eitaa logo
گوهرشاد قم
299 دنبال‌کننده
543 عکس
136 ویدیو
1 فایل
این کانال جهت انتشار اشعار ،بداهه های زیبا و رویداد هایی ایجاد شده که در #انجمن_گوهرشاد قراره اتفاق بیفته. ارتباط با ادمین @somayeh_kheradmand
مشاهده در ایتا
دانلود
شبی تاریک بود اما سحرشد سحرشد آه باخون جگرشد و نخل زندگی بی بار وبر شد شروع هجر زهرا از پدرشد شب یلدای غربت بی سحرشد چه کرده میخ باپهلوی زهرا غلاف خنجر وبازوی زهرا و دست اهرمن باروی زهرا پس‌از داغ پدرظلمی دگر شد شب یلدای غربت بی سحر شد حسن جانم توبابارا خبر کن بیا ازکودکان رفع خطر کن توآتش راببین فکری دگر کن و زهرا ناله هایش بی ثمر شد شب یلدای غربت بی سحرشد به پیش همسرش مظلوم،حیدر چه مظلومانه رفت آن یاس پرپر به د ریایی زخون زهرا شناور و تقصیر فراغ ازپشت درشد شب یلدای غربت بی سحر َشد گل یاس علی حاجت رواشد فدای باور شیر خداشد ملاقاتی تماشایی به‌پا شد چه یلدایی عجب شامی سحرشد شبی تاریک این گونه سحرشد ✍زهرارحیمی ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
بسم الله الرحمن الرحیم آزادگی  در تار و پود آن نمایان بود در چادر شب ماه رخسارت  فروزان بود در مادری و همسری  ای ماه تر از ماه اوصاف خوب و تابناک تو فراوان بود قلب تو پر می زد برای یاری مظلوم   دل کندن از  شهر و دیارت باز آسان بود چشمان حزب الله  روشن شد به نور تو غزه  که بعد از رفتن تو سوخت  حیران بود تا آخر خط پابه پای همسرت ماندی پرهای تو خونی و خاکی توی میدان بود پرواز کردی تا رهایی را به دست آری امید تو خنداندن طفل پریشان بود گل های تو بوی تورا دارند گل بانو فصل بهاری ارمغان تو گلستان بود   بعد تو راه و رسم تو باقیست بین ما رزق شهادت  ارمغان  زهد و  ایمان   بود ایران به تو می بالد ای یاری گر مظلوم معصومه جان قلب تو سیب سرخ  لبنان بود @sherekhobb ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
در حسرت خریدن آن ساعتم که نیست در خرده‌ریز خاطره‌هایت به یادگار افسوس جیب‌های من و بانک‌های شهر چون عشق،هیچ‌وقت ندارند اعتبار @azam_saadatmand ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
وقتی که بغض من شروع داستان باشد حسن ختامش می تواند یک خزان باشد شعرِ بلندِ آهِ سوزانِ مرا خواندی گفتی، گمانم خطی از آتشفشان باشد بر شانه های زخمی من، پیله کردی باز تا تار و پود پیله ات، از جنس جان باشد از رنگها، مشکی به چشمان تو می آید تا روی من زردی شبیه زعفران باشد من مبتلایِ دردِ بازی خوردن از عشقم شاید فقط این رسم، بین کودکان باشد زانوی دل، زخمی شده افتاده ام انگار این صحنه باید انتهای داستان باشد ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
