eitaa logo
قرآن هدیه به امام زمان
31 دنبال‌کننده
20 عکس
0 ویدیو
0 فایل
📖🕋📖 #قرائت_روزانه_قرآن کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به #امام_زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
مشاهده در ایتا
دانلود
منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی  (آیه 44)- سپس به بیان این حقیقت مى‏پردازد که آنچه را در باره موسى و فرعون با تمام ریزه کاریهاى دقیق آن بیان کردیم، خود دلیلى است بر حقانیت قرآن تو، چرا که تو در این صحنه‏ها هرگز حاضر نبودى و این ماجرا را با چشم ندیدى بلکه این لطف خدا بود که این آیات را براى هدایت مردم بر تو نازل کرد. مى‏گوید: «و تو در جانب غربى نبودى هنگامى که ما فرمان نبوت را به موسى دادیم، و تو از شاهدان (این ماجراها) محسوب نمى‏شدى» (وَ ما کُنْتَ بِجانِبِ الْغَرْبِیِّ إِذْ قَضَیْنا إِلى‏ مُوسَى الْأَمْرَ وَ ما کُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِینَ).   (آیه 45)- سپس مى‏افزاید: «ولى ما اقوامى را در اعصار مختلف خلق کردیم، و زمانهاى طولانى بر آنها گذشت» که آثار انبیا از دلهایشان محو شد پس تو را با کتاب آسمانیت فرستادیم (وَ لکِنَّا أَنْشَأْنا قُرُوناً فَتَطاوَلَ عَلَیْهِمُ الْعُمُرُ).  «تو هرگز در میان مردم مدین اقامت نداشتى تا (از وضع آنان آگاه باشى و) آیات ما را براى آنها [مشرکان مکّه‏] بخوانى» (وَ ما کُنْتَ ثاوِیاً فِی أَهْلِ مَدْیَنَ تَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِنا).  «ولى ما بودیم که تو را فرستادیم» و این آیات را در اختیارت قرار دادیم (وَ لکِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ).  (آیه 46)- باز براى تأکید همین معنى مى‏افزاید: «تو در کنار طور نبودى زمانى که ما ندا دادیم» و فرمان نبوّت را به نام موسى صادر کردیم (وَ ما کُنْتَ بِجانِبِ الطُّورِ إِذْ نادَیْنا).   «ولى این رحمتى از سوى پروردگارت بود (که این اخبار را در اختیار تو نهاد) تا به وسیله آن قومى را انذار کنى که پیش از تو هیچ انذار کننده‏اى براى آنها نیامده است شاید متذکر شوند» (وَ لکِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أَتاهُمْ مِنْ نَذِیرٍ مِنْ قَبْلِکَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ).  (آیه 47)- هر روز به بهانه‏اى از حق مى‏گریزند! از آنجا که در آیات گذشته سخن از ارسال پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به عنوان انذار کننده و بیم دهنده بود در این آیه به لطفى که بر وجود پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مترتب است اشاره کرده، مى‏گوید: «هر گاه ما (پیش از فرستادن پیامبرى) آنها را به خاطر اعمالشان مجازات مى‏کردیم، مى‏گفتند: پروردگارا! چرا رسولى براى ما نفرستادى تا آیات تو را پیروى کنیم و از مؤمنان باشیم» اگر به خاطر این نبود مجازات آنها به جهت اعمال و کفرشان حتى نیاز به ارسال پیامبر نداشت (وَ لَوْ لا أَنْ تُصِیبَهُمْ مُصِیبَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ فَیَقُولُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَیْنا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ وَ نَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ). در حقیقت آیه اشاره به این نکته است که راه حق روشن است، و هر عقلى حاکم به بطلان شرک و بت پرستى است، و زشتى بسیارى از اعمال آنها همچون مظالم و ستمها از مستقلات حکم عقل مى‏باشد.   (آیه 48)- سپس به بهانه جوئیهاى آنها اشاره مى‏کند که آنها بعد از ارسال رسل نیز دست از بهانه گیرى بر نداشتند، و باز به راههاى انحرافى خود ادامه دادند. مى‏گوید: «پس هنگامى که حق از نزد ما براى آنها آمد گفتند: چرا به این پیامبر مثل همان چیزى که به موسى داده شد اعطا نگردیده است»؟! (فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا لَوْ لا أُوتِیَ مِثْلَ ما أُوتِیَ مُوسى‏). چرا عصاى موسى در دست او نیست؟ چرا ید بیضا ندارد؟ چرا دریا براى او شکافته نمى‏شود؟ چرا دشمنانش غرق نمى‏شوند؟ چرا و چرا؟! ... قرآن به پاسخ این بهانه جویى‏ها پرداخته، مى‏گوید: «مگر (بهانه جویانى همانند اینها) معجزاتى را که در گذشته به موسى داده شده انکار نکردند»؟! (أَ وَ لَمْ یَکْفُرُوا بِما أُوتِیَ مُوسى‏ مِنْ قَبْلُ).   «گفتند: این دو (موسى و هارون) دو نفر ساحرند که دست به دست هم داده‏اند (تا ما را گمراه کنند) و گفتند: ما به هر کدام از آنها کافریم»! قالُوا سِحْرانِ تَظاهَرا وَ قالُوا إِنَّا بِکُلٍّ کافِرُونَ.  (آیه 49)- به هر حال مشرکان لجوج اصرار داشتند که چرا پیامبر اسلام صلى اللّه علیه و سلّم معجزاتى همچون موسى نداشته است؟ و از سوى دیگر نه به گفته‏ها و گواهى تورات در باره علائم پیامبر صلى اللّه علیه و سلّم اعتماد مى‏کردند، و نه به قرآن مجید و آیات پرعظمتش. لذا قرآن، روى سخن را به پیامبر صلى اللّه علیه و سلّم کرده، و مى‏گوید: «بگو: اگر شما راست مى‏گویید (که این دو کتاب از سوى خدا نیست) کتابى روشنتر و هدایت‏بخشتر از آنها از سوى خدا بیاورید تا من از آن پیروى کنم قُلْ فَأْتُوا بِکِتابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدى‏ مِنْهُما أَتَّبِعْهُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ. اگر چیزى در دست پیامبر اسلام جز این قرآن نبود براى اثبات حقانیت دعوتش کفایت مى‏کرد، ولى آنها حق طلب نیستند بلکه مشتى بهانه‏جویانند.   (آیه 50)- سپس اضافه مى‏کند: «اگر این پیشنهاد تو را نپذیرند بدان که آنان از هوسهاى خود پیروى
مى‏کنند»! فَإِنْ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّما یَتَّبِعُونَ أَهْواءَهُمْ.  «و آیا گمراهتر از آن کسى که پیروى هواى نفس خویش کرده و هیچ هدایت الهى را نپذیرفته کسى پیدا مى‏شود»؟ وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَیْرِ هُدىً مِنَ اللَّهِ.  «مسلما خداوند قوم ستمگر را هدایت نمى‏کند»! إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ. در روایات متعددى آیه فوق به کسانى تفسیر شده است که امام و رهبر الهى را نپذیرفته‏اند و تنها به آراى خویش تکیه مى‏کنند. این روایات در حقیقت از قبیل مصداق روشن است و به تعبیر دیگر انسان نیازمند به هدایت الهى است، این هدایت گاهى در کتاب آسمانى منعکس مى‏شود، و گاه در وجود پیامبر و سنّت او، و گاه در اوصیاى معصومش، و گاه در منطق عقل و خرد. مهم آن است که انسان در خط هدایت الهى باشد و نه هواى نفس، تا بتواند از این انوار هدایت بهره‏مند گردد.
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 392 ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۵۱﴾ ما آيات قرآن را يكي بعد از ديگري براي آنها آورديم شايد متذكر شوند. (۵۱)   الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ يُؤْمِنُونَ ﴿۵۲﴾ كساني كه قبلا كتاب آسماني به آنها داده‏ ايم به آن (قرآن) ايمان مي‏آورند. (۵۲)   وَإِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ قَالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِينَ ﴿۵۳﴾ و هنگامي كه بر آنها خوانده مي‏شود مي‏گويند: به آن ايمان آورديم، اينها همه حق است، و از سوي پروردگار ماست، ما قبل از اين هم مسلمان بوديم. (۵۳)   أُولَئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُوا وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ﴿۵۴﴾ آنها كساني هستند كه اجر و پاداششان را به خاطر شكيبائيشان دو بار دريافت مي‏دارند آنها به وسيله نيكيها بديها را دفع مي‏كنند، و از آنچه به آنان روزي داده‏ ايم انفاق مي‏نمايند. (۵۴)   وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَا نَبْتَغِي الْجَاهِلِينَ ﴿۵۵﴾ و هر گاه سخن لغو و بيهوده بشنوند، از آن روي مي‏گردانند و مي‏گويند: اعمال ما از آنِ ماست، و اعمال شما از آنِ خودتان، سلام بر شما (سلام و داع)؛ ما خواهان جاهلان نيستيم! (۵۵)   إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ﴿۵۶﴾ تو نميتواني كسي را كه دوست داري هدايت كني، ولي خداوند هر كس را بخواهد هدايت مي‏كند، و او از هدايت يافتگان آگاهتر است. (۵۶)   وَقَالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدَى مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا أَوَلَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَمًا آمِنًا يُجْبَى إِلَيْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقًا مِنْ لَدُنَّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۵۷﴾ آنها گفتند: ما اگر هدايت را همراه تو پذيرا شويم ما را از سرزمينمان مي‏ربايند! آيا ما حرم امني در اختيار آنها قرار نداديم كه ثمرات هر چيزي (از هر شهر و دياري) به سوي آن آورده مي‏شود، ولي اكثر آنها نمي‏دانند! (۵۷)   وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَهَا فَتِلْكَ مَسَاكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا وَكُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِينَ ﴿۵۸﴾ بسياري از شهرها و آباديهائي كه بر اثر فزوني نعمت مست و مغرور شده بود هلاك كرديم. اين خانه‏ هاي آنهاست (كه ويران شده) و بعد از آنها جز اندكي كسي در آن سكونت نكرد، و ما وارث آنان بوديم. (۵۸)   وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى حَتَّى يَبْعَثَ فِي أُمِّهَا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَمَا كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرَى إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ ﴿۵۹﴾ پروردگار تو هرگز شهرها و آباديها را هلاك نمي‏كرد تا اينكه در كانون آنها پيامبري مبعوث كند كه آيات ما را بر آنان بخواند، و ما هرگز آباديهائي را هلاك نكرديم مگر آنكه اهلش ظالم بودند. (۵۹)
392.mp3
1.21M
ترتیل صفحه 392 قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار
منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی آیه 51- شأن نزول: در مورد نزول این آیه و چهار آیه بعد از آن روایات گوناگونى نقل شده که قدر مشترک همه آنها ایمان آوردن گروهى از علماى یهود و نصارى و افراد پاکدل به آیات قرآن و پیامبر اسلام صلى اللّه علیه و سلّم است. از جمله: از «سعید بن جبیر» نقل شده که: این آیات در باره هفتاد نفر از کشیشهاى مسیحى نازل شده که «نجاشى» آنها را براى تحقیق از «حبشه» به «مکّه» فرستاد، هنگامى که پیامبر اسلام صلى اللّه علیه و سلّم سوره یس را براى آنها تلاوت کرد اشک شوق ریختند و اسلام آوردند. تفسیر: حق طلبان اهل کتاب به قرآن تو ایمان مى‏آورند! از آنجا که در آیات گذشته سخن از بهانه‏هایى بود که مشرکان براى عدم تسلیم در مقابل حقایق قرآن مطرح مى‏کردند، در اینجا از دلهاى آماده‏اى سخن مى‏گوید که با شنیدن این آیات، حق را پیدا کرده و به آن سخت وفادار ماندند، و جان و دل تسلیم آن شدند، در حالى که قلبهاى تاریک جاهلان متعصب کمترین اثرى از خود نشان نداد! مى‏فرماید: «و ما آیات قرآن را یکى بعد از دیگرى براى آنها آوردیم شاید متذکر شوند» وَ لَقَدْ وَصَّلْنا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ.   (آیة 52)- ولى «کسانى که قبلا کتاب آسمانى به آنها داده‏ایم (از یهود و نصارى) به آن [قرآن‏] ایمان مى‏آورند» الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ یُؤْمِنُونَ. چرا که آن را هماهنگ با نشانه‏هایى مى‏بینند که در کتب آسمانى خود یافته‏اند.   (آیه 53)- سپس مى‏افزاید: «و هنگامى که (این آیات) بر آنها خوانده مى‏شود مى‏گویند: به آن ایمان آوردیم، اینها مسلما حق است، و از سوى پروردگار ما است، وَ إِذا یُتْلى‏ عَلَیْهِمْ قالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنا.  سپس اضافه مى‏کند: نه تنها امروز تسلیم سخنان پروردگاریم که «ما پیش از این هم مسلمان بودیم» (إِنَّا کُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِینَ).  (آیه 54)- سپس قرآن به پاداش عظیم این گروه تقلید شکن و حق طلب پرداخته چنین مى‏گوید: «آنها کسانى هستند که اجر و پاداششان را به خاطر صبر و شکیبائیشان دو بار دریافت مى‏دارند»! (أُولئِکَ یُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ بِما صَبَرُوا). یک بار به خاطر ایمان به کتاب آسمانى خودشان که به راستى نسبت به آن وفادار و پایبند بودند، و یک بار هم به خاطر ایمان آوردن به پیامبر اسلام، پیامبر موعودى که کتب پیشین از او خبر داده بود. سپس به یک رشته از اعمال صالح آنها که هر یک از دیگرى ارزنده‏تر است اشاره مى‏کند این اعمال عبارتند از «دفع سیئات به وسیله حسنات» «انفاق از نعمتهاى الهى» و «بر خورد بزرگوارانه با جاهلان» که به انضمام «صبر و شکیبایى» که در جمله قبل آمد، چهار صفت ممتاز مى‏شود. نخست مى‏گوید: «آنها به وسیله نیکیها، بدیها را دفع مى‏کنند» (وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ). دیگر این که: «از آنچه به آنان روزى داده‏ایم انفاق مى‏کنند» (وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ). نه تنها از اموال و ثروتشان که از علم و دانش و نیروى فکرى و جسمى و وجاهت اجتماعیشان که همه مواهب و روزیهاى الهى است در راه نیازمندان مى‏بخشد.   (آیه 55)- و بالاخره آخرین امتیاز عملى آنان این است که: «هر گاه سخن لغو و بیهوده‏اى را بشنوند از آن روى مى‏گردانند» (وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ). هرگز «لغو» را با «لغو» پاسخ نمى‏گویند، و جهل را با جهل جواب نمى‏دهند، بلکه به بیهوده گویان «مى‏گویند: اعمال ما از آن ماست و اعمال شما از آن خودتان»! (وَ قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ). سپس مى‏افزاید: آنها با جاهلان بیهوده گو و کسانى که با سخنان موذیانه سعى مى‏کنند اعصاب افراد با ایمان و نیکو کار را در هم بریزند، وداع مى‏گویند و گفتارشان این است: «سلام بر شما ما طالب جاهلان نیستیم»! (سَلامٌ عَلَیْکُمْ لا نَبْتَغِی الْجاهِلِینَ). ما نه اهل زشت گویى و جهل و فسادیم، و نه خواهان آن، ما خواهان دانشمندان روشن ضمیر و علماى عامل و مؤمنان راستین هستیم. آرى! این بزرگوارانند که مى‏توانند رسالت ایمان را در خود پذیرا شوند و در برابر انواع ناملایمات براى رسیدن به سر منزل ایمان مقاومت به خرج دهند.  (آیه 56)- هدایت تنها به دست خداست! این آیه پرده از روى این حقیقت بر مى‏دارد که: «تو نمى‏توانى کسى را که دوست دارى هدایت کنى، ولى خداوند هر کس را بخواهد هدایت مى‏کند، و او از هدایت یافتگان آگاهتر است» (إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ). منظور از هدایت در اینجا «ارائه طریق» نیست، چرا که ارائه طریق کار اصلى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله است و بدون استثناء راه را به همه نشان مى‏دهد، بلکه منظور از هدایت در اینجا «ایصال به مطلوب» و رسانیدن به سر منزل مقصود است. به هر حال این آیه یک نوع دلد
ارى براى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله است که به این واقعیت توجه کند نه اصرار بر شرک از ناحیه گروهى از بت پرستان مکّه بى‏دلیل است، و نه ایمان مخلصانه مردم حبشه یا نجران و امثال سلمانها و بحیراها. و هرگز از عدم ایمان گروه اول نگرانى به خود راه ندهد.   (آیه 57)- در این آیه سخن از کسانى مى‏گوید که در دل به حقانیت اسلام معترف بودند ولى روى ملاحظات منافع شخصى، حاضر به قبول ایمان نبودند مى‏فرماید: «آنها گفتند: ما اگر هدایت را همراه تو پذیرا شویم (و از آن پیروى کنیم) ما را از سر زمینمان مى‏ربایند»! (وَ قالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدى‏ مَعَکَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنا). این سخن را کسانى مى‏گویند که قدرت پروردگار را ناچیز مى‏شمرند و نمى‏دانند چگونه او یارانش را یارى و دشمنانش را در هم مى‏شکند. لذا قرآن در پاسخ آنها چنین مى‏گوید: «آیا ما حرم امنى در اختیار آنها قرار ندادیم که ثمرات هر چیزى (از هر شهر و دیارى) به سوى آن آورده مى‏شود رزقى است از جانب ما»؟! أَ وَ لَمْ نُمَکِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً یُجْبى‏ إِلَیْهِ ثَمَراتُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ رِزْقاً مِنْ لَدُنَّا.  «ولى بیشترشان نمى‏دانند» وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ. خداوندى کم هسرزمین شوره‏زار و سنگلاخ بى‏آب و درختى را حرم امن قرار داد، و آن‏چنان دلها را متوجه آن ساخت که بهترین محصولات از نقاط مختلف جهان را به سوى آن مى‏آورند، قدت خود را به‏خوبى نشان داده است. بنابراین چگونه ممکن است خداوند بعد از اسلام شما را از آن محروم سازد، دل قوى دارید و ایمان بیاورید.  (آیه 58)- دلبستگیهاى دنیا شما را نفریبد! در آیات گذشته سخن از این بود که بعضى از کفّار متوسل به این عذر مى‏شدند که اگر ما ایمان بیاوریم، عرب به ما حمله مى‏کند و ما را از سرزمینمان بیرون مى‏راند. در اینجا دو پاسخ دیگر به آن داده شده است. نخست مى‏فرماید: به فرض که شما ایمان را نپذیرفتید ود ر سایه کفر و شرک زندگى مرفّه و مادّى پیدا کردید، اما فراموش نکنید: «ما بسیارى از شهرهایى را که مست و مغرور نعمت و زندگى مرفّه بودند نابودشان کردیم» وَ کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَرْیَةٍ بَطِرَتْ مَعِیشَتَها. آرى! غرور نعمت آنها را به طغیان دعوت کرد، و طغیان سر چشمه ظلم و بیدادگرى شد، و ظلم ریشه زندگانى آنها را به آتش کشید.  «پس این خانه‏ها و دیار آنهاست که بعد از آنان جز مدت قلیلى کسى در آن سکونت نکرد، فَتِلْکَ مَساکِنُهُمْ لَمْ تُسْکَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِیلًا. آرى! شهرها و خانه‏هاى ویران آنها همچنان خالى و خاموش و بدون صاحب مانده است و اگر کسانى به سراغ آن آمدند افراد کم و در مدت کوتاهى بود.  «و ما وارث آنها بودیم»! وَ کُنَّا نَحْنُ الْوارِثِینَ. جمله فوق اشاره‏اى است به مالکیت حقیقى خداوند نسبت به همه‏چیز، که اگر مالکیت اعتبارى بعضى اشیا را موقتا به بعضى انسانها واگذار کند، چیزى نمى‏گذرد که همه زائل مى‏گردد و او وارث همگان خواهد بود.  (آیه 59)- این آیه در حقیقت جواب سؤال مقدرى است و آن این که: اگر چنین است که خداوند طغیانگران را نابود مى‏کند، پس چرا مشرکان مکّه و حجاز که طغیانگرى را به حد اعلا رسانیده بودند و جهل و جنایتى نبود که مرتکب نشوند با عذابش نابود نکرد. قرآن مى‏گوید: «و پروردگار تو هرگز شهرها و آبادیها را هلاک نمى‏کرد تا این که در کانون و مرکز آنها پیامبرى بفرستد که آیات ما را بر آنان بخواند» وَ ما کانَ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُرى‏ حَتَّى یَبْعَثَ فِی أُمِّها رَسُولًا یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِنا. آرى، تا اتمام حجت نکنیم و پیامبران را با دستورات صریح نفرستیم مجازات نخواهیم کرد. تازه بعد از اتمام حجت مراقب اعمال آنها هستیم، اگر ظلم و ستمى از آنها سر زد و مستوجب عذاب شدند مجازاتشان مى‏کنیم «و ما هرگز شهرهاى را هلاک نمى‏کردیم مگر آن‏که اهلش ظالم و ستمگر باشند» وَ ما کُنَّا مُهْلِکِی الْقُرى‏ إِلَّا وَ أَهْلُها ظالِمُونَ.
