eitaa logo
کانال گلچین مولودی و عروسی مذهبی
7.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
107 فایل
بروزترین کانال گلچین مولودی و.....👇 ایتاوتلگرام 🌿🌺🌿 @golchin_mowludi ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5877524236175673416.mp3
6.47M
سرود# میلاد حضرت امیر المومنین علیه السلام 🍃🌷🍃 هر سو که بشم راهی 🎙 سید# رضا نریمانی
برومند شور بختیاری.mp3
5.65M
لری 🌾🌷🌾وای گُلُمی حیدر.... 🎤 🍃✨🌾🌼🍃✨🌾🌼
مداحی# لری بختیاری 🍃✨🌾🌼🍃✨ ار تو تیاتوتو بنی ایدونی از دسیروم چه خاکی بر سر کنوم آر دسته نگیروم دسمونه نگیرری به جون خوت می میروم وای گلومی حیدر وای گلومی حیدر جون دلومی حیدر علی یا حیدریاعلی یا حیدر صبا تاشو میشینوم جوونوم علی میخونوم دسه منه گرتی ول نیکنی ایدونوم سیلم بکن عزیزم تونی آروم جوونوم دلبرومی حیدر سایه سرومی حیدر علی یا حیدر یا علی یا حیدر ار تو تیاته بندی ایدونی از دسیروم چه خاکی به سر کنوم. آر دسته نگیروم دسمونه نگیری به جون خوت ایمیروم وای گلومی حیدر جون ودلومی حیدر علی یا حیدر یا علی حیدر هرجا تو بویی هسوم هر جا نبویی نیسوم بی علی هیچ وپوچوم وی اری با تو بیسوم دسوملی روزانوم ایگوم علی وریسوم ویت ایمیروم حیدر سیت ایمیروم حیدر تونی امیروم حیدر وای گلومی حیدر جون ودلومی حیدر علی یا حیدر یا علی یا حیدر صبا تا شو می شینوم جونوم علی ایخونوم دسه. منه گرتی ول نیکنی ایدونوم سیلم بکن عزیزوم تونی آروم جونوم دلبرومی حیدر سایه سرومی حیدر علی یا حیدر یا علی یا حیدر 🍃✨🌾🌼🍃✨🌾🌼
ای آبِروی عالمین خورشیدِ شهرِ کاظمین ای آسمانِ دیده‌ات بارانی از بهرِ حسین درصحنِ گوهرشاد تا میآیم از باب‌الجواد گویا به صحنت میرسم از مدخلِ باب‌المراد #✨💐✨میلاد_حضرت_علی_اصغرعلیه السلام
روشن تر از روز است خیلی بامرامند وقتی کریمان با گدایان هم کلامند الحق که آقازاده ها یک یک امیرند الحق که نوکرزاده ها یک یک غلامند در فقرِ محضِ خود غنیِّ محض هستم وقتی گدای این درم، مردم گدامند! عین عدم هستیم و با آنان وجودیم پس ما همان هاییم که آن ها بنامند سنّ زیاد و سنّ کم، فرقی ندارد این خانواده از طفولیت امامند چیزی ندارم جز «سلام الله علیهم» فرزندهای فاطمه با احترامند هر صبح خورشیدند و در هر شام ماهند این چهارده تا روشنی صبح و شامند این چهارده آیینه از بس که شبیه اند وقتی ببینی شان نمی دانی کدامند و الله این پروانگی ما می ارزد هر چند خاکستر شدیم اما می ارزد معشوق عالم می شود یک روز، عاشق مجنون ما اندازه لیلا می ارزد قلاده ما را همین گوشه ببندید سگ هم کنار خانه این ها می ارزد سر می نهم بر پای تو قیمت بگیرم هر جا نمی ارزد سرم این جا می ارزد یک جان ناقابل به پایت ذبح کردیم حالا که شد مال تو از حالا می ارزد این گریه ها را آیه تطهیر گفتند یک قطرهٔ آن بیش از دریا می ارزد با کاظمین تو