eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
785 عکس
272 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
میخواستم چیزی بگویم!!! لیک میترسم از اضطراب و لغزش و تشکیک میترسم ای جاده ی ابریشم مویت به سمت باد من از !میان بُرهای بس نزدیک میترسم پل بسته تیغ ابروانت تا صف محشر یارب؛؛؛ من از این جاده ی باریک میترسم تا آیه ی« تبلی السرائر »روز رسوایی روز جدایی ها من از تفکیک میترسم چشم آبیِ کشمیری ای روشن ترین خورشید بامن بمان از خانه ی «تاریک »میترسم من از قلندرهای شب رو ره نمی پرسم اززاهدانِ خرقه پوشِ««شیک »»میترسم جغرافیای شانه ام را تیر می‌بوسد من از صدای مرگ؛ از شلیک میترسم @golchine_sher
این اشکِ چشمِ مرثیه‌ بارانِ ابرهاست باران، چکیده‌ی غم پنهان ابرهاست این ناگهان شکستن بغض گلوی رعد برقی از آتشی است که در جان ابرهاست بر تنگدل تمام جهان تنگ می‌ شود سرتاسر آسمان، همه زندان ابرهاست هرکه آسمان‌ تر است، غمش بی‌ کران‌ تر است دریا، گواه اشک فراوان ابرهاست ای زیستن! مساوی خود را گریستن این اشک‌ ها به پای تو تاوان ابرهاست درد آن زمان که هستی بر باد رفته است جز گریه چیست آنچه که درمان ابرهاست؟ گاهی سیاه و غمزده، گاهی سپید و شاد حالم شبیه حال پریشان ابرهاست این خود شروعِ راهِ به دریا رسیدن است باران گمان مدار که پایان ابرهاست… @golchine_sher
تو آرزوی منی، من وبال گردن تو تو گرم کشتن من، من به گور بردن تو تو آبروی منی، پس مخواه بنشینم رقیب تاس بریزد به شوق بردن تو! تویی نماز و منم مست، مانده ام چه کنم که هم اقامه خطا هم سبک شمردن تو سپرده ام به خدا هرچه کرده ای با من خطاست دست کسی جز خدا سپردن تو خدا کند که نفهمی غمت چه با من کرد که مرگ من نمی ارزد به غصه خوردن تو @golchine_sher
امام_حسین_ع_مناجات هروقت بوده است غم ما زیادتر دست کرامتت شده پیدا زیادتر چشم امید ما به عطا و محبتت قبلا زیاد بوده و حالا زیادتر ای خوش‌به‌ حال‌ و روز گدایی که در طلب دستش به سمتت آمده بالا زیادتر وقت اجابت است دل شب، به این دلیل دارد اثر دعای سحرها زیادتر عاشق حسین بود که در امتحان عشق گفتی: بس است؟ گفت: خدایا زیادتر... روز حساب گریه‌ی بسیار می‌کند چشمی که نیست در غم آقا زیاد، تر این دائم‌البکایی ما بی‌سبب نبود مادر نوشت روزی ما را زیادتر بیهوده نیست شوق دل ما به کربلا دیوانه مایل است به صحرا زیادتر در این حرم مگر چه خبر شد که کعبه هم خواهان نداشته‌ست از اینجا زیادتر از اهل‌بیت قول شفاعت گرفته‌ایم اما امید ماست به زهرا زیادتر @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کربلا می میرم از فراق و مرا راه چاره نیست در آسمان خلوت من یک ستاره نیست من را ببر حرم به خدا خوب می شوم در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست من را به جان مادرتان یک نگاه کن درمان درد بی کسیم جز نظاره نیست دلتنگ آستان توام می بری مرا شد اربعین و از تو به من یک اشاره نیست من سر به مهر تربت تو می برم حسین تو عشق نابی و سخن از استعاره نیست من را به شوق طوف حرم می کشی حسین می میرم از فراق و مرا راه چاره نیست @kaghazebikhat @golchine_sher
دنیام را به پای تو آیا نریختم؟ از هستی ام چه مانده که آن را نریختم؟ من خشت اولم که قدم کج گذاشتم با تو ولی در اوج ثریا نریختم در کاسه ی گدایی چشمم بدون تو یک سکه هم برای تماشا نریختم در خواب دیده ام که شبیه دو شاخه رود از هم جدا شدیم و به دریا نریختم با کور بختی ام چه کنم یوسف عزیز؟ اشکی برای روز مبادا نریختم نگذشته است هیچ کس از من، منِ خراب آه ای قطار رفته! بیا تا نریختم !   @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
