فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شعر"هرکس که شودشهیدآزادی قدس، همراه امام عصر(عج) برخواهدگشت"
🏴 سروده
#محمدجوادمنوچهری
درپاسداشت گوهردرخشان لبنان
دررویداد
#چکامهمقاومت
◼️ این رویدادچهارشنبه18مهرماه
1403برگزارشد
@gida13
هدایت شده از محمدجوادمنوچهری«گیدا»
خرید آنکه به عشقش تمام حادثه ها را
رضا به حکم خدا شد ندید اگرچه رضا(ع) را
زمانه فاصله انداخت بین او و برادر
کسی به نیل مگر زد دوباره پای عصا را!؟
گمان کنم که خدا خواست با جدایی آنها
نصیب مردم ایران کند دو قبله نما را
شده است ارض مقدس ،زمین بی علف قم
همین که مظهر عصمت برآن گذاشته پا را
عفیفه ای که مقامش شده شفیعه ی جنت
گرفته دست کریمش همیشه شاه و گدا را
شده است قبله ی حاجات و در کنار جهانی
پناه داده به کویش من مدیحه سرا را
****
سلام حضرت معصومه ای تجلی رحمت
گرفته شهرقم از برکت تو بوی خدا را
سراغ مرقد بانوی عالمین گرفتیم
حواله شد که زیارت کنیم قبر شما را
#محمدجواد_منوچهری
#یا_فاطمه_اشفعی_لی_فی_الجنه
@gida13
هدایت شده از محمدجوادمنوچهری«گیدا»
جلوه چون مریم و انسیه ی حورا دارد
دخت موسی است، دم گرم مسیحا دارد
سایه ی رحمت او بر سر عالم جاریست
شهر قم از قدمش این همه شیدا دارد
او که در آل علی فاطمه ی ثانی شد
فضل خوبان جهان را همه یکجا دارد
خواهر شمس شموس و لقبش معصومه است
خط به خط جلوه ای از زینب کبری دارد
او علیمه است که هر سالک و علامه ی شهر
در کلاس ادبش مشق الفبا دارد
مست بین الحرمینیم ولی ایران هم
جاده ی مشهد و قم با دو حرم را دارد
آه... دلتنگ زیارت شده ام بانو جان
حرمت باز برای من بد جا دارد؟
#محمدجواد_منوچهری
#یا_فاطمه_اشفعی_لی_فی_الجنه
هدایت شده از محمدجوادمنوچهری«گیدا»
فرمود رئـوف و قبلـه گاه هشتـم
یک در به بهشت می شود وا از قم*
این شهر، گرفته برکت از فاطمه ای
معصومه که بارگاه دارد مردم...
#محمدجواد_منوچهری
#یا_فاطمه_اشفعی_لی_فی_الجنه
*بحارالأنوار ج57 ص216،حدیث 39
یک پلک زدن مانده بـه میلاد بهار
تا جمعه ی نصـر نیست در سینه قرار
آزادی قدس را مسجل کـرده است
با خون خودش، شهید «یحیی سنوار»
#محمدجواد_منوچهری
#قدس
#یحییسنوار
#مرگ_بر_اسرائیل
@gida13
هدایت شده از محمدجوادمنوچهری«گیدا»
تا ریشه درون خاک داریم
از حادثه ها چه باک داریم؟
با هرکه حسینی است قلبش
ما نقطه ی اشتراک داریم
در راه دفاع از ولایت
یک ملت سینه چاک داریم
آزادی قدس در سر ماست
اندیشه ی سبز و پاک داریم
یا حضرت «صاحب الزمان(عج)» را
بر گردن خود پلاک داریم
ما منتظر ظهور یاریم
از حادثه ها چه باک داریم
#محمدجواد_منوچهری
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#قدس
@gida13
هدایت شده از محمدجوادمنوچهری«گیدا»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«من یادم نمیاد اولین بار کِی رفتم حرم امام رضا جان و این قشنگترین فراموشی عمرمه چون معنی ش اینه که پیش خودشون قد کشیدم»
هَمسادِ قدیمِ بست پایین شمایُم
پا ثابت جشن و گریه، مین روضه هایُم
پِر دادنِما از او محله ها اگر چه
سنگُم بزنی بازُم همی دُو ر و ورایُم
او بچه ایُم که قد کشیده زیر بالت
آمُختَه یِ صحن نوو و ایوون طلایُم
آهو که نِه، کِفتَرُم که نِه، ولی خداییش
موسی کو تِقیِ ولِ لای کفترایُم
یک عمره که پشت پِنجِره گره زِده نخ
هرکس مِرَضی گرفته ،شاهد شفایُم
آرامش محضه دِ حرم که عمریه مُ
جلد حرم و صحن غریب الغربایُم
یک تیکه ی از بهشته اینجه با وجودت
مُ نوکر پادشای ای صحن سرایُم
از دست کریم و قلب پاک مهربونت
محتاج سفر به سرزمین کربلایُم
#محمدجواد_منوچهری
#السلامعلیکیاعلیبنموسیالرضا
@gida13
با داشتن صداقـت و روح لطیف
شیریم و نداریم دراین دشت حریف
هر ضربه که خورده ایم از خویشتن است
با لطف نفوذی و گِـراهـای ظریف!
#محمدجواد_منوچهری
#فداییسیدعلی
#سیکلمات
#نفوذ
@gida13
28.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عشق کردی بفرس برا رفیقات
مشروح خبرهاست کماکان جانکاه
با هر غم کهنه شد غمی نو همراه
این قصه سرانجام خوشی خواهد داشت
پایان سیاهـی است ان شاالله
#محمدجواد_منوچهری
#یحیی_سنوار
#سید_حسن_نصرالله
#اسماعیل_هنیه
#سیدهاشم_صفیالدین
#مرگ_بر_اسرائیل
@gida13
هدایت شده از محمدجوادمنوچهری«گیدا»
ما کوه غرور و ادعاییم آقا
مشغول دعا که نه، اداییم آقا
دنبال تو بودیم ولی گمشده ایم!
این جمعه نشد به خود بیاییم آقا...
#محمدجواد_منوچهری
#اللهمعجللولیکالفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زدی امّید را با عشق پیوند
نشاندی روی لب امروز لبخند
به لطفت کوه صهیون موش زایید
خدا قوت به بازویت پدافند
#محمدجواد_منوچهری
#پدافند
#فداییسیدعلی
#مرگ_بر_اسرائیل
@gida13
هدایت شده از محمدجوادمنوچهری«گیدا»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرچند که در جبهه ی حق قبله نماست
داغش همه جا در دل کم طاقت ماست
در راه دفـاع از علی فهمیدیم
تمّار شدن کار علی وردی هاست
#محمدجواد_منوچهری
#آرمان_علی_وردی
@gida13
هدایت شده از محمدجوادمنوچهری«گیدا»
با عمر کم اش دغدغه ی خاک وطن داشت
پیراهنی از زخم در این راه به تن داشت
با عشق خمینی به دل حادثه می زد
با پرچم ایران تن او میل کفن داشت
هر ثانیه غلتیده به خون سرو رشیدی
هر بار غمی تازه به جان، بوم کهن داشت
روزی که وطن تشنه ی شق القمری بود
او در سرش اندیشه ی «فهمیده» شدن داشت
در گوش زمین صحبت از مردی او بود
تاریخ اگر تا که به امروز دهن داشت!
#محمدجواد_منوچهری
#شهید_محمدحسین_فهمیده
@gida13
هدایت شده از محمدجوادمنوچهری«گیدا»
دل هر شب جمعه آرزو کرده حرم
هربار غمی داشته رو کرده حرم
از بوسه ی زوار به شش گوشه غمی
جانکاه حواله ی گلو کرده حرم
#محمدجواد_منوچهری
#یااباعبداللهالحسینعلیهالسلام
@gida13
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم احفظ امام زماننا و سیدنا و مولانا صاحب الامر و الزمان اللهم احفظ قائدنا خامنه ای
@gida13
هدایت شده از محمدجوادمنوچهری«گیدا»
نمی دانم که دیدارت در اقبال که می افتد
و یا تصویر رویت در کدامین برکه می افتد
محاق افتاده می گویند کم بینان نمی آیی
ولی از پرده بیرون ماه عالم ، بلکه می افتد
سلام ای وعده ی صادق،جهانی چشم در راه است
به تعبیر ظهورت در همان روزی که می افتد
ولی در مقدمت بد می شود اوضاع بعضی ها
دغل بازان ما بازارشان از سکه می افتد
جهان در انتظار بانگ زیبای انا المهدی است
که بی شک اتفاق از سرزمین مکه می افتد
#محمدجواد_منوچهری
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@gida13
هدایت شده از محمدجوادمنوچهری«گیدا»
تو آسمانی و توصیف تو هنر می خواست
سرودن از تو فقط ،شاعری قدر می خواست
کبوتری که گرفتار بازی دنیاست
برای پر زدن تا دمشق پر می خواست
شکست بغض غزل تا نوشت یا زینب(س)
برای وصف تو شاعر دو چشم تر می خواست
بزرگ مرتبه ای دختر علی (ع)که حسین(ع)
به احترام تو از جای خویش بر می خاست
گذشتی از همه دنیا برای عشق حسین
برادری که تو را تاج روی سر می خواست
برای دیدن داغ عظیم زاده شدی
شکسته کشتی بحر بلا سپر می خواست
صبور بودن در داغ کربلا هنر است
شکست دادنتان را اگرچه شر می خواست
میان آن همه بی رحم ای سلاله ی نور
شکستن جبروت ستم جگر می خواست
تو خطبه خواندی و آوار شد بنای ستم
خلیل آل علی(ع) اینچنین تبر می خواست
نبود قسمت من در مدافعین حرم
شهید راه تو بودم خدا اگر می خواست
#محمدجواد_منوچهری
#یا_زینب_کبری_سلام_الله_علیها
@gida13
هدایت شده از محمدجوادمنوچهری«گیدا»
قدومت نور باران کرده بانو وسعت شب را
به تحسین تو وا کردند اهل آسمان لب را
شدی آئینه ای از جلوه های حیدر و کوثر
خدا رو کرد در شان مقامت نام زینب را
حسین آرام جانت بود و لبخندت در آغوشش
ادا کرده است در روز ولادت حق مطلب را
به دنیا آمدی بانو که بر دوش تو بگذارند
به حکم صبر و نطق باشکوهت حفظ مکتب را
کنار لولو و مرجان،تو را کم داشت این دنیا
خدا در خانه ی شمس و قمر آورد کوکب را
#محمدجواد_منوچهری
#یا_زینب_کبری_سلام_الله_علیها
@gida13
هدایت شده از محمدجوادمنوچهری«گیدا»
یاران همیشه خواب را دریابید
ای منتظران سراب را دریابید
در سایه ی گفتمان تعجیل فرج
آنتی تز انقلاب را دریابید!
#محمدجواد_منوچهری
#اللهمعجللولیکالفرج
#مجمعمدرسینومحققین
@gida13
⭕️اتفاقی جالب در تفحص یک شهید...
🔹شهیدی که قرض ها و بدهی تفحص کننده خود را ادا کرد ....
🔹شهید سید مرتضی دادگر🌷
🔹می گفت : اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران.....
🔹علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقم به شهداء حجره ی پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم....
🔹یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان.... بعد از چند ماه ، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم....
🔹یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم.... سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلمان ، از یاد خدا شاد بود و زندگیمان ، با عطر شهدا عطرآگین... تا اینکه....
🔹تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد... آشوبی در دلم پیدا شد... حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم ... نمی خواستم شرمنده ی اقوامم شوم....
🔹با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم....
🔹 بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد....
🔹شهیدسیدمرتضیدادگر...🌷
فرزند سید حسین... اعزامی از ساری... گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من....
🔹استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید ، به بنیاد شهید تحویل دهم.....
🔹قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد ، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند....
🔹با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم....
🔹"این رسمش نیست با معرفت ها... ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم.... راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم.... " گفتم و گریه کردم....
🔹دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم : «شهدا! ببخشید... بی ادبی و جسارتم را ببخشید... »
🔹وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم.... هر چه فکرکردم ، یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام.... با خودم گفتم هر که بوده به موقع پول را پس آورده...
🔹لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم.... به قصابی رفتم... خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم :
🔹بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است... به میوه فروشی رفتم...به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سر زدم... جواب همان بود....بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است...
گیج گیج بودم... مات مات... خرید کردم و به خانه بر گشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ آیا همسرم ؟
🔹وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته .... با چشمان سرخ و گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد....
🔹جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم.... اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟
🔹همسرم هق هق کنان پاسخ داد : خودش بود.... بخدا خودش بود.... کسی که امروز خودش را پسرعمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود.... به خدا خودش بود.... گیج گیج بودم.... مات مات....
کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم... مثل دیوانه ها شده بودم.... عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم.... می پرسیدم : آیا این عکس ، عکس همان فردی است که امروز.....؟
🔹نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم...مثل دیوانه هاشده بودم.. به کارت شناسایی نگاه می کردم....
🔹شهید سید مرتضی دادگر.... فرزند سید حسین... اعزامی از ساری...
وسط بازار ازحال رفتم...
🔹ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
هدایت شده از محمدجوادمنوچهری«گیدا»
دریا شده،هر قطره به تو رو زده است
ایـوب مقـابل تـو زانـو زده است
ایثار و صداقت و حیا ، حضـرت صبر
در قلـب حسینی تو اردو زده است
#محمدجواد_منوچهری
#یا_زینب_کبری_سلام_الله_علیها
@gida13
شبیه کربلاست آنچه در مقابل است
تمام حق رو بروی کل باطل است
به خاک و خون نشسته غزه در سکوت شهر
بمیرد آنکه بی خیال این مسائل است
چقدر بی گناه کشته می شود ولی
گرفته آنکه ژست بیگناه، قاتل است
همیشه غصه دار سیدیم و ضاحیه
هنوز بحث داغ اکثر محافل است
مقاومت نمرده زنده است تا ظهور
غروب ظلم با طلوع بدر کامل است
امید ها در این سیاه پیچ روزگار
به وعده های صادق و ظهور عاجل است
ببین کدام سمت جبهه ایستاده ای
شبیه کربلاست آنچه در مقابل است
#محمدجواد_منوچهری
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزه
#سید_حسن_نصرالله
#مرگ_بر_اسرائیل
@gida13