از بغض لبریزم دلیل محکمی دارم
از من هزاران سال نوری دورتر هستی
شاید به این خاطر کنارم ماندنت سخت است
مغرور و خود خواهم ولی مغرورتر هستی
گاهی پذیرش کرده ام با اینکه راحت نیست
با اینکه میدانم غرورم زیر پا رفته
اما برای حفظ ظاهر پیش او گفتم
آری شما مردی شما پر زورتر هستی
من زور خود را روی لیوان ها نشان دادم
ازشیشه ها یک جا شکستن را بیاموزم
اینگونه مشغولم به دنیایی که میبینی
وقتی در این وضعم چرا مسرورتر هستی؟
در وضع نامطلوب ماندن عادتم بوده
همچون درختی در کنار جاده افتادم
از شاخه هایم پر زدن دیگر میسر نیست
شاید برای پر زدن مجبورتر هستی
از برکه میخواهی به دریا ها رسیدن را
امواج چشمانم برایت پرتلاطم نیست
با غرق ماندن در تنم راضی نخواهی شد
حتما نمیدیدی مرا چون کورتر هستی
درقرص ها آرامشم را جستجو کردم
حالا تعادل نسبتأ در خانه موجود است
در چار دیواری آغوشم نمی گنجم
پرشور سمتت آمدم پرشورتر هستی؟
#نیلوفر_نعمتی
#عضوکانال
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨
Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
در قلب کویر من تو سیلی نشدی
درگیر به عشق آه خیلی نشدی
مجنون شدم و چگونه می فهمیدم
تو هیچ زمان شبیه لیلی نشدی
#نوروز_رمضانی
@robaiiyat_takbait
تا عطرِ سپیده در فضا میپیچد
در شهر صدای آشنا میپیچد
هر صبح میان شادیِ گنجشکان
خورشید به باغِ دلِ ما میپیچد
#صفیه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
عشق در کتابها نیست!
عاشقان بزرگ
خواندن بلد نبودند...
#نزار_قبانی
@golchine_sher
در خیالاتِ مبهمم بودم
یک نفر داشت چای دم میکرد
عاشقِ چای بود مثلِ خودم
چای ما را شبیه هم میکرد
قند ها با تواضع بسیار
به لبانش سلام می کردند
سبز یا سرخ هر چه او می گفت
استکان ها قیام می کردند
چای در دست سمتِ من آمد
غرق آرامشی تماشایی
بودنش توی خانه انگاری
تیر میزد به قلبِ تنهایی
استکان را به دست من داد و
یاس ها را درون آب گذاشت
گفت اول تو بشنوی یا من؟
خوب شد حقِ انتخاب گذاشت
گفتم اول من از تو می شنوم
بنشین پیشِ من ترانه بخوان
لطف کن از خودت بگو زیبا
لطف کن شعر عاشقانه بخوان
شعر جاری شد از لبانِ ترش
سعدی از عجز داشت دق میکرد
مولوی در سماع می رقصید
حافظِ مست هق و هق میکرد
واژه ها بال در می آوردند
تا دهانش به حرف وا می شد
سر هر دفعه گفتنِ شینش
روحِ من از تنم جدا می شد
چشم می شد نگاه میکردم
واژه می شد سکوت میکردم
مثلِ حوا هوایی ام میکرد
مثلِ آدم سقوط میکردم
هدفش از تمامِ شعر فقط
به همین جا کشاندنِ من بود
ناگهان در سکوت غرق شدیم
نوبتِ شعر خواندنِ من بود
کاش می شد که حرف هایم را
رو به روی تو مو به مو بزنم
تا که آزرده خاطرت نکنم
باز باید به شعر رو بزنم...