﷽ ❤️‍🩹برای سالگرد آسمانی شدن برادرم... سلام ای که پس از رفتنت پرنده‌تری قرار بود مرا هم به آسمان ببری سلام هم‌قفس روزهای در تبعید بنا نبود که بی‌ من از این قفس بپری به فصل کوچ رسیدی و کوچه‌ها دیدند که از جهانِ هیاهو چه ساده می‌گذری به آسمان برو! اینجا پر از زمینگیری‌ست سفر بخیر و سلامت، پرنده‌ی سفری! نشسته‌ای لب ایوان آسمان و به من برادرانه‌تر و شاعرانه می‌نگری بهانه‌گیر شدم مثل کودکی‌هایم که ماه و خوشه‌ی پروین برای من بخری میان این همه دلتنگی ملال آور دلم خوش است که از من هنوز باخبری مبارک است شب دل به آسمان زدنت شنیده‌ام که تو در آن جهان پرنده‌تری..‌. ممنون میشوم فاتحه و صلواتی میهمان کنید🌹 🆔 @Amjadiyan_Faezeh
افتاده در آغوش دماوند چه کوهی داده ست به آن کوه خداوند،شکوهی کوهی که از این دشت بلاخیز سفر کرد از محنت پاییز غم‌انگیز سفر کرد کوهی که پرآوازه در آن‌ سوی زمین بود هر چند در این‌ بادیه گمنام ترین بود افتاد و زمین لرزه در آن روز به پا شد افتاد و در آغوش خداوند رها شد خونی که از آن سینه سنگین به زمین‌ ریخت داغی ست که از یک غم دیرین به زمین ریخت آن خون که درآمیخته با خون‌ خدا بود آن سینه که محزونِ غم کرببلا بود باور مکنید از نفس افتاده‌ نگاهش نوری به شب تار جهان داده نگاهش... نور قلمش ماه شده در دل شبها روشن شده از همت او صفحه فردا 🌑🌑🌑 ...از خنده او باز بگو کوه دماوند! از لحظه پرواز بگو کوه دماوند! @atefe_khorrami ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
این روزها حس می‌کنم خیلی هنرمندم با یاکریم و قمری و گنجشک می‌خندم از نردبان صبح بالا می‌روم ، حتی خورشید را بالای سقف شهر می‌بندم با یاس ها هم‌صحبتم،اصلا همین دیروز سرشاخه های یأس را از باغچه کندم بر روی جدول های بی‌ر‌نگ خیابان‌ها دیوانه بازی می‌کنم مانند فرزندم از مردم نامهربان هرچند دلگیرم با دوستان ساده‌دل شیرین تر از قندم مردم مرا دیوانه می‌خوانند، حرفی نیست بگذار شعری از جنون باشم، بخوانندم... (بعد از چندوقت سرشلوغی وحشتناک، خیلی یهویی اومد و نوشتمش) @daftarcheyesheer ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
17.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حافظ و احساسات دکتر قربان ولیئی ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
نتیجه بداهه گویی شب سه شنبه: عرض سلام و ادب دارم خدمت همه عزیزان گروه امشب هم بداهه گویی داریم من که هرگز مرغ امّیدم نزَد بال و پری با چه تقصیری برون از آشیانم می‌کنی 🌼🌼🌸🌸🌼🌼🌸🌸🌼🌼 🌵🌵🌵🌵🌵🌵🌵🌵🌵🌵 از میان این همه رنگ و لعاب و تیپ و مد می پسندی سادگی را و نشانم می کنی می شود مقبول چشمان سیاه تو شوم لحظه ای که با نگاهت امتحانم می کنی؟ تشنه ام من،تشنه یک جرعه از جام لبت برشکَرخند لبانت میهمانم میکنی من که با مهر و محبت خدمت تو آمدم با چه رویی می‌روی و نیمه جانم میکنی گرچه مانند زلیخا پیر و فرتوتم ولی با هوای حسن یوسف ها جوانم می کنی با پر و بالی که سرشار است از پرواز ها باز هم مهمان اوج آسمانم می کنی می رسد روزی پشیمان میشوی از رای خود دست بر زانو نشسته شادمانم میکنی مومنی گرچه می گویی همیشه دوستم داری ولی چون گناهی پیش آدم ها نهانم می کنی مثل آهو می گریزم تا امان يابم ز تو از پی من مثل شیری، بی امانم می کنی یک شرر آتش بزن جان مرا آخر چرا با نگاه آتشینت نیمه جانم می‌کنی؟ ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
