eitaa logo
قرآن هدیه به امام زمان
34 دنبال‌کننده
20 عکس
0 ویدیو
0 فایل
📖🕋📖 #قرائت_روزانه_قرآن کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به #امام_زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
مشاهده در ایتا
دانلود
ترتیل صفحه 398 قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار
قرآن کریم - تفسیر مختصر آیات 15 تا 23 سوره عنکبوت (صفحه 398) منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی  (آیه 15)- در این آیه مى‏افزاید: «ما او و سر نشینان کشتى را رهایى بخشیدیم، و آن را آیتى براى جهانیان قرار دادیم» (فَأَنْجَیْناهُ وَ أَصْحابَ السَّفِینَةِ وَ جَعَلْناها آیَةً لِلْعالَمِینَ).   (آیه 16)- سپس به دنبال ماجراى فشرده نوح (ع) و قومش به سراغ داستان ابراهیم (ع) دومین پیامبر بزرگ اولوا العزم مى‏رود و مى‏فرماید: «ما ابراهیم را (نیز فرستادیم) هنگامى که به قومش گفت: خداى یگانه را پرستش کنید و از او بپرهیزید که این براى شما بهتر است اگر بدانید» (وَ إِبْراهِیمَ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ). چرا که دنیایتان را از آلودگیهاى شرک و گناه و بد بختى نجات مى‏دهد، و آخرت شما نیز سعادت جاویدان است.   (آیه 17)- سپس ابراهیم (ع) به دلائل بطلان بت پرستى مى‏پردازد و با چند تعبیر مختلف که هر کدام متضمن دلیلى است، آیین آنها را شدیدا محکوم مى‏کند. نخست مى‏گوید: «شما غیر از خدا فقط بتهایى (از سنگ و چوب) را مى‏پرستید» (إِنَّما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً). مجسمه‏هایى بى‏اراده، بى‏عقل و شعور و فاقد همه چیز که چگونگى منظره آنها خود دلیل گویایى بر بطلان عقیده بت پرستى است. بعد از این فراتر مى‏رود و مى‏گوید: نه تنها وضع این بتها نشان مى‏دهد که معبود نیستند، بلکه شما نیز مى‏دانید که «دروغى به هم مى‏بافید» و نام معبود را بر این بتها مى‏گذارید (وَ تَخْلُقُونَ إِفْکاً). سپس به دلیل سومى مى‏پردازد که پرستش شما نسبت به این بتها یا به خاطر منافع مادى است و یا سر نوشتتان در جهان دیگر، و هر کدام باشد باطل است، چرا که «آنهایى را که غیر از خدا پرستش مى‏کنید، مالک هیچ رزقى براى شما نیستند» (إِنَّ الَّذِینَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا یَمْلِکُونَ لَکُمْ رِزْقاً). شما خود قبول دارید که بتها خالق نیستند، بلکه خالق، خداست بنا بر این روزى دهنده نیز اوست «پس روزى را تنها نزد خدا بطلبید» (فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ). و چون روزى دهنده اوست «او را پرستش کنید و شکر او را به جا آورید» (وَ اعْبُدُوهُ وَ اشْکُرُوا لَهُ). و اگر زندگى سراى دیگر را مى‏طلبید بدانید «که بسوى او بازگشت داده مى‏شوید» و نه به سوى بتها! (إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ). بتها نه در اینجا منشأ اثرى هستند و نه آنجا.  (آیه 18)- سپس ابراهیم (ع) به عنوان تهدید، و همچنین بى‏اعتنایى نسبت به آنها، مى‏گوید: «اگر شما (مرا) تکذیب کنید (جاى تعجب نیست) امتهایى پیش از شما نیز (پیامبرانشان را) تکذیب کردند» و به سر نوشت دردناکى گرفتار شدند (وَ إِنْ تُکَذِّبُوا فَقَدْ کَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِکُمْ).  «وظیفه رسول و فرستاده خدا جز ابلاغ آشکار نیست» خواه پذیرا شوند یا نشوند (وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِینُ). منظور از امتهاى پیشین، قوم نوح و اقوامى بودند که بعد از آنها روى کار آمدند.   (آیه 19)- در اینجا قرآن داستان ابراهیم را موقتا رها کرده و بحثى را که ابراهیم در زمینه توحید و بیان رسالت خویش داشت به وسیله ذکر دلیل بر معاد تکمیل مى‏کند. مى‏گوید: «آیا این منکران معاد، ندیدند چگونه خداوند آفرینش را آغاز مى‏کند سپس آن را باز مى‏گرداند»؟ (أَ وَ لَمْ یَرَوْا کَیْفَ یُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ).   در پایان آیه به عنوان تأکید مى‏افزاید: «این کار براى خدا سهل و آسان است» (إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ). چرا که تجدید حیات در برابر ایجاد روز نخست مسأله ساده‏ترى محسوب مى‏شود، گر چه ساده و مشکل در برابر کسى که قدرتش بى‏انتهاست مفهومى ندارد.  (آیه 20)- قرآن همچنان بحث معاد را تعقیب مى‏کند و در این آیه مردم را به «سیر آفاقى» در مسأله معاد دعوت مى‏کند در حالى که آیه قبل، بیشتر جنبه «سیر انفسى» داشت. مى‏فرماید: «بگو: در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است؟ سپس خداوند (به همین گونه) جهان آخرت را ایجاد مى‏کند» (قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ). چرا که او با خلقت نخستین، قدرتش را بر همگان ثابت کرده است، آرى «خداوند بر هر چیز تواناست» (إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ). هم این آیه و هم آیه قبل از آن، امکان معاد را از طریق وسعت قدرت خداوند اثبات مى‏کند.   (آیه 21)- سپس به ذکر یکى از مسائل مربوط به معاد مى‏پردازد، و آن مسأله رحمت و عذاب است مى‏گوید: «او در قیامت هر کس را بخواهد (و مستحق بداند) مجازات مى‏کند، و هر کس را بخواهد (و لایق ببیند) مورد رحمت قرار مى‏دهد، و به سوى او بازگشت مى‏کنید» (یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ وَ یَرْحَمُ مَنْ یَشاءُ وَ إِلَیْهِ تُقْلَبُونَ).
با اینکه رحمت الهى بر غضبش پیشى گرفته اما در اینجا نخست سخن از عذاب مى‏گوید بعد رحمت، چرا که در مقام تهدید است.   (آیه 22)- در تکمیل این بحث که عذاب و رحمت به دست خداست، و باز گشت همه به سوى اوست، مى‏افزاید: اگر تصور کنید مى‏توانید از قلمرو حکومت خداوند بیرون روید و چنگال مجازات گریبان شما را نگیرد، سخت در اشتباهید چرا که «شما نمى‏توانید بر اراده خداوند چیره شوید و از دست قدرت او در زمین یا آسمان فرار کنید» (وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ).   و اگر تصور کنید سر پرست و یاورى از شما دفاع مى‏کند، آن هم اشتباه محض است زیرا «براى شما جز خدا، ولى و یاورى نیست» (وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ). و به این ترتیب قرآن تمام درهاى فرار از چنگال مجازات الهى را به روى این مجرمان مى‏بندد.  (آیه 23)- لذا در این آیه بطور قاطع مى‏فرماید: «و کسانى که به آیات خدا و لقاى او کافر شدند از رحمت من مأیوسند» (وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ لِقائِهِ أُولئِکَ یَئِسُوا مِنْ رَحْمَتِی). سپس براى تأکید مى‏افزاید: «و براى آنها عذاب دردناکى است» (وَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ). این «عذاب الیم» لازمه مأیوس شدن از رحمت خداست.