#سید_تقی_سیدی
@golchine_sher
ای قهرمانِ قصه یِ "قالو بلی ،،،" حسین "ع"
از کربلا زدی به دو عالم صلا حسین "ع"
پرچم سیاهِ ماتمِ تو دیده می شود
اعمالِ ما به لطفِ تو سنجیده می شود
ای بر مدارِ مکتبِ تو اهلِ کائنات
مصباحِ پُر فروغِ هُدی،کِشتیِ نجات
مائیم مفتخر به هوایِ غمت حسین "ع"
دیوانگانِ هندسه یِ پرچمت حسین "ع"
شرمنده ایم،کرببلا ما نبوده ایم
حالا به سمتِ صحن و سرا پَر گشوده ایم
ای سفره دارِ سفره یِ اِطعام در بهشت
غوغایِ عالمی شده آرام در بهشت
آری بهشت گوشه ای از سَرسرایِ توست
این اشکها که سیل شد آقا برایِ توست
ای داده هر چه بود برایِ رضایِ دوست
خونِ خدا تویی و شدی خونبهایِ دوست
ای پیکرت فتاده به صحرا چو برگِ گل
پَرپَر شده در عالمِ بالا چو برگِ گل
ای هست و بودِ حیدر "ع" و زهرا "س" سرت کجاست؟
شش ماهه یِ نشسته به خون اصغرت "س" کجاست؟
تا خواهرت پیام رسانِ قیامِ توست
تنها قیامِ عالمِ امکان به نامِ توست
"باز این چه شورش است ..." بخوان،محتشم بخوان
دلها حسینیه شده از درد و غم ... بخوان
#مصطفی_مطهری_راد
#عضوکانال
@golchine_sher
حالم از دوری تو ،در حال حاضر خوب نیست!
خوبم اما ظاهرا این حفظِ ظاهر خوب نیست...
برکه بودم،رود بودی ... ما ندانستیم که
ارتباط یک غریبه با مسافر،خوب نیست!
دکترت بی پرده گفت از یار غمگین دور باش،
زندگی دیگر برایت پیشِ شاعر خوب نیست...
زخم هایم یک به یک درمان شدند افسوس که
حالِ زخمی که نشسته توی خاطر خوب نیست!
فاش میگویم که چشمت را پرستیدم ... ولی
اعتراف یک مسلمان پیش کافر ، خوب نیست
بعد تو این کوچه دیگر،کوچه ی سابق نشد...
حال و روز ساکنینش این اواخر خوب نیست!
#مینا_بیگ_زاده
#عضوکانال
@golchine_sher
هم موسم بخشش است روز عرفه
هم لحظه ی رویش است روز عرفه
بیچاره کسی که جای خالق از خلق
محتاج گشایش است روز عرفه
#محمد_جواد_منوچهری
#عضوکانال
#روز_عرفه
@golchine_sher
من گم شده ام؛ خسته ز پا افتادم
در دستِ تو ای عشق چرا افتادم؟
از شوقِ تو ای ماه ترین رویایم
از بس که شدم سر به هوا افتادم
#سید_علی_خوش_قامت
#عضوکانال
@golchine_sher
انتخابات
طوفان میان قلب مواج تو برپاست
هر قطره یِ شور آفرینت مثل دریاست
رد می شویم از خشم نیل و موج هایش
وقتی عصای قدرت تو دست موساست
ای هم وطن با استواری گام بردار
رای من و تو انقلاب دوم ماست
با دشمنان هر روز در جنگیم و این بار
خط مقدم پای هر صندوق آراست
ما مرد میداندار پیکار و جهادیم
این سرزمین عمری ست مهد آرمان هاست
باید به استقبال خورشید جهان رفت
وقتی تمام ترس شب از صبح فرداست
#فرزانه_قربانی
#عضوکانال
@golchine_sher
01 حسنی محمد زاده بانوی کاشانی. - Gahvareh .mp3
6.32M
تو از فرهاد مجنون تر تو ازشیرین زلیخا تر
ببر بالا عیار عشق را بالا و بالاتر......
#حسنا_محمد_زاده
#خوانش_اعظم_کلیابی #بانوی_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
سفر میکردی و کار تو را دشوار میکردم
که چون ابر بهاری گریۀ بسیار میکردم
همان "آغاز" باید بر حذر میبودم از عشقت
همان دیدار "اول" باید استغفار میکردم
ملاقات نخستین کاش بار آخرینم بود
تو را دیگر میان خوابها دیدار میکردم
«به روی نامههایت قطرۀ اشک است، غمگینی؟»
تو میپرسیدی و با چشم خون انکار میکردم
در آن دنیا اگر قدری مجال همنشینی بود
به پای مرگ میافتادم و اصرار میکردم
خدا عمر غمت را جاودان سازد که این شاعر
غزل در گوش من میخواند و من تکرار میکردم
#سجاد_سامانی
@golchine_sher
یک درخت پیرم و سهم تبرها می شوم
مرده ام، دارم خوراک جانورها می شوم
بی خیال از رنج فریادم تردّد می کنند
باعث لبخند تلخ رهگذرها می شوم
با زبان لال خود حس میکنم این روزها
هم نشین و هم کلام کور و کرها می شوم
هیچ کس دیگر کنارم نیست، می ترسم از این
این که دارم مثل مفقود الاثرها می شوم
عاقبت یک روز با طرز عجیب و تازه ای
می کُشم خود را و سر فصل خبرها می شوم!