بهشتی دارم این جا پس زندگی در عالمِ دنیا می ارزد پس ارزش گهواره ات کعبه است حتماً وقتی عصای حضرت موسی می ارزد! دستی بکش بینا کنی این چشم ها را با معجزات تو چه نابینا می ارزد! کافی ست ما را این که بابای تو خندید لبخند بابای تو یک دنیا می ارزد آن که «کم»ش را نیمه شب آورد، دادت دارد زیادش می کند لطف زیادت آقا منم! آن رختْ پاره، پا برهنه... آن شب –شب جمعه- مرا که هست یادت! تو کیستی؟ تو از کریمان بلادم من کیستم؟ من از گدایان بلادت من از در این خانه ات جایی نرفتم پس رو مگردان از گدای خانه زادت آن که مرا حالا مُرید تو نوشته حتماً تو را هم می نویسد یا مرادت تو جان مایی، پس بگیر این حق خود را نفرین بر آن که جان گرفتی جان ندادت تو هر کجا پا می نهی هر صبح خورشید عرض ارادت می کند بر بامدادت بابای تو با دیدن تو گریه می کرد با گریه لطف دیگری دارد عبادت آباء و اجدادت همه یک یک جوادند پس می نویسیمت جواد بن الجوادت بر روی پایت می گذارد کعبه سر هم جبریل حتی می گذارد بال و پر هم به خاک پایت احتیاجی نیست اصلاً وقتی دوا می سازم از این خاک در هم تو کعبه ای! آن کعبه ای که در طوافت بال و پر ما سوخته حتی جگر هم با آبروی تو تهجّد آبرو یافت فیض از مناجات تو می گیرد سحر هم با این جمالی که تو را دادند، باید بین خریداران تو باشد پدر هم نام مرا هم بین این عشاق بنویس بگذار تا جا خوش کند این یک نفر هم ای جان به قربان تو و دورِ شلوغت یوسف شدن بازار دارد، دردسر هم در کوچه جانِ ما نقابت را بیانداز! این گونه چشمت می زنند این ها، نظر هم هستند یک یک شیرها دنبال دامت چشمان آهوی خراسانِ پدر هم فهم من از لطف جوادی تو این است: که آن چه را گفتیم دادی، بیشتر هم ما را ببر تا کاظمین این بار با هم ما را بخر در کاظمین این بار درهم جز عجز، سائل چاره ای دیگر ندارد وقتی کریمیِ‌ خدا آخر ندارد ما را برای در زدن معطل نکردند اصلاً ‌بیوت این کریمان در ندارد این خانواده کودکش ذاتاً بزرگ است نام علی که اصغر و اکبر ندارد طفل رباب ست و ولیکن عادتش بود از شانهٔ عمه سرش را بر ندارد بین مقامات رباب این شان کافی ست که هیچ کس جز او علی اصغر ندارد وقتی که آمد لشگر کوفه به هم ریخت میدان علمداری ازین بهتر ندارد وقتی که آمد لشگر از دور پدر رفت آخر گمان کردند که لشگر ندارد طفل است و بابای بلاتکلیف مانده حیرانی است و کودکی که سر ندارد گیرم که از فردا دوباره آب وا شد چه فایده، شش ماهه که دیگر ندارد علی اکبر لطیفیان
طوبای تو میانِ دلم قد کشیده است بین من و خیال خودم سد کشیده است احساس می کنم به تو نزدیک می شوم جذر مرا نگاه تو مَد کشیده است این جذبه یِ طلایی بالا نشین تو بال مرا حوالی گنبد کشیده است دست خدای عز و جل روی قلب ما این بار سوم است محمّد کشیده است نوری رئوف در حَرَمت موج می زند الطاف کاظمین به مشهد کشیده است بخشنده تو ،خدای کرم تو ، جواد تو ابن الرضا تو ، حضرت باب المراد تو بگذار خاک پای تو نقاشی ام کنند سجاده یِ دعای تو نقاشی ام کنند بگذار بر کنار قدم های هر شبت با رشته یِ عبای تو نقاشی ام کنند بال و پرم بده که شبیه کبوتری امروز در هوای تو نقاشی ام کنند بگذار از زمان ازل تا همیشه ها آقای من برای تو نقاشی ام کنند وقتی میان خانه دعا پخش میکنی مسکین ترین گدای تو نقاشی ام کنند بخشنده تو ،خدای کرم تو ،جواد تو ابن الرضا تو ،حضرت باب المراد تو ای بالش تو دَستِ امام رئوف ما ای  سایه بان روی تو بال فرشته ها تا آمدی امام رضا گریه اش گرفت ای مستجاب چلّه یِ سجاده یِ دعا تا یک تبسمی نکنی پا نمی شود خورشید از مقابل گهواره یِ شما اینگونه بی نقاب نظر میخوری عزیز اینقدر در مقابل آیینه ها نیا آقا قرار ما سَرِ میدان کاظمین ای اولین زیارت ما بعدِ کربلا بخشنده تو ،خدای کرم تو ،جواد تو ابن الرضا تو ،حضرت باب المراد تو /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇
السلام علیک یا علی اصغر علیه السلام مدح و مرثیه در اوجِ دلبری سندِ پاکِ داوری معصوم زاده ای وزلال و مطهری یادش بخیر مادرِ گلهایِ یاسمن تو محسنِ نداشتة بیتِ حیدری شش ماهة حسینی و نازت کشیدنی تو جامی از سبویِ طهورانِ کوثری کارِ هزار خطبه نموده سکوتِ تو لب وا نکرده بر همه عشاق رهبری حالات ابروانِ تو فرقی نمی کند خنده کنی وگریه کنی باز ،دلبری مسند نشینِ گوشة گهواره ای ولی از عالمی تو یک سرو گردن به حق سری باب الحوائجی لقبِ کوچکِ شماست اما حقیقتا تو معمایِ محشری ای آخرینِ علیِ حرم سبطِ بوتراب مولانژادی وزتبارِ پیمبری قدری بخند ای گلِ دردانة رباب تو نازدارِ قافله ،هستیِ مادری ای نازنین مسافرِ هجده شبِ حسین ای پارکابِ سلسلة عشق،محوری قنداقه ات به دستِ علمدار دیدنیست تاجی ز گُل به شاخِ بلندِ صنوبری محشر  بنامِ خونِ تو آغاز می شود گرچه میانِ قافله تو یارِ آخری نامِ تو بُردم وترک افتاد بر لبم در تشنگی چو غنچة خشکیده پرپری سعی صفا ومروه به حالت اثر نکرد در کربلا ذبیحِ لب عطشان ِ هاجری پشتِ سرِ حسین به گریه رباب گفت: داری دلِ مرا به رویِ دست می بری شد پاره چون گلوی تو بندِ دلِ رباب اینگونه است حالتِ فرزند ومادری فرصت نشد به دورِ تنِ نازِ تو پسر جایِ کفن به گریه بپیچند معجری با پشتِ دست قبرِ تو را صاف می کنند فکرِ غنیمت اند در این دشت ،لشگری پهنایِ نیزه با سرِ تو سازگار نیست باقی نذاشته تیر برایِ تو حنجری بالایِ نیزه حرمله نگذاشت مادرت یه سایه بان درست نماید به روسری در لحظة وصال بیا آبرو بخر آخر مرا قبول کن آقا به نوکری
ای وجودت حیات‌بخشِ وجود سائل درگهت کرامت و جود مظهر کامل امام رضا آفتاب دل امام رضا قبلهٔ حاجت همه، حرمت دشمن و دوست سائل کرمت ماه، آیینه‌ دار طلعت تو رخ شمس‌الشموس صورت تو آیهٔ هشت سورهٔ نوری به جوادالائمه مشهوری خلف پاک مرتضایی تو کوثر حضرت رضایی تو ملک و جن و انس مهمانت دو جهانی نشسته بر خوانت کاظمینت درون سینه ماست نجف و مکّه و مدینه ماست تو جوادی و ما گدای توئیم هر چه هستیم خاک پای توئیم لطف تو، عجز ما، بود معلوم هر دو هستیم لازم و ملزوم کرم و جود تا ادا گردد هر جوادی پی گدا گردد من اگر در گدائیم کاهل تو به جود و کرامتی کامل تو محمد ، علی است إبن و أبت کنیهٔ ابن الرضا ، تقی لقبت تو گلی و وجود گلخانه ای به ریحانه روح و ریحانه رنگ رخسار مرتضی داری نقش گلبوسهٔ رضا داری پدرت گفت نازنین پسرم! ای فدای تو مادر و پدرم! پدران تو برترین پدران پسران تو بهترین پسران یم جود و فتوّتید همه اهلبیت نبوّتید همه دلتان بحر بی کرانهٔ علم کیست غیر از شما خزانهٔ علم؟ معدن خیر و مظهر خیرید اول خیر و آخر خیرید ابر باریده با ولای شما خلق خلقت بود برای شما همگی باب‌های ایمانید اُمنای خدای رحمانید تا صف حشر اصل هر کرمید رکن ارکان و قادَةُ الاُمَم اید علم‌ ها قطره و تو دریایی عالمی بنده و تو مولایی دو جهان ذرّه و تو خورشیدی که به قلب همه درخشیدی پیش علم تو علم عالم چیست؟ در حضور تو پور اکثم کیست؟ تو به بزم سخن تکلم کن تو به روی رضا تبسم کن نفس حلم زنده از سخنت بوسة علم بر لب و دهنت یک کلام تو صد سپهر کمال یک سؤال تو سی هزار سؤال تو دهی، ای کرم گدای درت حِرز مادر، به قاتل پدرت ای خجل گشته دشمن از کرمت ای مسیحا نیازمند دمت تو که در هر دلی حرم داری تو که با دشمنت کرم داری تو که بر خشم خصم می‌خندی به روی دوست در نمی‌بندی اَنت بابُ المراد ادرکنی یا امام جواد ادرکنی سیّدی میثم ام قبولم کن خاک ذریّهٔ رسولم کن استاد حاج غلامرضا سازگار
امشب به جهان آمده پيغمبر ديگر؟ يا کعبه گرفته است به بر حيدر ديگر يا از حسنين است عيان منظر ديگر دارد به سر دست، رضا کوثر ديگر بشري! که دل آل محمد همه شاد است اين مژده بگوئيد که ميلاد جواد است اي بحر تجلّي گهرت باد مبارک اي شاخه ي طوبي ثمرت باد مبارک اي شمس ولايت قمرت باد مبارک ميلاد گرامي پسرت باد مبارک اين قبله ي ارباب مراد است مراد است الحق که جواد است جواد است جواد است با ماه بگوييد چراغ سحر است اين با مهر بگوييد که از مهر سر است اين طفلش نتوان گفت که خيرالبشر است اين جانم به فدايش پسر است اين پسر است اين ما را به پسر بودن او فخر از آن است کو بعد پدر رهبر خلق دو جهان است اين است کز آغاز خداوند ستودش اين است که بگشود نبي لب به درودش اين است که افتاد کرامت به سجودش اين است که جود آمده مرهون وجودش جوشد ز کفش لطف و عنايات خدايي آرند به سويش همگان دست گدايي سر تا به قدم حُسن خداوند جليلش مرآت جمال نبوي روي جميلش زوار حرم آدم و نوح است و خليلش مأمون شده در اوج شهي عبد ذليلش اين است که در محضر او زادهٔ «أکثم» آورد چو يک کودک ناخوانده الف، کم اين است همان مخزن اسرار الهي وابسته به علم ازل نامتناهي بي پرتو او علم سياهي است سياهي دارد خبر از ابر و هوا و يم و ماهي کز معجزه اش هوش پريد از سر مأمون گويي که جدا روح شد از پيکر مأمون اي از ازلت نام دل آراي محمد وي آينه ي طلعت زيباي محمد سر تا به قدوم تو سراپاي محمد بوسيده پدر روي تو را جاي محمد از جود تو يا فضل تو يا علم تو گويم وز خلق تو يا خوي تو يا حلم تو گويم با اين همه اوصاف خدايي ز خدايت در حيرتم آخر چه بگويم به ثنايت گوهر چه بود تا که بريزند به پايت؟ فرمود پدر: اي پدرم باد فدايت! تو مصحف زهرايی و قرآن رضايی تو روح رضا قلب رضا جان رضايی فردوس برد سجده به خاک قدم تو رضوان شده پيوسته گداي کرم تو هنگام عطا ظرف وجود است کم تو حجّ حرم الله طواف حرم تو از ما همه دريوزگي و عجز و گدايي از تو همه لطف و کرم و عقده گشايی بگذار که سرگرم هياهوي تو باشم تا جان به لبم هست ثنا گوي تو باشم باشد که فقط تشنه لب جوي تو باشم مولا کرمي کن که سگ کوي تو باشم آن روز که خلقت همه دامان تو گيرند زنجير مرا دست غلامان تو گيرند تو دست عطا و کرم و لطف خدايي تو در دو جهان از همگان عقده گشايي تو حج و تو ميقات تو مروه تو صفايي ما جمله گدا و تو جواد ابن الرضايي جود و کرم از توست تضرع صفت ماست والله گدايي درت سلطنت ماست من «ميثم» آلوده ي بي دست و زبانم در باغ بهار تو کم از برگ خزانم مگذار برِ باد به کوي دگرانم بگذار در اطراف گلت خار بمانم من با همه گفتم که جواد است امامم باشد که بخواني ز ره لطف غلامم استاد حاج غلامرضا سازگار
شمیم عشق می‌رسد دوباره بر مشام ما نسیم رحمت خدا وزد به خاص و عام ما مگر بهشت آرزو گشوده شد به نام ما مگر خدای خواسته جهان شود به کام ما که بهر دل‌شکستگان در امید باز شد هزار قفل غم ببین که بی‌کلید باز شد شمس ضحی که می‌دمد، ماه ز هر نظاره‌اش بود طلوع این قمر تجلّی دوباره‌اش تا که نگاه می‌کند بر رُخ ماه‌پاره‌اش غرق ستاره می‌شود کنار گاهواره‌اش نهم امام را به‌ بر، امام هشتم آورد بضعۀ دوم نبی، کوثر دوم آورد خوی و خصال مصطفی، علم و کمال مرتضی شرم و حیای فاطمه، حُسن و جمال مجتبی زُهد امام چارمین، عزم شهید کربلا حکمت باقرُ الحِکَم، دانش صادقُ الوَرا کَظم امام کاظم و صبر رضا در او بُوَد وجود او به ملک جان، کمال آرزو بود ای به سریر عصمت از بعد رضا قدم زده به هشت سالگی دم از امامت اُمَم زده به قله‌های مکرمت، کرامتت علم زده اساس واقفیّه را ظهور تو به هم زده تویی که شد ز نور تو طلوع صاحب الزمان پُر برکت‌ترین کسی که آمده‌ست در جهان فروغ بزم قدسیان، چراغ آسمان تویی مُدوّر زمین تویی مُدبّر زمان تویی خدای را امین تویی جهات را امان تویی تجسم یقین تویی فراتر از گمان تویی تو وارث پیمبری شافع روز محشری قسم به کوثر خدا خیر کثیر کوثری استاد سیدرضا موید