🌸🍀≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
بسم اللّه الرحمن الرحیم
دوستان سوره نحل آیه ۹ به همراه ترجمه، تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا
~≈~≈~≈~≈~≈~≈~
آیه۹) وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَمِنْهَا جَآئِرٌ وَلَوْ شَآءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ
🌸🍀~~~~~~~~~
آیه۹) و بر خداست كه راه راست را (به بندگان) نشان دهد؛ امّا بعضی از راهها بیراهه است! و اگر خدا بخواهد، همه شما را (به اجبار) هدایت میكند (؛ ولی اجبار سودی ندارد).
~≈~≈~≈~≈~≈~≈~
تفسیر آیه۹)
💎همه چیز در بند تسخیر توست اى انسان
به دنبال نعمتهاى مختلفى که در آیات گذشته بیان شد، قسمت دیگرى از نعمتهاى مهم الهى در آیات مورد بحث، آمده است.
نخست، به یکى از نعمتهاى بسیار مهم معنوى اشاره کرده مى فرماید:
💫 بر خدا است که راه راست و صراط مستقیم را که هیچگونه انحراف و کژى در آن نیست در اختیار بندگان بگذارد (وَ عَلَى اللّهِ قَصْدُ السَّبِیلِ).
قَصْد به معنى صاف بودن راه است، و بنابراین، قَصْدُ السَّبِیْلِ به معنى راه راست مى باشد راهى که انحراف و ضلالت در آن وجود ندارد.
در این که: این راه راست اشاره به جنبه تکوینى یا تشریعى مى کند، مفسران تفسیرهاى مختلفى دارند، ولى، هیچ مانعى ندارد که: هر دو جنبه را شامل شود.
🌼توضیح این که: خداوند، انسان را با نیروهاى مختلفى مجهز ساخته، و استعدادهاى گوناگونى به او داده، تا در مسیر تکامل که هدف آفرینش است به او کمک کند، و از این نظر، همانند گیاهان و یا انواع جانداران است، که نیروها و غرائز لازم براى رسیدن به این هدف در اختیارشان گذارده شده است، با این تفاوت که، انسان با اراده خود و آزادانه تصمیم مى گیرد ولى حیوانات و گیاهان، بى اختیار به سوى هدفشان پیش مى روند، و قوس صعودى تکامل انسان نیز قابل مقایسه با جانداران دیگر نیست.
به این ترتیب، از نظر خلقت، آفرینش و تکوین انسان را مجهز به عقل و استعداد و نیروهاى لازم براى پیمودن این صراط مستقیم کرده است.
🌼از سوى دیگر، خدا پیامبران را با وحى آسمانى و تعلیمات کافى و قوانین مورد نیاز انسان، فرستاده است، تا از نظر تشریع، راه را از چاه مشخص کرده و با انواع بیانها او را تشویق به پیمودن این راه کنند، و از مسیرهاى انحرافى باز دارند.
جالب این که:
💫خداوند در آیه فوق، این امر را به عنوان فریضه اى بر خود لازم شمرده و با کلمه عَلَى اللّهِ (بر خدا لازم است) از آن یاد کرده است که همانند آن را در آیات دیگر قرآن نیز مى خوانیم: اِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدى: بر ما است که انسان را هدایت کنیم .
اگر ما، در وسعت مفهوم عَلَى اللّهِ قَصْدُ السَّبِیْلِ و مجموعه نیروهاى مادى و معنوى که در آفرینش انسان و تعلیم و تربیت او به کار رفته دقیق شویم، از عظمت این نعمت بزرگ که از همه نعمتها برتر است، آگاه خواهیم شد.
آن گاه از آنجا که راههاى انحرافى فراوان است، به انسانها هشدار مى دهد و مى گوید:
💫 بعضى از این راهها منحرف و بیراهه است (وَ مِنْها جائِرٌ).
و از آنجا که نعمت اختیار و آزادى اراده و انتخاب، یکى از مهمترین عوامل تکامل انسان مى باشد با یک جمله کوتاه به آن اشاره کرده مى گوید:
☀️ اگر خدا مى خواست همه شما را به اجبار به راه راست هدایت مى کرد به گونه اى که نتوانید گامى از آن فراتر بگذارید (وَ لَوْ شاءَ لَهَداکُمْ أَجْمَعِینَ).
ولى این کار را نکرد; چرا که هدایت اجبارى، نه افتخار است و نه تکامل، بلکه، به شما آزادى داد، تا این راه را با پاى خود بپیمائید و به بالاترین اوج تکامل برسید.
جمله فوق، ضمناً، به این واقعیت اشاره مى کند که:
💫 گام نهادن گروهى از انسانها در طریق جائر و راه منحرف، نباید این توهم را ایجاد کند که: خدا در برابر آنها مغلوب شده است، بلکه این خواست او و مقتضاى حکمت است که انسانها آزاد باشند.
تفسیر نمونه)
📝 @ghorun 🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا خداوند اراده نفرمود که همه انسان ها هدایت شوند؟
📝 @ghorun🔸
🍃📚🍃📚🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌟 بَرَخ هر روز سه مرتبه ما را خوشحال می کند
هفت سال در میان قوم بنی اسرائیل قحطی شد. مردم از حضرت موسی (ع) التماس کردند که از درگاه پروردگار متعال باران طلب کند. به همین جهت حضرت موسی (ع) نیز به همراه عده بسیاری از مردم برای طلب باران به صحرا رفتند. خداوند به حضرت موسی وحی فرمود: «یا موسی! من چه طور دعای این ها را اجابت کنم در حالی که از بسیاری گناه و معصیت باطن اینان خبیث گشته و قلبشان تاریک شده است آن ها مرا می خوانند ولی به ما یقین ندارند. ای موسی! مرا بنده ای است به نام بَرَخ، اگر او بیاید و دعا کند ما دعایش را می پذیریم.»
حضرت موسی (ع) جست و جو کرد و او را نشناخت تا این که روزی در راهی می گذشت غلام سیاهی را دید که آثار سجده در پیشانی اوست موسی او را به نور خدا شناخت و بر او سلام کرد و اسمش را پرسید. گفت: بَرَخ. حضرت موسی از او خواست که بیاید و از خداوند متعال طلب باران کند وقتی به صحرا رسیدند غلام سیاه دست ها را به سوی آسمان بلند کرد و با حالتی خاشعانه و عاشقانه مناجات خویش را چنین شروع کرد: «الهی این قحطی و گرانی را مهار کن و از حلم تو دور است که ما را عذاب کنی آیا ابرها از تو اطاعت نمی کنند؟ آیا بادها از تحت فرمانت خارج شده اند؟ یا آن که خزانه رحمت تو تمام گشته است؟ یا آن که غضب تو بر گنهکاران شدید شده است؟ آیا تو پیش از این آمرزنده و مهربان نبودی؟ پروردگارا تو پیش از آفرینش خطاکاران خالق رحمت بودی؟ و به مهربانی و عطوفت امر فرموده ای مگر بندگان تو از تحت حکومت تو می توانند فرار کنند که در عذاب اینان شتاب کرده ای؟»
هنوز برخ از جای خویش حرکت نکرده بود که باران جاری شد به طوری که همه بنی اسرائیل سیراب شدند. برخ به شهر آمده و به موسی عرض کرد: ای موسی! دیدی که چطور با خدا مناظره کردم و خداوند با من انصاف داد! موسی از جسارت او نسبت به خداوند عصبانی شد و خواست او را ادب کند. از سوی پروردگار خطاب رسید: ای موسی با این غلام سیاه کاری نداشته باش، چرا که او هر روز سه مرتبه ما را خوشحال می کند.
📝 @ghorun 🔸
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🕊 آمدیم نبودید، وعده ما بهشت
یکی از فرماندهان میگوید روزی حاج آقای ضابط برایش تعریف میکرد که: خیلی دلم میخواست سیدمرتضی آوینی رو ببینم. یه روز به رفقایش گفتم یه موقعیتی جور کنید ما سیدمرتضی رو ببینیم، نشد. بالاخره سید شهیدان اهل قلم تو فکه رفت روی مین و شهید شد و من نتوانستم سید مرتضی رو ببینم.
بعد از مدتی قسمت شد با یکی از کاروانهای راهیان نور آمدم برای بازدید از مناطق جنگی. یک جایی شب ماندیم و مستقر شدیم. شب که خوابیدم دیدم شهید آوینی آمد به خوابم. در خواب به او گفتم: آقا سید! من خیلی دوست داشتم وقتی زنده بودی ببینمت ولی توفیق نشد. شهید آوینی توی خواب به من گفت: نگران نباش! فردا صبح ساعت 8 بیا سر پل کرخه منتظرتم. صبح بیدار شدم و من بیچاره که هنوز به زنده بودن شهید شک داشتم گفتم: آخه این چه خوابی بود! آوینی که خیلی وقت است شهید شده.
بلند شدم رفتم سر قراری که با من گذاشته بود و نیم ساعت دیر رسیدم. دیدم خبری از آوینی نیست. دیگر داشتم مطمئن میشدم که خواب و خیال و اینجور چیزها واقعیت ندارد که یه دفعه سربازی که آن نزدیکیها پست میداد آمد پیش من و گفت: آقا شما منتظر کسی هستید؟ گفتم بله با یکی از رفقا قرار داشتم. گفت: چه شکلی بود؟ برایش توصیف کردم. گفتم: موهای جو گندمی، محاسنش اینجوری بود، عینکش... سرباز گفت: رفیقت آمد اینجا و تا ساعت 8 منتظرت شد، نیامدی. بعد که میخواست برود، به من گفت: یک کسی میآید با این اسم و این قیافه، بهش بگو مرتضی آمد. خیلی منتظرت شد، نیامدی، کار داشت رفت. کنار پل، یک چیزی برایت نوشته برو بخوان. رفتم دیدم کنار پل با انگشتش نوشته : "فلانی! آمدیم نبودید، وعده ما بهشت. سیدمرتضی آوینی".
#شهدا
🌷 @ghorun 🌱
🖌✒️🖌✒️🖌✒️🖌✒️🖌✒️🖌✒️
🌻 نیازمند درگاه حق
خدمت امام حسن مجتبی (ع) عرض شد چرا شما هرگز نيازمندى را نااميد بر نمىگردانيد، اگر چه سوار بر شتر باشيد ؟ فرمود : خود من هم محتاج و نيازمند درگاه خداوند هستم و دوست دارم كه خداوند مرا محروم نگرداند و شرم دارم در حالى كه نيازمند هستم ، نيازمندان را نااميد كنم.
عادت خداوند اين است كه نعمتهايش را بر من ارزانى بدارد و عادت من هم اين است كه نعمتهايش را به بندگانش عطا كنم ، و مىترسم كه اگر از اين عادت خود دست بردارم خداوند هم دست از عادت خود بردارد .
(نور الابصار ، ص 123 - كنز المدفون ، ص 434)
📝 @ghorun 🔸
📗📙📗📙📗➖➖➖➖➖➖➖
حکمت ۶۴ نهج البلاغه:
🌺 غفلت اهل دنیا
وَ قَالَ (علیه السلام): أَهْلُ الدُّنْيَا كَرَكْبٍ يُسَارُ بِهِمْ، وَ هُمْ نِيَامٌ.
غفلت دنيا پرستان (اخلاقى):
و درود خدا بر او، فرمود: اهل دنيا سوارانى در خواب مانده اند كه آنان را مى رانند.
#نهج_البلاغه
📝 @ghorun 🔸