بسم رب الشهدا و صدیقین تقدیم به محضر دانشمند شهید محسن فخری زاده بیچاره اسلحه که به دستان کور بود بیچاره اسلحه هدفش کوه نور بود فخر وطن رسید‌ به خیل شهیدها بی مرگی است وعشق سرانجام بیدها مردا چقدر مظهر عبدالمطلبی از ابتدا برای شهادت مناسبی بفرست در سپهر ابابیل های خود دشمن نگاه کن جسد فیل های خود "آوا"ی توست در دل آینده ی وطن ماناست نور روشن تو شمع انجمن عرفان و علم ،فلسفه، در هم تنیده ای در هر مسیر غیر خدارا ندیده ای خونی که ریخت هفتم آذر در آبسرد عهد قدیم خون و جنون را چه تازه کرد دشمن چقدر معنی خون را نیافته ست مفهوم اعتقاد، جنون را نیافته ست یک عمر نور عشق ذلیلانه فوت کرد هی تکیه بر صلابت تارعنکبوت کرد در دست او خشاب تفنگ و خشاب قرص از صفحه صفحه تذکره ی میهنت بپرس از شصت تیرِ گم شده در جان آیتش¹ از خون پاک و سرخ شهیدان غیرتش تیری که رفت در تن صیاد²و صید شد از لحظه ای که ذبح شد عباس³ و عید⁴ شد از بغض علم در غم و سوگ مطهری از ضبط صوت...بمب... و دستان رهبری از آن نگین سرخ سلیمان⁵ که گشت مست انگشتری که مثل خود آرمان⁶ شکست دشمن یکی ست بسته به صورت نقاب ها گرداب خون و مرگ، نهان در سراب ها یک روز انگلیس و روزی مجاهدین افکار صهیون است و دستان ضد دین دشمن سیاه در دل کاخ سفیدها ضحاک و مارهاست شکارش امیدها با بمب های خوشه ای آمد خشاب پر تحریم ها، فضای مجازی، بیوترور اما چراغ خانه‌ی اسلام  روشن است این مشت های خورده گره عین آهن است آینده دست کیست؟ به دست "سپند" ما "آوا"ست آن صدای رسا و بلند ما ما سوی فتح قدس دلیرانه می رویم نشکستنی ست گنبد ایمان این حریم ۱.شهید سیدحسن آیت ۲.شهید علی صیادشیرازی ۳.شهید عباس بابایی ۴.عید قربان سالروز شهادت شهید بابایی ۵.شهید قاسم سلیمانی ۶.شهید آرمان علی وردی محفل شعر بانوان گوهرشاد قم🌹 @giharrshadqom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•. مجری بی‌تفاوت اخبار با خبرهای تلخ‌تکراری پس زمینه خرابه بود انگار صحنه‌ی درد و رنج و ناچاری صحنه‌ی انفجار خاطره‌ها صحنه‌ی خون و خاک و آتش و دود بوی باروت، بوی خاکستر صحنه‌ی جنگ روبه‌رویم بود شهر در خون خویش می‌غلطید داشت بود و نبود او می‌سوخت شهر پر بود از تب آوار خانه خانه وجود او میسوخت خانه میسوخت و میان دلش، دفن میکرد ساکنانش را تشنه بود و گرسنه و زخمی کودکی که سپرد جانش را مرد با نان و آب آمده‌بود تلی از خاک بود و خانه.... نبود آجر آجر جهان او می‌ریخت اف به دنیا که عاشقانه نبود یک زن و دست‌های خاک‌آلود یک زن و چشم‌های اشک‌اندود دربه‌در در پی کفن می‌گشت بغلش کودکی سفید و کبود... آنطرف‌تر که موی آشفته تار تارش به دست آتش سوخت نو عروسی برای دامادش با لباس خودش کفن می‌دوخت شهر پر بود از جراحت و درد شهر پر بود از غم و بیداد شهر اما بلند شد از جا با صدایی رسا اذان سر داد -ایهام🌱 ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom