روزی معاویه به (سعد وقاص) اعتراض کرد. که چرا به علی ناسزا نمی گویی؟
او در پاسخ وی چنین گفت: من هر موقع به یاد سه فضیلت از فضایل علی میافتم، آرزو میکنم ای کاش من یکی از این سه فضیلت را داشتم. آنها عبارتند از:
۱. روزی که پیامبر او را در مدینه جانشین خود قرار داد و خود به جنگ تبوک رفت و به علی چنین گفت: تو نسبت به من همان منصب را داری که هارون نسبت به موسی داشت، جز اینکه پس از من پیامبری نخواهد آمد.
۲. پیامبر روز خیبر فرمود: فردا پرچم را به دست کسی میدهم که خدا و پیامبر او را دوست دارند. افسران و فرماندهان عالی قدر اسلام در آرزوی نیل به چنین مقامی بودند. فردای آن روز، پیامبر علی را خواست و پرچم را به وی داد و خدا در پرتو جانبازی علی پیروزی بزرگی نصیب ما کرد.
۳. روزی که قرار شد پیامبر با سران نجران به مباهله بپردازد، پیامبر دست علی فاطمه، حسن و حسین را گرفت و گفت:
اللّهمّ هؤلاء أهلی.
📚 فروغ ابدیت، آیت الله سبحانی ص ۷۴۱
🌸 زهد ملا احمد نراقی و کشکول درویش ‼️
🔸نقل میکنند که مرحوم ملا احمد نراقی کاشانی، نویسنده کتاب اخلاقی«معراج السعادهًْ»، ساکن در کاشان بود. درویشی که کتاب معراج السعادهًْ و بخش زهد و پارسایی آن کتاب را خوانده بود، نزد ملا احمد نراقی آمد و دید ملا احمد زندگی و دستگاه مرتبی دارد (چون ایشان مرجع بود و مردم به خانه ایشان رفت و آمد میکردند).
🔹 درویش، وقتی آن همه بیا و برو و شهرت و دستگاه محقق نراقی را دید، تعجب کرد‼️ که این استاد اخلاق ، چرا خودش زاهد و پارسا نیست! (با اینکه در کتاب معراج السعادهًْ آن همه راجع به زهد سخن گفته است) بعد از دو-سه روز که میخواست مرخص شود، مرحوم نراقی فهمیده بود که برای آن درویش، معمایی پیش آمده است. به او گفت: کجا میخواهی بروی؟
او عرض کرد: میخواهم به کربلا بروم. محقق نراقی فرمود: من هم میآیم. او گفت: من باید چند روز صبر کنم تا مهیا شوی. مرحوم نراقی فرمود: همین الان حاضرم. به راه افتادند تا به قم رسیدند. در قم، محقق نراقی دید رنگ صورت درویش تغییر کرد. از علت پرسید.
🔸او گفت: کشکولم را در کاشان جا گذاشتهام. محقق نراقی فرمود: کشکول در جای خودش هست. فعلاً برویم و بعد برمیگردیم و کشکول شما را میدهم. درویش گفت: من بدون کشکول نمیتوانم زندگی کنم و علاقه به آن دارم. باید برگردیم وآن را بردارم.
🔹 مرحوم نراقی همانجا فرصت را به دست آورد؛ به او فهماند که زهد اسلام یعنی چه؟ زاهد آن نیست که در جامعه نباشد؛ شهرت نداشته باشد؛ یا ریاست نداشته باشد.👈 زاهد کسی است که دلبستگی به چیزی یا به کسی جز خدا نداشته باشد و دلبستگی ولو به کشکول باشد، زاهد نیست.
🌻 کتاب: سجاده پرواز- یحیی نوری صص ۹۶-۹۵
ــــــــــــــــ
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خط_کوفی | بهای تکبر!
▪️ احنف بن قیس فکر میکرد از همه بیشتر میفهمه و این «همه» توی ذهنش حتی امام معصوم رو هم شامل میشد!
🔴 بگویید دیگر روضه حضرت قاسم نخوانند
🔴 خاطرهای از دوره ریاست جمهوری رهبری
سال 1362 زمانی که رییسجمهور از ساختمان ریاست جمهوری در خیابان پاستور خارج میشد، متوجه سر و صدایی شد که از همان نزدیکی شنیده میشد. چند محافظ دور کسی حلقه زده بودند و چیزهایی میگفتند. او فریاد میزد آقای رییسجمهور! آقای خامنهای! من باید شما را ببینم ...
آقای خامنهای پرسید چی شده؟ کیه این بنده خدا؟ یکی از محافظان گفت: حاج آقا! یه بچه است, میگه از اردبیل اومده و با شما کار واجب داره، بچهها میگن با عز و التماس خودشو رسونده تا اینجا، گفته میخوام با آقای خامنهای حرف هم بزنم.
پسرک 13 ساله با صورت پُر اَشک، از حلقه محافظان بیرون آمده و خودش را به آقا میرساند. آقا دستش را دراز کرده و با صدای بلند میگوید سلام بابا جان! خوش آمدی. حالت چطوره؟ سرتیم محافظان میگوید: این هم آقای خامنهای! بگو دیگر حرفت را. ناگهان آقا با زبان آذری میپرسد: اسمت چیه پسرم؟
پسر نوجوان با شنیدن زبان مادری جان گرفته و با هیجان به ترکی میگوید: آقاجان من مرحمت بالازاده هستم از اردبیل، تنها اومدم تهران که شما را ببینم. آقا دست روی شانه او گذاشته و میگوید: افتخار دادی پسرم، صفا آوردی، چرا این قدر زحمت کشیدی؟ بچهی کجای اردبیل هستی؟
- انگوت کندی آقا جان! آقا جان! من از اردبیل آمدم تا اینجا که خواهشی از شما بکنم.
+ بگو پسرم. چه خواهشی؟
- آقا! خواهش میکنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند!
+ چرا پسرم؟
نوجوان دوباره بغضش می ترکد: آقا جان!حضرت قاسم 13 ساله بود که امام حسین (ع) به او اجازه داد برود میدان و بجنگد، من هم 13 سالهام ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمیدهد به جبهه بروم. میگوید 13 سالهها را نمیفرستیم. اگر به جنگ رفتن 13 سالهها بد است، چرا این همه روضه حضرت قاسم (ع) میخوانند؟
+ پسرم! شما مگر درس و مدرسه نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است.
نوجوان هیچ نمیگوید، فقط هِقهِق گریه میکند.
+ آقای...! یک زحمتی بکش با امام جمعه تبریز تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ماست، هر کاری دارد راه بیاندازید و هرکجا خواست ببریدش. ماشین بگیرید تا برگردد.
آقا خم میشود صورت او را میبوسد و میگوید «ما را دعا کن پسرم. درس و مدرسه را هم فراموش نکن، سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان».
نوجوان 13 ساله (شهید مرحمت بالازاده) روز ۲۱ اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر به فاصله اندکی از شهادت مرادش شهید مهدی باکری به شهادت رسید و میهمان حضرت قاسم (ع) شد ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 استاد فاطمینیا:
تعابیر یک نویسنده مصری اهل سنت برای امام حسین (علیه السلام)
۳ شباهت زیبای امام حسین با قرآن!
