15.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ امام زمانی «جان جهان» در حرم امام رضا علیه السلام
🎙 با نوای رسول صدوقی
📝 شاعر: محمد جواد الهی پور
🎹 آهنگسازی و تنظیم: رضا ثقفی
تهیه شده در موسسه آفرینش های هنری آستان قدس رضوی
#دهه_کرامت
#میلاد_امام_رضا (علیه السلام)
#امام_رضا (علیه السلام)
https://eitaa.com/girl_313
💠حکم جواب سلام و طریقه آن در نماز:
🌹انسان در حال نماز نباید به دیگری سلام کند ولی اگر کسی به او سلام کرد واجب است جواب او را بدهد و باید به گونه ای جواب دهد که کلمه سلام مقدم باشد؛
مانند اینکه بگوید: "سلام علیکم" یا "السلام علیکم" و نباید "علیکم السلام" بگوید.
📚پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
4.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مومن واقعی با شنیدن اذان تنش باید بلرزد
▫️استاد قرائتی
استاد قرائتی در این ویدیو کوتاه با اشاره به آیه ۲ سوره انفال نکاتی جالب درباره این آیه شریفه مطرح می نمایند.
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ
مؤمنان، تنها کسانی هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان میگردد؛ و هنگامی که آیات او بر آنها خوانده میشود، ایمانشان فزونتر میگردد؛ و تنها بر پروردگارشان توکل دارند.
به کانال ما بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/897449991Cec4d12fbd8
10.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 رحیمپور ازغدی: این کشف حجابها و سلبریتیسازیها برای این است که می خواهند ما را به دوران قبل از انقلاب برگردانند
▪️عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در مراسم دانشجویی به مناسبت رحلت امام خمینی(ره): از سلبریتی های زمان قبل از انقلاب برای نسل امروزی قهرمان می سازند. همه سلبریتی های قبل از انقلاب الکلی و اهل مواد مخدر و و اهل فساد جنسی بودند و به آن افتخار می کردند.
▪️سلبریتی های قبل از انقلاب دنبال این بودند که برهنگی و کشف حجاب و مشروب خوری و زنا و روابط نامشروع را نهادینه کنند که تقریبا موفق هم شدند و آثار آن را الان نیز مشاهده می کنیم. پارچه بستن و دخیل بستن و شمع روشن کردن در حرم ها هیچ ربطی به اسلام و شیعه ندارد.
به کانال ما بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/897449991Cec4d12fbd8
#شهید_مهدی_عارفی
🌷🌷🌷🌷🌷
🚩شهید سرافراز مهدی عارفی
🚩تاریخ تولد:1373/5/30
🚩تاریخ شهادت:1392/8/3
🚩مکان شهادت:نقطه صفرمرزی ایران پاکستان
🚩بدست اشرار منحوس
🚩مزارشهید:گلزارشهدای روستای کندر
💠از همان ابتدا کار را در کنار تحصیل اغاز کرد تا درتامین معاش خانواده سهمی داشته باشد.پس از اتمام کلاس دوم متوسطه از ادامه تحصیل دست کشید و بصورت حرفه ای شغل گچ کاری را در پیش گرفت.
💠علاوه برکار اوقات فراغتش را در هیئات مذهبی میگذراند و از فعالیت های اجتماعی نیز غافل نبود،تا اینکه با رسیدن به سن قانونی،برای اعزام به خدمت مقدس سربازی ثبت نام کرد و در هجدهم بهمن ماه ۹۱ به مرکز اموزش مرزبانی اعزام شد.
💠پس از طی دوره اموزشی به مرزبانی سیستان و بلوچستان،گردان مرزی سیرکان انتقال یافت.و عملا پای در مسیری نهاد همچو مولایش حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) سرانجامی سرخ و سعادتمندانه داشت.
💠سرباز وظیفه مهدی عارفی در سوم ابان ۹۲ به همراه اکیپ عملیاتی شامل دو دستگاه خودرو سازمانی با تجهیزات و مهمات جنگی جهت اجرای گشت و جلوگیری از ورود اشرار مسلح،به نقطه صفر مرزی ایران و پاکستان به ماموریت اعزام گردیده بودند، درحین تردد در ارتفاعات مرزی با اشرار مسلح و از خدا بی خبر درگیر شده و با سایر همرزمانش در کمین مزدوران استکبار جهانی قرار می گیرند.
💠دراین حادثه جانسوز سرباز مهدی عارفی به همراه سیزده تن دیگر از دوستانش مورد اصابت گلوله اشرار به فیض شهادت نائل می شود
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن
🌷 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🌷 وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شیتون_شهدایی
شادی روح مطهر امام راحل وشهدا 🌷 صلوات
🕊🌷🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷
🌷
#داستان_واقعی
#نسل_سوخته
#نویسنده_شهید_سید_طاها_ایمانی
#قسمت_۳۶
*═✧❁﷽❁✧═*
با شنیدن اسم دایی محمد ... یهو بهم ریختم ...
ـ نه به خدا دایی محمد هیچی نگفت ... وقتی هم فهمید بقیه در موردش حرف می زنن دعواشون کرد ... که ماجرای 20 سال پیش رو باز نکنید ... مخصوصا اگر به 👂 خانم آقا محمد مهدی برسه ... خیلی ناراحت میشه ...
تا به خودم اومدم و حواسم جمع شد ... دیدم همه چیز رو لو دادم ... اعصابم حسابی خورد شد😖 ... سرم رو انداختم پایین... چند برابر قبل، شرمنده شده بودم ...
ـ هیچ وقت ... احدی نتونست از زیر زبونت حرف بکشه ... حالا ... الحق که هنوز بچه ای ...