صدایم را به نسیم می سپارم و با زبان دلم برای غصه هایم از دارالشفایت وقت میگیرم از دور به گنبدت نگاه میکنم حتی چشم هایم را که ببندم گنبدت را درک میکنم اصلا برای دیدن تو حواس پنجگانه لازم نیست فقط یک دل میخواهد که بگوید السلام علیک یا سلطان یا حضرت نور بارگاهت آرامش است @golchine_sher
آئینه ایم و جبهه شدیم انعکاس را افکنده ایم در دل ظلمت هراس را ما پیروان نور امیدیم و عهد ماست یاری دهیم در شب ظلمت حماس را از چشم دیو عربده کش خوانده یک جهان این روزهای غرش یوز التماس را بر کارزار وعده ی صادق گرفته اند ابلیس ها تمامی هوش و حواس را راهی نمی برند اگر شش بیاورند سفیانیان معرکه هر جفت تاس را عمری جگر گرفت به دندان سپاه نور تا رو‌ کند به وقت خودش برگ آس را @gida13 @golchine_sher
چه روزگار غریب است و من غریب ترم همیشه کوله به دوش و همیشه در سفرم هزار بار زمین خوردم  و بلند شدم نداده ام به گدایی، دلی که دل بخرم تمام دار و ندارم درون سینه ام است دلی شکسته که بردم به ارث از پدرم شبی که رفتی و ماندی میان حادثه ها اسیر ثانیه ها شد نگاه منتظرم دوباره فصل بهار آمد و نشانی نیست درون جاده و این چشم های در به درم میان فاصله ها گم شدی و عقربه ها هنوز در به درند و هنوز بی خبرم   @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ کانال آموزش مبانی شعر ‌ در 🎶( عروض ، قافیه و...) 🎶 سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
گلچین شعر
✅ کانال آموزش مبانی شعر ‌ در #ایتـــا 🎶( عروض ، قافیه و...) 🎶 سید محمدرضا شمس (ساق
دوستانی که کانال آموزش شعر میخواستند این کانال خوبیه از مطالبش استفاده کنید 👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دردی و ، در جان نشستی ازچه یارم نیستی آتشی درجان شب بوها ،بهارم نیستی پنجه برغم می‌زند انگشتهایم بی صدا ساز ناساز منی دمسازِ تارم نیستی من پر از احساسم و تو تکه سنگی سرد و سخت خوب میدانی که از ایل وتبارم نیستی من برای دیدنت هرشب قیامت می شوم زمهریری ...دوزخِ من، ازچه نارم نیستی مثل باد از کوچه های شهر رفتی ناگهان درد دارد اینکه حتی در غبارم نیستی هستی اما نیستی ای عشق ای جان چیستی؟ ماه تابان منی و در مدارم نیستی کوپه کوپه می روی از ریل‌های روح من با که ره طی می کنی که همقطارم نیستی مثل خشخاش تنت این شهر هم آلوده شد خوشه خوشه مستی و اصلا خمارم نیستی سیل بنیان کن شدم از بس که باریدم تو را در مهار چشمهای بی گدارم نیستی با پر و بالی شکسته درقفس کز کرده ام می برم سر زیر پر،، حالا که یارم نیستی @golchine_sher
در طالعم نبود که با تو سفر کنم رفتم که رنج های تو را مختصر کنم  این روزها سکوت من از ناتوانی است من کیستم که از تو بخواهم حذر کنم؟ هرگز مباد این که بخواهم به جرعه ای طعم زبان تلخ تو را بی اثر کنم آن قدر دور می شوم از چشمه های تو تا باغ را به دیدن تو تشنه تر کنم آن وقت با خیال تو یک رود می شوم تا با تو از میان درختان گذر کنم جان در ازای بوسه ی تو،حاضرم که من بازنده ی معامله باشم، ضرر کنم هرگز نخواستم که به نفرین و ناله ای از ظلم تو زمین و زمان را خبر کنم دارم به خاطر تو از این شهر می روم شاید که دیدمت نتوانم حذر کنم @golchine_sher
شب‌_جمعه_کربلا بیقرارم یـا امام المُنتظـر التفاتی بر منِ بی‌تاب کن یک شب جمعه مرا هم زائرِ مرقدِ شش گوشه ی ارباب کن @golchine_sher
یک فصل پر از شکوه در عشق گشود دل وقف خدا کرد و‌ دل از خلق رُبود در راه دفاع از حـرم ،عالم دید سـر داده ولی چـه سرفراز آمده بود @golchine_sher
سفر می‌کردی و کار تو را دشوار می‌کردم که چون ابر بهاری گریه‌ی بسیار می‌کردم ‌ همان "آغاز" باید بر حذر می‌بودم از عشقت همان دیدار "اول" باید استغفار می‌کردم ‌ ملاقات نخستین کاش بار آخرینم بود تو را دیگر میان خواب‌ها دیدار می‌کردم ‌ «به روی نامه‌هایت قطرۀ اشک است، غمگینی؟» تو می‌پرسیدی و با چشم خون انکار می‌کردم ‌ در آن دنیا اگر قدری مجال همنشینی بود به پای مرگ می‌افتادم و اصرار می‌کردم ‌ خدا عمر غمت را جاودان سازد که این شاعر غزل در گوش من می‌خواند و من تکرار می‌کردم ‌ @golchine_sher
هوا غمگین و طوفانیست ، بارانی نمی آید قدم هایم به اندام خیابانی نمی آید تنم می لرزد و آیینه در تصویر می لرزد چرا آرامش ساعات بُحرانی نمی آید؟ دلم میخواست پر باشد جهان خالی ام از تو ولی افسوس پر بودن به لیوانی نمی آید نمک بر زخم هایم زد ، چه زنجیری به پایم زد برای بردنم حتی نگهبانی نمی آید همیشه چشم در راهم بیایی از سفر اما کسی دیگر به جز فکرت به مهمانی نمی آید شبیه آخرین کبریت بعد از آخرین سیگار که میسوزد ولی انگار پایانی نمی آید هوا دم دارد و محتاج بارانم هنوز اما قدم هایم به اندام خیابانی نمی آید @golchine_sher
جان می دهد تا دانش آموزش بماند🖤🥀 شغل معلم شغل ختم المرسلین است عشق خدا با قلب پاک او عجین است باشد سفیر مکتب سبز هدایت جویندگان علم را حصنی حصین است با دانش آموزانِ خود مانند یک دوست در شادی و غم عاشقانه هم نشین است باشد کتاب ناطق اخلاق و ایمان در مدرسه، او یک نماد ناب دین است با جان و دل دائم به فکر کادرسازیست او تشنگان عشق را ماء معین است قطعا نه تنها در مدارس ،بلکه با شوق؛ در هر کجای جامعه نقش آفرین است روزی معلم گر بفهمد ، دانش آموز او را خطر مانند گرگی در کمین است؛ جان می دهد تا دانش آموزش بماند الگوی تدریس معلم ها همین است از کار شیرینش نگردد خسته هرگز او عاشقِ هر کارِ مانده بر زمین است قطعاً به پاسِ این همه اعمال صالح در آخرت در جمع اصحاب یمین است در امتحان سخت پایان ترم تعلیم او نمره اش یک بیست با صد آفرین است @golchine_sher
که مپرس دردهایی کشیده ام که مپرس زهرِ هجری چشیده ام که مپرس اصلا از حال خسته ام که نگو از دلِ رنج دیده ام که مپرس از هراس عدو پدر آنقدر در بیابان دویده ام که مپرس با زبانِ کنایه از دشمن حرف هایی شنیده ام که مپرس اضطرابِ بدون وصفی داشت دلِ در خون تپیده ام که مپرس آنقَدَر تشنه ی پریدن بود جانِ بر لب رسیده ام که مپرس از هیاهوی باد و سایه ی زجر زجرهایی کشیده ام که مپرس خواب دیدم شبی،برای شما خاتمی را خریده ام که مپرس آه بابا شبیه مادرِ تو آنچنان قد خمیده ام که مپرس @golchine_sher
تعبیر خواب‌های پریشانی‌ام، بیا دلتنگ بوسه‌ات شده پیشانی‌ام، بیا وقتی کنار بستر شعرم تو نیستی تنهاترین ترانه‌ی بارانی‌ام، بیا در پیچ‌و‌تاب ذهن گره‌خورده‌ام فقط مشغول فن خاطره‌درمانی‌ام، بیا حال‌و‌هوای دفترم از بغض پر شده در جست‌و‌جوی خنده‌ی پنهانی‌ام، بیا حرف از ترنج، دست، زلیخای دیگری از جان برید این دل قربانی‌ام، بیا تنها دلیل رقص قلم‌های بی رمق یک سطر مانده تا ته ویرانی‌ام، بیا @golchine_sher
هر رعد و برقی مژده‌ی باران نخواهد داد لبخند تو اوضاع را سامان نخواهد داد طوفان بی‌گاهی که از سمت تو می‌آید مهلت به قایق‌های سرگردان نخواهد داد پیک سپیدی و به قصد جنگ می‌آیی! بهمن امان‌نامه به کوهستان نخواهد داد این زن که می‌پنداشتی یک ساقه‌ی ترد است تا مرگ از پا در نیاید جان نخواهد داد هر چند از یک کیسه در ما بذر پاشیدند خاک من و تو حاصل یکسان نخواهد داد دل‌های کوچک درخور غم‌های ناچیزند اندوه من را هیچ‌ کس پایان نخواهد داد @golchine_sher
صبح آمده باغ ِآرزو واشده است در شهر بساطِ عشق بر پا شده است امروز لباسِ بهتری بر تن کن دیروز دوباره رفت و فردا شده است @golchine_sher