eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
855 عکس
297 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
دریا صدا که می‌زندم وقتِ کار نیست دیگر مرا به مشغله‌ای اختیار نیست پر می‌کشم به جانبِ هم بغضِ هر شبم آیینه‌ای که هیچ زمانش غبار نیست دریا و من چقدر شبیهیم گر چه باز من سخت بی‌قرارم و او بی‌قرار نیست با او چه خوب می‌شود از حالِ خویش گفت دریا که از اهالیِ این روزگار نیست امشب ولی هوای جنون موج می‌زند دریا سرش به هیچ سری سازگار نیست ای کاش از تو هیچ نمی‌گفتمَش ببین! دریا هم این‌چنین که منم بردبار نیست. بهمنی @golchine_sher
اظهار عشق را به زبان احتیاج نیست چندان که شد نگه به نگه آشنا بَس است... @golchine_sher
هم شرابِ ناب هستی  هم سبو ، هم باده ای من فدای چشم تو میخانه کردی خویش را @golchine_sher
از باغ می برند چراغانی ات کنند تا کاج جشن های زمستانی ات کنند پوشانده اند « صبح » تو را « ابرهای تار » تنها به این بهانه که بارانی ات کنند یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبند این بار می برند که زندانی ات کنند ای گل گمان مکن به شب جشن می روی شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند آب طلب نکرده همیشه مراد نیست گاهی بهانه ای است که قربانی ات کنند @golchine_sher
می‌شود هر روز جرم و اشتباهم بیشتر هست اما بخشش تو از گناهم بیشتر بسکه تن دادم به عصیان و خطا این روزها دور شد از خانه‌ات اینگونه راهم بیشتر احتیاجی نیست در آتش بسوزانی مرا می‌کِشَد آتش مرا این سوز و آهم بیشتر معصیت می‌آورم، آب و غذایم می‌دهی می‌چکد خجلت از این طرزِ نگاهم بیشتر کوله بارم از گناهم پر شد، اما آمدم باز هم این بار از تو عذرخواهم بیشتر دارم از زهرا ز دست خود خجالت می‌کشم شرمسار از روی تو رویِ سیاهم بیشتر چند وقتی می‌شود آواره بودم، باز هم چادری خاکی مرا داده پناهم بیشتر زیر بار معصیت بالم به هم پیچیده بود یک نگاه مادرم شد تکیه گاهم بیشتر @golchine_sher
صدای ضبط، اتوبان، هوای بارانی به خود بیا! نرسیده به قم توقف کن سلام دختر باران! سلام خواهر ماه! بهشت را به همین سادگی تصرف کن سیدحمیدرضا برقعی @golchine_sher
بدنت بکرترین سوژه ی نقاشی ها  و لبت منبع الهام غزل پاشی ها با نگاهت همه ی زندگی ام بر هم ریخت عشق شد ساده ترین شکل فروپاشی ها علی صفری @golchine_sher
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست تا اشارات نظر نامه رسان من توست گوش کن با لب خاموش سخن می گویم پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید حالیا چشم جهانی نگران من و توست گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ارنه ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل هر کجا نامه ی عشق است نشان من و توست سایه ز آتشکده ی ماست فروغ مه و مهر وه از این آتش روشن که به جان من و توست هوشنگ ابتهاج(سایه) @golchine_sher
ایکاش مسیح گونه اعجاز کنم او زنده که شد دوباره هی ناز کنم من یک چمدانِ اشک همراهم هست هر جمعه مزار مادرم باز کنم @golchine_sher
بَرایِ مَن که پُرَم از فِراق قِصّه نَگو اگَر کِتاب تو باشی، کِتابخانه مَنَـم! @golchine_sher
دلتنگم و دلگیر، مگر ابر بهارم؟ کو چاره به جز اینکه در این گوشه ببارم؟ ای قایق توفان‌زده، ای دل! به چه امید گفتی که تو را باز به دریا بسپارم؟ موجم که شنید از لب ساحل دم آخر: برگرد، به غیر از تو کسی نیست کنارم ابرم که بریدم دل از اعماق تهی تا بر شانه‌ات ای کوه کمی سر بگذارم دلتنگم و دلگیر ولی چاره ندارم جز اینکه تو را چون همگان دوست بدارم @golchine_sher
چشمانم گله دارند ازولگردی نگاهت دلی که بامن نباشد عاشق هرچشمی میشود @golchine_sher