تمام شهر بوے عطر بهار گرفتہ
و تمام من بوے #تـــــو ،
ڪجایے ، بهار دارد مے رسد
.
ꜥꜤ🕯≀
•
حوالی ساعت ۱۰ شب بود یادم افتاد :
خودمو پشت دَر جا گذاشتم رفتم کہ
برش گردونم ، درو که باز کردم دیدم
نیستش، فرار کرده بود !
خوب میشناسمش ، بیچاره خیلی دلتنگ بود، بخاطر همین گذاشت رفت . .
هیچوقتم برنگشت الان چند سالی میشه
کـہ پیداش نکردم فردا میرم یه آگهی توی
صفحه اول روزنامه ها میزنم :
+خودم کجاست ؟!
خواهشمندم خودم را به من باز گردانید !
༝.༝
اگر باید زخمۍ داشته باشم
که نـٰوازشم کنۍ
بگو تا تمام دلـٰم را
شرحھ شرحھ کنم
زخم ها زیبایند
و زیباتر آن که
تیغ را هم تو فرود آورده باشی !
تیغت سحر است و
نـٰوازشت معجزه
و لـٰبخندت
تنظیفی از فواره نـور
و تیمـٰار داریات
کرشمھای میان زخم و مرهم
؏ـشق و زخـم
از یک تبـآرند
اگر خویشاوندیم یا نه
من سراپا همه زخمم
تو سراپا
همه انگشت ِ نـٰوازش باش❤️🔥((؛ !
#حسین_منزوی
ִֶָ
کاش در صحن خلوص عشق چون آزاده ای
مفتخر بودم به یک لبخند مهمانت کنم
ابر بودم، آسمان بودی ولی غافل که من
میتوانستم به آهی غرق بارانت کنم❄️'!
*
•
❬گفته بودی دور بودن دوستی میآورَد
اندکی هم دشمنی کن؛
بس که دلتنگَت شدم..🤎🦦❭
من پنهان شدهام در عطر نرگس روی ایوانت که درخانه میرقصد،
در گرمای شال گردنی که هنوز رد دستانم را به یادگار دارد،
در آرامش برف پشت پنجرهات،
در بوی دارچینی که در چایت نفس میکشد،
در هوس خوردن گوجه سبز با نمک در خش خش پاییز زیر پاهایت و جولان باد در موهایت،
من در تو حل شدهام، مثل سکوتِ در شب، سرما در زمستان و نفسِ راحتی که بعد از شنیدنِ ردِ نامم از کوچهی گوشت میکشی.
👤ناهید آقاطبا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میخوابم تا دوباره خوابتو ببینم ...♡
محمود درویش چقدر قشنگ میگه:
تـو نَه دوری تا انتظارت کشم
و نَه نزدیکی تا ديدارت كنم
و نَه از آن مَنی تا قلبم آرام گیرد
و نَه مَن محروم از توام تا فراموشت کنم
تـو در میانهی همه چیزی!