بر دَرگَهِ مولایِ نجف خُرده گِدایَم
من عاشِقِ آن منزِلَت وُصحن و سَرایَم
مُحتاج و خومارم به شراب حَرَمِ عشق
دیوانه وُ زنجیریِ إیوانِ طلایم
این عاشقی از روزِ أزل کارِ نجف بود
این ها هُنَرِ حضرتِ دلدارِ نجف بود
هنگامه ی خلقت چو گِلَم را بِسِرِشتَند
خاکَم زِ غُبارِ دَمِ دَربارِ نجف بود
یک شب دِلِ من کفترِ إیوانِ نجف شد
یک جرعه شرابی زد ومهمانِ نجف شد
دِل أز سَرِ مَستیِ شَرابِ مَهِ والا
مشغولِ سُخَن با شَه و سلطان نجف شد
گفتم که علی شامِلِ جودَت بِنَمایَم
من تشنه ی یک قطره أزآن بحرِ عَطایَم
گفتم که علی شاهِ نجف،خُسرُوِ مردان
مَن را بُکُش امّا نَکُن از خویش جدایم
#عید_غدیر
برد پیمبر به شانه پای علی را
تا که ببینند خلق جای علی را
روز قیامت پناهگاه ندارد
هرکه ندارد به دل ولای علی را
در شب معراج میشنید پیمبر
جای صدای خدا صدای علی را
وجه خدا را ببین به صورت حیدر
ای که ندیدی رخ خدای علی را
از دو لب مرتضی کمیل چشیده...
لذت شیرینی دعای علی را
دست علی را به دست فاطمه دادند
تا به ابد دارد او هوای علی را
هست برازندهاش ردای خلافت
فاطمه چون دوخته قبای علی را
فاطمه تا آخرش کنار علی بود
خواهر خونی ذوالفقار علی بود
روشنی روز جلوه روی حیدر
هست شب قدر بین گیسوی حیدر
رو به علی سجده میکنند ملائک
قبله و محراب هست ابروی حیدر
تکیه به دستان مرتضی زده اسلام
مظهر دست خداست بازوی حیدر
کوه ترک خورد در جهاد ولیکن
هیچ نلرزیده است زانوی حیدر
هیچ گزندی نمیرسید به احمد
جای نبی امن بود پهلوی حیدر
پشت علی گرم بر حمایت زهراست
دختر پیغمبر است بانوی حیدر
خلق شد از هوی مرتضی دم عیسی
زنده شود مرده از دم هوی حیدر
گفت که میزان، علیاست در صف محشر
کار همه هست با ترازوی حیدر
روز جزا سر در بهشت نوشته است
هرکه محب علیاست اهل بهشت است
دست ملائک به دامن تو دخیل است
خاک قدم های تو طلای اصیل است
دوست مولا بزرگوار و عزیز است
دشمن حیدر همیشه خار و ذلیل است
راه تو تنها "صراط" راست حق است
هرچه به غیر از تو راه هست "سبیل" است
سرد شده با ولایات آتش نمرود
"حصن ولایت" نگاهبان خلیل است
چشمه کُر دست توست ساقی کوثر
چشمهی فیض بقیه آب قلیل است
جمع شده در علی صفات خداوند
نام علی مظهر جلیل و جمیل است
ذکر علی داروی مریضی روح است
هرکه صدایت نزد حسود و بخیل است
شأن تو هم شأن احمد است علی جان
وصف تو وصف محمد است علی جان
مستی نام تو را شراب ندارد
ذکر کمالات تو حساب ندارد
ذکر تو آرامش تمام قلوب است
هیچکسی با تو اضطراب ندارد
جار زدم عبد تو شدم همه مُردند
حرف حسابی ما جواب ندارد
گردن مارا بزن به دار نينداز
رشته مو طاقت طناب ندارد
محرم اسرار سر به مهر خدایی
فاطمه چون پیش تو حجاب ندارد
پلک زدی تا گناه خلق نبینی
چشم خدا هیچ گاه خواب ندارد
حد گناهکار اگر به دست تو باشد
زانیه هم ترسی از عذاب ندارد
شعر نگفتم که از تو اجر بگیرم
شاعر تو کار با ثواب ندارد
اجر من این است نوکر تو بمانم
مدح تو را در تمام عمر بخوانم
آرش براری
🌸🌼🌺🌸🌼🌺
#عید_غدیر
امیرُالحق، امیرُالعشق، امیرُالمومنینی تو
خدایی یا بشر؟ حیدر! نه آنی تو، نه اینی تو
تو را خواندند بیهمتا و رقصیدند در آتش
علی! تقصیر اینان چیست؟ وقتی اینچنینی تو
زبان شاعرانت میشوم، میپرسم از خالق:
چگونه آفریدت؟ کاینچنین شورآفرینی تو
گواهی میدهد خاتم، که خاتمبخشِ عشّاقی
الا یا ایها السّاقی! سخاوت را نگینی تو
من از میلاد تو در کعبه، از معراج، دانستم:
علیِ آسمانها اوست، اعلای زمینی تو
تو را نفسِ نبی خواندند و حیرانم، غدیر خم
امیر است او؟ امیری تو؟ امین است او؟ امینی تو؟
من از گمراهی بعضی به حیرت آمدم، آخر
گواهی داد حتی دشمنت، که بهترینی تو
فقط بر «لافتی الا علی» باید پناه آورد
چو با «لاسیف الا ذوالفقار»ت در کمینی تو
در ایمان و نبرد و هر فضیلت، اولین هستی
فقط در بازگشت از جنگ، حیدر! آخرینی تو
چه جای حیرت؟ او باید که شیر کربلا باشد
اگر استاد پیکار یل امالبنینی تو
امیدت شاید از این چاه کندن، آه! روزی بود
که از نخلی برای کوثرت، خرما بچینی تو
تو را با دستهای بسته میبردند و میپرسم:
دلیل خلق عالم! پس چرا تنهاترینی تو؟
فراریهای خیبر، پیش یک زن، نعره زن، اما
بمیرم فاتح خیبر! بلاگردان دینی تو
چه حکمتهاست در این قصه؟ ای مولای نازک دل!
که هر روز، این در و این کوچه را باید ببینی تو
.
«یمین» را میشمارم، تا صد و ده میرسم، یعنی:
که معنای یمین، مولای اصحابالیمینی تو
تو فاروقی، تو فرقانی، تو میثاقی، تو میزانی
صراطالمستقیمی تو، امامالمتّقینی تو
قسیمُ النّار و الجنّت، امیر هیبت و غیرت
امانی تو، امینی تو، علی! حِصن حصینی تو
تو شیر حق، تو کراری، ولیالله و قهاری
درِ علم نبی و نفس ختمالمرسلینی تو
یداللهی و سیفالله،روحالله و سرّالله
امیناللهی و یعسوبی و حبلالمتینی تو
معالحقی و وجهالله، نورالله و عینالله
چه میماند دگر از حق؟ همین است او، همینی تو
همه یک سو، تویی ساقی، تو در عینالبقا، باقی
علی! عینالحیاتی تو، علی! عینالیقینی تو
خراب آباد شعر من کجا؟ ناز قدمهایت؟
چرا اینگونه شاها! با گدایان مینشینی تو؟
قاسم صرافان
🌴🌷💐🌹🌴🌷💐🌹
#عید_غدیر
دستهايت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاری دلش راضی به اين اسلام شد
دستهايت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت:
مومنين!( يک لحظه اينجا يک تبسم کرد و گفت:)
خوب میدانيد در دستانم اينک دست کيست؟
نام او عشق است، آری میشناسيدش :علی ست
من اگر بر جنگجويان عرب غالب شدم
با مددهای علی ابن ابی طالب شدم
در حُنين و خيبر و بدر و اُحُد گفتم: علی
تا مبارز خواست «عمرِو عبدِوُد» گفتم: علی
با خدا گفتم: علی، شب در حرا گفتم: علی
تا پيام آمد بخوان «يا مصطفی»! گفتم: علی
هر چه میگويم علی، انگار اللّهی ترم
مرغ «او ادنی»ييم وقتی که با او میپرم
مستجار کعبه را ديدم، اگر مُحرِم شدم
با «يَدُ الله» آمدم تا «فُوقِ اَيديهِم» شدم
تا که ساقی اوست سرمستند «اصحابُ اليمين »
وجه باقی اوست، «اِنّی لا اُحبُّ الافِلين»
دست او در دست من، يا دست من در دست اوست
ساقی پيغمبران شد يا دل من مست اوست
يکصد و بيست و چهار آيينه با هر يک هزار
ساغر آوردند و او پر کرد با چشمی خمار
آخرين پيغمبر دلدادهام در کيش او
فکر میکردم که من عاشقترينم پيش او
دختری دارم دلش دريای آرامش، ولی
شد سراپا شور و توفان تا شنيد اسم علی
کوثری که ناز او را قلب جنت میکشيد
ناگهان پروانه شد دور سر حيدر پريد
روزگارش شد علی، دار و ندارش شد علی
از ازل در پرده بود آيينه دارش شد علی
رحمتٌ للعالمينم گرد من ديو و پری
میپرند و من ندارم چاره جز پيغمبری
بعد از اين سنگ محک ديگر ترازوی علی است
ريسمان رستگاری تارِ گيسوی علی است
من نبیاَم در کنارم يک «نبأ» دارم «عظيم»
طالبان «اِهدنا» اينهم «صراطَ المستقيم»
چهرهاش مرآتِ «ياسين»، شانههايش «مُحکمات»
خلوتش «والطور»، شور مرکبش «والعاديات»
هر خط قرآنِ من، توصيفی از سيمای اوست
هر که من مولای اويم، اين علی مولای اوست
قاسم صرافان
🍃🍀🌹🌱🍃🍀🌹🌱🍃
خلقت سببی ای جلوه سی نور ازلی
#حیدریه
🌸🌾🌿🌸🌾🌿🌸🌾🌿
مدح حضرت علی علیه السلام
.
#سبک با صدای حاج علی زلفی تبریزی
.
#زلفی تبریزی
.
خلقت سببی ای جلوه سی نور ازلی
حلال صعب سنسن ای گوزللر گوزلی
.
عقبی و فنا مقدمیوه پیرایه لنوب
افلاکه دوشوب غریو هوالهو یا علی
.
.
صفات حقه مشتق
امام عدل و بر حق
ضمیر حق مطلق
.
علی علی علی جان (۴)
.
.
.
.
سنسن یاعلی قرار دل ختم نبی
سنسن یا علی مرتبه ده حاویله وصی
.
.
والی جزا ای کردگارین سویگولوسی
سنسن یا علی درمانده لرون دادرسی
.
صفات حقه مشتق
امام عدل و بر حق
ضمیر حق مطلق
.
علی علی علی جان (۴)
.
.
.
تحسین ایلیر هرآن سنی جبریل امین
ای قاهر و ای پیرایه جنات برین
.
سیناده ایدوب موسانی حیران نور رخون
نوح ازبریدی فرموده و شیرین سخنین
.
صفات حقه مشتق
امام عدل و بر حق
ضمیر حق مطلق
.
علی علی علی جان (۴)
.
.
.
.
خیبر قاپوسون آلدون اله ای شیر ژیان
محشر یارادوب رزم ایلدون ای شاه جهان
.
سنسن یا علی خلیله ناری گلشن ایدن
قربان آدیوا ای پادشه انسیله جان
.
.
صفات حقه مشتق
امام عدل و بر حق
ضمیر حق مطلق
.
علی علی علی جان (۴)
.
.
🌸🌾🌿🌸🌾🌿🌸🌾🌿
گتوردی وحی امینی آیه مصطفایه #غدیریه
🌺🌾🌿🌺🌾🌿🌺🌾🌿
#سبک
.
.
#کربلایی رحیم شایان
.
گتوردی وحی امینی آیه مصطفایه
بیچیبدی حق ولا رداسی مرتضایه
علی اولوبدی جانشین بر حق دین
یتوردی شوکتین الهی نه سمایه
.
شمیم جنت گلدی
نسیم رحمت گلدی
نبوتین نخلیندن
بر ولایت گلدی
.
عید امامت عید ولایت اولسون مبارک یا مولا
اکمال دین ختم نبوت اولسون مبارک یا مولا
.
.
.
گلوبدی وجده هستی ده هامی عوامل
اولوبدی دین مصطفی بو گونده. کامل
غدیر خمده گلدی آیه های اکمال
علی اولوبدی فیض کردگاره شامل
.
جهان دولی شور اولدی
منافقین کور اولدی
سویندی دلدن زهرا
علی ده مسرور اولدی
.
عید امامت عید ولایت اولسون مبارک یا مولا
اکمال دین ختم نبوت اولسون مبارک یا مولا
.
.
.
شکوه دین احمدی یتوب ظهوره
تمام کایناتی گتدی وجد و شوره
غدیر خم بو گون شبیه اولوبدی طوره
علی ولی حق اولوب هامی اموره
.
امام انس و جاندی
علی شه مرداندی
علی یل میداندی
شرافت انساندی
.
عید امامت عید ولایت اولسون مبارک یا مولا
اکمال دین ختم نبوت اولسون مبارک یا مولا
.
.
.
وئروبله دست بیعت اکثر جماعت
دیوب مبارک اهل کینه و خیانت
سران هر قبیله که ائدوبله بیعت
نفاقین اهلی اولدولار غریق خجلت
.
علی ولی اللهدی
رموزه چون آگه دی
پیمبر اولسا خورشید
علی اونا چون مه دی
.
عید امامت عید ولایت اولسون مبارک یامولا
اکمال دین ختم نبوت اولسون مبارک یا مولا
🌺🌾🌿🌺🌾🌿🌺🌾🌿