💠📖🕋📖💠
#قرائت_روزانه_قرآن کریم
⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️
☘🌸🌸🌸🌸🌸☘
✨صفحه 385✨
أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا وَهُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ ﴿۸۹﴾
كساني كه كار نيكي انجام دهند پاداشي بهتر از آن خواهند داشت و آنها از وحشت آن روز در امانند. (۸۹)
وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۹۰﴾
و آنها كه اعمال بدي انجام دهند به رو در آتش افكنده ميشوند آيا جزائي جز آنچه عمل ميكرديد خواهيد داشت. (۹۰)
إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَلَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۹۱﴾
(بگو) من مامورم پروردگار اين شهر (مقدس مكه) را عبادت كنم همان كسي كه اين شهر را حرمت بخشيده و همه چيز از آن اوست و من مامورم كه از مسلمين باشم. (۹۱)
وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنْذِرِينَ ﴿۹۲﴾
و اينكه قرآن را تلاوت كنم هر كس هدايت شود براي خود هدايت شده و هر كس گمراه گردد (گناهش به گردن خود اوست) بگو من فقط از انذار كنندگانم. (۹۲)
وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۹۳﴾
بگو حمد و ستايش مخصوص ذات خداست به زودي آياتش را به شما نشان ميدهد تا آنرا بشناسيد و پروردگار تو از آنچه انجام ميدهيد غافل نيست. (۹۳)
متن و ترجمه سوره قصص
سوره 28 قرآن کریم
جزء 20
تعداد آیات 88
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
طسم ﴿۱﴾
طسم. (۱)
تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ ﴿۲﴾
اينها آيات كتاب مبين است. (۲)
نَتْلُو عَلَيْكَ مِنْ نَبَإِ مُوسَى وَفِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۳﴾
ما از داستان موسي و فرعون به حق بر تو ميخوانيم، براي گروهي كه ايمان بياورند. (۳)
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ﴿۴﴾
فرعون برتريجوئي در زمين كرد و اهل آنرا به گروههاي مختلفي تقسيم نمود، گروهي را به ضعف و ناتواني ميكشاند، پسران آنها را سرمي بريد و زنان آنها را (براي كنيزي) زنده نگه ميداشت، او مسلما از مفسدان بود. (۴)
وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ ﴿۵﴾
اراده ما بر اين قرار گرفته است كه به مستضعفين نعمت بخشيم، و آنها را پيشوايان و وارثين روي زمين قرار دهيم! (۵)
وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (93):
وبگو: ستایش براى خداست. به زودى آیاتش را به شما نشان خواهد داد و آن را خواهید شناخت. وپروردگارت از آنچه انجام مىدهید غافل نیست.
«الحمدللّه»، بهترین جمله براى ستایش الهى است كه هم بارها پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله به گفتن آن مأمور شده و هم در سورهى حمد همهى مسلمانان، هر روز باید آن را تكرار كنند.
سعدى دربارهى غفلت انسان از عاقبت كارش مىگوید:
كنون باید اى خفته بیدار بود
چو مرگ اندر آید زخوابت چه سُود
تو غافل در اندیشهى سود و مال
كه سرمایهى عمر شد پایمال
كنون كوش كاب از كمر در گذشت
نه وقتى كه سیلاب از سرگذشت
سكندر كه بر عالمى حكم داشت
در آن دم كه بگذشت عالم گذاشت
میسّر نبودش كز و عالمى
ستانند و مهلت دهندش دمى
- رسالت الهى، لطفى است كه باید براى آن شكر كرد. «انّما اُمرت... و قل الحمدللّه»
- آنچه تاكنون از آیات الهى دیدهاید، گوشهاى از آنهاست؛ آیات دیگرى نیز در آینده به شما نشان خواهد داد. «سیریكم آیاته»
- مهلتهاى الهى را نشانهى غفلت خداوند نگیرید. «و ما ربّك بغافل»
- نظارت دائمى خداوند، از شئون ربوبیّت اوست. «وما ربّك بغافل»
- انسان در برابر اعمال خویش مسئول است. «وما ربّك بغافل عمّاتعملون»
- از كفر و شرك مخالفان نگران نباش. «و ما ربّك بغافل عمّاتعملون»
💠📖🕋📖💠
#قرائت_روزانه_قرآن کریم
⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️
☘🌸🌸🌸🌸🌸☘
✨صفحه 386 ✨
أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ ﴿۶﴾
حكومتشان را پابرجا سازيم و به فرعون و هامان و لشكريان آنها آنچه را بيم داشتند از اين گروه نشان دهيم. (۶)
وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۷﴾
ما به مادر موسي الهام كرديم كه او را شير ده، و هنگامي كه بر او ترسيدي وي را در دريا (ي نيل) بيفكن، و نترس و غمگين مباش كه ما او را به تو باز ميگردانيم، و او را از رسولانش قرار ميدهيم. (۷)
فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ ﴿۸﴾
(هنگامي كه مادر از سوي كودك خود سخت در وحشت فرو رفت او را به فرمان خدا به دريا افكند) خاندان فرعون او را از آب گرفتند تا سرانجام دشمن آنان و مايه اندوهشان گردد، مسلما فرعون و هامان و لشكريان آن دو خطاكار بودند. (۸)
وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۹﴾
همسر فرعون (هنگامي كه ديد آنها قصد كشتن كودك را دارند) گفت او را نكشيد، نور چشم من و شماست ؟ شايد براي ما مفيد باشد، يا او را پسر خود برگزينيم و آنها نميفهميدند (كه دشمن اصلي خود را در آغوش خويش ميپرورانند!). (۹)
وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِنْ كَادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْلَا أَنْ رَبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۰﴾
قلب مادر موسي از همه چيز (جز ياد فرزندش) تهي گشت، و اگر قلب او را به وسيله ايمان و اميد محكم نكرده بوديم نزديك بود مطلب را افشا كند. (۱۰)
وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۱۱﴾
مادر به خواهر او گفت وضع حال او را پيگيري كن، او نيز از دور ماجرا را مشاهده كرد، در حالي كه آنها بيخبر بودند. (۱۱)
وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ ﴿۱۲﴾
ما همه زنان شيرده را از قبل بر او تحريم كرديم (تا تنها به آغوش مادر برگردد) خواهرش (كه بيتابي ماموران را براي پيدا كردن دايه مشاهده كرد) گفت: آيا شما را به خانواده اي راهنمائي كنم كه ميتوانند اين نوزاد را كفالت كنند و خيرخواه او هستند؟ (۱۲)
فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۱۳﴾
ما او را به مادرش بازگردانديم تا چشمش روشن شود، و غمگين نباشد، و بداند وعده الهي حق است ولي اكثر آنها نميدانند. (۱۳)
وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ (7)
فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوّاً وَحَزَناً إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ (8):
و ما به مادر موسى الهام كردیم كه او را شیر بده، پس هرگاه (از فرعونیان) براو بیمناك شدى، او را (در جعبهاى گذاشته و) بهدریا بیفكن و (از این فرمان) مترس و (از دوریش) غمگین مباش، (زیرا) ما او را به تو بازمىگردانیم و او را از پیامبران قرار مىدهیم.
پس (مادر موسى چنان كرد، چیزى نگذشت كه) فرعونیان، او را (دیده و از آب) برگرفتند تا سرانجام، دشمن و مایه اندوهشان گردد. همانا فرعون و هامان و سپاهیانشان خطاكار بودند.
به فرعون گفته شده بود كه امسال كودكى به دنیا مىآید كه اگر بزرگ شود تو را سرنگون مىكند. او دستور داد تمام نوزادانى را كه به دنیا مىآیند بكشند؛ امّا همین كه موسى به دنیا آمد، خداوند به مادرش الهام كرد كه او را شیر دهد، آنگاه در صندوقى گذارده و به دریا اندازد.
در این آیه نسبت به مادر حضرت موسى، دو امر، دو نهى و دو بشارت آمده است: دو امر: «اَرضعیه - اَلقیه»، دو نهى: «لاتخافى - لاتحزنى»، دو بشارت: «رادّوه - جاعلوه»
كلمه «خوف»، در مورد احتمال خطر و كلمه «حُزن» در مورد نگرانى قطعى بكار مىرود.(25)
مراد از دریا در این آیه، رود عظیم نیل در كشور مصر است كه به جهت بزرگى و عظمت، دریا خوانده شده و كاخ فرعون در ساحل آن بنا شده بود.
وقتى خداوند بخواهد، دشمن انسان نیز مأمن و ملجأ او مىشود. «التقطه آلفرعون» (عدو شود سبب خیر، گر خدا خواهد.)
گر نگهدار من آن است كه من مىدانم
شیشه را در بغل سنگ نگه مىدارد.
-----
25) تفسیر المیزان.
- در اضطرابها و بنبستها، خداوند بهترین هادى و حامى مؤمنان است.«اوحینا»
- زن نیز مىتواند مورد الهام الهى قرار گیرد. «اوحینا الى امّ موسى»
- نزول امدادهاى غیبى با بهرهگیرى از امكانات مادّى منافاتى ندارد. شیردادن و در صندوق گذاردن، منافاتى با توكّل ندارد. «ارضعیه»
- در هیچ شرایطى نباید شیر مادر را از فرزند دریغ داشت. «ارضعیه»
- در دستورهاى الهى اسرارى نهفته است كه شاید در نظر ابتدایى، معقول نیاید. «القیه فى الیم»
- در راه اجراى فرامین الهى، نه از چیزى بترسیم و نه نسبت به مسئلهاى نگران باشیم. «لاتخافى و لاتحزنى» (مادر موسى دو نگرانى داشت: یكى ترس از كشته شدن فرزند و دیگرى غم فراق او، كه خداوند هر دو را همان گونه كه در آیات بعد خواهیم خواند به نحو احسن جبران فرمود.)
- آنچه در راه خداوند داده شود، به بهترین وجه باز مىگردد. «القیه - رادّوه، جاعلوه من المرسلین» (مادر موسى به فرمان خداوند فرزندش را رها كرد،خداوند هم او را برگرداند و هم به مقام نبوّت رساند.)
- خداوند، اخبارى از غیب را در اختیار افرادى كه بخواهد قرار مىدهد. «جاعلوه من المرسلین»
- فرعون واسطه نجات موسى از دریا شد، وسرانجام به دست او در همان دریا غرق گردید. «التقطه آل فرعون لیكون لهم عدوّاً وحزنا» (آرى، خدا مىتواند نوزاد بىدست وپا را در دریا حفظ كند، ولى انسان صاحب دست وپا را غرق سازد)
- خواست انسان در مقابل ارادهى الهى بى اثر است. «لیكون لهم عدوّاً و حزنا»
فرعون گمان كرد كه هدیهاى براى او رسیده است؛ امّا خداوند اراده فرموده بود كه دشمنش را در دامان او بپروراند.
- فرعون و وزیر و لشكریانش طرح دادند و عمل كردند، ولى تدبیر خداوند همهى آنها را خنثى كرد. «كانوا خاطئین»
- طرّاح، مشاور، آمر ومباشر، همگى به نوعى در جرم شریكند. «كانوا خاطئین»
وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِّي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَن يَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ (9):
و (چون) همسر فرعون (احساس كرد كه آنان قصد كشتن كودك را دارند خطاب به فرعون) گفت: او را نكشید (كه او) روشنى چشم من و توست. شاید به ما سودى برساند یا او را به فرزندى بگیریم، ولى آنها نمىفهمیدند (كه چه كسى را در آغوش خویش مىپرورانند).