ـ پاشو برو توی اتاقت ... لازم نکرده تو واسه من دل بسوزونی... ترجیح میدم بمیرم ولی از تو یکی، کمک نگیرم ...
برگشتم توی اتاقم ... بی حال و خسته😥 ... دیشب رو اصلا نخوابیده بودم ... صبح هم که رفته بودم دعای ندبه ... بعد از دعا ... سه نفره کل مسجد 🕌رو تمییز کرده بودیم ... استکان ها رو شسته بودیم و ...
اما این خستگی متفاوت بود ... روحم خسته بود و درد می کرد ... اولین بار بود که چنین حسی به سراغم می اومد ...
- اگر من رو اینقدر خوب می شناسی ... اینقدر خوب که تونستی توی یه حرکت ... همه چیز رو از زیر زبونم بکشی... پس چرا این طوری در موردم فکر 😇می کنی و حرف میزنی؟ ... من چه بدی ای کردم؟ ... من که حتی برای حفظ حرمتت ...
بی اختیار، اشک از چشمم فرو می ریخت 😭... پتو رو کشیدم روی صورتم ... هر چند سعید توی اتاق نبود ...
ـ خدایا ... بازم خودمم و خودت ... دلم گرفته ... خیلی ...
تازه خوابم برده بود ... که با سر و صدای سعید از خواب پریدم... از عمد ... چنان زمین و زمان و ... در تخته رو بهم می کوبید ... که از اشیاء بی صدا هم صدا در می اومد ... اذیت کردن من ... کار همیشه اش بود ...
سرم رو گیج و خسته از زیر پتو در آوردم ... و نگاهش👀 کردم...
ـ چیه؟ ... مشکلی داری؟ ... ساعت 10 صبح که وقت خواب نیست ... می خواستی دیشب بخوابی ...
چند لحظه همین طور عادی بهش نگاه کردم ... و دوباره سرم رو کردم زیر پتو ...
ـ من همبازی این رفتار زشتت نمیشم ... کاش به جای چیزهای اشتباه بابا ... کارهای خوبش رو یاد می گرفتی ...
این رو توی دلم💔 گفتم و دوباره چشمم رو بستم ...
- خدایا ... همه این بدی هاشون ... به خوبی و رفاقت مون در...
شب ... مامان می خواست میز رو بچینه ... عین همیشه رفتم توی آشپزخونه کمک ... در کابینت رو باز کردم ... بسم الله گفتم و پارچ رو برداشتم .. تا بلند شدم و چرخیدم ... محکم خوردم به الهام ... با ضرب، پرت شد روی زمین ... و محکم خورد به صندلی ...
اونقدر آروم حرکت می کرد ... که هیچ وقت صدای پاش رو نمی شنیدم ... حتی با اون گوش های تیزم ...
چشم هاش پر از اشک😭 شد ... معلوم بود خیلی دردش گرفته ... سریع خم شدم کنارش ...
ـ خوبی؟ ...
با چشم های پر اشکش بهم نگاه کرد ...
ـ آره چیزیم نشد ...
دستش رو گرفتم و بلندش کردم ...
ـ خواهر👧 گلم ... تو پاهات صدا نداره ... بقیه نمی فهمن پشت سرشونی ... هر دفعه یه بلایی سرت میاد ... اون دفعه هم مامان ندیدت ... ماهی تابه خورد توی سرت ... چاره ای نیست ... باید خودت مراقب باشی ... از پشت سر به بقیه نزدیک نشو ...
همون طور که با بغض بهم نگاه می کرد ... گفت ...
ـ می دونم ... اما وقتی بسم الله گفتی ... موندم چرا ... اومدم جلو ببینم توی کابینت دعا می خونی؟ ...
ناخودآگاه زدم زیر خنده 😁...
ـ آخه توی کابینت که جای دعا خوندن نیست ...
به زحمت خنده ام رو کنترل کردم ... و با محبت بهش نگاه کردم ...
ـ هر کار خوبی رو که با اسم و یاد خدا و برای خدا شروع کنی... میشه عبادت ... حتی کاری که وظیفه ات باشه ... مثل این می مونه که وسط یه دشت پر جواهر ... ولت کنن بگن اینقدر فرصت داری ... هر چی دلت می خواد جمع کنی ...
اشک هاش رو پاک کرد ... و تند تر از من دست به کار شد ... هر چیزی رو که برمی داشت ... بسم الله می گفت ... حتی قاشق ها🍴 رو که می چید ...
دیگه نمی تونستم جلوی خنده ام رو بگیرم ... خم شدم پیشونیش رو بوسیدم ...
ـ فدای خواهر گلم ... یه بسم الله بگی به نیت انداختن کل سفره ... کفایت می کنه ... ملائک بقیه اش رو خودشون برات می نویسن😍 ...
مامان برگشت توی آشپزخونه ... و متحیر🙄 که چه اتفاق خنده داری افتاده ... پشت سرش هم ...
چشمم که به پدر افتاد خنده ام کور شد ... و سرم رو انداختم پایین ...
♻️ادامه دارد....
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
#آتش_به_اختیار
#فرهنـگ_سـازی به سبڪ یڪ طـلا فـروش مـؤمـن 👏
👌🏼با حجـاب اسلامی خریـد ڪنیـد تا شامـل ۱۰ درصـد تخفیـف شـویـد...
#بی_تفاوت_نباشیم
1.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اگه ایرانی بود، اسمش مهساامینی بود ،شاید نیکاشاکرمی، این ویدئو جهانی میشد، توییتر هشتکش را ترند میکرد
💥مسعود پزشکیان میومد تو تلویزیون میگفت من پزشکم میدونم اینو با یه چیزی زدن تو سرش مرده! اما الان همه خفه خون گرفتن؟همه دنیا!
💥چون ایران نیست
💥چون ایتالیاست
https://eitaa.com/girl_313