جا پخش نمودند، و از آن سر گرمى تازهاى براى اغفال مردم مصر ساختند.
(آیه 39)- قرآن سپس به استکبار فرعون و فرعونیان و عدم تسلیم آنها در برابر «مبدأ» و «معاد» که ریشه جنایات آنها نیز از انکار همین دو اصل سر چشمه مىگرفت- پرداخته چنین مىگوید: «فرعون و لشکریانش به ناحق در زمین استکبار کردند (و خدا را که آفریننده بزرگ زمین و آسمان است انکار نمودند) و گمان کردند که (قیامتى در کار نیست، و) به سوى ما باز گردانده نمىشوند» (وَ اسْتَکْبَرَ هُوَ وَ جُنُودُهُ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَیْنا لا یُرْجَعُونَ).
(آیه 40)- اما ببینیم سر انجام این کبر و غرور به کجا رسید، قرآن مىگوید:
«ما او و لشکریانش را گرفتیم و آنها را در دریا پرتاب کردیم»! (فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِی الْیَمِّ).
آرى! مرگ آنها را به دست عامل حیاتشان سپردیم، و نیل را که رمز عظمت و قدرت آنها بود به گورستانشان مبدل ساختیم! و در پایان آیه روى سخن را به پیامبر اسلام کرده، مىفرماید: «پس ببین عاقبت کار ظالمان چگونه بود»؟ (فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الظَّالِمِینَ).
(آیه 41)- بعد مىافزاید: «و آنان [فرعونیان] را پیشوایانى قرار دادیم که به آتش (دوزخ) دعوت مىکنند و روز رستاخیز یارى نخواهند شد» (وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ لا یُنْصَرُونَ).
همان گونه که در این جهان ائمه ضلال بودند، در آنجا نیز پیشوایان دوزخند.
(آیه 42)- باز براى تأکید بیشتر، قرآن چهره آنها را در دنیا و آخرت، چنین ترسیم مىکند: «و در این دنیا نیز لعنتى بدنبال آنان قرار دادیم و روز قیامت از زشت رویانند» (وَ أَتْبَعْناهُمْ فِی هذِهِ الدُّنْیا لَعْنَةً وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِینَ).
لعنت خدا که همان طرد از رحمت است، و لعنت فرشتگان و مؤمنان که نفرین است، هر صبح و شام و هر وقت و بىوقت نثار آنها مىشود.
(آیه 43)- در اینجا به دهمین صحنه یعنى آخرین بخش از آیات مربوط به داستان پر ماجراى موسى (ع) مىرسیم، که سخن از نزول احکام، و تورات مىگوید: یعنى زمانى که دوران «نفى طاغوت» پایان گرفته، و دوران سازندگى و اثبات آغاز مىشود.
نخست مىفرماید: «و ما به موسى کتاب آسمانى دادیم بعد از آن که اقوام قرون نخستین را هلاک کردیم (کتابى که) براى مردم بصیرت آفرین بود، و مایه هدایت و رحمت تا متذکر شوند» (وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ مِنْ بَعْدِ ما أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ الْأُولى بَصائِرَ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ).
💠📖🕋📖💠
#قرائت_روزانه_قرآن کریم
⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️
☘🌸🌸🌸🌸🌸☘
✨صفحه 390 ✨
أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنَا إِلَى مُوسَى الْأَمْرَ وَمَا كُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ ﴿۴۴﴾
تو در جانب غربي نبودي هنگامي كه ما فرمان نبوت را به موسي داديم، و تو از شاهدان اين ماجرا نبودي (در آن هنگام كه معجزات را در اختيار موسي نهاديم). (۴۴)
وَلَكِنَّا أَنْشَأْنَا قُرُونًا فَتَطَاوَلَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ وَمَا كُنْتَ ثَاوِيًا فِي أَهْلِ مَدْيَنَ تَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَلَكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ ﴿۴۵﴾
ولي ما اقوامي را در اعصار مختلف خلق كرديم، اما زمانهاي طولاني بر آنها گذشت (و آثار انبياء از دلها محو شد، لذا تو را با كتاب آسمانيت فرستاديم). تو هرگز در ميان مردم مدين اقامت نداشتي تا آيات ما را به دست آوري و براي آنها (مشركان مكه) بخواني، ولي ما بوديم كه تو را فرستاديم (و اين اخبار را در اختيارت قرار داديم). (۴۵)
وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا وَلَكِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۴۶﴾
تو در طرف طور نبودي زماني كه ما ندا داديم، ولي اين رحمتي از سوي پروردگار تو بود (كه اين اخبار را در اختيارت نهاد) تا به وسيله آن قومي را انذار كني كه قبل از تو هيچ انذار كننده اي براي آنها نيامده، شايد متذكر گردند. (۴۶)
وَلَوْلَا أَنْ تُصِيبَهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَيَقُولُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۴۷﴾
هرگاه ما پيش از فرستادن پيامبري آنها را به خاطر اعمالشان مجازات ميكرديم ميگفتند پروردگارا چرا رسولي براي ما نفرستادي تا آيات ترا پيروي كنيم و از مؤ منان باشيم ؟ اگر به خاطر اين امر نبود مجازات آنها به جهت اعمالشان نياز به ارسال پيامبر هم نداشت! (۴۷)
فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِيَ مِثْلَ مَا أُوتِيَ مُوسَى أَوَلَمْ يَكْفُرُوا بِمَا أُوتِيَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا وَقَالُوا إِنَّا بِكُلٍّ كَافِرُونَ ﴿۴۸﴾
هنگامي كه حق از نزد ما براي آنها آمد گفتند چرا مثل همان چيزي كه به موسي داده شد به اين پيامبر اعطا نگرديده است ؟ مگر بهانه جوياني همانند آنها معجزاتي را كه در گذشته به موسي داده شد، انكار نكردند و گفتند اين دو (موسي و هارون) دو نفر ساحرند كه دست بدست هم داده اند (تا ما را گمراه كنند) و ما به هر يك از آنها كافريم؟! (۴۸)
قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۴۹﴾
بگو، اگر راست ميگوئيد (كه تورات و قرآن از سوي خدا نيست) كتابي هدايت بخشتر از ايندو بياوريد تا من از آن پيروي كنم. (۴۹)
فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۵۰﴾
هر گاه اين پيشنهاد تو را نپذيرند، بدان آنها از هوسهاي خود پيروي ميكنند و آيا گمراهتر از آنكس كه پيروي هواي نفس خويش كرده و هيچ هدايت الهي را نپذيرفته است كسي پيدا ميشود؟ مسلما خداوند قوم ستمگر را هدايت نميكند. (۵۰)
منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی
(آیه 44)- سپس به بیان این حقیقت مىپردازد که آنچه را در باره موسى و فرعون با تمام ریزه کاریهاى دقیق آن بیان کردیم، خود دلیلى است بر حقانیت قرآن تو، چرا که تو در این صحنهها هرگز حاضر نبودى و این ماجرا را با چشم ندیدى بلکه این لطف خدا بود که این آیات را براى هدایت مردم بر تو نازل کرد.
مىگوید: «و تو در جانب غربى نبودى هنگامى که ما فرمان نبوت را به موسى دادیم، و تو از شاهدان (این ماجراها) محسوب نمىشدى» (وَ ما کُنْتَ بِجانِبِ الْغَرْبِیِّ إِذْ قَضَیْنا إِلى مُوسَى الْأَمْرَ وَ ما کُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِینَ).
(آیه 45)- سپس مىافزاید: «ولى ما اقوامى را در اعصار مختلف خلق کردیم، و زمانهاى طولانى بر آنها گذشت» که آثار انبیا از دلهایشان محو شد پس تو را با کتاب آسمانیت فرستادیم (وَ لکِنَّا أَنْشَأْنا قُرُوناً فَتَطاوَلَ عَلَیْهِمُ الْعُمُرُ).
«تو هرگز در میان مردم مدین اقامت نداشتى تا (از وضع آنان آگاه باشى و) آیات ما را براى آنها [مشرکان مکّه] بخوانى» (وَ ما کُنْتَ ثاوِیاً فِی أَهْلِ مَدْیَنَ تَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِنا).
«ولى ما بودیم که تو را فرستادیم» و این آیات را در اختیارت قرار دادیم (وَ لکِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ).
(آیه 46)- باز براى تأکید همین معنى مىافزاید: «تو در کنار طور نبودى زمانى که ما ندا دادیم» و فرمان نبوّت را به نام موسى صادر کردیم (وَ ما کُنْتَ بِجانِبِ الطُّورِ إِذْ نادَیْنا).