399.mp3
زمان: حجم: 1.14M
ترتیل صفحه 399 قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار
قرآن کریم - تفسیر مختصر آیات 24 تا 30 سوره عنکبوت (صفحه 399) منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی (آیه 24)- طرز پاسخ مستکبران به ابراهیم (ع) حال نوبت آن است که ببینیم این قوم گمراه در برابر دلائل سه گانه ابراهیم (ع) در زمینه توحید و نبوت و معاد چه گفتند؟ آنها قطعا پاسخ منطقى نداشتند و لذا مانند همه زورمندان قلدر بى‏منطق تکیه بر قدرت شیطانیشان کردند، و فرمان قتل او را صادر نمودند. چنانکه قرآن مى‏گوید: «اما جواب قوم او [ابراهیم‏] جز این نبود که گفتند: او را بکشید یا بسوزانید»! (فَما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ). سر انجام پیشنهاد اول پذیرفته شد چون معتقد بودند بدترین نوع اعدام همان سوزاندن به آتش است. در اینجا سخنى در مورد چگونگى آتش سوزى ابراهیم به میان نیامده است، همین اندازه در دنباله آیه مى‏خوانیم: «ولى خداوند او را از آتش رهایى بخشید» (فَأَنْجاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ). شرح ماجراى آتش سوزى در سوره انبیا آیه 68- 70 آمده است. در پایان مى‏افزاید: «در این ماجرا نشانه‏هایى است براى کسانى که ایمان مى‏آورند» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ). (آیه 25)- به هر حال ابراهیم (ع) از آن آتش عظیم به صورت خارق العاده‏اى به لطف پروردگار رهایى یافت، ولى نه تنها دست از بیان هدفهاى خود بر نداشت بلکه شتاب و سرعت و حرارت بیشترى به آن داد. ابراهیم «گفت: شما غیر از خدا بتهایى براى خود انتخاب کرده‏اى که مایه دوستى و محبت میان شما در زندگى دنیا باشد سپس روز قیامت از یکدیگر بیزارى مى‏جویید و یکدیگر را لعن مى‏کنید و جایگاه شما آتش است و هیچ یار و یاورى براى شما نخواهد بود» (وَ قالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً مَوَدَّةَ بَیْنِکُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا ثُمَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَکْفُرُ بَعْضُکُمْ بِبَعْضٍ وَ یَلْعَنُ بَعْضُکُمْ بَعْضاً وَ مَأْواکُمُ النَّارُ وَ ما لَکُمْ مِنْ ناصِرِینَ). پرستش براى هر قوم و قبیله‏اى به اصطلاح رمز وحدت بود و نیز پیوندى میان آنها و نیاکانشان ایجاد مى‏کرد. از این گذشته سران کفار پیروان خود را دعوت به پرستش بتها مى‏کردند و این حلقه اتصالى بین «سران» و «پیروان» بود. ولى در قیامت همه این پیوندهاى پوچ و پوسیده و پوشالى از هم گسسته مى‏شود و هر یک گناه را به گردن دیگرى مى‏اندازد. (آیه 26)- در این آیه اشاره به ایمان لوط و هجرت ابراهیم مى‏کند، مى‏گوید: «و لوط به او [ابراهیم‏] ایمان آورد» (فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ). «لوط» خود از پیامبران بزرگ خدا بود- مى‏گویند: پسر خواهر ابراهیم بود- و از آنجا که پیروى یک فرد بزرگ به منزله پیروى یک امت و ملت است، خداوند در اینجا مخصوصا از ایمان لوط آن شخصیت والاى معاصر ابراهیم سخن مى‏گوید: تا روشن شود اگر دیگران ایمان نیاوردند مهم نبود. سپس مى‏افزاید: «و (ابراهیم) گفت: من بسوى پروردگارم هجرت مى‏کنم که او صاحب قدرت و حکیم است» (وَ قالَ إِنِّی مُهاجِرٌ إِلى‏ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ). ابراهیم (ع) از سر زمین بابل- به اتفاق لوط و همسرش ساره- به سوى سر زمین شام، مهد انبیا و توحید، حرکت کرد، تا بتواند در آنجا دعوت توحید را وسعت بخشد. (آیه 27)- در این آیه سخن از مواهب چهار گانه‏اى است که خداوند بعد از این هجرت بزرگ به ابراهیم داد. نخست فرزندان لایق و شایسته بود، فرزندانى که بتوانند چراغ ایمان و نبوت را در دودمان او روشن نگهدارند، مى‏گوید: «و (در اواخر عمر) اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم» (وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ). دیگر این که: «نبوّت و کتاب آسمانى را در دودمانش قرار دادیم» (وَ جَعَلْنا فِی ذُرِّیَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَ الْکِتابَ). سوم این که: «و پاداش او را در دنیا دادیم» (وَ آتَیْناهُ أَجْرَهُ فِی الدُّنْیا). این پاداش ممکن است اشاره به امور مختلفى باشد: مانند نام نیک و لسان صدق در میان همه امتها، چرا که همه به ابراهیم (ع) به عنوان یک پیامبر عظیم الشأن احترام مى‏گذارند، به وجود او افتخار مى‏کنند و شیخ الانبیایش مى‏نامند. آبادى سر زمین مکه به دعاى او یکى دیگر از این پاداشها است. چهارم این که: «او در آخرت از صالحان است» (وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ). و این یک مجموعه کامل از افتخارات را تشکیل مى‏دهد. (آیه 28)- آلوده دامنان خیره سر! بعد از بیان گوشه‏اى از ماجراى ابراهیم (ع) به سراغ ذکر بخشى از سر گذشت پیامبر هم عصرش لوط (ع) پرداخته، مى‏فرماید: «و لوط را فرستادیم (به خاطر بیاور) هنگامى که به قومش گفت: شما عمل بسیار زشتى انجام مى‏دهید که هیچ یک از مردم جهان پیش از شما آن را انجام نداده است» (وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَکُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِینَ). «الْفاحِشَةَ» در اینجا کنایه از «همجنس گرایى»
است. (آیه 29)- «لوط» (ع) این پیامبر بزرگ سپس مقصد خود را فاش‏تر بیان ساخت و گفت: «آیا شما به سراغ مردان مى‏روید»؟! (أَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ). «و آیا راه (تداوم نسل انسان) را قطع مى‏کنید»؟! (وَ تَقْطَعُونَ السَّبِیلَ). «و در مجلستان اعمال ناپسند انجام مى‏دهید» (وَ تَأْتُونَ فِی نادِیکُمُ الْمُنْکَرَ). اکنون ببینیم پاسخ این قوم گمراه و ننگین در برابر سخنان منطقى حضرت لوط (ع) چه بود. قرآن مى‏گوید: «اما پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست مى‏گویى عذاب الهى را براى ما بیاور» (فَما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قالُوا ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ). (آیه 30)- در اینجا بود که لوط (ع) دستش از همه جا کوتاه شد، رو به درگاه خدا آورد و با قلبى آکنده از غم و اندوه «عرض کرد: پروردگارا! مرا در برابر این قوم تبهکار یارى فرما» (قالَ رَبِّ انْصُرْنِی عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِینَ). قومى که روى زمین را به فساد و تباهى کشیده‏اند، اخلاق و تقوا را بر باد داده‏اند، عفت پاکدامنى را پشت سر انداخته‏اند، شرک و بت پرستى را با فساد اخلاق و ظلم و ستم آمیخته‏اند و نسل انسان را به فنا و نیستى تهدید کرده‏اند.
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 399 ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنْجَاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۲۴﴾ اما جواب قوم او (ابراهيم) چيزي جز اين نبود كه گفتند، او را به قتل برسانيد يا بسوزانيد، ولي خداوند او را از آتش رهائي بخشيد، در اين ماجرا نشانه‏ هائي است براي كساني كه ايمان مي‏آورند. (۲۴) وَقَالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَيَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضًا وَمَأْوَاكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ نَاصِرِينَ ﴿۲۵﴾ (ابراهيم) گفت: شما غير از خدا بتهائي براي خود انتخاب كرده‏ ايد كه مايه دوستي و محبت ميان شما در زندگي دنيا باشد، سپس روز قيامت هر يك به ديگري كافر مي‏شويد و يكديگر را لعن مي‏كنيد و جايگاه شما آتش است و هيچ يار و ياوري نخواهيد داشت! (۲۵) فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَقَالَ إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۲۶﴾ لوط به او (ابراهيم) ايمان آورد و (ابراهيم) گفت من به سوي پروردگارم هجرت مي‏كنم كه او عزيز و حكيم است. (۲۶) وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ وَآتَيْنَاهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۲۷﴾ و ما به او اسحق و يعقوب را بخشيديم، و در دودمانش نبوت و كتاب آسماني قرار داديم، پاداش او را در دنيا داديم و در آخرت از صالحان است. (۲۷) وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ ﴿۲۸﴾ و لوط را فرستاديم هنگامي كه به قوم خود گفت: شما كار بسيار زشتي انجام مي‏دهيد كه احدي از مردم جهان قبل از شما آنرا انجام نداده! (۲۸) أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنْكَرَ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا ائْتِنَا بِعَذَابِ اللَّهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۲۹﴾ آيا شما به سراغ مردان مي‏رويد، و راه تداوم نسل انسان را قطع مي‏كنيد، و در مجلستان اعمال منكر انجام مي‏دهيد؟!، اما پاسخ قومش جز اين چيزي نبود كه گفتند: اگر راست مي‏گوئي عذاب الهي را براي ما بياور! (۲۹) قَالَ رَبِّ انْصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ ﴿۳۰﴾ (لوط) عرض كرد: پروردگارا مرا در برابر اين قوم مفسد ياري فرما. (۳۰)
400.mp3
زمان: حجم: 1.09M
ترتیل صفحه 400 قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 400 ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا إِنَّا مُهْلِكُو أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ إِنَّ أَهْلَهَا كَانُوا ظَالِمِينَ ﴿۳۱﴾ هنگامي كه فرستادگان ما (از فرشتگان) به سراغ ابراهيم با بشارت (به تولد فرزند براي او) آمدند، گفتند: ما اهل اين شهر و آبادي را (اشاره به شهرهاي قوم لوط) هلاك خواهيم كرد چرا كه اهل آن ستمگرند. (۳۱) قَالَ إِنَّ فِيهَا لُوطًا قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِيهَا لَنُنَجِّيَنَّهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ ﴿۳۲﴾ (ابراهيم) گفت: در اين آبادي لوط است، گفتند ما به كساني كه در آن است آگاهتريم! ما او و خانواده‏ اش را نجات مي‏دهيم، جز همسرش را كه در ميان قوم باقي خواهد ماند. (۳۲) وَلَمَّا أَنْ جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالُوا لَا تَخَفْ وَلَا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوكَ وَأَهْلَكَ إِلَّا امْرَأَتَكَ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ ﴿۳۳﴾ هنگامي كه فرستادگان ما نزد لوط آمدند از ديدن آنها اندوهگين شد، گفتند، نترس و غمگين مباش، ما تو و خانواده‏ ات را نجات خواهيم داد، جز همسرت را كه در ميان قوم باقي