eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
787 عکس
272 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت خیال کن پسری مادرش زمین بخورد به پیش چشم ترش، یاورش زمین بخورد خدا کند که نبینی یگانه مادر تو همین که پا شود از بسترش زمین بخورد سر نماز قیامش چونان رکوع شود هنوز سجده نرفته، سرش زمین بخورد بدا به حال مدینه که در نبود نبی گذاشت دختر پیغمبرش زمین بخورد اگر چه پشت در از پا نشست مادر ما نخواست ثانیه‌ای حیدرش زمین بخورد @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرگز افسانه نیست ای مردم الف قامتی که دال شده ماه کامل به دست فتنه و شر خون دل خورده و هلال شده هرگز افسانه نیست ای مردم مانده بر روی ماه رد خسوف یادگار رسول با سیلی شامل لطف بی مثال شده! باید آخر کسی قیام کند نفس فتنه را تمام کند جز علی حق نبود و حقّ علی با دم فتنه پایمال شده هرگز افسانه نیست ای مردم قصه ی آتش و در و دیوار در دفاع از حرم، خلیل علی بت شکست و شکسته بال شده غیر زهرا جگر نداشت کسی غیر زهرا نبود هم نفسی جرم یک عده بی شرف افتاد پای میخ در ذغال شده هرگز افسانه نیست ای مردم خونِ بر در هنوز می جوشد ما عزادار حضرت نوریم گرچه بیش از هزار سال شده @golchine_sher
تقویمِ عمرم پُر شد از پاییز، بی تو من خسته ام از هرکس و هر چیز،بی تو مثل نگاهِ خشک و پوچ این مترسک افتاده ام در گوشه ی جالیز، بی تو امشب تمامِ فکر و ذهنِ من همین است شد کاسه ی صبرم چرا لبریز، بی تو؟ با من بخوان این فصلِ شیرین را که هستم چون شهریار،آواره ی تبریز، بی تو دلتنگم و هر صبح باید نوش جان کرد یک استکان شعرِ خیال انگیز، بی تو می بارم امشب بر سرِ این شهرِ غمگین چون قطره هایی دائم و یکریز، بی تو   @golchine_sher
🍃🏴 زبانحال اول مظلوم عالم؛ مولانا علی(ع) 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- سیلیِ سردِ خزان؛ گشت و گذارم را گرفت ارغوانی کرد یاسم را، بهارم را گرفت پیر شد، قامت کمان شد یارِ هجده ساله ام یک لگد با یک غلافِ کهنه یارم را گرفت در کنار غصه ها سنگ صبوری داشتم رفت با بیطاقتی؛ صبر و قرارم را گرفت دردِ پهلوی شکسته، دردِ بازویِ کبود همسرم را...دلخوشیِ روزگارم را گرفت روزها دستاس چرخاند و برایم پخت نان روزگارم شب شد و لیل و نهارم را گرفت خانه ام شد بی صفا، گمکرده دارم ای خدا... بشکند دستی که یارِ خانه-دارم را گرفت بشکند پایی که زد بر دربِ باغم بی هوا میوه ام افتاد و شش-ماهه-انارم. را گرفت کودکانم آه خیلی زود بی مادر شدند بغضشان هنگام ِ گریه؛ اختیارم را گرفت صبر کرد و از خجالت ذره ذره آب شد داغِ زهرا(س) اقتدارِ ذوالفقارم را گرفت * کینه های کهنه را همراهِ هیزم جمع کرد آمد آن نامردِ پستی که نگارم را گرفت بی کسم کرد و گرفت از من کس و کارِ مرا آتشم زد قاتلش! ایل و تبارم را گرفت من فقط از قلعهٔ خیبر "دری" کَندم ولی او لگد زد بر "در" و دار و ندارم را گرفت! @marziyehatefi @golchine_sher
