منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی
(آیه 44)- سپس به بیان این حقیقت مىپردازد که آنچه را در باره موسى و فرعون با تمام ریزه کاریهاى دقیق آن بیان کردیم، خود دلیلى است بر حقانیت قرآن تو، چرا که تو در این صحنهها هرگز حاضر نبودى و این ماجرا را با چشم ندیدى بلکه این لطف خدا بود که این آیات را براى هدایت مردم بر تو نازل کرد.
مىگوید: «و تو در جانب غربى نبودى هنگامى که ما فرمان نبوت را به موسى دادیم، و تو از شاهدان (این ماجراها) محسوب نمىشدى» (وَ ما کُنْتَ بِجانِبِ الْغَرْبِیِّ إِذْ قَضَیْنا إِلى مُوسَى الْأَمْرَ وَ ما کُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِینَ).
(آیه 45)- سپس مىافزاید: «ولى ما اقوامى را در اعصار مختلف خلق کردیم، و زمانهاى طولانى بر آنها گذشت» که آثار انبیا از دلهایشان محو شد پس تو را با کتاب آسمانیت فرستادیم (وَ لکِنَّا أَنْشَأْنا قُرُوناً فَتَطاوَلَ عَلَیْهِمُ الْعُمُرُ).
«تو هرگز در میان مردم مدین اقامت نداشتى تا (از وضع آنان آگاه باشى و) آیات ما را براى آنها [مشرکان مکّه] بخوانى» (وَ ما کُنْتَ ثاوِیاً فِی أَهْلِ مَدْیَنَ تَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِنا).
«ولى ما بودیم که تو را فرستادیم» و این آیات را در اختیارت قرار دادیم (وَ لکِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ).
(آیه 46)- باز براى تأکید همین معنى مىافزاید: «تو در کنار طور نبودى زمانى که ما ندا دادیم» و فرمان نبوّت را به نام موسى صادر کردیم (وَ ما کُنْتَ بِجانِبِ الطُّورِ إِذْ نادَیْنا).
«ولى این رحمتى از سوى پروردگارت بود (که این اخبار را در اختیار تو نهاد) تا به وسیله آن قومى را انذار کنى که پیش از تو هیچ انذار کنندهاى براى آنها نیامده است شاید متذکر شوند» (وَ لکِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أَتاهُمْ مِنْ نَذِیرٍ مِنْ قَبْلِکَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ).
(آیه 47)- هر روز به بهانهاى از حق مىگریزند! از آنجا که در آیات گذشته سخن از ارسال پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به عنوان انذار کننده و بیم دهنده بود در این آیه به لطفى که بر وجود پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مترتب است اشاره کرده، مىگوید: «هر گاه ما (پیش از فرستادن پیامبرى) آنها را به خاطر اعمالشان مجازات مىکردیم، مىگفتند: پروردگارا! چرا رسولى براى ما نفرستادى تا آیات تو را پیروى کنیم و از مؤمنان باشیم» اگر به خاطر این نبود مجازات آنها به جهت اعمال و کفرشان حتى نیاز به ارسال پیامبر نداشت (وَ لَوْ لا أَنْ تُصِیبَهُمْ مُصِیبَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ فَیَقُولُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَیْنا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ وَ نَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ).
در حقیقت آیه اشاره به این نکته است که راه حق روشن است، و هر عقلى حاکم به بطلان شرک و بت پرستى است، و زشتى بسیارى از اعمال آنها همچون مظالم و ستمها از مستقلات حکم عقل مىباشد.
(آیه 48)- سپس به بهانه جوئیهاى آنها اشاره مىکند که آنها بعد از ارسال رسل نیز دست از بهانه گیرى بر نداشتند، و باز به راههاى انحرافى خود ادامه دادند.
مىگوید: «پس هنگامى که حق از نزد ما براى آنها آمد گفتند: چرا به این پیامبر مثل همان چیزى که به موسى داده شد اعطا نگردیده است»؟! (فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا لَوْ لا أُوتِیَ مِثْلَ ما أُوتِیَ مُوسى).
چرا عصاى موسى در دست او نیست؟ چرا ید بیضا ندارد؟ چرا دریا براى او شکافته نمىشود؟ چرا دشمنانش غرق نمىشوند؟ چرا و چرا؟! ...
قرآن به پاسخ این بهانه جویىها پرداخته، مىگوید: «مگر (بهانه جویانى همانند اینها) معجزاتى را که در گذشته به موسى داده شده انکار نکردند»؟! (أَ وَ لَمْ یَکْفُرُوا بِما أُوتِیَ مُوسى مِنْ قَبْلُ).
«گفتند: این دو (موسى و هارون) دو نفر ساحرند که دست به دست هم دادهاند (تا ما را گمراه کنند) و گفتند: ما به هر کدام از آنها کافریم»! قالُوا سِحْرانِ تَظاهَرا وَ قالُوا إِنَّا بِکُلٍّ کافِرُونَ.
(آیه 49)- به هر حال مشرکان لجوج اصرار داشتند که چرا پیامبر اسلام صلى اللّه علیه و سلّم معجزاتى همچون موسى نداشته است؟ و از سوى دیگر نه به گفتهها و گواهى تورات در باره علائم پیامبر صلى اللّه علیه و سلّم اعتماد مىکردند، و نه به قرآن مجید و آیات پرعظمتش.
لذا قرآن، روى سخن را به پیامبر صلى اللّه علیه و سلّم کرده، و مىگوید: «بگو: اگر شما راست مىگویید (که این دو کتاب از سوى خدا نیست) کتابى روشنتر و هدایتبخشتر از آنها از سوى خدا بیاورید تا من از آن پیروى کنم قُلْ فَأْتُوا بِکِتابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدى مِنْهُما أَتَّبِعْهُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ.
اگر چیزى در دست پیامبر اسلام جز این قرآن نبود براى اثبات حقانیت دعوتش کفایت مىکرد، ولى آنها حق طلب نیستند بلکه مشتى بهانهجویانند.
(آیه 50)- سپس اضافه مىکند: «اگر این پیشنهاد تو را نپذیرند بدان که آنان از هوسهاى خود پیروى
مىکنند»! فَإِنْ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّما یَتَّبِعُونَ أَهْواءَهُمْ.
«و آیا گمراهتر از آن کسى که پیروى هواى نفس خویش کرده و هیچ هدایت الهى را نپذیرفته کسى پیدا مىشود»؟ وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَیْرِ هُدىً مِنَ اللَّهِ.
«مسلما خداوند قوم ستمگر را هدایت نمىکند»! إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ.
در روایات متعددى آیه فوق به کسانى تفسیر شده است که امام و رهبر الهى را نپذیرفتهاند و تنها به آراى خویش تکیه مىکنند.
این روایات در حقیقت از قبیل مصداق روشن است و به تعبیر دیگر انسان نیازمند به هدایت الهى است، این هدایت گاهى در کتاب آسمانى منعکس مىشود، و گاه در وجود پیامبر و سنّت او، و گاه در اوصیاى معصومش، و گاه در منطق عقل و خرد.
مهم آن است که انسان در خط هدایت الهى باشد و نه هواى نفس، تا بتواند از این انوار هدایت بهرهمند گردد.
💠📖🕋📖💠
#قرائت_روزانه_قرآن کریم
⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️
☘🌸🌸🌸🌸🌸☘
✨صفحه 392 ✨
أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۵۱﴾
ما آيات قرآن را يكي بعد از ديگري براي آنها آورديم شايد متذكر شوند. (۵۱)
الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ يُؤْمِنُونَ ﴿۵۲﴾
كساني كه قبلا كتاب آسماني به آنها داده ايم به آن (قرآن) ايمان ميآورند. (۵۲)
وَإِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ قَالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِينَ ﴿۵۳﴾
و هنگامي كه بر آنها خوانده ميشود ميگويند: به آن ايمان آورديم، اينها همه حق است، و از سوي پروردگار ماست، ما قبل از اين هم مسلمان بوديم. (۵۳)
أُولَئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُوا وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ﴿۵۴﴾
آنها كساني هستند كه اجر و پاداششان را به خاطر شكيبائيشان دو بار دريافت ميدارند آنها به وسيله نيكيها بديها را دفع ميكنند، و از آنچه به آنان روزي داده ايم انفاق مينمايند. (۵۴)
وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَا نَبْتَغِي الْجَاهِلِينَ ﴿۵۵﴾
و هر گاه سخن لغو و بيهوده بشنوند، از آن روي ميگردانند و ميگويند: اعمال ما از آنِ ماست، و اعمال شما از آنِ خودتان، سلام بر شما (سلام و داع)؛ ما خواهان جاهلان نيستيم! (۵۵)
إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ﴿۵۶﴾
تو نميتواني كسي را كه دوست داري هدايت كني، ولي خداوند هر كس را بخواهد هدايت ميكند، و او از هدايت يافتگان آگاهتر است. (۵۶)
وَقَالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدَى مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا أَوَلَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَمًا آمِنًا يُجْبَى إِلَيْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقًا مِنْ لَدُنَّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۵۷﴾
آنها گفتند: ما اگر هدايت را همراه تو پذيرا شويم ما را از سرزمينمان ميربايند! آيا ما حرم امني در اختيار آنها قرار نداديم كه ثمرات هر چيزي (از هر شهر و دياري) به سوي آن آورده ميشود، ولي اكثر آنها نميدانند! (۵۷)
وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَهَا فَتِلْكَ مَسَاكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا وَكُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِينَ ﴿۵۸﴾
بسياري از شهرها و آباديهائي كه بر اثر فزوني نعمت مست و مغرور شده بود هلاك كرديم. اين خانه هاي آنهاست (كه ويران شده) و بعد از آنها جز اندكي كسي در آن سكونت نكرد، و ما وارث آنان بوديم. (۵۸)
وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى حَتَّى يَبْعَثَ فِي أُمِّهَا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَمَا كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرَى إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ ﴿۵۹﴾
پروردگار تو هرگز شهرها و آباديها را هلاك نميكرد تا اينكه در كانون آنها پيامبري مبعوث كند كه آيات ما را بر آنان بخواند، و ما هرگز آباديهائي را هلاك نكرديم مگر آنكه اهلش ظالم بودند. (۵۹)
منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی
آیه 51-
شأن نزول: در مورد نزول این آیه و چهار آیه بعد از آن روایات گوناگونى نقل شده که قدر مشترک همه آنها ایمان آوردن گروهى از علماى یهود و نصارى و افراد پاکدل به آیات قرآن و پیامبر اسلام صلى اللّه علیه و سلّم است.
از جمله: از «سعید بن جبیر» نقل شده که: این آیات در باره هفتاد نفر از کشیشهاى مسیحى نازل شده که «نجاشى» آنها را براى تحقیق از «حبشه» به «مکّه» فرستاد، هنگامى که پیامبر اسلام صلى اللّه علیه و سلّم سوره یس را براى آنها تلاوت کرد اشک شوق ریختند و اسلام آوردند.
تفسیر:
حق طلبان اهل کتاب به قرآن تو ایمان مىآورند! از آنجا که در آیات گذشته سخن از بهانههایى بود که مشرکان براى عدم تسلیم در مقابل حقایق قرآن مطرح مىکردند، در اینجا از دلهاى آمادهاى سخن مىگوید که با شنیدن این آیات، حق را پیدا کرده و به آن سخت وفادار ماندند، و جان و دل تسلیم آن شدند، در حالى که قلبهاى تاریک جاهلان متعصب کمترین اثرى از خود نشان نداد! مىفرماید: «و ما آیات قرآن را یکى بعد از دیگرى براى آنها آوردیم شاید متذکر شوند» وَ لَقَدْ وَصَّلْنا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ.
(آیة 52)- ولى «کسانى که قبلا کتاب آسمانى به آنها دادهایم (از یهود و نصارى) به آن [قرآن] ایمان مىآورند» الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ یُؤْمِنُونَ. چرا که آن را هماهنگ با نشانههایى مىبینند که در کتب آسمانى خود یافتهاند.
(آیه 53)- سپس مىافزاید: «و هنگامى که (این آیات) بر آنها خوانده مىشود مىگویند: به آن ایمان آوردیم، اینها مسلما حق است، و از سوى پروردگار ما است، وَ إِذا یُتْلى عَلَیْهِمْ قالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنا.
سپس اضافه مىکند: نه تنها امروز تسلیم سخنان پروردگاریم که «ما پیش از این هم مسلمان بودیم» (إِنَّا کُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِینَ).
(آیه 54)- سپس قرآن به پاداش عظیم این گروه تقلید شکن و حق طلب پرداخته چنین مىگوید: «آنها کسانى هستند که اجر و پاداششان را به خاطر صبر و شکیبائیشان دو بار دریافت مىدارند»! (أُولئِکَ یُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ بِما صَبَرُوا).
یک بار به خاطر ایمان به کتاب آسمانى خودشان که به راستى نسبت به آن وفادار و پایبند بودند، و یک بار هم به خاطر ایمان آوردن به پیامبر اسلام، پیامبر موعودى که کتب پیشین از او خبر داده بود.
سپس به یک رشته از اعمال صالح آنها که هر یک از دیگرى ارزندهتر است اشاره مىکند این اعمال عبارتند از «دفع سیئات به وسیله حسنات» «انفاق از نعمتهاى الهى» و «بر خورد بزرگوارانه با جاهلان» که به انضمام «صبر و شکیبایى» که در جمله قبل آمد، چهار صفت ممتاز مىشود.
نخست مىگوید: «آنها به وسیله نیکیها، بدیها را دفع مىکنند» (وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ).
دیگر این که: «از آنچه به آنان روزى دادهایم انفاق مىکنند» (وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ).
نه تنها از اموال و ثروتشان که از علم و دانش و نیروى فکرى و جسمى و وجاهت اجتماعیشان که همه مواهب و روزیهاى الهى است در راه نیازمندان مىبخشد.
(آیه 55)- و بالاخره آخرین امتیاز عملى آنان این است که: «هر گاه سخن لغو و بیهودهاى را بشنوند از آن روى مىگردانند» (وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ).
هرگز «لغو» را با «لغو» پاسخ نمىگویند، و جهل را با جهل جواب نمىدهند، بلکه به بیهوده گویان «مىگویند: اعمال ما از آن ماست و اعمال شما از آن خودتان»! (وَ قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ).
سپس مىافزاید: آنها با جاهلان بیهوده گو و کسانى که با سخنان موذیانه سعى مىکنند اعصاب افراد با ایمان و نیکو کار را در هم بریزند، وداع مىگویند و گفتارشان این است: «سلام بر شما ما طالب جاهلان نیستیم»! (سَلامٌ عَلَیْکُمْ لا نَبْتَغِی الْجاهِلِینَ).
ما نه اهل زشت گویى و جهل و فسادیم، و نه خواهان آن، ما خواهان دانشمندان روشن ضمیر و علماى عامل و مؤمنان راستین هستیم.
آرى! این بزرگوارانند که مىتوانند رسالت ایمان را در خود پذیرا شوند و در برابر انواع ناملایمات براى رسیدن به سر منزل ایمان مقاومت به خرج دهند.
(آیه 56)- هدایت تنها به دست خداست! این آیه پرده از روى این حقیقت بر مىدارد که: «تو نمىتوانى کسى را که دوست دارى هدایت کنى، ولى خداوند هر کس را بخواهد هدایت مىکند، و او از هدایت یافتگان آگاهتر است» (إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ).
منظور از هدایت در اینجا «ارائه طریق» نیست، چرا که ارائه طریق کار اصلى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله است و بدون استثناء راه را به همه نشان مىدهد، بلکه منظور از هدایت در اینجا «ایصال به مطلوب» و رسانیدن به سر منزل مقصود است.
به هر حال این آیه یک نوع دلد
ارى براى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله است که به این واقعیت توجه کند نه اصرار بر شرک از ناحیه گروهى از بت پرستان مکّه بىدلیل است، و نه ایمان مخلصانه مردم حبشه یا نجران و امثال سلمانها و بحیراها. و هرگز از عدم ایمان گروه اول نگرانى به خود راه ندهد.
(آیه 57)- در این آیه سخن از کسانى مىگوید که در دل به حقانیت اسلام معترف بودند ولى روى ملاحظات منافع شخصى، حاضر به قبول ایمان نبودند مىفرماید: «آنها گفتند: ما اگر هدایت را همراه تو پذیرا شویم (و از آن پیروى کنیم) ما را از سر زمینمان مىربایند»! (وَ قالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدى مَعَکَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنا).
این سخن را کسانى مىگویند که قدرت پروردگار را ناچیز مىشمرند و نمىدانند چگونه او یارانش را یارى و دشمنانش را در هم مىشکند.
لذا قرآن در پاسخ آنها چنین مىگوید: «آیا ما حرم امنى در اختیار آنها قرار ندادیم که ثمرات هر چیزى (از هر شهر و دیارى) به سوى آن آورده مىشود رزقى است از جانب ما»؟! أَ وَ لَمْ نُمَکِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً یُجْبى إِلَیْهِ ثَمَراتُ کُلِّ شَیْءٍ رِزْقاً مِنْ لَدُنَّا.
«ولى بیشترشان نمىدانند» وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ.
خداوندى کم هسرزمین شورهزار و سنگلاخ بىآب و درختى را حرم امن قرار داد، و آنچنان دلها را متوجه آن ساخت که بهترین محصولات از نقاط مختلف جهان را به سوى آن مىآورند، قدت خود را بهخوبى نشان داده است.
بنابراین چگونه ممکن است خداوند بعد از اسلام شما را از آن محروم سازد، دل قوى دارید و ایمان بیاورید.
(آیه 58)- دلبستگیهاى دنیا شما را نفریبد! در آیات گذشته سخن از این بود که بعضى از کفّار متوسل به این عذر مىشدند که اگر ما ایمان بیاوریم، عرب به ما حمله مىکند و ما را از سرزمینمان بیرون مىراند.
در اینجا دو پاسخ دیگر به آن داده شده است.
نخست مىفرماید: به فرض که شما ایمان را نپذیرفتید ود ر سایه کفر و شرک زندگى مرفّه و مادّى پیدا کردید، اما فراموش نکنید: «ما بسیارى از شهرهایى را که مست و مغرور نعمت و زندگى مرفّه بودند نابودشان کردیم» وَ کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَرْیَةٍ بَطِرَتْ مَعِیشَتَها.
آرى! غرور نعمت آنها را به طغیان دعوت کرد، و طغیان سر چشمه ظلم و بیدادگرى شد، و ظلم ریشه زندگانى آنها را به آتش کشید.
«پس این خانهها و دیار آنهاست که بعد از آنان جز مدت قلیلى کسى در آن سکونت نکرد، فَتِلْکَ مَساکِنُهُمْ لَمْ تُسْکَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِیلًا.
آرى! شهرها و خانههاى ویران آنها همچنان خالى و خاموش و بدون صاحب مانده است و اگر کسانى به سراغ آن آمدند افراد کم و در مدت کوتاهى بود.
«و ما وارث آنها بودیم»! وَ کُنَّا نَحْنُ الْوارِثِینَ.
جمله فوق اشارهاى است به مالکیت حقیقى خداوند نسبت به همهچیز، که اگر مالکیت اعتبارى بعضى اشیا را موقتا به بعضى انسانها واگذار کند، چیزى نمىگذرد که همه زائل مىگردد و او وارث همگان خواهد بود.
(آیه 59)- این آیه در حقیقت جواب سؤال مقدرى است و آن این که: اگر چنین است که خداوند طغیانگران را نابود مىکند، پس چرا مشرکان مکّه و حجاز که طغیانگرى را به حد اعلا رسانیده بودند و جهل و جنایتى نبود که مرتکب نشوند با عذابش نابود نکرد.
قرآن مىگوید: «و پروردگار تو هرگز شهرها و آبادیها را هلاک نمىکرد تا این که در کانون و مرکز آنها پیامبرى بفرستد که آیات ما را بر آنان بخواند» وَ ما کانَ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُرى حَتَّى یَبْعَثَ فِی أُمِّها رَسُولًا یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِنا.
آرى، تا اتمام حجت نکنیم و پیامبران را با دستورات صریح نفرستیم مجازات نخواهیم کرد.
تازه بعد از اتمام حجت مراقب اعمال آنها هستیم، اگر ظلم و ستمى از آنها سر زد و مستوجب عذاب شدند مجازاتشان مىکنیم «و ما هرگز شهرهاى را هلاک نمىکردیم مگر آنکه اهلش ظالم و ستمگر باشند» وَ ما کُنَّا مُهْلِکِی الْقُرى إِلَّا وَ أَهْلُها ظالِمُونَ.
💠📖🕋📖💠
#قرائت_روزانه_قرآن کریم
⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️
☘🌸🌸🌸🌸🌸☘
✨صفحه 393 ✨
أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
وَمَا أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَزِينَتُهَا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۶۰﴾
آنچه به شما داده شده متاع زندگي دنيا و زينت آن است و آنچه نزد خداست بهتر و پايدارتر است، آيا انديشه نميكنيد؟ (۶۰)
أَفَمَنْ وَعَدْنَاهُ وَعْدًا حَسَنًا فَهُوَ لَاقِيهِ كَمَنْ مَتَّعْنَاهُ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ هُوَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِينَ ﴿۶۱﴾
آيا كسي كه به او وعده نيك داده ايم و به آن خواهد رسيد، همانند كسي است كه متاع زندگي دنيا به او داده ايم، سپس روز قيامت (براي حساب و جزا) احضار ميشود. (۶۱)
وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۶۲﴾
روزي را به خاطر بياوريد كه خداوند آنها را ندا ميدهد، و ميگويد: كجا هستند شريكاني كه براي من ميپنداشتيد؟! (۶۲)
قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ ﴿۶۳﴾
گروهي (از معبودان) كه فرمان عذاب درباره آنها مسلم شده ميگويند: پروردگارا ما اين (عابدان) را گمراه كرديم (آري) ما آنها را گمراه كرديم همانگونه كه خود گمراه شديم، ما از آنها بيزاري ميجوئيم، آنها در حقيقت ما را نميپرستيدند (بلكه هواي نفس خويش را پرستش ميكردند). (۶۳)
وَقِيلَ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَرَأَوُا الْعَذَابَ لَوْ أَنَّهُمْ كَانُوا يَهْتَدُونَ ﴿۶۴﴾
به آنها (عابدان) گفته ميشود شما معبودهايتان را كه شريك خدا ميپنداشتيد بخوانيد (تا شما را ياري كند) آنها معبودهايشان را ميخوانند، ولي جوابي به آنها نميدهند. در اين هنگام عذاب الهي را (با چشم خود) ميبينند، و آرزو ميكنند اي كاش هدايت يافته بودند. (۶۴)
وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ مَاذَا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ ﴿۶۵﴾
به خاطر بياوريد روزي را كه خداوند آنها را ندا ميدهد و ميگويد: به پيامبران چه پاسخي گفتيد؟ (۶۵)
فَعَمِيَتْ عَلَيْهِمُ الْأَنْبَاءُ يَوْمَئِذٍ فَهُمْ لَا يَتَسَاءَلُونَ ﴿۶۶﴾
در اين هنگام همه اخبار بر آنها پوشيده ميماند (حتي نميتوانند) از يكديگر سؤ الي كنند! (۶۶)
فَأَمَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَعَسَى أَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ ﴿۶۷﴾
اما كسي كه توبه كند و ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد اميد است از رستگارا باشد. (۶۷)
وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۶۸﴾
و پروردگار تو هر چه را بخواهد ميآفريند، و هر چه را بخواهد برمي گزيند. آنها (در برابر او) اختياري ندارند، منزه است خداوند و برتر است از شريك هائي كه براي او قائل ميشوند. (۶۸)
وَرَبُّكَ يَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿۶۹﴾
پروردگار تو ميداند آنچه را كه سينه هاشان پنهان ميدارد و آنچه را كه آشكار ميكند. (۶۹)
وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۷۰﴾
او خدائي است كه معبودي جز او نيست، ستايش براي اوست. در اين جهان و در جهان ديگر، حاكميت (نيز) از آن اوست، و همه شما به سوي او باز ميگرديد. (۷۰)
منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی
(آیه 60)- این آیه پاسخ سومى است براى گفتار بهانهجویانى که مىگفتند:
اگر ایمان بیاوریم عرب بر ما هجوم مىکند و زندگانى ما را به هم مىریزد.
قرآن مىگوید: آنچه به شما داده شده، متاع زندگى دنیا و زینت آن است» وَ ما أُوتِیتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَمَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ زِینَتُها.
«ولى آنچه نزد خداست (از نعمتهاى بىپایان جهان دیگر، و مواهب معنویش در این دنیا) بهتر و پایدارتر است» وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَ أَبْقى.
چرا که تمام نعمتهاى مادى دنیا داراى عوارض ناگوار و مشکلات گوناگونى است و هیچ نعمت مادى خالص از ضرر و خطر یافت نمىشود.
بهعلاوه نعمتهایى که در نزد خود است به خاطر جاودانگى آنها و زود گذر بودن مواهب این دنیا قابل مقایسه با متاع دنیا نیست، بنابراین هم بهتر و هم پایدارتر است.
به این ترتیب در یک مقایسه ساده هر انسان عاقلى مىفهمد که نباید آن را فداى این کرد، لذا در پایان آیه مىفرماید: «آیا اندیشه نمىکنید»؟! (أَ فَلا تَعْقِلُونَ).
(آیه 61)- در آیات گذشته سخن از کسانى بود که به خاطر تمتع و بهره گیرى از نعمتهاى دنیا کفر را بر ایمان و شرک را بر توحید ترجیح دادهاند، در اینجا وضع این گروه را در قیامت در برابر مؤمنان راستین مشخص مىکند.
نخست با یک مقایسه که به صورت استفهام مطرح شده، وجدان همگان را به داورى مىطلبد و مىگوید: «آیا کسى که به او وعده نیک دادهایم، و به آن خواهد رسید همانند کسى است که متاع زندگى دنیا به او دادهایم سپس روز قیامت (براى حساب و جزا) از احضار شدگان خواهد بود»؟ (أَ فَمَنْ وَعَدْناهُ وَعْداً حَسَناً فَهُوَ لاقِیهِ کَمَنْ مَتَّعْناهُ مَتاعَ الْحَیاةِ الدُّنْیا ثُمَّ هُوَ یَوْمَ الْقِیامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِینَ).
(آیه 62)- و به دنبال این سخن، صحنههاى رستاخیز را در برابر کفار مجسّم مىکند صحنههایى که از تصورش مو بر بدن راست مىشود و اندام را به لرزه در مىآورد.
مىگوید: «روزى را (به خاطر بیاورید) که خداوند آنها را ندا مىدهد و مىگوید: کجا هستند همتایانى که براى من مىپنداشتید»؟! (وَ یَوْمَ یُنادِیهِمْ فَیَقُولُ أَیْنَ شُرَکائِیَ الَّذِینَ کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ).
این سؤال یک نوع سر زنش و مجازات است.
(آیه 63)- اما به جاى این که آنها به پاسخ پردازند معبودهایشان به سخن در مىآیند و از آنها اظهار تنفر و بیزارى مىکنند، زیرا مىدانیم معبودان گاه بتهاى سنگ و چوبى بودند، و گاه مقدسینى همچون فرشتگان و مسیح، و گاه جن و شیاطین، در اینجا گروه سوم به سخن مىآیند که سخن آنها را در این آیه مىخوانیم:
«گروهى (از معبودان) که فرمان عذاب در باره آنها مسلم شده، مىگویند:
پروردگارا! ما اینها [عابدان] را گمراه کردیم (آرى) ما آنها را گمراه کردیم همان گونه که خودمان گمراه شدیم (ولى آنها به میل خویش به دنبال ما آمدند) ما (از آنها) به سوى تو بیزارى مىجوییم، آنان در حقیقت ما را نمىپرستیدند بلکه هواى نفس خود را پرستش مىکردند! (قالَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنا هؤُلاءِ الَّذِینَ أَغْوَیْنا أَغْوَیْناهُمْ کَما غَوَیْنا تَبَرَّأْنا إِلَیْکَ ما کانُوا إِیَّانا یَعْبُدُونَ).
(آیه 64)- به دنبال سؤالى که از آنها در باره معبودهایشان مىشود و آنها در پاسخ عاجز مىمانند، به آنان «گفته مىشود: شما معبودهایتان را (که شریک خدا مىپنداشتید) بخوانید» تا به یارى شما بر خیزند! (وَ قِیلَ ادْعُوا شُرَکاءَکُمْ).
آنها با این که مىدانند در آنجا کارى از دست معبودان ساخته نیست، بر اثر شدت وحشت و یا به خاطر اطاعت فرمان خدا دست تقاضا به سوى معبودانشان دراز مىکنند و «آنها را به کمک مىخوانند» (فَدَعَوْهُمْ).
ولى پیداست «جوابى به آنها نمىدهند» و دعوت آنها را لبیک نمىگویند (فَلَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُمْ).
در این هنگام است که «عذاب الهى را در برابر چشم خود مىبینند» (وَ رَأَوُا الْعَذابَ).
«و آرزو مىکنند که اى کاش هدایت یافته بودند» (لَوْ أَنَّهُمْ کانُوا یَهْتَدُونَ).
چرا که هر دست و پایى در آنجا کنند جز ناکامى و رسوایى نتیجهاى نخواهد داشت، چون تنها راه نجات ایمان و عمل صالح بوده که آنها فاقد آنند.
(آیه 65)- به دنبال سؤال از معبودهاى آنها، سؤال دیگرى از عکس العمل آنان در برابر پیامبران مىشود، مىفرماید: «و روزى را (به خاطر بیاورید) که خداوند آنها را ندا مىدهد و مىگوید: چه پاسخى به پیامبران (من) گفتید»؟! (وَ یَوْمَ یُنادِیهِمْ فَیَقُولُ ما ذا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِینَ).
و مسلما آنها پاسخى ندارند، آیا بگویند دعوت آنها را اجابت کردیم که این دروغ است و دروغ در آن صحنه خریدار ندارد؟ یا بگویند تکذیبشان کردیم، به آنها تهمت زدیم، ساحرشان نامیدیم مجنونشان خواندیم؟! بر ضد آنها دست به پیکار مسلحانه زدیم. هر چه بگویند مایه بد بختى و رسوایى است!
(آیه 66)- لذا در
این آیه مىفرماید: «در آن روز همه اخبار بر آنها پوشیده مىماند» و هیچ پاسخى براى گفتن در اختیار ندارند (فَعَمِیَتْ عَلَیْهِمُ الْأَنْباءُ یَوْمَئِذٍ).
«حتى نمىتوانند از یکدیگر سؤالى کنند» و پاسخى از هم بشنوند فَهُمْ لا یَتَساءَلُونَ.
و به این ترتیب همه خبرها بر آنها پوشیده مىشود، هیچ پاسخى در برابر این سؤال کمه جواب پیامبران را چه دادید پیدا نمىکنند.
(آیه 67)- و از آنجا که روش قرآن این است که همیشه درها را به روى کافران و گنهکاران باز مىگذارد تا در هر مرحلهاى از فساد و آلودگى باشند بتوانند به راه حق برگردند، در این آیه مىافزاید: «اما کسى که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد امید است از رستگاران باشد» فَأَمَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَعَسى أَنْ یَکُونَ مِنَ الْمُفْلِحِینَ.
(آیه 68)- این آیه در حقیقت دلیلى است بر نفى شرک و بطلان عقیده مشرکان، مىفرماید: «و پروردگار تو هر چه را بخواهد خلق مىکند، و (هر چه را بخواهد) برمىگزیند» وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ یَخْتارُ.
آفرینش به دست اوست و تدبیر و اختیار و گزینش نیز به اراده و فرمان اوست.
«آنها در برابر او اختیارى ندارند» ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ.
اختیار آفرینش با اوست، اختیار شفاعت به دست او، و اختیار ارسال پیامبران نیز به اراده اوست، خلاصه اختیار همه چیز بستگى به مشیت ذات پاک او دارد. با این حال چگونه آنه راه شرک مىپویند و چگونه به سوى غیر خدا مىروند؟! لذا در پایان آیه مىفرماید: «منزه است خداوند و برتر و بالاتر است از همتایانى که براى او قائل مىشوند» سُبْحانَ اللَّهِ وَ تَعالى عَمَّا یُشْرِکُونَ.
(آیه 69)- این آیه که سخن از علم گسترده خداوند مىگوید در حقیقت تأکیدى است و یا دلیلى است براى آنچه در آیه قبل از اختیار و مشیت گسترده خداوند بیان شد.
مىفرماید: «و پروردگار تو مىداند آنچه را سینههاشان پنهان مىدارد، و آنچه را که آشکار مىکنند، وَ رَبُّکَ یَعْلَمُ ما تُکِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما یُعْلِنُونَ.
این احاطه او بر همه چیز دلیلى است بر اختیار او نسبت به همه چیز و ضمنا تهدیدى است براى مشکان که گمان نکنند خدا از نیات و توطئههاى آنها آگاه نیست.
(آیه 70)- این که در حقیقت، حکم نتیجهگیرى و توضیح براى آیات گذشته در زمینه نفى شرک دارد، چهار وصف از اوصاف الهى را منعکس مىکند که همه فرع بر خالقیت و مختار بودن اوست.
نخست مىگوید: «و او خدایى است که معبودى جز وى نیست، وَ هُوَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ.
بنابراین آنها که به بهانه شفاعت و مانند آن دست به دامن بتها مىزنند، سخت در اشتباهند.
دیگر این که تمام نعمتها چه در این جهان و چه در آن جهان همه از ناحیة اوست، و این لازمه خالقیت مطلقة او مىباشد، لذا مىافزاید: «هر حمد و ستایشى براى اوست در این جهان و جهان دیگر» لَهُ الْحَمْدُ فِی الْأُولى وَ الْآخِرَةِ.
سوم این که: «حاکمیت (نیز) از آن اوست، وَ لَهُ الْحُکْمُ.
بدیهى است وقتى خالق و مختار او باشد، حاکمیت تکوین و تشریع نیز در اختیار او خواهد بود.
چهارم این که: «و همه شما (براى حساب و پاداش و کیفر) به سوى او بازگردانده مىشوید» وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ.
اوست که شما را آفریده، و اوست که از اعمال شما آگاه است و اوست که حاکم یوم الجزاء مىباشد، بنابراین حساب و جزاى شما نیز به دست او خواهد بود.