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 393 ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم وَمَا أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَزِينَتُهَا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۶۰﴾ آنچه به شما داده شده متاع زندگي دنيا و زينت آن است و آنچه نزد خداست بهتر و پايدارتر است، آيا انديشه نمي‏كنيد؟ (۶۰)   أَفَمَنْ وَعَدْنَاهُ وَعْدًا حَسَنًا فَهُوَ لَاقِيهِ كَمَنْ مَتَّعْنَاهُ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ هُوَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِينَ ﴿۶۱﴾ آيا كسي كه به او وعده نيك داده‏ ايم و به آن خواهد رسيد، همانند كسي است كه متاع زندگي دنيا به او داده‏ ايم، سپس روز قيامت (براي حساب و جزا) احضار مي‏شود. (۶۱)   وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۶۲﴾ روزي را به خاطر بياوريد كه خداوند آنها را ندا مي‏دهد، و مي‏گويد: كجا هستند شريكاني كه براي من مي‏پنداشتيد؟! (۶۲)   قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ ﴿۶۳﴾ گروهي (از معبودان) كه فرمان عذاب درباره آنها مسلم شده مي‏گويند: پروردگارا ما اين (عابدان) را گمراه كرديم (آري) ما آنها را گمراه كرديم همانگونه كه خود گمراه شديم، ما از آنها بيزاري مي‏جوئيم، آنها در حقيقت ما را نمي‏پرستيدند (بلكه هواي نفس خويش را پرستش مي‏كردند). (۶۳)   وَقِيلَ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَرَأَوُا الْعَذَابَ لَوْ أَنَّهُمْ كَانُوا يَهْتَدُونَ ﴿۶۴﴾ به آنها (عابدان) گفته مي‏شود شما معبودهايتان را كه شريك خدا مي‏پنداشتيد بخوانيد (تا شما را ياري كند) آنها معبودهايشان را مي‏خوانند، ولي جوابي به آنها نمي‏دهند. در اين هنگام عذاب الهي را (با چشم خود) مي‏بينند، و آرزو مي‏كنند اي كاش هدايت يافته بودند. (۶۴)   وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ مَاذَا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ ﴿۶۵﴾ به خاطر بياوريد روزي را كه خداوند آنها را ندا مي‏دهد و مي‏گويد: به پيامبران چه پاسخي گفتيد؟ (۶۵)   فَعَمِيَتْ عَلَيْهِمُ الْأَنْبَاءُ يَوْمَئِذٍ فَهُمْ لَا يَتَسَاءَلُونَ ﴿۶۶﴾ در اين هنگام همه اخبار بر آنها پوشيده مي‏ماند (حتي نمي‏توانند) از يكديگر سؤ الي كنند! (۶۶)   فَأَمَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَعَسَى أَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ ﴿۶۷﴾ اما كسي كه توبه كند و ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد اميد است از رستگارا باشد. (۶۷)   وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۶۸﴾ و پروردگار تو هر چه را بخواهد مي‏آفريند، و هر چه را بخواهد برمي گزيند. آنها (در برابر او) اختياري ندارند، منزه است خداوند و برتر است از شريك هائي كه براي او قائل مي‏شوند. (۶۸)   وَرَبُّكَ يَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿۶۹﴾ پروردگار تو مي‏داند آنچه را كه سينه‏ هاشان پنهان مي‏دارد و آنچه را كه آشكار مي‏كند. (۶۹)   وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۷۰﴾ او خدائي است كه معبودي جز او نيست، ستايش براي اوست. در اين جهان و در جهان ديگر، حاكميت (نيز) از آن اوست، و همه شما به سوي او باز مي‏گرديد. (۷۰)
393.mp3
1.26M
ترتیل صفحه 393 قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار
منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی  (آیه 60)- این آیه پاسخ سومى است براى گفتار بهانه‏جویانى که مى‏گفتند: اگر ایمان بیاوریم عرب بر ما هجوم مى‏کند و زندگانى ما را به هم مى‏ریزد. قرآن مى‏گوید: آنچه به شما داده شده، متاع زندگى دنیا و زینت آن است» وَ ما أُوتِیتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَمَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ زِینَتُها.  «ولى آنچه نزد خداست (از نعمتهاى بى‏پایان جهان دیگر، و مواهب معنویش در این دنیا) بهتر و پایدارتر است» وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَ أَبْقى‏. چرا که تمام نعمتهاى مادى دنیا داراى عوارض ناگوار و مشکلات گوناگونى است و هیچ نعمت مادى خالص از ضرر و خطر یافت نمى‏شود. به‏علاوه نعمتهایى که در نزد خود است به خاطر جاودانگى آنها و زود گذر بودن مواهب این دنیا قابل مقایسه با متاع دنیا نیست، بنابراین هم بهتر و هم پایدارتر است.   به این ترتیب در یک مقایسه ساده هر انسان عاقلى مى‏فهمد که نباید آن را فداى این کرد، لذا در پایان آیه مى‏فرماید: «آیا اندیشه نمى‏کنید»؟! (أَ فَلا تَعْقِلُونَ).   (آیه 61)- در آیات گذشته سخن از کسانى بود که به خاطر تمتع و بهره گیرى از نعمتهاى دنیا کفر را بر ایمان و شرک را بر توحید ترجیح داده‏اند، در اینجا وضع این گروه را در قیامت در برابر مؤمنان راستین مشخص مى‏کند. نخست با یک مقایسه که به صورت استفهام مطرح شده، وجدان همگان را به داورى مى‏طلبد و مى‏گوید: «آیا کسى که به او وعده نیک داده‏ایم، و به آن خواهد رسید همانند کسى است که متاع زندگى دنیا به او داده‏ایم سپس روز قیامت (براى حساب و جزا) از احضار شدگان خواهد بود»؟ (أَ فَمَنْ وَعَدْناهُ وَعْداً حَسَناً فَهُوَ لاقِیهِ کَمَنْ مَتَّعْناهُ مَتاعَ الْحَیاةِ الدُّنْیا ثُمَّ هُوَ یَوْمَ الْقِیامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِینَ).   (آیه 62)- و به دنبال این سخن، صحنه‏هاى رستاخیز را در برابر کفار مجسّم مى‏کند صحنه‏هایى که از تصورش مو بر بدن راست مى‏شود و اندام را به لرزه در مى‏آورد. مى‏گوید: «روزى را (به خاطر بیاورید) که خداوند آنها را ندا مى‏دهد و مى‏گوید: کجا هستند همتایانى که براى من مى‏پنداشتید»؟! (وَ یَوْمَ یُنادِیهِمْ فَیَقُولُ أَیْنَ شُرَکائِیَ الَّذِینَ کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ). این سؤال یک نوع سر زنش و مجازات است.   (آیه 63)- اما به جاى این که آنها به پاسخ پردازند معبودهایشان به سخن در مى‏آیند و از آنها اظهار تنفر و بیزارى مى‏کنند، زیرا مى‏دانیم معبودان گاه بتهاى سنگ و چوبى بودند، و گاه مقدسینى همچون فرشتگان و مسیح، و گاه جن و شیاطین، در اینجا گروه سوم به سخن مى‏آیند که سخن آنها را در این آیه مى‏خوانیم:  «گروهى (از معبودان) که فرمان عذاب در باره آنها مسلم شده، مى‏گویند: پروردگارا! ما اینها [عابدان‏] را گمراه کردیم (آرى) ما آنها را گمراه کردیم همان گونه که خودمان گمراه شدیم (ولى آنها به میل خویش به دنبال ما آمدند) ما (از آنها) به سوى تو بیزارى مى‏جوییم، آنان در حقیقت ما را نمى‏پرستیدند بلکه هواى نفس خود را پرستش مى‏کردند! (قالَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنا هؤُلاءِ الَّذِینَ أَغْوَیْنا أَغْوَیْناهُمْ کَما غَوَیْنا تَبَرَّأْنا إِلَیْکَ ما کانُوا إِیَّانا یَعْبُدُونَ).   (آیه 64)- به دنبال سؤالى که از آنها در باره معبودهایشان مى‏شود و آنها در پاسخ عاجز مى‏مانند، به آنان «گفته مى‏شود: شما معبودهایتان را (که شریک خدا مى‏پنداشتید) بخوانید» تا به یارى شما بر خیزند! (وَ قِیلَ ادْعُوا شُرَکاءَکُمْ). آنها با این که مى‏دانند در آنجا کارى از دست معبودان ساخته نیست، بر اثر شدت وحشت و یا به خاطر اطاعت فرمان خدا دست تقاضا به سوى معبودانشان دراز مى‏کنند و «آنها را به کمک مى‏خوانند» (فَدَعَوْهُمْ). ولى پیداست «جوابى به آنها نمى‏دهند» و دعوت آنها را لبیک نمى‏گویند (فَلَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُمْ). در این هنگام است که «عذاب الهى را در برابر چشم خود مى‏بینند» (وَ رَأَوُا الْعَذابَ).  «و آرزو مى‏کنند که اى کاش هدایت یافته بودند» (لَوْ أَنَّهُمْ کانُوا یَهْتَدُونَ). چرا که هر دست و پایى در آنجا کنند جز ناکامى و رسوایى نتیجه‏اى نخواهد داشت، چون تنها راه نجات ایمان و عمل صالح بوده که آنها فاقد آنند.   (آیه 65)- به دنبال سؤال از معبودهاى آنها، سؤال دیگرى از عکس العمل آنان در برابر پیامبران مى‏شود، مى‏فرماید: «و روزى را (به خاطر بیاورید) که خداوند آنها را ندا مى‏دهد و مى‏گوید: چه پاسخى به پیامبران (من) گفتید»؟! (وَ یَوْمَ یُنادِیهِمْ فَیَقُولُ ما ذا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِینَ). و مسلما آنها پاسخى ندارند، آیا بگویند دعوت آنها را اجابت کردیم که این دروغ است و دروغ در آن صحنه خریدار ندارد؟ یا بگویند تکذیبشان کردیم، به آنها تهمت زدیم، ساحرشان نامیدیم مجنونشان خواندیم؟! بر ضد آنها دست به پیکار مسلحانه زدیم. هر چه بگویند مایه بد بختى و رسوایى است!   (آیه 66)- لذا در
این آیه مى‏فرماید: «در آن روز همه اخبار بر آنها پوشیده مى‏ماند» و هیچ پاسخى براى گفتن در اختیار ندارند (فَعَمِیَتْ عَلَیْهِمُ الْأَنْباءُ یَوْمَئِذٍ).  «حتى نمى‏توانند از یکدیگر سؤالى کنند» و پاسخى از هم بشنوند فَهُمْ لا یَتَساءَلُونَ. و به این ترتیب همه خبرها بر آنها پوشیده مى‏شود، هیچ پاسخى در برابر این سؤال کمه جواب پیامبران را چه دادید پیدا نمى‏کنند.  (آیه 67)- و از آنجا که روش قرآن این است که همیشه درها را به روى کافران و گنهکاران باز مى‏گذارد تا در هر مرحله‏اى از فساد و آلودگى باشند بتوانند به راه حق برگردند، در این آیه مى‏افزاید: «اما کسى که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد امید است از رستگاران باشد» فَأَمَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَعَسى‏ أَنْ یَکُونَ مِنَ الْمُفْلِحِینَ.   (آیه 68)- این آیه در حقیقت دلیلى است بر نفى شرک و بطلان عقیده مشرکان، مى‏فرماید: «و پروردگار تو هر چه را بخواهد خلق مى‏کند، و (هر چه را بخواهد) برمى‏گزیند» وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ یَخْتارُ. آفرینش به دست اوست و تدبیر و اختیار و گزینش نیز به اراده و فرمان اوست.  «آنها در برابر او اختیارى ندارند» ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ. اختیار آفرینش با اوست، اختیار شفاعت به دست او، و اختیار ارسال پیامبران نیز به اراده اوست، خلاصه اختیار همه چیز بستگى به مشیت ذات پاک او دارد. با این حال چگونه آنه راه شرک مى‏پویند و چگونه به سوى غیر خدا مى‏روند؟! لذا در پایان آیه مى‏فرماید: «منزه است خداوند و برتر و بالاتر است از همتایانى که براى او قائل مى‏شوند» سُبْحانَ اللَّهِ وَ تَعالى‏ عَمَّا یُشْرِکُونَ.  (آیه 69)- این آیه که سخن از علم گسترده خداوند مى‏گوید در حقیقت تأکیدى است و یا دلیلى است براى آنچه در آیه قبل از اختیار و مشیت گسترده خداوند بیان شد. مى‏فرماید: «و پروردگار تو مى‏داند آنچه را سینه‏هاشان پنهان مى‏دارد، و آنچه را که آشکار مى‏کنند، وَ رَبُّکَ یَعْلَمُ ما تُکِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما یُعْلِنُونَ. این احاطه او بر همه چیز دلیلى است بر اختیار او نسبت به همه چیز و ضمنا تهدیدى است براى مشکان که گمان نکنند خدا از نیات و توطئه‏هاى آنها آگاه نیست.   (آیه 70)- این که در حقیقت، حکم نتیجه‏گیرى و توضیح براى آیات گذشته در زمینه نفى شرک دارد، چهار وصف از اوصاف الهى را منعکس مى‏کند که همه فرع بر خالقیت و مختار بودن اوست. نخست مى‏گوید: «و او خدایى است که معبودى جز وى نیست، وَ هُوَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ. بنابراین آنها که به بهانه شفاعت و مانند آن دست به دامن بتها مى‏زنند، سخت در اشتباهند. دیگر این که تمام نعمتها چه در این جهان و چه در آن جهان همه از ناحیة اوست، و این لازمه خالقیت مطلقة او مى‏باشد، لذا مى‏افزاید: «هر حمد و ستایشى براى اوست در این جهان و جهان دیگر» لَهُ الْحَمْدُ فِی الْأُولى‏ وَ الْآخِرَةِ. سوم این که: «حاکمیت (نیز) از آن اوست، وَ لَهُ الْحُکْمُ. بدیهى است وقتى خالق و مختار او باشد، حاکمیت تکوین و تشریع نیز در اختیار او خواهد بود. چهارم این که: «و همه شما (براى حساب و پاداش و کیفر) به سوى او بازگردانده مى‏شوید» وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ. اوست که شما را آفریده، و اوست که از اعمال شما آگاه است و اوست که حاکم یوم الجزاء مى‏باشد، بنابراین حساب و جزاى شما نیز به دست او خواهد بود.