دوباره بارش زخم و هجوم داغی که طلوع درد و مصیبت، از اتفاقی که و سوز و اشک قلم با چه اشتیاقی که حدیث شعله ی سوزنده ی فراقی که نسیم لطف وزید و علی"ع" تفضُّل کرد قلم برای سرودن به یاد او گل کرد سلام سوره ی کوثر سلام کوه وفا سلام فخر ملائک سلام نور سما سلام یاس پیمبر سلام بحر سخا سلام شور عبادت سلام روح دعا درون سینه و قلبم شبی قیامت شد به نام بانوی گل ها دلم هدایت شد به یاد فاطمه چشمان آسمان تر شد فضای سینه پر از عطر یاس پرپر شد هوای خاطر مولای ما مکدر شد بدون همدم و یار و بدون یاور شد تمام حرف دلم با غمش عجین گشته به یاد غربت زهرا، علی حزین گشته فضای شهر دل ما گرفته رنگ عزا چگونه لب بگشایم چه رفته بر مولا؟ هزار رنج و مصیبت ، هزار آه و جفا میان کوچه ی غربت هجوم خصم بلا تمام عالم و آدم غریق حیرت شد چه شد به اُمِّ اَبیها چنین جسارت شد؟ میان شهر مدینه دگر مسلمان نیست؟ برای ظلم و عداوت غروب و پایان نیست؟ برای همسر زهرا رفیق دوران نیست؟ حبیب و همره و یاری شبیه سلمان نیست؟ نبود هیچ کسی تا که یاورش باشد؟ نگاهبان حریم کبوترش باشد؟ کجاست منتقمی تا که او قیام کند؟ بساط ظلم و جنایت شبی تمام کند نسیم عدل علی را علَی الدّوام کند به وقتِ صبح ظهورش دوصد سلام کند نفیر ظلم و خباثت بس است مولاجان! غبار مرگ و اهانت بس است مولاجان! بیا ترنم باران! که بی قرار توایم بیا امید بهاران! در انتظار توایم بیا نسیم گلستان! که در کنار توایم همیشه در همه ایام جان نثار توایم تمام بستر قلبم پر از بهانه ی توست همیشه قبله ی دلها به سمت خانه ی توست هنوز هم که هنوزست زخم بر جگر است غبار شبهه فراوان و شهر خسته تر است دلم خوش است به تک جمله ای که مختصرست که انتهای شب خستگان سحر است بیا و ساحل دل خالی از تلاطم کن لب تمام زمین را پر از تبسم کن @golchine_sher
ای مهربان! که جاذبه دارد صدای تو امشب پرنده می‌وزد از چشمهای تو امشب حوالیِ تو مه آلود و مبهم است امشب شکفته در دلِ باران، هوای تو چون ذرّه در هوای نگاهت معلّقند گنجشکهای گمشده از کهربای تو گفتم که روبروی تو آهندلی کنم کی می‌گُذارد این دلِ آهنرُبای تو؟! گرچه تمامِ آینه‌ها صاف و صادقند چیزی برای عرضه ندارند جای تو شبنم به روی تک تکِ گلها نشسته است پیداست در حوالیِ من ردِّ پای تو امشب شبی به وُسعتِ یلداست، خوبِ من مانندِ قصه‌هاست شبِ باصفای تو @golchine_sher
"بقیع" بقیع و غربت تو غم می آورد بانو غمی به وسعت عالم می آورد بانو عجیب نیست اگر اتفاق آتش و دود به یادم آن غم اعظم می آورد بانو بحار مرثیه ات را همین که می خوانم برای گریه دلم کم می آورد بانو کسی که چشم دلش باز شد به سمت بقیع سری به رسم ادب خم می آورد بانو فرشته ای که زیارت کند ترا بی شک دوباره سجده بر آدم می آورد بانو زلال روضهٔ تو روی زخم کهنهٔ من بدون واسطه مرهم می آورد بانو غم مصائب تو شیعه را هر آیینه دوباره سوی محرم می آورد بانو @golchine_sher
پيش از آني كه به آتش بكشي شاعر را لااقل گوش كن اين مرثيه ی آخر را از گلستان خيال تو گذر مي كردم به چه تقصير به زنجير كشي عابر را؟ آنچه از جور و ستم با دل عاشق كردي نكند سنگدلي جز تو دل كافر را زخمي ناوك چشمان تو شد لوح دلم تا ابد حفظ كنم اين اثر فاخر را تا كه معلوم شود آنچه ميان من و توست به تو تقديم كنم اين غزل حاضر را @golchine_sher
منم شکوفه ی بهمن، به تن کفن دارم برای تیغ تگرگت، سر سخن دارم به سرب داغ اگر پر کنی دهانم را ز زخم باز هزاران دهن به تن دارم چو زنده رود بخشکد اگر که رگ به رگم چمن چمن سرِ سرسبزی ِوطن دارم از اشک شبنم و خون دل شقایق پرس چه ها ز داغ شهیدان این چمن دارم تفنگ ها همه گر سوی من نشانه روند چه باک، تیر قضا را به سینه من دارم ... گناه نسل تو و من نفس کشیدن بود برای دار همین بس، سرِ سخن دارم @golchine_sher
یا زهرا س آیینه ایی رو به خدا هر لحظه زیبا می شوی گل می کنی در آسمان خورشید رخشا می شوی از چینِ پای دامنت ماه و اقاقی می‌چکد درچشم خیسِ برکه ها تلمیحِ طوبا می‌شوی از شانه ات جاری شده شب روی بومِ کهکشان یلدای آبی پوشِ من!مضمونِ دریا می شوی با جزر و مدّت می رود پایین و بالا آسمان موزون ترین شعر خدا ؛ماه اهورا می شوی درچارسوی زندگی؛ زوداست کدبانویی ات در روزگارِ کودکی امّ ابیها می شوی پوشانده ایی مهتاب را از چشم های شورِ شب قدّیسه ی حجب و حیا؛ زهرای زهرا می‌شوی ای رازناکِ بی بدل! خورشید بانو! لم یزل! درسرِّ مستورِ خدا داری معما می شوی در اشتیاقِ دیدنت دریا تلاطم می کند در ماه ریزِ موج ها محو و هویدا می‌شوی تنگ است آغوشِ زمین بر قامتِ افلاکی ات تو سوره ی قدری که در قرآنِ دل جا می شوی..... @golchine_sher
با سلام خدمت اعضای محترم کانال امروز به احترام شهادت حضرت فاطمه س اشعار فقط در مدح و مرثیه ی اهل بیت ع بارگزاری خواهد شد از همراهی شما سپاسگزاریم @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨ Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سنگ صبور مانده ام بعد از تو من تنهای تنها فاطمه مانده ام تنها من و غمهای دنیا فاطمه نشنود حرف مرا این روزها دیگر کسی بعد تو دارم به گوش چاه، نجوا فاطمه هیچکس دیگر سلامم را نمی گوید جواب نیست دیگر هیچکس با من هم آوا فاطمه در نبود تو کسی سنگ صبور خانه نیست رفته بعداز تو صفا از خانۀ ما فاطمه زینبت هر روز می گیرد سراغت را زمن اوست بعداز تو مرا مأنوس غمها فاطمه گفته بودی نیمه شب، بسپار جسمم را به خاک تا بماند قبر من مخفی ز اعدا فاطمه مانده قبرت در جهان پنهان اگر از چشم خلق نور تو می تابد از عرش معلا فاطمه نیستی تا روزگارم را ببینی بعد از این  غربتم را می کند دشمن تماشا فاطمه @golchine_sher
ای وای مادرم وقتی کسی نبود، ای وای مادرم! در لابه لای دود، ای وای مادرم! از در که خون چکید، فریاد شد بلند آتش بغل گشود، ای وای مادرم! سیلی که سر رسید، تاریک شد جهان مهتاب شد کبود، ای وای مادرم! از دستِ خواب شهر، فریاد ما سکوت گریه ولی چو رود، ای وای مادرم زینب، حسن، حسین، کلثوم، سوگوار رفتی چقدر زود: ای وای مادرم! هنگام دفن بود، پیغمبر آمد و او را بغل نمود: ای وای مادرم! آتش بلند شد،تا کربلا رسید در قتلگاه بود، ای وای مادرم! @golchine_sher
<<از ماه تنهاتر >> لبش خاموش اماّ درد پهلو داشت انگاری نگاهش خیس، احساس پرستو داشت انگاری نشان برف غم بر روی گیسو داشت انگاری دمادم بر لبش تسبیح یاهو داشت انگاری جهانی در تب دلشوره های ماه جان می داد وَلی،در گوش یاسش با غمی سنگین اذان می داد نگاهش کربلایی غصهّ را در خود نهان می کرد حسین ع و کربلایش قامت او را کمان می کرد حسن ع با غربتش باغ امیدش را خزان می کرد بمیرم ،صبر زینب طاقتش را نیمه جان می کرد چو افتادست حائل از رخش می سوزد آئینه ملائک شروه می خوانند و غم می دوزد آئینه بهاری قصد رفتن داشت باغ و باغبان گریان زمین گریان زمان گریان واهل آسمان گریان خدا گریان، ملک گریان،تمام کهکشان گریان درو دیوار حتیّ میخ های خون چکان گریان وکوثر آیه آیه ریخت در آغوش پیغمبر ردای وصل را انداخت او بر دوش پیغمبر علی جان داد  آن از ماه تنهاتر چو کوثر رفت شمیم از باغ و نور از خاک با زهرای اطهر رفت امید هل اتی از سفره های ناب باور رفت شریک رنج ها درد آشنای جان حیدر رفت کجا پیدا کند سائل نگاه مهربانش را نخواهد دید هرگز روشنای آسمانش را جهان باما غریبی می کند،جان علی برگرد دلیل خلقت عالم ، گلستان علی برگرد علمدار تولاّ نور ایمان علی برگرد تجلی گاه حقّ یاسین قرآن علی برگرد چه آسان می روی جان علی  از دست زهرا جان بمان که ظرف غمهای علی سر رفت زهرا جان @golchine_sher
دوباره بارش زخم و هجوم داغی که طلوع درد و مصیبت، از اتفاقی که و سوز و اشک قلم با چه اشتیاقی که حدیث شعله ی سوزنده ی فراقی که نسیم لطف وزید و علی"ع" تفضُّل کرد قلم برای سرودن به یاد او گل کرد سلام سوره ی کوثر سلام کوه وفا سلام فخر ملائک سلام نور سما سلام یاس پیمبر سلام بحر سخا سلام شور عبادت سلام روح دعا درون سینه و قلبم شبی قیامت شد به نام بانوی گل ها دلم هدایت شد به یاد فاطمه چشمان آسمان تر شد فضای سینه پر از عطر یاس پرپر شد هوای خاطر مولای ما مکدر شد بدون همدم و یار و بدون یاور شد تمام حرف دلم با غمش عجین گشته به یاد غربت زهرا، علی حزین گشته فضای شهر دل ما گرفته رنگ عزا چگونه لب بگشایم چه رفته بر مولا؟ هزار رنج و مصیبت ، هزار آه و جفا میان کوچه ی غربت هجوم خصم بلا تمام عالم و آدم غریق حیرت شد چه شد به اُمِّ اَبیها چنین جسارت شد؟ میان شهر مدینه دگر مسلمان نیست؟ برای ظلم و عداوت غروب و پایان نیست؟ برای همسر زهرا رفیق دوران نیست؟ حبیب و همره و یاری شبیه سلمان نیست؟ نبود هیچ کسی تا که یاورش باشد؟ نگاهبان حریم کبوترش باشد؟ کجاست منتقمی تا که او قیام کند؟ بساط ظلم و جنایت شبی تمام کند نسیم عدل علی را علَی الدّوام کند به وقتِ صبح ظهورش دوصد سلام کند نفیر ظلم و خباثت بس است مولاجان! غبار مرگ و اهانت بس است مولاجان! بیا ترنم باران! که بی قرار توایم بیا امید بهاران! در انتظار توایم بیا نسیم گلستان! که در کنار توایم همیشه در همه ایام جان نثار توایم تمام بستر قلبم پر از بهانه ی توست همیشه قبله ی دلها به سمت خانه ی توست هنوز هم که هنوزست زخم بر جگر است غبار شبهه فراوان و شهر خسته تر است دلم خوش است به تک جمله ای که مختصرست که انتهای شب خستگان سحر است بیا و ساحل دل خالی از تلاطم کن لب تمام زمین را پر از تبسم کن @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🏴 به نیت پیروزی جبههٔ مقاومت و آزادی قدس شریف بحق الزهرا(س) 🍃🏴 فاطمیه خط به خط درس ِ ولایت پروری ست استقامت راهِ زهرایی ست(س) راهِ مادری ست غزه و لبنان و سوریه نبردش حیدری ست حملهٔ شیرانِ ایرانی یقیناً خیبری ست یاری از حق را نکن تعطیل؛ یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو درس ِ -ماندن با امام- از کربلا باید گرفت رزقِ -محکم ایستان در بلا- باید گرفت محفلی سرشار از ذکر و دعا باید گرفت إذنِ فتحِ قدس را در روضه ها باید گرفت گریه کن در روضه با تحلیل؛ یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو بازهم لشکرکشی کرده ست ابلیس ِ جهود قتل عام مسلمین با دستِ قوم ِ بی وجود هر چه آتش هست بر می خیزد از گورِ یهود میشود برچیده با دستانِ حزب الله زود مثلِ امواجِ فرات و نیل؛ یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو نفْس را از بندِ هیچ و پوچ ها آزاد کن در وجودت باورِ رزمندگی ایجاد کن باورِ دشمن-ستیزی را بیا فریاد کن پس را؛ را یاد کن تا مقامش را کُنی تجلیل؛ یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو هر چه باطل؛ بیشتر