#داستان_کوتاه_آموزنده
چوپانى به مقام وزارت رسید. هر روز بامداد بر مىخاست و كلید بر مىداشت و درب خانه پیشین خود باز مىكرد و ساعتى را در خانه چوپانى خود مىگذراند. سپس از آنجا بیرون مىآمد و به نزد امیر مىرفت. شاه را خبر دادند كه وزیر هر روز صبح به خلوتى مىرود و هیچ كس را از كار او آگاهى نیست. امیر را میل بر آن شد تا بداند كه در آن خانه چیست. روزى ناگاه از پس وزیر بدان خانه در آمد. وزیر را دید كه پوستین چوپانى بر تن كرده و عصاى چوپانان به دست گرفته و آواز چوپانى مىخواند. امیر گفت: «اى وزیر! این چیست كه مىبینم؟»
وزیر گفت: «هر روز بدین جا مىآیم تا ابتداى خویش را فراموش نكنم و به غلط نیفتم، كه هر كه روزگار ضعف به یاد آرد، در وقت توانگرى، به غرور نغلتد.»
امیر، انگشترى خود از انگشت بیرون كرد و گفت: «بگیر و در انگشت كن؛ تاكنون وزیر بودى، اكنون امیرى!»
در آیه 5 سوره فاطر آمده است: «...فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا...» یعنی: «زندگی دنیا شما را نفریبد.»
♡• •♡🍂
http://eitaa.com/joinchat/529465397Cee87c155c6■🎀
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
میدونید ڪدوم حیوونیه ڪه هنگ نمیڪنه؟ 🤔
بله درست حدس زدید، نهنگ 😂
(نه هنگ 😁)
مامانم مودم رو گذاشته توی آشپزخونه!!
هر وقت کارمون داره، دیگه صدامون نمی کنه، مودم رو خاموش می کنه... یکی یکی از اتاقمون خارج مى شیم!
مثل پشه کش عمل می کنه !!!🤣🤣
570.mp3
544.2K
🌺بروح مطهر و منور حضرت علی اکبر علیه السلام🌺
570.mp3
1.05M
👈ترجمه: 40الی 41سوره معارج و ا الی10سوره نوح🌺
🌺پیام قر آنی این صفحه🌺
1⃣برخورد قوم نوح با آن حضرت به گونهاى بود كه گاه دست فرزندان خود را مىگرفتند و نزد حضرت نوح مىآوردند و مىگفتند: همان گونه كه پدران ما به ما سفارش كردند ما نيز به شما مىگوييم كه حرف اين مرد را گوش ندهيد.
2⃣اگر زمينه پذيرش نباشد، دعوت شبانه روزى پيامبر هم اثرى ندارد
3⃣لجاجت به مرحلهاى مىرسد كه لجوج نه گوش مىدهد، نه نگاه مىكند، نه از كار خود دست برمىدارد و نه كوتاه مىآيد 4⃣در تبليغ بايد شرايط زمان و مكان و حالات افراد را در نظر گرفت. گاهى بايد سرّى باشد و خصوصى، گاهى علنى و عمومى
http://eitaa.com/joinchat/529465397Cee87c155c6■🎀
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