#نجمه_زارع
@golchine_sher
مرا دردی به جان آمد که ؛ پنهانی نمی ماند
میان استخوان ؛ زخمِ گرانجانی نمی ماند
صبوری می کنم بر دل فراق سینه سوزت را
تو را می بارم از چشمی که بارانی نمی ماند
چه اصراری به ماندن ها که باید رفت از تن ها
به تن مرغ نفس جانا تو میدانی نمی ماند
به نیشابور چشم من اگرچه گوهرِ نابی
ولی خاتم به انگشت سلیمانی نمی ماند
به روی شانه می ریزی چنین بخت سیاهم را
و می دانم که می دانی پریشانی نمی ماند
مرا پرپر مکن ای گل که عمر عیش کوتاه است
به خاک این جهان جانا گلستانی نمی ماند
عزیز مصر می بیند به کابوسی که تعبیرش
کمی و کاستی ها در فراوانی نمی ماند
صبوری کن به موجِ غم که بار قطره ای
حتی
بهروی دوشِ این دریای طوفانی نمی ماند
#اکرم_نورانی
#عضوکانال
@golchine_sher
نکرده است به عهدش کسی وفا مسلم
رسیدهای به سرانجام ماجرا مسلم
علی ندیده وفا از اهالی این شهر
نشستهای به امید وفا چرا مسلم؟
نماز مغرب اگر صدهزار هم باشند
دوباره یکنفری موقع عشا مسلم
دو چشم مردم این شهر کور خواهد شد
اگر اشاره کند برقی از طلا مسلم
ببین که مردتر از مردهاست پیرزنی
امید نیست به این قوم بیحیا مسلم
شب نجات تو از دست شبهمردان است
هزار شکر که دیگر شدی رها مسلم
نمانده راهی و تو بیپناهی و باید
فقط بلند کنی دست بر دعا مسلم
اگرچه از سر دارالاماره میاُفتی
سرت نمیرود اما به نیزهها مسلم
هزار مرتبه شکر خدا نمیماند
تن تو روی زمین زیر دستوپا مسلم
ولی قرار شده تشنهلب شهید شوی
به احترام لب شاه کربلا مسلم
#مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
#امام_زمان
#مسلم_بن_عقیل
@golchine_sher
گل کرد به لب ، دوباره نام عرفه
سرمست شدم ز وصل جام عرفه
لبریز گناه بودم و خالق من؛
بخشید مرا به احترام عرفه...
#اکبر_اسماعیلی_وردنجانی
#عضوکانال
مِنَ الذُّنوبِ ذُنوبٌ لاتُغفَرُ إلّا بِعَرَفَاتٍ
برخی از گناهان جز در عرفات بخشوده نمیشوند
امیرالمومنین،علی علیه السلام
«دعائم الاسلام ، ج 1 ، ص294»
@golchine_sher
دیوان مولوی ست لبان اناری اش
معبد شدست چشم غزال ِخماری اش
ریواس های ترش و ملس تازه می شوند
از چشمه های بارش ابر بهاری اش
سیب و هلوست گونه ی انگور زای او
شاتوت بوده رنگ گل گوش واری اش
فرعون شده به کاخ زراندود عاشقی
افعی زدست زخم فراوان کاری اش
طعم لبان فتنه ی او قهوه ی قجر عاشق شدم به طعم لب زهرماری اش .
زیتون چشم های غزل واره اش عجیب
سبز -آبی است رنگ دو تا رودباری اش
صوفی شدم به میکده ی چشم های او
پیچک شدم به دور تن حلقه داری اش
جبری شدم به قاعده ی عشق بی دلیل
جبری که دل سپرده به او اختیاری اش
مانده است بر دلم سبدی از ترانه ها
مانده است روی دفتر من یادگاری اش
هر لحظه در خیال غمش آب می شوم
شوری زدست بر دل من افتخاری اش
صبر است کار و بار من و حال روزگار
من مانده ام کنار غم و سوگواری اش
#زینب_حسامی
#عضوکانال
@golchine_sher
تو ماندگارتر از من بمان که رفتنی ام
تو باغ باش و من آن باغبان که رفتنی ام
نفس به یاد تو پس می دهم بمان دریا
حباب بر سر آبم بدان که رفتنی ام
تو جاودانه بر این در بتاب ای خورشید
یخم قسم به همین آسمان که رفتنی ام
تو مثل آینه ای روشنی که خواهی ماند
منم غبار نشسته بر آن که رفتنی ام
ملامتم مکن ای دوست قسمتم این بود
نداشتم خبر از ناگهان که رفتنی ام
#سیاوش_پور_افشار
@golchine_sher
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
نشستم بر مزار کودکانم، آه، غمگینم
مگر بر آتش این سینه گردد اشک، تسکینم
منم باغ گلی که غنچه هایم را لگد کردند
درون سینهام دشتی پر از گلهای خونینم
منم آن مادری که پا به پای کودکش زخمیست
و هر شب موشکی تب دار میآید به بالینم
بگو خمپاره ها دست از سر گهواره بردارند
بگو آژیرها ساکت، که لالایی ست تلقینم
زمین دور سرم چرخید، وقتی سینهام میسوخت
جهان! پا بر دلم نگذار، من میدانی از مینم
چه سِیلی راه افتادهست در چشمان بی تابم
نمی دانم که با چشمان مات خود چه میبینم
خداوندا خداوندا خداوندا خداوندا
پر از اشک و مناجاتم، پر از لبیک و آمینم
به صفحه صفحهی تاریخ عالم نام من پیداست
به صفحه صفحهی تاریک عالم، برگ زرینم
چه تقویمیست که رخت عزا را در نیاوردم
پر از لبخند تلخم، خالی از یک اشک شیرینم
اگر اسحاق و ابراهیم را، یعقوب و یوسف را
درون سینه دارم، لیک اسلام است آیینم
منی که روزگاری قبله گاه مسلمین بودم
مبادا دست بردارم، نخواه از پای بنشینم
مسلمانان مسلمانان مسلمانان مسلمانان
بپا خیزید فرزندان من، یاران دیرینم
اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار تفسیر من است ای دوست
که من دست خدا در آستینم، من فلسطینم
#احمد_ایرانی_نسب
#فلسطین
#روز_قدس
@ahmadiraninasab
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨
Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
دو تا قُل زد سماور چای دم شد
بساطِ خنده آمد غصه کم شد
برو ای ماه، دنبالِ ستاره
بیا خورشید خانم صبحدم شد!
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
پس از هر گریه می خندم،غمم جا مانده در شادی
اگر این است دل بستن،ندارد هیچ ایرادی!
بگو از آن نگاهی که... از آن لبخند خوبی که...
از آن روزی که بعد از آن،به یاد من نیفتادی!
زمانی که دو دستم را رها کردی،نفهمیدی
صداقت را،وفا را ،عشق را از دست می دادی!
تمام شهر می داند،که از مردن نمی ترسم
از آن لحظه که حکمش را برای من فرستادی!
بیا یکبار در عمرت،هر آن طوری که می خواهی
مجازاتم بکن،حتی اسیرم کن در آزادی...!
و من این گوشه ی دنیا،هزاران بار جان دادم
همان شب ها که قلبت را به یار تازه می دادی!!!
خیابانِ رسیدن را ،نشانت میدهم روزی
ولی ای عشق می دانم،تو بی مقصدتر از بادی!
#مینا_بیگ_زاده
#عضوکانال
@golchine_sher
نشستهای لب بامی و پَر نمیگیری
سراغی از من آسیمهسر نمیگیری
چقدر روز و شبم بگذرد به بیخبری
چه کردهام که تو از من خبر نمیگیری
پی سرابِ تو از پا درآمدم، ای عشق
تو دست تشنهلبان را مگر نمیگیری
درخت پیرم و باید به خاک تن بدهم
چرا به دست جوانت تبر نمیگیری
به فرض اینکه بخواهی به آتشم بکشی
جرقهای و از این بیشتر نمیگیری
#پوریا_شیرانی
@golchine_sher