eitaa logo
گلچین شعر
14.2هزار دنبال‌کننده
784 عکس
272 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
مرا هر قدر ذوق رفتن و پرواز شاعر کرد تو را اندیشه‌ات مانای تاریخ معاصر کرد میان آیۀ والفجر یا بعد از لیالٍ عشر تو را باید کجا خواند و کجا بایست حاضر کرد؟! تو را با کشتی نوح و تو را در نیل با موسی تو را هم‌پای ابراهیم می‌باید مجاور کرد پیمبروار در اطراف تو پروانه پروانه کلامت مردم این شهر را عمار یاسر کرد جوان‌ها را مرامت کربلا در کربلا قاسم غمت پیران عاشق را حبیب بن مظاهر کرد به راه افتادی و با تو بیابان‌ها خیابان شد جهان را هر خیابان در مسیر نور عابر کرد سپاه فیل آورده‌ست دنیا و نمی‌فهمد ابابیل آنچه را با لشکر بی‌دین و کافر کرد به تحریف تو در ذلت نشستند و نمی‌دانند که عزت را همین نام خمینی بود صادر کرد زمان با من سر ناسازگاری داشت انگاری مرا پابند دنیا و تو را مرغ مهاجر کرد | قدس‌سره @golchine_sher
اسلام من آغاز شد با یا رسول الله من بنده ی ناچیزم و آقا ، رسول الله من از ازل تا روز آخر عبد درگاهم از ابتدا تا انتها مولا ، رسول الله ما ذره ایم از ذره کاری بر نمی آید می سازد از ما قطره ها دریا ، رسول الله وقت اذان دست موذن را که می گیرد؟! الا خدا الا علی الا رسول الله ؟! نام علی را می برم زیرا که می دانم راضی است از ما با علی تنها ، رسول الله پیغام مبعث را که آوردی بمان جبریل بگذار تا حیدر بگوید با رسول الله نور علی نور محمد بوده از اول در صورت حیدر شود پیدا رسول الله از کعبه و از مسجد الاقصی کجا می رفت؟ با مرتضی در لیله الاسرا رسول الله هرجا محمد بوده آنجا با علی بوده با مرتضی بوده است در هر جا ، رسول الله وقتی منافق ها فراری می شدند از جنگ می ماند در حصن علی حتی ، رسول الله من معتقد هستم به تایید علی راحت پرونده ام را می زند امضا رسول الله @golchine_sher
اسلام من آغاز شد با یا رسول الله من بنده ی ناچیزم و آقا ، رسول الله من از ازل تا روز آخر عبد درگاهم از ابتدا تا انتها مولا ، رسول الله ما ذره ایم از ذره کاری بر نمی آید می سازد از ما قطره ها دریا ، رسول الله وقت اذان دست موذن را که می گیرد؟! الا خدا الا علی الا رسول الله ؟! نام علی را می برم زیرا که می دانم راضی است از ما با علی تنها ، رسول الله پیغام مبعث را که آوردی بمان جبریل بگذار تا حیدر بگوید با رسول الله نور علی نور محمد بوده از اول در صورت حیدر شود پیدا رسول الله از کعبه و از مسجد الاقصی کجا می رفت؟ با مرتضی در لیله الاسرا رسول الله هرجا محمد بوده آنجا با علی بوده با مرتضی بوده است در هر جا ، رسول الله وقتی منافق ها فراری می شدند از جنگ می ماند در حصن علی حتی ، رسول الله من معتقد هستم به تایید علی راحت پرونده ام را می زند امضا رسول الله @golchine_sher
مانده بودم که مرا عشق کجا خواهد برد عشق اما همه را کرببلا خواهد برد کشتی نوح نشد منتظر هیچ کسی این حسین است که با خود همه را خواهد برد @golchine_sher
در شأن و مقام، به که دختر باشد معصومه شده است تا که خواهر باشد مانده است به مشهد برود یا شیراز قم ماند که بین دو برادر باشد @golchine_sher
تصور کن که حرف از دین ، فقط روی زبان باشد تصور کن که ایمان قصه باشد داستان باشد تصور کن اگر بیش از عقول ما زمینی ها سؤال مردمان از راههای آسمان باشد در این ظرفیّتِ اداراکِ محدودی که ما داریم تصور کن اگر حرف از جهان بیکران باشد شبی پَر وا کند سیمرغ عقل عاقلان امّا اگر در جستجو حیران اگر بی آشیان باشد اگر مظلوم ، ظالم را ببیند دم فرو بندد اگر حتّی سیاست ، بازیِ نابخردان باشد اگر قاضی ترازو را به نفع ظلم سنگین کرد اگر مظلوم را قفلِ تغافل بر دهان باشد اگر داروغه بر مَسند پیاپی شمع روشن کرد کلید قفل بیت المال دست این و آن باشد اگر در خطبه های جمعه های شهر ، خوابت برد خطیب شهر اگر خُرسند از این خواب گران باشد رها در دشتها دیدی اگر پاپوش چوپان را اگر جای رعیّت گرگ را دیدی شبان باشد کجا آغوشِ امنی روبرویت باز خواهد ماند؟ مگر جایی که حرف از ثانیِ قرآن میان باشد عدالت ، مهربانی ، پایمردی در علی جمع است بخوان از خطبه هایش هرقَدَر فهم و توان باشد اگر مظلوم اگر غمگین اگر در جستجوی دین به قرآن با علی رو کن ، هدایت توأمان باشد @golchine_sher
شبی خمار غزل گرم گفتگو بودیم به وجد و شور و نشاط و به های و هو بودیم مدام در طلب باده و سبو بودیم تمام مستی شب را به جستجو بودیم ندا رسید که امشب طلوع خواهد شد کسی می آید و فردا شروع خواهد شد شکوفه زد غزل و روی لب هجا گل کرد ردیف و قافیه در صورت دعا گل کرد سحر رسید و اذان آمد و خدا گل کرد بهار فاطمه در صبح سامرا گل کرد ((رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند)) امین وحی خدا با خودش خبر آورد خبر برای وصی پیامبر آورد که نخل عسکری از فیض حق ثمر آورد عروس فاطمه و مرتضی پسر آورد جمال مهدویش آنچنان که پیغمبر ز هیبتش چه بگوییم ، وارث حیدر زمان به قدرت او اعتراف خواهد کرد و زیر سایه ی او اعتکاف خواهد کرد و تیغ دشمن او را غلاف خواهد کرد و کعبه دور قد او طواف خواهد کرد بخوان که حضرت صاحب به راه می افتد که حق می آید و باطل به چاه می افتد ببخش کوچه ی ما را که مثل میکده است گلوی شاعرت آقا اسیر عربده است ز ما هرآنچه نباید اگر چه سر زده است تمام حسرت ما جمعه ی نیامده است دخیل بسته ی این نیمه های شعبانیم به جان فاطمه سوگند که پشیمانیم @golchine_sher
اذان شد ، أشهد أن لا شهادت مؤذن می دهد اینجا شهادت شهادت می دهم حیدر امیر است علی را می شناسم با شهادت ندیدم جز ولی الله بودن علی را از ولادت تا شهادت به فتوای علی ما رستگاریم چه می دانیم از مولا ؟ شهادت ! « غلط گفتند بابا آب و نان داد » گرفتیم ارث از بابا ، شهادت یکی را مرگ می گیرد در آغوش یکی را می برد بالا شهادت دریغا ! مرگ می آید سراغم نمی گیرد سراغم را شهادت دریغا ! مرگ با من زندگی کرد دریغا ! دور شد اما شهادت دلم این روزها بسیار تنگ است بمان با ما ، بمان با ما ، شهادت @golchine_sher
صدای به هم خوردن بال و پر بود گمانم که جبریل آن دور و بر بود نگاهش به در بود مهمان بیاید صدای در آمد، علی پشت در بود علی بود امّا نه مثل همیشه که رخسارش از شبنم شرم، تر بود گُل افتاد بر گونۀ حیدر امّا مگر خواستگاری از او خوبتر بود؟! علی خواست لب وا کند، لب فرو بست نگفت و محمّد خودش باخبر بود «فداها ابوها»، نگاهش به زهراست به نوری که در خانه‌اش جلوه‌گر بود به زهرا که قالوا بلی خواند و خندید به زهرا که شاد از قضا و قدر بود علی رفت و زهرا جهیزیّه می‌خواست علی مردِ میدان و جنگ و خطر بود زره داشت، شمشیر و اسب و دگر هیچ که داراییِ او همین مختصر بود زره شد جهیزیّۀ عشق اما از آن روز زهرا برایش سپر بود @golchine_sher