شرّ و حماقت میکند از فلسطین بیشتر ایران حمایت میکند محضِ این کفتارِ صهیون که جنایت میکند- غرّش ِ یک وعدهٔ صادق کفایت میکند پابه پایِ فاتح و سجّیل؛ یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو لحظهٔ فتح الفتوح است و مشخص میشویم عاقبت آسوده از این قوم ِ نارَس میشویم شاهدِ مرگِ نتانیاهویِ ناکَس میشویم زائر هر سالهٔ بیت المقدس میشویم دولت حق میشود تشکیل! یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو میرویم و بر شهادتنامه امضا میرسد إذن، از فرماندهٔ کلّ قوا؛ تا میرسد و دارد نوبتِ ما میرسد این نبرد آخر به ویرانیِ حیفا میرسد تا سپاهِ حق شود تکمیل؛ یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو منجی عالم می آید! میشود وقتِ قیام کعبه گفته منتظر باشید! می آید امام میرسد مولایمان با ذوالفقارِ انتقام هست بی تردید، کارِ ظالمان، دیگر تمام گشته در امرِ فرج تعجیل؛ یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو! @golchine_sher
مـدّتـــــی بـا اشـکِ نـم نـم، مـدّتــــی بـا آه گفت داغِ زهــــــرا را فقـط مــــولای مـا، بـا چـاه گفت این بمـــانَـد تـا اَبَــد، از درد مـی‌پیچـد بـه خــود آنچه درگوشش علی درطولِ شب با آه گفت هرچه ازرخسارِ زردش دید،باحسرت نشست دانه دانه بـرشمــــــرد از مــاتمش بـا مـاه گفت از فـدک حـــرفـــی نــزد بـا غـاصبـانـش بــی‌هــوا تـا نمـــایـد گمـــرهــان را شیـــرِ حـق آگاه گفت دردِ تنهـــــــایــــــیِ خــــــود را، لیـک بـا انـدوهٔ دل هر زمان منزل به منزل،با غمی جانکاه گفت گــرچه پـایـانــی نـدارد ســوزِ چنـدین سـالـه‌اش سرزد ازتفصیل وشرحش،شمّه‌ای کوتاه گفت لا فتـــــــیٰ الّا علــــــی ، لا سیـف الّا ذوالفقـــــــار این سخن را ذاتِ حق،درهیبتِ آن شاه گفت شد علـــی بـا همســرش انسیه الحــورا شهیـد تا که حیـدر گشت با تـابــوت او همــراه گفت شــانـه‌اش لـــرزیـد تـا تلقیـنِ او گـــویــد شبـی پــاره‌ای بـا اشـکِ نــم نــم، پــاره‌ای بـا آه گفت @golchine_sher
28.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مانده‌ست‌ پشت‌ در به‌گمانم‌ زنی‌جوان داردبهارزندگـــی‌اش‌می‌شـــود خـــزان زهرا(س)که‌بوده‌علت‌خلق‌همه‌جهان حالاشبیه‌یاس‌کبودی‌ســـت‌نیمه‌جان بایددوبــاره‌بغــض‌خـودش‌را فـرو‌برد مردی‌که‌داشت‌تکیه‌به‌دستانش‌آسمان آمد نشست پیش دو چشم کبوداو آمد نشست محضر بانوی قد کمان حرفی‌بزن،که‌بغض‌علـــی‌وانمی‌شود ای جان من فـدای تـو بانوی مهربان چیزی بگـو کـه باعث آرامشــم شـوی اصلابگوکه‌محسن‌مان‌می‌خورد‌تکان؟ پاشو،دوباره چــادر گلــدار سر بگیر چیزی‌نمانده‌اســـت‌به‌هنگـامه‌ی‌اذان داری برای رفتنت آماده می‌شوی؟ جان علی قسم که برای علی بمان مردی‌تمام‌ هستی‌اش‌ آتش‌ گرفته‌است عجل‌علی‌ظهورک‌یاصاحب‌الزمان(عج) هرجاکه‌هســــت‌ خیمه آتــش‌گرفته‌ای یعنی هنوز پای یزیدیســـــت در میان می‌خوانم‌ ازکبودی‌لب‌های‌توحسین(ع) ربط‌ است بین چوب در و چوب‌ خیزران آری ،هنـــوز بعد هـــــزاران هـــــزار روز چایـــــی روضـــــه‌ی تو نیفتاده از دهان @golchine_sher
فاطمه (س )محرم اسرار علی(ع) بود نمی دانستید فاطمه (س) یاور و دلدار علی ( ع) بود نمی دانستید آن زمانی که عدو خانه ی حق ویران کرد چاه غم محرم گفتار (علی) بود نمی دانستید .. @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا