🍃📚🍃📚🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌟 بَرَخ هر روز سه مرتبه ما را خوشحال می کند
هفت سال در میان قوم بنی اسرائیل قحطی شد. مردم از حضرت موسی (ع) التماس کردند که از درگاه پروردگار متعال باران طلب کند. به همین جهت حضرت موسی (ع) نیز به همراه عده بسیاری از مردم برای طلب باران به صحرا رفتند. خداوند به حضرت موسی وحی فرمود: «یا موسی! من چه طور دعای این ها را اجابت کنم در حالی که از بسیاری گناه و معصیت باطن اینان خبیث گشته و قلبشان تاریک شده است آن ها مرا می خوانند ولی به ما یقین ندارند. ای موسی! مرا بنده ای است به نام بَرَخ، اگر او بیاید و دعا کند ما دعایش را می پذیریم.»
حضرت موسی (ع) جست و جو کرد و او را نشناخت تا این که روزی در راهی می گذشت غلام سیاهی را دید که آثار سجده در پیشانی اوست موسی او را به نور خدا شناخت و بر او سلام کرد و اسمش را پرسید. گفت: بَرَخ. حضرت موسی از او خواست که بیاید و از خداوند متعال طلب باران کند وقتی به صحرا رسیدند غلام سیاه دست ها را به سوی آسمان بلند کرد و با حالتی خاشعانه و عاشقانه مناجات خویش را چنین شروع کرد: «الهی این قحطی و گرانی را مهار کن و از حلم تو دور است که ما را عذاب کنی آیا ابرها از تو اطاعت نمی کنند؟ آیا بادها از تحت فرمانت خارج شده اند؟ یا آن که خزانه رحمت تو تمام گشته است؟ یا آن که غضب تو بر گنهکاران شدید شده است؟ آیا تو پیش از این آمرزنده و مهربان نبودی؟ پروردگارا تو پیش از آفرینش خطاکاران خالق رحمت بودی؟ و به مهربانی و عطوفت امر فرموده ای مگر بندگان تو از تحت حکومت تو می توانند فرار کنند که در عذاب اینان شتاب کرده ای؟»
هنوز برخ از جای خویش حرکت نکرده بود که باران جاری شد به طوری که همه بنی اسرائیل سیراب شدند. برخ به شهر آمده و به موسی عرض کرد: ای موسی! دیدی که چطور با خدا مناظره کردم و خداوند با من انصاف داد! موسی از جسارت او نسبت به خداوند عصبانی شد و خواست او را ادب کند. از سوی پروردگار خطاب رسید: ای موسی با این غلام سیاه کاری نداشته باش، چرا که او هر روز سه مرتبه ما را خوشحال می کند.
📝 @ghorun 🔸
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🕊 آمدیم نبودید، وعده ما بهشت
یکی از فرماندهان میگوید روزی حاج آقای ضابط برایش تعریف میکرد که: خیلی دلم میخواست سیدمرتضی آوینی رو ببینم. یه روز به رفقایش گفتم یه موقعیتی جور کنید ما سیدمرتضی رو ببینیم، نشد. بالاخره سید شهیدان اهل قلم تو فکه رفت روی مین و شهید شد و من نتوانستم سید مرتضی رو ببینم.
بعد از مدتی قسمت شد با یکی از کاروانهای راهیان نور آمدم برای بازدید از مناطق جنگی. یک جایی شب ماندیم و مستقر شدیم. شب که خوابیدم دیدم شهید آوینی آمد به خوابم. در خواب به او گفتم: آقا سید! من خیلی دوست داشتم وقتی زنده بودی ببینمت ولی توفیق نشد. شهید آوینی توی خواب به من گفت: نگران نباش! فردا صبح ساعت 8 بیا سر پل کرخه منتظرتم. صبح بیدار شدم و من بیچاره که هنوز به زنده بودن شهید شک داشتم گفتم: آخه این چه خوابی بود! آوینی که خیلی وقت است شهید شده.
بلند شدم رفتم سر قراری که با من گذاشته بود و نیم ساعت دیر رسیدم. دیدم خبری از آوینی نیست. دیگر داشتم مطمئن میشدم که خواب و خیال و اینجور چیزها واقعیت ندارد که یه دفعه سربازی که آن نزدیکیها پست میداد آمد پیش من و گفت: آقا شما منتظر کسی هستید؟ گفتم بله با یکی از رفقا قرار داشتم. گفت: چه شکلی بود؟ برایش توصیف کردم. گفتم: موهای جو گندمی، محاسنش اینجوری بود، عینکش... سرباز گفت: رفیقت آمد اینجا و تا ساعت 8 منتظرت شد، نیامدی. بعد که میخواست برود، به من گفت: یک کسی میآید با این اسم و این قیافه، بهش بگو مرتضی آمد. خیلی منتظرت شد، نیامدی، کار داشت رفت. کنار پل، یک چیزی برایت نوشته برو بخوان. رفتم دیدم کنار پل با انگشتش نوشته : "فلانی! آمدیم نبودید، وعده ما بهشت. سیدمرتضی آوینی".
#شهدا
🌷 @ghorun 🌱
🖌✒️🖌✒️🖌✒️🖌✒️🖌✒️🖌✒️
🌻 نیازمند درگاه حق
خدمت امام حسن مجتبی (ع) عرض شد چرا شما هرگز نيازمندى را نااميد بر نمىگردانيد، اگر چه سوار بر شتر باشيد ؟ فرمود : خود من هم محتاج و نيازمند درگاه خداوند هستم و دوست دارم كه خداوند مرا محروم نگرداند و شرم دارم در حالى كه نيازمند هستم ، نيازمندان را نااميد كنم.
عادت خداوند اين است كه نعمتهايش را بر من ارزانى بدارد و عادت من هم اين است كه نعمتهايش را به بندگانش عطا كنم ، و مىترسم كه اگر از اين عادت خود دست بردارم خداوند هم دست از عادت خود بردارد .
(نور الابصار ، ص 123 - كنز المدفون ، ص 434)
📝 @ghorun 🔸
📗📙📗📙📗➖➖➖➖➖➖➖
حکمت ۶۴ نهج البلاغه:
🌺 غفلت اهل دنیا
وَ قَالَ (علیه السلام): أَهْلُ الدُّنْيَا كَرَكْبٍ يُسَارُ بِهِمْ، وَ هُمْ نِيَامٌ.
غفلت دنيا پرستان (اخلاقى):
و درود خدا بر او، فرمود: اهل دنيا سوارانى در خواب مانده اند كه آنان را مى رانند.
#نهج_البلاغه
📝 @ghorun 🔸
🍁🌼🍁••••••••••••••••••••••••••••••••
🌼🍁
🍁
بسم اللّه الرحمن الرحیم
دوستان سوره هود آیه ۱۲۳ به همراه ترجمه، تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
• 🍁 • • • • 🍁 • • • • 🍁 •
۱۲۳وَ لِلّهِ غَیْبُ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُ الأَمْرُ کُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَ تَوَکَّلْ عَلَیْهِ وَ ما رَبُّکَ بِغافِل عَمّا تَعْمَلُونَ
. . 🌼 . . . . 🌼 . . . . 🌼 . .
۱۲۳ ـ و (آگاهى از) غیب (و اسرار نهان) آسمان ها و زمین، تنها از آن خداست; و همه کارها به سوى او باز گردانده مى شود! پس او را پرستش کن! و بر او توکّل نما! و پروردگارت از کارهائى که مى کنید، هرگز غافل نیست!
• 🍁 • • • • 🍁 • • • • 🍁 •
تفسیر آیه۱۲۳-آخرین آیه این سوره، به بیان توحید (توحید علم و توحید افعال و توحید عبادت) مى پردازد، همان گونه که آیات آغاز این سوره از حکمت و علم خداوند و توحید عبادت سخن مى گفت.
در حقیقت، در این آیه انگشت روى سه شعبه از توحید گذاشته شده است،
✨نخست توحید علمى پروردگار، مى فرماید: غیب آسمان ها و زمین مخصوص خدا است، و او است که از همه اسرار آشکار و نهان با خبر است
(وَ لِلّهِ غَیْبُ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ).
✨و غیر او علمش محدود، و در عین محدودیت از ناحیه تعلیم الهى است، بنابراین، علم نامحدود، آن هم علم ذاتى، نسبت به تمام آنچه در پهنه زمین و آسمان قرار دارد، مخصوص ذات پاک پروردگار است.
