___ _
این روزها عجیب دلم میخواهد برگردم
بہ همان ایامـے که کلِ دغدغہمان در یاد
گیرۍ جمـع .. تفریق و حفظ کـردنِ آیھ
قلهواللہ خلاصہ میشد، همانـ روزهایۍ
کِ درحیاطِ مدرسه لیلی وگرگم ب هوا
هوابازی میکردیم و باذوق رویِ مچ یک
دیگر ساعت میکشیدیم ! 🤎 >.<
دکتر انوشه چقدر قشنگ میگه برای رسیدن به آرامش کافیه به خودت قول بدی:🌿
-قول بده نزاری آدمی که لیاقت نداره ارامشتو بهم بریزه.
-قول بده اولویت زندگی خودت باشی؛اول به خودت کمک کنی بعد اگر تونستی به بقیه کمک کنی.
-قول بده بخاطر احترام به خودت از همه ی خاطراتی که بهت آسیب زدن بگذری.
-قول بده از این به بعد هرکسی هر چیزی گفت و هر کاری نتونه روت تاثیر منفی بزاره.
-قول بده از این به بعد بیشتر از توانت برای کسی تلاش نکنی؛خوبی زیاد تبدیل به وظیفه میشه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همیشه می ترسم کسانی روکه دوست دارم یه روز از دست بدم؛
اماباید ازخودم بپرسم آیا کسی ام هست بترسه ازاینکه منو یه روز ازدست بده...
👤پائولو کوئیلو
⌝هیچوقت اجازه نده
کسایی که رویاهات رو نمیفهمن
جلوی رسیدن به اهدافت رو بگیرن🍊💛⌞
◟
- امروز یهپسر جوون واسه عشقش یه ماگ
از ما خرید گفت زیرش بنویس : بی بهونه ،
خواستم لبخندتو ببینم -•🌱🔒•-
از اینا پیدا کنید واسه عاشقی کردن :))
+ ماهی سیاه کوچولو !
♡☆گفته بودند که عاشق بشوی میمیری
اولین تجربه ام بود، چه میدانستم!♡☆
#فاطمه_غیاث_آبادی
#طُ
من توی جهان موازی یک کتاب فروشی دارم، آخر شب دکان رو میبندم میام سمت آپارتمانم حاشیه لندن، توی بالکنش بال مرغ کباب میکنم با دلستر انگور میخورم.🌿🎻🔒
راستش من به یک خونه قدیمی تعلق دارم....
به یک خونه آجر نمای قدیمی با پنجره های چوبی هفت و هشتی ....
به یک حیاط بزرگ پر از درخت های میوه و چنار
که وسطش یه حوض فیروزه با چند تا ماهی قرمزو یه آب نمای شش ضلعی داره ....
به جایی که هر صبح با قلقلک نور خورشید چشمامو باز می کنم و عصرا با دوستان روی تخت قدیمی گوشه حیاط میشینیم و دور هم نون و پنیر و هندوانه میخوریم....
و با عطر چای لاهیجان که تو قوری گل قرمزی داره دم میکشه مست میشیم و صدای خنده ها و خاطره هامون لابلای آواز گنجشک ها گم میشه...🍃🍃
طبیبانم چھ دانند که دردم درد تنهاییست
تو نبضم را بگیری بیگمان آرام میگیرم(:
• ⏠ ♥️ ⏠ •
بیا بریم دورترین نقطه از آدم ها ..
سرم و بذارم روی پاهات و همینطورۍ که با موهام
بازی میکنی برام کتاب بخونی و مطمئـن باشم اون
لحظه هیچ چیز قرار نیست اذیتم کنھ :)🌴🌪''
كمی از غسل زیر پیرهن ماند
كمی از خون خشك بر بدن ماند
كفن را در بغل بگرفت و بو كرد
همان طفلی كه آخر بی كفن ماند
#حضرت_مادر❤
من میخوام همونے باشم كه جـوونیت ڪنارم پیر میشه !
من میخوام خودم بھ چـشم ببینم تارهایِ سفید شَـقیقت رو !
من میخوام لمس کنم موهای جو گندمیت رو !
من میخوام خودم بگـیرم دستای لرزونت از ڪهولَت سن رو !
من میخوام کنارت باشم بمونم پیر بشم
میخوام کنار تو بمیرم :))🌿🫂
⊰ ــــــــــ[ 💙🖇 ]ـــــــــ ⊱
آخرین باری که دیدم یکۍ به عشقش رسید وعاشق موند هم کلاسیم بود .
تو راهِ مدرسه ، عاشقِ یه پسرِ سرباز شده بود باکلی بدبختی خانوادش رو راضی کــرد ، بعد دیـگه نیومد مدرسه !
میگـفت : همین که دارمش ، دیگــه هیچی
نمیخوام ! امروز دیدمش بعد سیزده سال ، میگفت :« هنوزم وقتۍ اونو دارم ،
دلم هیچی نمیخواد 💙🔗 »
ـ