بر من بتاب و جان مرا غرق نور کن از مشرق دلم به نگاهی ظهور کن چشم امید من به دوتا قطره اشک بود این چشمه خشک مانده، تو آن را نمور کن هرشب بساط ساز من آماده بوده است امشب بساط سوز مرا جفت و جور کن فرزند هیأتی مرا زیر پرچمت از چشم شور مردم بی روضه دور کن ما مُرده‌ایم بی تو و بی کربلای تو فکری به حال مردم اهل قبور کن کردی سفارش آن دو ملک را؛ ولی حسین گاهی هم از کنار مزارم عبور کن پرونده‌ام پُر است از اعمال بد؛ ولی تو صفحه‌های نوکری‌ام را مرور کن @golchine_sher
کربلا دریادلانِ صاف و صادق ساخته بارها نوحی که ما داریم، قایق ساخته تا از این دریای طوفانی سلامت بگذریم بادهای ناموافق را موافق ساخته فوج فوج این اربعین از ما صداقت آفرید هرچه شیطان یک یک از بعضی منافق ساخته مُرده بودم، قطره‌ی اشکی دلم را زنده کرد ای بنازم آنکه را از اشک، خالق ساخته اربعین جامانده‌ها هرسال مشهد می‌روند مشهد از ما‌، کربلایی‌های عاشق ساخته @golchine_sher
موسی عصا زده‌است به دریا، بلند شو... صبرا! به پای خیز و شتیلا! بلند شو... ایران! غیور باش و فلسطین! صبور باش... طوفان شده‌است، مسجدالاقصی! بلند شو... تا قدس را ز پنجه‌ی صهیون درآوری مسجد! فرو مریز، کلیسا! بلند شو... ای غزّه‌! کوه باش که آتشفشان شوی گیرم که اوفتاده‌ای از پا، بلند شو... زانو مزن! که سرو سراپا مقاوم است ای ریشه‌ی مقاومت! از جا بلند شو... لبنان! غرور شیعه تویی، یا علی بگو... ای اقتدا نموده به زهرا! بلند شو... هل مِن معینِ کیست که ما را صدا زده‌است؟! لشگر کشیده شمر، عراقا! بلند شو آب این طرف محاصره، آن‌سوی کودکان فریاد می‌زنند که سقّا! بلند شو ایران! یمن! عراق! مهیّای وصل باش فصل ظهور آمده، دنیا! بلند شو... @golchine_sher
اذان بگو، سَنُصَلّی؛ رجز بخوان، سَنُقاوِم به عشق صبح ظهوری همیشگی و‌ مداوم نوشته‌اند رسائل، هزار عالم و فاضل مدرّسانِ فضائل، معلّمان مکارم_ که ظلم بر لب گور است، مقدّمات ظهور است نمان که وقت عبور است، بُروز کرده علائم غمین مباش ! که رازِ آیه‌ی والتّین، برآمد از دل یاسین، به مدّ واجب و لازم ولَو نَشا لَطَمَسْنا، ولَو نَشا لَمَسَخْنا فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا، بگو‌ به‌ کافر و ظالم* حماسه است و حماسش، خروش دشنه و‌ داسش یهود ماند و هراسش، در این شب متلاطم غمین رنجِ تو ماییم، نگو نپرس کجاییم! قسم به قدس می‌آییم، به نام نامیِ قاسم! *اشاره به آیه ۶٧ سوره یس @golchine_sher
كوثر جاري نوري و دو زمزم داری هرچه شايسته‌ی عشق است فراهم داری   احمدی روي و علی خوی، عجب زهرایی! آنچه خوبان همه دارند، تو با هم داری هاجري؟ آسيه‌اي؟ نه! تو فقط فاطمه‌ای كه به تعظيم، دوصد هاجر و مريم داری   غم حيدر غم زهراست، خدا می‌داند تو به اندازه‌ی غم‌های علی غم داري   چارده‌مرتبه در سوگ خدا روضه شدی چارده قرنِ تمام است محرّم داری   از غمت عالم و آدم پُرِ داغند و هنوز چقدر سينه‌زن و مرثيه‌خوان كم داری   چادر خاكي تو پرچم اين هيأت‌هاست به خودت فاطمه! سوگند تو پرچم‌داری @golchine_sher
بی اذن زهرا و علی، «در» هم نمی‌زد این خانه را جبریل با پَر هم نمی‌زد محض تبرک پُشتِ «در» می‌رفت، حتی پَر سمت «در» می‌بُرد، آخر هم نمی‌زد این خانه حُرمت داشت، در این کوچه حتی «در» را به آرامی، پیمبر هم نمی‌زد «در» با لگد وا شد ولی این ضربه را باد حتی به پهلوی صنوبر هم نمی‌زد این «در» فقط با دست زهرا باز می‌شد ای‌کاش «در»، این اصل را بر هم نمی‌زد @golchine_sher