ــــــــــــــــ
🚩🏴 چند تن از شهدای کربلا را میتونید نام ببرید و میشناسید؟ 🤔
بچه شیعه باید همه شهدای #کربلا و مرام شونو بشناسه
🚩 غلامانی که در راه امام حسین شهید شدند: 15 غلام در کربلا به شهادت رسیدند که علیرغم آزادی و اصرار امام حسین بر رفتن، تا آخرین نفس با امام حسین ماندند.. سلام خدا بر آنان باد🚩
ــــــــــــــــ
🔹۲۵ مورد از عناوینی که در روایات عزاداری توسط معصومین انجام شده یا بدان صراحتاً دستور داده شده عبارتند از:
❶لباس حزن و مشکی پوشیدن
📗المحاسن، ج۲، ص۴۲۰
❷ترک تبسم
📗کامل الزیارات، ص۱۰۸
❸ترک خنده
📗ألامالي للصدوق، ص۱۷۷
❹همّ و غَم و حزن
📗الأمالی للصدوق، ص۱۳۰
❺احتراق(سوختن قلب)
📗كامل الزيارات، ص۱۲۶
❻تسلّب(تشبه به ماتم زدگان وبازنمودن دکمه لباس وبالازدن آستین)
📗وسائل الشيعة، ج۸، ص۹۰
❼ندبه
📗المزار الكبير، ص۵۰۱
❽تباکی(تشبه و تحمیل نفس بر گریستن)
📗ثواب الأعمال، ص۸۳
❾عبرة، دمعة و ذرفة(قطره اشک ولو به مقدار بال مگس)
📗کامل الزیارات، ص۱۱۱
❿سرازير شدن اشک
📗مثيرالاحزان، ص۵
⓫بکاء
📗كامل الزيارات، ص۱۰۴
⓬إبکاء(گریاندن)
📗همان کتاب
⓭انشاد شعر(سرودن)
📗همان کتاب
⓮مرثیه
📗کامل الزیارات، ص۱۱۳
📗بحارالانوار، ج۴۵، ص۲۵۷
⓯لطمه
📗تهذيب الأحكام، ج۸، ص۳۲۵
⓰ضجه(صدای بلند)
📗المزار الكبير، ص۵۷۸
⓱عجّه(فرياد)
📗المزار الكبير، ص۵۷۸
⓲صرخه(صیحه شدید)
📗الكافي، ج۵، ص۴۴۶
⓳شهقه(برگرداندن تنفّس عميق)
📗ثواب الأعمال، ص۲۱۶
⓴زفرة(رفت وآمد نفس برآمده از غصه همراه با صدا به گونهای که دندهها بالا و پایین رود)
📗کامل الزیارات،ص۲۴۷
❶❷شق الجیب (گریبان چاک زدن)
📗تهذيب الأحكام، ج۸، ص۳۲۵
❷❷جزع و اظهار جزع (زاری کردن و به طور کلی هر فعلی که دلالت بر بی صبری و بی تابی نماید)
📗الأمالي للطوسي، ص۱۶۲
❸❷هلع(شدیدترین حالت جزع و بی قراری)
📗کامل الزيارات، ص۲۷۴
❹❷برگزاری مجلس روضه
📗بحارالأنوار، ج۴۵، ص۲۵۷
❺❷پخت غذا و اطعام دادن
📗المحاسن،ج۲،ص۴۱۹
ــــــــــــــــ
چرا گریه بر امام حسین علیه السلام اینقدر ارزش و ثواب دارد؟
🔻 پاسخی به این سوال مهم در تشرف سيد بحرالعلوم
🔹 سيد بحرالعلوم (ره) به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد.
💭 در بين راه راجع به اين مساله، كه گريه بر امام حسين (ع) گناهان را مىآمرزد، فكر مىكرد.
▫️ همان وقت متوجه شد كه شخص عربى كه سـوار بـر اسـب اسـت بـه او رسـيد و سلام كرد.
بعد پرسيد:
🔶 جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرو رفته اى؟ و در چه انديشه اى؟ اگر مساله علمى است بفرماييد شايد من هم اهل باشم.
▫️ سـيـد بـحرالعلوم فرمود:
🔹 در اين باره فكر مىكنم كه چطور مىشود خداى تعالى اين همه ثواب به زائريـن و گريه كنندگان بر حضرت سيدالشهداء (ع) مىدهد، مثلا
❇️ در هر قدمى كه در راه زيارت بـرمىدارد، ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملش نوشته مىشود
❇️ و براى يك قطره اشك تمام گناهان صغيره و كبيره اش آمرزيده مى شود؟
▫️ آن سوار عرب فرمود:
🔶 تعجب نكن! من براى شما مثالى مىآورم تا مشكل حل شود:
🔰 سـلـطـانـى بـه همراه درباريان خود به شكار مىرفت. در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سـخـتى فوق العاده اى افتاد و بسيار گرسنه شد.
🏕 خيمه اى را ديد و وارد آن خيمه شد.
در آن سياه چـادر، پيرزنى را با پسرش ديد.
آنان در گوشه خيمه عنيزه (بز شيرده) اى داشتند و از راه مصرف شير اين بز، زندگى خود را مىگرداندند.
🍗 وقـتى سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولى به خاطر پذيرايى از مهمان، آن بز را سربريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگرى براى پذيرايى نداشتند.
🌒 سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هر طورى كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را براى اطرافيان نقل كرد.
در نهايت از ايشان سؤال كرد:
🔸 اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازى پيرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملى بايد انجام بدهم؟
▪️ يكى از حضار گفت :
🔹 به او صد گوسفند بدهيد.
▪️ ديگرى كه از وزراء بود، گفت :
🔹 صد گوسفند و صد اشرفى بدهيد.
▪️ يكى ديگر گفت:
🔹 فلان مزرعه را به ايشان بدهيد.
▪️ سـلطان گفت:
🔸 هر چه بدهم كم است، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده ام .
چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند.
من هم بايد هرچه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود.
▫️ بعد سوار عرب به سيد فرمود:
🔶 حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سيدالشهداء (ع) هرچه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد پس اگر خداوند بـه زائرين و گريه كنندگان، آن همه اجر و ثواب بدهد، نبايد تعجب نمود، چون
💡 خدا كه خـدائيش را نمى تواند به سيدالشهداء (ع) بدهد، پس هر كارى كه مىتواند، انجام مىدهد، يعنى با صرف نظر از مقامات عالى خودش، به زوار و گريه كنندگان آن حضرت، درجاتى عنايت مىكند.
🕯 در عين حال اينها را جزاى كامل براى فداكارى آن حضرت نمىداند.
چون شخص عرب اين مطالب را فرمود، از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد.
📚 «برکات حضرت ولی عصر (عج)» اثر سید جواد معلم
ــــــــــــــــ
🔺به جای کشتی حسین سوار تایتانیک شدیم!
تمرین نگاه و تفکر در رسانه شیعه
✍
جواد جلوانی🔹۹۰ درصد اطلاعاتی که وارد مغز ما میشود از راه چشم است. یعنی حس بویایی، شنوایی، چشایی و لامسه فقط ۱۰ درصد اطلاعات ورودی به مغز ما را شامل میشوند و حجم انبوه اطلاعات باقی مانده سهم حس بینایی است. 🔹حجم بیشتر آموزش ما از زمان کودکی از طریق مشاهده است که به آن یادگیری مشاهدهای میگویند. 🔹اگر انسان روی تصاویری که میبیند، مدیریت نداشته باشد، آرام آرام نحوه اندیشیدنش همسو با تصاویری میشود که در طول زندگی میبیند. 🔹موجب میشود تصمیمهای روزمره زندگی هم در جهت همان تصاویر گرفته شود و پس از مدتی هم انسان رفتاری شبیه به همان تصاویر از خود بروز میدهد. 🔹اگر خودمان را دوست داریم، باید تریپ «من که جنبهاش را دارم» را کنار بگذاریم و در هر سنی که هستیم حتما فیلم سانسور شده ببینیم. مطمئن باشیم نفع آن بسیار بیشتر از توهم از دست دادن چیزی است. 🔹انسان مغرور جهان سرمایهداری، به دنیا اعلام کرد که موفق به ساخت بزرگترین کشتی بخار شده است که هیچگاه غرق نخواهد شد. اتفاقا این کشتی در اولین سفر خود در سال 1912 با برخورد به کوه یخ غرق شد! 1517 نفر در آب سرد یخ زدند و کشته شدند و فقط 706 نفر نجات یافتند. نام این کشتی معروف «تایتانیک» بود. 👈 یادمان نبود که پیامبر اسلام (ص) فرمود: «اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة» (عیون اخبار الرضا ع). متن کامل👇👇 🆔 isfahanziba.ir/14490
#ویرگول | صبر کن!
🔸 میدونم که مضطربی
ولی ببین
تو الان مثل یه لیوان آب گلآلود هستی که هم زده شده، اگه یه کم صبر کنی، گِلها تهنشین میشه و آب صاف و یهدست خودشو نشون میده. تو هم همینطور. پس صبر کن.