مي‏ماند. (۳۳) إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلَى أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ ﴿۳۴﴾ ما بر اهل اين شهر و آبادي عذابي از آسمان به خاطر فسقشان فرو خواهيم ريخت. (۳۴) وَلَقَدْ تَرَكْنَا مِنْهَا آيَةً بَيِّنَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿۳۵﴾ ما از آن آبادي نشانه روشني و درس عبرتي براي كساني كه تعقل مي‏كنند باقي گذارديم. (۳۵) وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ ﴿۳۶﴾ ما به سوي مدين برادرشان شعيب را فرستاديم، گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد و به روز بازپسين اميدوار باشيد، و در زمين فساد نكنيد. (۳۶) فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ ﴿۳۷﴾ آنها او را تكذيب كردند و به اين سبب زلزله آنها را فرو گرفت و در خانه‏ هاي خود به رو در افتادند و مردند. (۳۷) وَعَادًا وَثَمُودَ وَقَدْ تَبَيَّنَ لَكُمْ مِنْ مَسَاكِنِهِمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَكَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ ﴿۳۸﴾ ما طايفه عاد و ثمود را نيز هلاك كرديم، و مساكن (ويران شده) آنها براي شما آشكار است، شيطان اعمالشان را براي آنها زينت كرده بود، لذا آنان را از راه بازداشت در حالي كه مي‏ديدند! (۳۸)
بامدادان در خانه‏هاى خود به رو افتاده و مرده بودند»! (فَأَصْبَحُوا فِی دارِهِمْ جاثِمِینَ).    (آیه 38)- این آیه سخن از قوم «عاد» و «ثمود» مى‏گوید، بى‏آنکه از پیامبر آنها (هود و صالح)، و گفتگوهایشان با این دو قوم سر کش سخنى به میان آورد، چرا که اقوامى بودند شناخته شده و داستان پیامبرشان در آیات دیگر قرآن کرارا آمده است. مى‏فرماید: «ما طایفه عاد و ثمود» را هلاک کردیم (وَ عاداً وَ ثَمُودَ). سپس مى‏افزاید: «و مساکن (ویران شده) آنان براى شما آشکار است» و ویرانه‏هاى شهرهایشان در سر زمین حجر و یمن بر سر راهتان (وَ قَدْ تَبَیَّنَ لَکُمْ مِنْ مَساکِنِهِمْ). سپس به علت اصلى بد بختى آنها اشاره کرده، مى‏گوید: «شیطان اعمالشان را براى آنها آراسته بود، از این رو آنان را از راه (خدا) باز داشت» (وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ).  «در حالى که بینا بودند» (وَ کانُوا مُسْتَبْصِرِینَ). فطرت آنها بر توحید و تقوا بود، و پیامبران الهى نیز بقدر کافى راه را به آنها نشان داده بودند.
  قرآن کریم - تفسیر مختصر آیات 31 تا 38 سوره عنکبوت (صفحه 400) منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی  (آیه 31)- و این هم سر نوشت آلودگان! سر انجام دعاى لوط مستجاب شد، فرشتگانى که مأمور عذاب بودند قبل از آن که به سر زمین لوط (ع) براى انجام مأموریت خود بیایند به سر زمینى که ابراهیم (ع) در آن بود براى اداى رسالتى دیگر، یعنى بشارت ابراهیم (ع) به تولد فرزندان رفتند. آیه مى‏گوید: «و هنگامى که فرستادگان ما (از فرشتگان) بشارت (تولد فرزند) براى ابراهیم آوردند، گفتند: ما اهل این شهر و آبادى را [و به شهرهاى قوم لوط اشاره کردند] هلاک خواهیم کرد، چرا که اهل آن ستمگرند» (وَ لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِیمَ بِالْبُشْرى‏ قالُوا إِنَّا مُهْلِکُوا أَهْلِ هذِهِ الْقَرْیَةِ إِنَّ أَهْلَها کانُوا ظالِمِینَ).   (آیه 32)- هنگامى که ابراهیم این سخن را شنید نگران لوط پیامبر بزرگ خدا شد و «گفت: در این آبادى لوط است»! (قالَ إِنَّ فِیها لُوطاً). سرنوشت او چه خواهد شد؟! اما فورا در پاسخ او «گفتند: (نگران مباش) ما به کسانى که در آن هستند آگاه‏تریم» (قالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِیها). ما هرگز تر و خشک را با هم نمى‏سوزانیم و برنامه ما کاملا دقیق و حساب شده است.  و افزودند: «او و خانواده‏اش را نجات مى‏دهیم جز همسرش که در میان قوم (گنهکار) باقى خواهد ماند»! (لَنُنَجِّیَنَّهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ کانَتْ مِنَ الْغابِرِینَ).  (آیه 33)- گفتگوى فرشتگان با ابراهیم در اینجا پایان گرفت و آنها روانه دیار لوط (ع) شدند. قرآن مى‏گوید: «هنگامى که فرستادگان ما نزد لوط آمدند از دیدن آنها بد حال و دلتنگ شد» (وَ لَمَّا أَنْ جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً سِی‏ءَ بِهِمْ وَ ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً). آنها به صورت جوانانى خوش قیافه بودند، و آمدن چنین میهمانانى در چنان محیط آلوده‏اى، ممکن بود براى لوط موجب درد سر و احتمالا آبرو ریزى نزد میهمانان شود. ولى میهمانان که ناراحتى او را درک کردند به زودى خود را معرفى نموده و او را از نگرانى بیرون آوردند: «گفتند: نترس، و غمگین مباش (کارى از این بى‏شرمان ساخته نیست و به زودى همگى نابود خواهند شد) ما تو و خانواده‏ات را نجات خواهیم داد، جز همسرت که در میان قوم باقى مى‏ماند» و هلاک مى‏شود (وَ قالُوا لا تَخَفْ وَ لا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوکَ وَ أَهْلَکَ إِلَّا امْرَأَتَکَ کانَتْ مِنَ الْغابِرِینَ).   (آیه 34)- بعد براى این که سر نوشت این گروه آلوده به ننگ را در برنامه مأموریت خود روشنتر سازند افزودند: «ما بر اهل این شهر و آبادى عذابى از آسمان به خاطر فسق و گناهشان فرو خواهیم ریخت»! (إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلى‏ أَهْلِ هذِهِ الْقَرْیَةِ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ).   (آیه 35)- در اینجا چگونگى عذاب دردناک آنها توضیح داده نشده، همین اندازه مى‏فرماید: «ما از آن آبادیها (از ویرانه‏هاى در هم ریخته و شهرهاى بلا دیده و نابود شده) آنها درس عبرت و نشانه روشنى براى کسانى که اندیشه مى‏کنند باقى گذاردیم» (وَ لَقَدْ تَرَکْنا مِنْها آیَةً بَیِّنَةً لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ). ولى در آیه 84 سوره اعراف و همچنین آیه 82 سوره هود آمده است که نخست زلزله شدیدى شهرهاى آنها را بکلى زیر و رو کرد و سپس بارانى از سنگهاى آسمانى بر آنها فرو ریخت.    (آیه 36)- هر گروه ستمگر به نوعى مجازات شدند: بعد از داستان لوط و قومش نوبت به اقوام دیگرى همچون «قوم شعیب» و «عاد» و «ثمود» و «فرعون» مى‏رسد. نخست مى‏گوید: «ما به سوى مدین برادرشان شعیب را فرستادیم» (وَ إِلى‏ مَدْیَنَ أَخاهُمْ شُعَیْباً). تعبیر به برادر، اشاره به نهایت محبت این پیامبران نسبت به امتهایشان و عدم سلطه‏جویى آنها است.  «مدین» شهرى است در جنوب غربى «اردن» که امروز به نام «معان» خوانده مى‏شود، در شرق «خلیج عقبه» قرار گرفته، و حضرت شعیب و قومش در آنجا مى‏زیستند.  «شعیب» مانند سایر پیامبران بزرگ خدا دعوت خود را از اعتقاد به مبدأ و معاد که پایه و اساس هر دین و آیین است آغاز کرد، «گفت: اى قوم من! خدا را بپرستید و به روز قیامت امیدوار باشید» (فَقالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ ارْجُوا الْیَوْمَ الْآخِرَ). اعتقاد به این دو اصل مسلما در تربیت و اصلاح انسان تأثیر فوق العاده‏اى خواهد داشت. دستور سوم «شعیب» یک دستور جامع عملى بود که تمام برنامه‏هاى اجتماعى را در بر مى‏گیرد گفت: «سعى در فساد در زمین مکنید» (وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ).  «فساد» مفهوم وسیعى دارد که هر گونه نابسامانى و ویرانگرى و انحراف و ظلم را در بر مى‏گیرد و نقطه مقابل آن صلاح و اصلاح است.   (آیه 37)- اما آن گروه به جاى این که اندرزهاى این مصلح بزرگ را به گوش جان بشنوند در مقام مخالفت بر آمده «او را تکذیب کردند» (فَکَذَّبُوهُ).  «و به این سبب زلزله آنها را فرا گرفت»! (فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ).  «و