باران دوباره پنجره را بی قرار کرد ابر، آسمان چشم مرا سوگوار کرد طوفان گرفت و شاخه ی یاس از کمر شکست ماندم که باد با نفس گل چه کار کرد؟ بر فصل باغ ، برف زمستان نشست و بعد سرما وزید و باغچه را بی بهار کرد در سینه ی علی همه شب سیب ریشه داشت آتش ، نهال سیب علی را انار کرد ما را به حسرتی ابدی مبتلا گذاشت آن غربتی که فاطمه را بی مزار کرد @golchine_sher
مرا هر قدر ذوق رفتن و پرواز شاعر کرد تو را اندیشه‌ات مانای تاریخ معاصر کرد میان آیۀ والفجر یا بعد از لیالٍ عشر تو را باید کجا خواند و کجا بایست حاضر کرد؟! تو را با کشتی نوح و تو را در نیل با موسی تو را هم‌پای ابراهیم می‌باید مجاور کرد پیمبروار در اطراف تو پروانه پروانه کلامت مردم این شهر را عمار یاسر کرد جوان‌ها را مرامت کربلا در کربلا قاسم غمت پیران عاشق را حبیب بن مظاهر کرد به راه افتادی و با تو بیابان‌ها خیابان شد جهان را هر خیابان در مسیر نور عابر کرد سپاه فیل آورده‌ست دنیا و نمی‌فهمد ابابیل آنچه را با لشکر بی‌دین و کافر کرد به تحریف تو در ذلت نشستند و نمی‌دانند که عزت را همین نام خمینی بود صادر کرد زمان با من سر ناسازگاری داشت انگاری مرا پابند دنیا و تو را مرغ مهاجر کرد @golchine_sher
نیتی داری اگر سربسته در سر، نذر کن در بساطت هرچه شد با خود بیاور، نذر کن دست خالی پیش‌ ارباب کرم رفتن خطاست شاعری؟ باشد، مداد و چند دفتر نذر کن می‌روی مشهد دل از بند زمینی‌ها بکن آسمانی باش، گاهی هم کبوتر نذر کن هرکجا کارَت به مشکل خورد، اهل روضه باش بعد هم یک سفره‌ی موسی بن جعفر نذر کن ده برابر، ده برابر "عشق" جبران می‌کند بر در این خانه سائل! ده برابر نذر کن مادرم را _که خدا رحمت کند_ در کاظمین، گفت: مادر، حاجتی داری؟ بر این در نذر کن @golchine_sher
ای آفرینش از تو گرفته‌ست تار و پود ای وسعت مقام تو بی‌مرز و بی‌حدود ای کوه‌ها به بردن نام تو در قیام ای رودها به گفتن ذکر تو در قعود ای در اذان مأذنه‌ها زنده تا ابد ای در گلوی هرچه مؤذن پر از سرود برگرد و از دوباره حرایی بیافرین پرشد دوباره عرصۀ تاریخ از یهود.. وقتش رسیده، باز اَلَم یَجعَلی بخوان شد وقت آن‌که باز ابابیل‌ها فرود... @golchine_sher
روز و شب آماده‌تر، هر روز محکم می‌شویم یک به یک داریم تهرانی‌مقدم می‌شویم نقشه‌هاتان یک به یک دارند کوچک می‌شوند سنگ‌های ما ولی دارند موشک می‌شوند در کنار یکدگر ماندیم و چون آهن شدیم ای شب صهیون! ببین ما احمدی‌روشن شدیم از خروش غیرت مردان ایرانی بترس قاتل سردار! از خون سلیمانی بترس چشم وا کن ای سپاه فیل! ابابیل آمده جان‌پناه اصلاً نمی‌یابی که سجّیل آمده چشم وا کن تا ببینی لشکر این راه را بیخ گوش خود ببین شمشیر حزب‌الله را از یمن تا شام شمشیر شهادت صیقلی‌ست گوش صد لشکر پی فرماندهش سیدعلی‌ست @golchine_sher
امام_جواد_ع_شهادت در زیر آفتاب تو ماندی، حسین هم ای تشنه! دور از آب تو ماندی، حسین هم پیر و جوان نداشت! که یک نور واحدید در قلب شیخ و شاب تو ماندی، حسین هم کم یا زیاد مرثیه فرقی نمی‌کند در روضه در کتاب، تو ماندی، حسین هم گودال و بام، مرز قبول شهادتند راضی از انتخاب، تو ماندی، حسین هم شمشیر و زهر هردو جگر پاره می‌کنند دل خون و دل کباب، تو ماندی، حسین هم هرگز نمیرد آنکه از او زنده‌ایم ما پس با همین حساب، تو ماندی، حسین هم @golchine_sher