«ولى این رحمتى از سوى پروردگارت بود (که این اخبار را در اختیار تو نهاد) تا به وسیله آن قومى را انذار کنى که پیش از تو هیچ انذار کنندهاى براى آنها نیامده است شاید متذکر شوند» (وَ لکِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أَتاهُمْ مِنْ نَذِیرٍ مِنْ قَبْلِکَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ).
(آیه 47)- هر روز به بهانهاى از حق مىگریزند! از آنجا که در آیات گذشته سخن از ارسال پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به عنوان انذار کننده و بیم دهنده بود در این آیه به لطفى که بر وجود پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مترتب است اشاره کرده، مىگوید: «هر گاه ما (پیش از فرستادن پیامبرى) آنها را به خاطر اعمالشان مجازات مىکردیم، مىگفتند: پروردگارا! چرا رسولى براى ما نفرستادى تا آیات تو را پیروى کنیم و از مؤمنان باشیم» اگر به خاطر این نبود مجازات آنها به جهت اعمال و کفرشان حتى نیاز به ارسال پیامبر نداشت (وَ لَوْ لا أَنْ تُصِیبَهُمْ مُصِیبَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ فَیَقُولُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَیْنا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ وَ نَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ).
در حقیقت آیه اشاره به این نکته است که راه حق روشن است، و هر عقلى حاکم به بطلان شرک و بت پرستى است، و زشتى بسیارى از اعمال آنها همچون مظالم و ستمها از مستقلات حکم عقل مىباشد.
(آیه 48)- سپس به بهانه جوئیهاى آنها اشاره مىکند که آنها بعد از ارسال رسل نیز دست از بهانه گیرى بر نداشتند، و باز به راههاى انحرافى خود ادامه دادند.
مىگوید: «پس هنگامى که حق از نزد ما براى آنها آمد گفتند: چرا به این پیامبر مثل همان چیزى که به موسى داده شد اعطا نگردیده است»؟! (فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا لَوْ لا أُوتِیَ مِثْلَ ما أُوتِیَ مُوسى).
چرا عصاى موسى در دست او نیست؟ چرا ید بیضا ندارد؟ چرا دریا براى او شکافته نمىشود؟ چرا دشمنانش غرق نمىشوند؟ چرا و چرا؟! ...
قرآن به پاسخ این بهانه جویىها پرداخته، مىگوید: «مگر (بهانه جویانى همانند اینها) معجزاتى را که در گذشته به موسى داده شده انکار نکردند»؟! (أَ وَ لَمْ یَکْفُرُوا بِما أُوتِیَ مُوسى مِنْ قَبْلُ).
«گفتند: این دو (موسى و هارون) دو نفر ساحرند که دست به دست هم دادهاند (تا ما را گمراه کنند) و گفتند: ما به هر کدام از آنها کافریم»! قالُوا سِحْرانِ تَظاهَرا وَ قالُوا إِنَّا بِکُلٍّ کافِرُونَ.
(آیه 49)- به هر حال مشرکان لجوج اصرار داشتند که چرا پیامبر اسلام صلى اللّه علیه و سلّم معجزاتى همچون موسى نداشته است؟ و از سوى دیگر نه به گفتهها و گواهى تورات در باره علائم پیامبر صلى اللّه علیه و سلّم اعتماد مىکردند، و نه به قرآن مجید و آیات پرعظمتش.
لذا قرآن، روى سخن را به پیامبر صلى اللّه علیه و سلّم کرده، و مىگوید: «بگو: اگر شما راست مىگویید (که این دو کتاب از سوى خدا نیست) کتابى روشنتر و هدایتبخشتر از آنها از سوى خدا بیاورید تا من از آن پیروى کنم قُلْ فَأْتُوا بِکِتابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدى مِنْهُما أَتَّبِعْهُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ.
اگر چیزى در دست پیامبر اسلام جز این قرآن نبود براى اثبات حقانیت دعوتش کفایت مىکرد، ولى آنها حق طلب نیستند بلکه مشتى بهانهجویانند.
(آیه 50)- سپس اضافه مىکند: «اگر این پیشنهاد تو را نپذیرند بدان که آنان از هوسهاى خود پیروى
مىکنند»! فَإِنْ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّما یَتَّبِعُونَ أَهْواءَهُمْ.
«و آیا گمراهتر از آن کسى که پیروى هواى نفس خویش کرده و هیچ هدایت الهى را نپذیرفته کسى پیدا مىشود»؟ وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَیْرِ هُدىً مِنَ اللَّهِ.
«مسلما خداوند قوم ستمگر را هدایت نمىکند»! إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ.
در روایات متعددى آیه فوق به کسانى تفسیر شده است که امام و رهبر الهى را نپذیرفتهاند و تنها به آراى خویش تکیه مىکنند.
این روایات در حقیقت از قبیل مصداق روشن است و به تعبیر دیگر انسان نیازمند به هدایت الهى است، این هدایت گاهى در کتاب آسمانى منعکس مىشود، و گاه در وجود پیامبر و سنّت او، و گاه در اوصیاى معصومش، و گاه در منطق عقل و خرد.
مهم آن است که انسان در خط هدایت الهى باشد و نه هواى نفس، تا بتواند از این انوار هدایت بهرهمند گردد.
💠📖🕋📖💠
#قرائت_روزانه_قرآن کریم
⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️
☘🌸🌸🌸🌸🌸☘
✨صفحه 392 ✨
أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۵۱﴾
ما آيات قرآن را يكي بعد از ديگري براي آنها آورديم شايد متذكر شوند. (۵۱)
الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ يُؤْمِنُونَ ﴿۵۲﴾
كساني كه قبلا كتاب آسماني به آنها داده ايم به آن (قرآن) ايمان ميآورند. (۵۲)
وَإِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ قَالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِينَ ﴿۵۳﴾
و هنگامي كه بر آنها خوانده ميشود ميگويند: به آن ايمان آورديم، اينها همه حق است، و از سوي پروردگار ماست، ما قبل از اين هم مسلمان بوديم. (۵۳)
أُولَئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُوا وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ﴿۵۴﴾
آنها كساني هستند كه اجر و پاداششان را به خاطر شكيبائيشان دو بار دريافت ميدارند آنها به وسيله نيكيها بديها را دفع ميكنند، و از آنچه به آنان روزي داده ايم انفاق مينمايند. (۵۴)
وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَا نَبْتَغِي الْجَاهِلِينَ ﴿۵۵﴾
و هر گاه سخن لغو و بيهوده بشنوند، از آن روي ميگردانند و ميگويند: اعمال ما از آنِ ماست، و اعمال شما از آنِ خودتان، سلام بر شما (سلام و داع)؛ ما خواهان جاهلان نيستيم! (۵۵)
إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ﴿۵۶﴾
تو نميتواني كسي را كه دوست داري هدايت كني، ولي خداوند هر كس را بخواهد هدايت ميكند، و او از هدايت يافتگان آگاهتر است. (۵۶)
وَقَالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدَى مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا أَوَلَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَمًا آمِنًا يُجْبَى إِلَيْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقًا مِنْ لَدُنَّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۵۷﴾
آنها گفتند: ما اگر هدايت را همراه تو پذيرا شويم ما را از سرزمينمان ميربايند! آيا ما حرم امني در اختيار آنها قرار نداديم كه ثمرات هر چيزي (از هر شهر و دياري) به سوي آن آورده ميشود، ولي اكثر آنها نميدانند! (۵۷)
وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَهَا فَتِلْكَ مَسَاكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا وَكُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِينَ ﴿۵۸﴾
بسياري از شهرها و آباديهائي كه بر اثر فزوني نعمت مست و مغرور شده بود هلاك كرديم. اين خانه هاي آنهاست (كه ويران شده) و بعد از آنها جز اندكي كسي در آن سكونت نكرد، و ما وارث آنان بوديم. (۵۸)
وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى حَتَّى يَبْعَثَ فِي أُمِّهَا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَمَا كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرَى إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ ﴿۵۹﴾
پروردگار تو هرگز شهرها و آباديها را هلاك نميكرد تا اينكه در كانون آنها پيامبري مبعوث كند كه آيات ما را بر آنان بخواند، و ما هرگز آباديهائي را هلاك نكرديم مگر آنكه اهلش ظالم بودند. (۵۹)