در زندگى حضرت موسى، چند زن، نقش محورى و اساسى داشتهاند: مادر موسى، خواهر موسى، زن فرعون و همسر موسى، در این آیه نقش زن فرعون در جلوگیرى از قتل او بیان شده است.
- زنان، در امور اجتماعى داراى نقشى مؤثّرند. «قالت امرأت فرعون»
(زن فرعون، رأى فرعون را تغییر داد و شوكت، سلطنت وثروت فرعون هیچ یك مانع او نشد)
- با طرح پیشنهادات صحیح و سریع، از القاى طرحهاى انحرافى جلوگیرى كنیم. قبل از آنكه فرعون تصمیم خود را ابراز كند، همسرش راه درست برخورد با مسئله را القا نمود. «قالت امرأت فرعون قُرّة عین لى و لك لاتقتلوه»
- در بیان پیشنهادات از كلمات عاطفى ودلنشین استفاده كنیم. «قُرّة عین لى ولك»
- دلهاى همه به دست خداست. او مىتواند سختترین دلها همچون دل فرعون را نیز نرم سازد. «قُرّة عین لى و لك»
- در برخورد با منكرات، ابتدا از راه عاطفه وارد شویم و سپس به امر و نهى بپردازیم. «قرة عین لى و لك لا تقتلوه»
- از نهى از منكر زبانى، غفلت نورزیم كه بسیار كارساز است. «لا تقتلوه» (زن فرعون با گفتن «لاتقتلوه» از كشته شدن موسى جلوگیرى كرد، چنانكه یكى از برادران یوسف با گفتن «لاتقتلوا یوسف» از كشته شدن یوسف جلوگیرى كرد.)
- طاغوتها از ابتدایىترین عواطف انسانى نیز بىبهرهاند و نیاز به تذكّر دارند. «لا تقتلوه»
- فوائد امر ونهى را بگوییم تا مردم آسانتر بپذیرند. «لاتقتلوه عسى أن یَنفعنا»
- در نظام طاغوتى، ملاك وضع یا لغو قوانین، هوسها و منافع شخصى طاغوتهاست. (قانون قتلِ عام نوزادانِ پسر، بر اساس منافع شخصى فرعون وضع شد و باز بر پایهى امید به منافع آینده در مورد نوزاد آب آورده (حضرت موسى) همین قانون لغو گردید.) «لا تقتلوه عسى أن یَنفعنا»
- برخى انسانها در ظاهر بسیار بلند پروازند، ولى درباطن اسیر نیازهاى درونى خویش هستند. فرعون كه ادّعا مىكرد: «انَاربّكمالاعلى» سرانجام مىپذیرد كه ممكن است یك نوزاد آب آورده براى او سودمند واقع شود. «عسى أن یَنفعنا»
- فرعون از فرزند پسر محروم بود. لذا با پذیرش نوزاد از آب آورده، به حقارت و عجز خود بیشتر پى برد. «نتّخذه ولدا»
- گاه ایجاد علاقه و محبّت میان افراد بر اساس یك خط غیبى است كه خود طرفین نیز از آن غافلند. «وهم لا یشعرون»
وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغاً إِن كَادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْلَا أَن رَّبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (10)
وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَن جُنُبٍ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ (11):
ودل مادر موسى (از هر چیز، جز فكر فرزند) تهى شد (و) اگر قلب او را استوار نساخته بودیم تا از ایمان آورندگان (به وعدهى ما باقى) بماند، همانا نزدیك بود كه (به واسطه جزع وفزع) آن (راز) را افشا كند.
و(مادر موسى) بهخواهر او گفت: (صندوق حامل موسى را) دنبال كن پس او از دور وى را زیر نظر داشت، در حالى كه (دشمنان) متوجّه نبودند (كه آنكه او را تعقیب مىكند خواهر موسى است و از این تعقیب، چه هدفى دارد).
تفسیر المیزان، آیهى «و اصبح فؤاد اُمّ موسى فارغا» را با توجّه به سیاق و ظاهر آیات قبل و بعد، چنین معنا نمودهاند: دلِ مادر موسى به واسطهى وحى الهى آرام گرفت و دیگر خوف و ترسى نداشت و اگر آن وعدهى الهى نبود، مادر موسى به سبب شدّت اضطراب، آن راز را افشا مىكرد.
مادر موسى بعد از آنكه فرزندش را در صندوقى گذارده و در دریا انداخت، به خواهر موسى مأموریّت داد تا مخفیانه این جریان را پیگیرى كند. او نیز به دور از چشم مأموران حكومتى، صندوق را دنبال كرد تا اینكه از دریا نجات یافت و در دامان همسر فرعون قرار گرفت. او همچنان موسى را زیر نظر داشت تا اینكه متوجّه شد درباریان فرعون به دنبال دایگانى براى شیردادن به كودك هستند؛ امّا موسى هیچ سینهاى را نمىپذیرد، سرانجام خواهر موسى با طرح پیشنهاد دایگى مادرش و پذیرش دربار، مأموریّتش خاتمه یافت.
- افشاى اسرار از نشانههاى سستى و ضعف ایمان است. «لتبدى به لولا ان ربطنا على قلبها»
- آرامش دلها به دست خداست. «ربطنا على قلبها»
- از نشانههاى ایمان، آرامش خاطر ودل آرام است. «ربطنا... لتكون من المؤمنین»
- آنچه در نظر الهى مهمّ است، ایمان است و زن و مرد تفاوتى ندارند. «لتكون من المؤمنین» در صورتى كه باید مىفرمود: «من المؤمنات»
- زنان ودختران نیز باید از تدبیرهاى لازم در مسائل اجتماعى برخوردار باشند. «قالت لاُخته قصّیه»
- در امور حساسیّت برانگیز، كارها را به دیگران واگذار كنیم. «لاُخته» در ماجراى موسىعلیه السلام حساسیّت بر روى مادر بیشتر بود و امكان داشت كه مطلب افشا گردد.
- توكّل به خدا به معناى بىتفاوتى در مسائل نیست. با اینكه مادر موسى زن باایمانى بود، ولى باز هم دخترش را براى تعقیب ماجرا فرستاد. «من المؤمنین، قالت لاخته قُصّیه»
- در برخورد با نظامهاى طاغوتى و خفقانآور، تعقیب ومراقبت امرى ضرورى است. «قُصیّه»
- براى حفظ اسرار، عادّىسازى در رفتار یك امر لازم است. «عنجُنُب» (خواهرموسى از دور صندوق برادر را زیر نظر داشت، تا این مراقبت بسیار عادّى باشد وسبب حساسیّت وتحریك دشمن نشود.)
- مؤمن، مأموریّت خود را به دور از توجّه دشمن به انجام مىرساند. «و هم لایشعرون»
وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِن قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ (12):
و ما (به دهان گرفتن سینهى) زنان شیرده را از پیش بر او ممنوع كردیم، پس (خواهر موسى كه مأموران را در جستجوى دایه دید) گفت: آیا مىخواهید شما را بر خانوادهاى راهنمایى كنم كه سرپرستى او را براى شما بپذیرند و براى او خیرخواه باشند؟
«مراضع» جمع «مرضع»، یعنى زنان شیرده و دایه.
- اگر خداوند نخواهد، تشكیلات عریض و طویلى همچون دستگاه فرعون نیز از تأمین غذاى یك كودك عاجز مىماند. «حرّمنا»
- ابتدایىترین كارها مثل مكیدن نوزاد نیز با ارادهى الهى است و اگر او نخواهد، اتّفاق نخواهد افتاد. «حرّمنا»
- رضاع و سپردن نوزاد به دایه براى شیردادن، سابقهاى تاریخى و طولانى دارد. «المراضع»
- وقتى سر انسان متكبّر به سنگ خورد، راهنمایى و پیشنهاد دیگران، حتّى یك فرد ناشناس را نیز به راحتى مىپذیرد. «فقالت هل ادلّكم»
- پیشنهادات خود را در رابطه با چیزى كه حساسیّت برانگیز است، به طور عادّى مطرح كنیم. «هل ادلّكم»
- در برابر دشمن باید زیرك بود. (خواهر موسى، نامى از مادر به میان نیاورد و نگفت: «على اُمّه»، بلكه آن را به صورت ناشناس ذكر كرد.) «على اهلبیتٍ»
- نیازمندىهاى نوزاد، منحصر در غذا نیست، بلكه او به خانواده و كانون محبّت نیز احتیاج دارد؛ لذا خواهر موسى سخن از سرپرستى همهجانبه كرد، نه تنها تغذیه. «یكفلونه»
- پیش نهادهاى خود را به گونهاى مطرح كنیم كه مخاطب، آن را به نفع خود بداند. «یكفلونه لكم»
- كفالتى ارزشمند است كه با خیرخواهى و محبّت همراه باشد. «یكفلونه لكم و هم له ناصحون»
فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ (13):
پس ما (اینگونه) او را به مادرش باز گردانیدیم تا روشنى چشم او باشد و غم نخورد و بداند كه همانا وعده الهى حقّ است، ولى بیشتر مردم نمىدانند.
گاهى اوقات عناوین براى انسان، مزاحم و مانعند. مثلاً در این ماجرا مادر موسى پذیرفت كه به عنوان دایه فرزندش را شیر دهد؛ زیرا عنوان مادر، سبب قتل فرزند وآزار مادر مىشد.
- وعدههاى الهى تخلّف ندارد. در آیهى هفتم خداوند وعده داد كه نوزاد را به مادر برگرداند و در این آیه مىخوانیم كه او را برگرداند. «انّا رادّوه الیك - رددناه الى اُمّه»
- نوزاد، نور چشم مادر است. «كى تَقَرّ عینها»
- براى اهل حقّ، اهداف مهم است، نه عناوین. «رددناه الى اُمّه» سرانجام، فرزند به آغوش مادر بازگشت گرچه این بار، مادر به عنوان دایه استخدام شد؛ ولى عنوان مهم نیست، برگشتن نوزاد مهم است.
- مادر به واسطهى ارتباط عمیق با فرزند، بیشترین نقش را در زندگى او دارد. «الى اُمّه» (در اینجا نامى از پدر موسى به میان نیامده است.)
- عاقبت، سختىها بسر آمده و فراق به وصال خواهد انجامید. «رددناه الى اُمّه كى تَقَرّ عینها» (پس از مدّتها نگرانى و غم، سرانجام خداوند، موسى را به مادر بازگرداند. «اِنّ مع العسر یسرا»)
- اگر خداوند بخواهد، یك فرد، مایهى امید و نور چشم دو گروه مخالف (خاندان فرعون و خاندان موسى) مىشود. «قُرّة عینٍ لى ولك - تَقَرّ عینها»
- انبساط و شادى، حزن و اندوه، در بینایى انسان تأثیر دارد. «تَقَرّ عینها» چنانكه در آیهى 84 سورهى یوسف، مىخوانیم: دورى حضرت یوسف، باعث نابینایى حضرت یعقوب گردید. «وابیَضّت عیناه من الحُزن»
- ایمان به خداوند داراى مراحل و درجاتى است. مادر موسى بانویى مؤمنه بود، «رَبَطنا على قلبها لتكون منالمؤمنین» امّا یك مؤمن نیز باید به مرحلهى یقین و علم عمیق برسد. «لتَعلم أنّ وعد اللّه حقّ»
- فلسفه و دلیل بعضى حوادث، درك حقّانیّت وعدههاى الهى است. «لتَعلم أنّ وعد اللّه حقّ»
- اكثر مردم ظاهربین هستند و دركى از اسرار حكیمانه ونقشههاى مدبّرانهى خداوند ندارند. «اكثرهم لایعلمون»
تفسیر نور آقای محسن قرائتی