امام_حسین_ع_مناجات_محرمی بر من بتاب و جان مرا غرق نور کن از مشرق دلم به نگاهی ظهور کن چشم امید من به دو تا قطره اشک بود این چشمه خشک مانده، تو آن را نمور کن... فرزند هیأتی مرا زیر پرچمت از چشم شور مردم بی‌روضه دور کن ما مُرده‌ایم بی تو و بی کربلای تو فکری به حال مردم اهل قبور کن کردی سفارش آن دو مَلَک را ولی حسین گاهی هم از کنار مزارم عبور کن پرونده‌ام پُر است از اعمال بد ولی تو صفحه‌های نوکری‌ام را مرور کن @golchine_sher
امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه برای روضه نشستیم و روضه‌خوان آمد صداگرفته و غمگین و ناتوان آمد نشست و گفت سلامٌ علیکَ یا عطشان سلام حضرت لب تشنه! روضه‌خوان آمد سلام حضرت شیب الخضیب! مقتل‌ها نوشته‌اند چه بر روزگارتان آمد نوشته‌اند مقاتل که ظهر روز دهم چه روضه‌ها که از این داغ بر زبان آمد سه سیب را، سه هدف را، سه تیر کافی بود سه بار حرمله هربار با کمان آمد نوشته‌اند که شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش در فغان آمد نوشته‌اند مقاتل که عصر عاشورا بلند مرتبه‌ای خسته، نیمه‌جان آمد بلند مرتبه شاها! همین که افتادی بریده باد زبانم ولی سنان آمد بلند مرتبه شاها! همین که افتادی به قصد حنجره‌ات شمر همچنان آمد بلند مرتبه شاها! همین که افتادی میان هروله زینب دوان دوان آمد یکی به دشنه تو را زد‌، یکی به نیزه؛ ولی یکی به قصد تبرک عصا زنان آمد هنوز داخل گودالی و تنت بر خاک رسید خولی و در دشت بوی نان آمد.. @golchine_sher
حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت بی اذن زهرا و علی، «در» هم نمی‌زد این خانه را جبریل با پَر هم نمی‌زد محض تبرک پُشتِ «در» می‌رفت، حتی پَر سمت «در» می‌بُرد، آخر هم نمی‌زد این خانه حُرمت داشت، در این کوچه حتی «در» را به آرامی، پیمبر هم نمی‌زد «در» با لگد وا شد ولی این ضربه را باد حتی به پهلوی صنوبر هم نمی‌زد این «در» فقط با دست زهرا باز می‌شد ای‌کاش «در»، این اصل را بر هم نمی‌زد @golchine_sher
غروب بود و تنی چاک چاک در صحرا غروب بود و تنی روی خاک در صحرا غروب بود و روان خونِ پاک در صحرا غروب بود و شبی ترسناک در صحرا غروب بود و زمان هجوم و غارت بود غروب بود و شب اول اسارت بود بیا به روضه‌ی قبل از غروب برگردیم که زیر سُم نشده لاله کوب، برگردیم نبود روی تنش سنگ و چوب، برگردیم نداشت زخم و تنش بود خوب برگردیم نوشته‌اند مقاتل، دروغ باشد کاش بُرید خنجر قاتل، دروغ باشد کاش گمان کنیم که او هم زره به تن دارد گمان کنیم که یک کهنه پیرهن دارد که جای سالم و بی زخم در بدن دارد گمان کنیم که این کشته هم کفن دارد گمان کنیم که هرقدر غصه و غم هست کنار زینب کبری هنوز مَحرم هست چقدر روضه‌ی جانکاه کربلا دارد چقدر داغ جگرسوز نینوا دارد رسیده دشمن و چشمش مگر حیا دارد برای روضه‌ی زینب بمیر، جا دارد غروب بود و مقاتل که روضه خوان بودند محارم حرمش بین ناکسان بودند امام، ظهر به نی بود و آیه بر لب داشت امام عصر دهم بین خیمه‌ها تب داشت اگرچه دختر حیدر غمی معذّب داشت هوای معجر خود را همیشه زینب داشت تمام دخترکان را سوار محمل کرد برای رفتن خود گریه کرد و دل دل کرد نداشت محرمی و مثل شمع سوسو زد به نیزه‌ی سر عباس خواهری رو زد گمان کنیم که چون دست را به پهلو زد برای خواهر ارباب، ناقه زانو زد گذشت کرببلا، روضه‌ها نگشته تمام هنوز مانده مصیبت، امان، امان از شام @golchine_sher