🦋🌱
من آدم مغروری نیستم.
اما اونقدری غرور دارم
که حتی اگه کشته مُرده یه نفرم باشم؛
اما بدونم حسی بهم نداره
یا دلش جای دیگهست؛
سمتش نرم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"♥️🖇"
جـانمـنسهـلاسـتجـانِجـانماوسـت
دردمنـدوخـستہامدرمـانماوست :))
پیوندِ جان
جدا شدنی نیست ماهِ من!
تن نیستی که جان دهم و وارَهانمت...
#شهریار
آرام آرام
چه عاشقانه دنیـایم شـدی؟
بـه راسـتی
چه می کند
این عشــق....!
#امـیـد_آذر....
.
⟮🖤؛⟯
همهی پایان ها میتوانند خود شروعی
دوباره باشند؛
مثل تویی که ناگهان گذاشتی و رفتی:)
و منی که ناگهان پی بردم هر روز میتوان
خود را به قتل رساند و احساسی را در
دل کُشت و هربار گوری را در خود حمل کرد.
حالا هی تلاش کن تا بهش فکر نکنی
اصلا میتونی؟!
- به قول شاعر تو همانی که دلم لک زده
لبخندش را:)
#یکتا_مجدی
گاهی یه حرفایی رو نمیشه زد
یه اشکایی رو نمیشه ریخت
مث جایی که هوشنگ ابتهاج میگه:
"سال ها ناگفته ماند این شرح درد "
سالها :)))
سریال میدیدم که یهو پسره برگشت به مادرش گفت :منو میبینی؟
من بیست سالمہ اما به اندازه چهل سال غصه خوردم؛ ورزش کردم، سریال دیدم، مهمونی رفتم
اما همیشہ قلبم غصه داشت🥀..
باور کن من اگہ پیر بشم هیچوقت دلم براۍ جوونیم تنگ نمیشه !^^
و چقدر حالش شبیھ حال همہی ما بود'🚶🏻♀'
-
هر روز جلوی آیینھ با خودت تکرار کن :
خسته ای !
باشه یکم استراحت کن، ولی بعد پاشو ...
غمگینی !
باشه گریه کن، ولی بعد پاشو ...
ناامیدی !
باشه ولی صبحِ بعد تاریکی رو ببین و بعد پاشو، پاشو برای حال خوبت تلاش کن ...
چون↶
زندگی حتی اگھ سخت و دوست نداشتنی باشه، تنها چیزیه که تا زنده ای رهات نمیکنه(:
پس لااقل تا هستۍ ازش لذت ببر🍃✨
💫گنجشکی به خدا گفت: لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگیم، سر پناه بی کسیام بود، طوفان تو آن را از من گرفت! کجای دنیای تو را گرفته بودم؟
خدا در جواب گفت: ماری در راه لانه ات بود. تو خواب بودی، باد و باران را گفتم لانه ات را واژگون کند، آنگاه تو از کمین مار پر گشودی.
چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنیام برخواستی!
خدايا حُکم و حِکمت در دست توست! واسه داده ها و نداده هات شُكر
- بعد رفتنت دومین پاییز نبودت ك رسید با خودم گفتم :
بَه پسر چقد بسوزی به پاش و بسازی ؛
دیدی سالِ گذشته هم دستِ خودتو نگرفتی ببریش ولیعصر قدم بزنی?! دِ پاشو دیگه ، الانِ وقتشه !
زدم بیرون، اما تا ی قطره بارون صورتمو نوازش کرد ؛
قلبم طلیسچی شد و فریاد زد :
- بارون اومدُ یادم داد تو زورت بیشتره !
یهویی صدا مغزمم شنیدم ك آروم میگه : ‹ ممکنه هر
دفعه اونجوری ك میخواستی پیش نره :)!💙'🎼 ›
!🌒
یادمه یه رفیقی داشتم
هر موقع که حالشو میپرسیدم :
حالش کہ بد بود میگفت : شبم!
میگفتم یعنی چی دیگه؟
میگفت: تاریکم؛ دلم تاریکه ولی آرومم.
مثل ستارهها به مردم لبخند میزنم؛
نمیزارم بقیه حالمو بفهمن . .
و من این روزها با همین فاصلهی دور
در بی خبری دست و پا میزنم؛
و نگرانِ اینم که نکنه تو شب باشی
و من ندونم!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ꞋꞌꞋꞌ𖥸ꞋꞌꞋꞌ
•
فقـط بهم بگو:
محـــالہازمخستـہبشے :)'🚶🏻♂