✨و از سوى دیگر، زمام تمام کارها در کف قدرت او است، همه چیز به سوى او باز مى گردد (وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُ الأَمْرُ کُلُّهُ).
و این مرحله توحید افعالى است.
✨سپس، نتیجه مى گیرد: اکنون که آگاهى نامحدود و قدرت بى پایان، مخصوص ذات پاک او است، و بازگشت هر چیز به سوى او مى باشد، بنابراین تنها او را پرستش کن (فَاعْبُدْهُ).
و فقط بر او توکّل نما (وَ تَوَکَّلْ عَلَیْهِ). و این مرحله توحید عبادت است.
و از آنچه نافرمانى، سرکشى، طغیان و گناه است، بپرهیز; چرا که پروردگار تو از آنچه انجام مى دهید غافل نیست (وَ ما رَبُّکَ بِغافِل عَمّا تَعْمَلُونَ).
تفسیر نمونه)
📓📔📓📔📓📔
📖 @ghorun 🖋
📒🌿📒🌿📒🌿📒〰〰〰〰〰
☀️ همهی کارها تنها به او بازگردانده میشود (هود/ ۱۲۳)
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- وقتی خدا زمین را آفرید آن را از زیر کعبه پهن کرد و آن را بر آب گسترش داد و به این طریق، زمین به همه چیز احاطه کرد و زمین بر خود بالید و گفت: «همه چیز را فراگرفتم و کیست که به من چیره گردد»؟. و در هرکدام از گوشهای ماهی زنجیری بود از طلا، که به عرش بسته بود، خدا به ماهی امر کرد که بجنبد و زمین مانند کشتی طوفان زده بر اهل خود چرخید و نتوانست خودداری کند و ماهی بر خود بالید و گفت: «من بر زمین که همه چیز را فراگرفته بود، چیره شدم و کیست که بر من چیره شود»؟ خدای عزّوجلّ کوهها را آفرید و لنگر آن شدند و زمین سنگین شد ماهی نتوانست آن را بجنباند. و کوهها به خود بالیدند و گفتند: «ما بر ماهی که بر زمین چیره شده بود، چیره شدیم و کیست بر ما چیره شود»؟ خدا آهن را آفرید تا کوهها را ببرد و کوه نتوانست در برابر آن دفاعی و امتناعی بکند آهن به خود بالید و گفت: «بر کوه که بر ماهی چیره شده بود، چیره شدم، چه کسی میتواند بر من چیره شود»؟ خدا آتش را آفرید و آهن را نرمکرد، اجزایش را از هم پاشید، و آهن نتوانست هیچ دفاع و مقابلهای بکند، آتش به خود بالید و گفت: «من به آهن که بر کوه چیره شده بود، چیره شدم و چه کسی میتواند بر من چیره شود»؟ خدای عزّوجلّ آب را آفرید و آتش را خاموش کرد و آتش نتوانست هیچ دفاع و مقابلهای بکند و آب به خود بالید و گفت: «من به آتش که بر آهن چیره بود، چیره شدم چه کسی میتواند بر من چیره شود»؟ پس خدای عزّوجلّ باد را آفرید و آن را خشکانید و گفت: «من بر آبی که بر آتش چیرهبود، چیره شدم چه کسی بر من چیره شود»؟ و خدا انسان را آفرید و او به کمک بناهایی که ساخت، باد را از مجاری خودشان خارج گردانید. و آدمی هم به خود بالید و گفت: «من بر باد که بر آب چیره بود، چیره شدم چه کسی بر من چیره شود»؟ خدای عزّوجلّ ملکالموت را آفرید و او آدمی را میراند، ملکالموت به خود بالید و گفت: «من بر آدمی که بر باد چیره بود، چیره شدم چه کسی میتواند بر من چیره شود»؟ و خدای عزّوجلّ فرمود: «من قهّار و غالب و بخشندهام، بر تو و بر هرچیزی چیره گردم» و این است سخن خداوند: إِلَیْهِ یُرْجَعُ الْأَمْرُ کُلُّه.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۸۱۸
بحار الأنوار، ج۵۴، ص۸۷/ الإمام العسکری، ص۱۴۴، «فصرف الریح» بدل «فصرف الریاح»
#سوره_هود
📖 @ghorun 🖋