eitaa logo
گلچین شعر
14.2هزار دنبال‌کننده
784 عکس
272 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
آرزومندترینم که ببینم رویت پیچ و تابی بخورم موج شوم در مویت بوی ققنوس گرفته نفسم می سوزم تل خاکسترم و دیده به در می دوزم از ازل ازمی چشم تو به خاکم آمیخت تیغ ابروی تورا در دل صد چاکم ریخت چیست این زمزمه ی هو که مرا میسوزد آتشی از دل هو هو که مرا میسوزد پرشد از حسّ تحیّر همه ام میبینی مملوم از تو پر از همهمه ام میبینی لحظه لحظه به ملاقات تو ره می جویم تا دمِ مرگ فقط نام تو را می گویم عطرِ گیسوی تو درخاطرِ من غوغا کرد محشرِ قامت تو خلقِ قیامت ها کرد ماه و خورشید همه پشت سرت دنبالت زمزم وکوثر و آیینه به استقبالت عشق در نبض نگاه تو تپیدن دارد زندگی از لب ایوان تو دیدن دارد پرشد از نرگس چشمان خمارت دنیا غنچه از باغ لب سرخ تو چیدن دارد @golchine_sher
چهل منزل پناه آورده ام از غم به تنهایی سراپا سوختم از ماتَمت هر دم به تنهایی قیامی را که تو آغاز کردی جاودان کردم ندیدم غیر زیبایی و دیدم غم به تنهایی تمام کاروان را دل-تسلی داده ام اما چهل روز است با داغ تو میگریَم به تنهایی غرورم را شکستند و به روی خود نیاوردم ولی پشتم شکست از کربلا کم کم به تنهایی چه زجری دارد اینکه بی برادر؛ بین نامحرم بمانَد یک زنِ غمدیده بی مَحرم... به تنهایی سرت بر نیزه و دستانِ من بسته! چکید اشکم- سرِ بازار رویِ معجرم؛ نم نم به تنهایی شبیه کوه از کوفه به شام ِ بی حیا رفتم- میانِ سلسله، در هلهله محکم... به تنهایی پس از کرب و بلا حال دلم هر روز بدتر شد تمایل داشت بعد از رفتنت قلبم به تنهایی دلم خوش بود در جان دادنم بالا سرم هستی رقم خورد آه... با پیراهنت مرگم به تنهایی!   @golchine_sher
تو ماهتاب منــی، باز عــــزم جنگ مکن ملول و خسته منم؛ قصد این پلنگ مکن خدای را صنمــا!  این بتان زیبــــا را به جرم اینکه شبیه تواند سنگ مکن دلا دلا، شب معراج هر کسی جایی است هـــراس از ظلمـــات دل نهنـگ مکن اگر بــه خانه ی من آمدی چراغ بیار اگر به خانه ی من آمدی درنگ مکن بیا بمان و بیا و بخوان؛ بیا و برقص وگرنه جای مرا این میانه تنگ مکن @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
چون قاصدکی که بیصدا می آید پیـــــغام نــوید ِآشنـــا مـی آید در شهر لب انارها می‌شکفد شهریورِ خوش آب و هوا مـی آید @golchine_sher
پیاده_روی_اربعین در چشم هایش دیده ام تصویر غم ها را تا یافتم پویایی یک رنگ دریا را من می شناسم سال ها از شور امواجش این رود جاری سمت اقیانوس زیبا را دلتنگیم را می کنم نذر خیابانش شاید غریبی سر کند این شام عظما را در برگ برگ زخمی اش هر روز می خوانم با بغض سنگین خاطرات حسرت افزا را نقاشی غمگین ظهر کربلا پیداست دارد تصور می کند معنای صحرا را دارد به دوشش می کشد روح مسیحا را در هر قدم با مشک از من میزبانی شد با اشک جبران می کنم این لطف آقا را تا دور دست از هر دیاری زائر اینجا هست یک جور می بینم تمام رد پاها را @golchine_sher
بگو به باد ، پرش را تکان تکان بدهد بگو به ابر که باران بی امان بدهد چه بیقرار و بیگانه مانده ایم ای کاش کسی بیاید و ما را به هم نشان بدهد کسی بیاید و ما را به کوچه ها ببرد به ما برای رسیدن به هم توان بدهد بگو ، مگر برساند کسی به گوش خدا که از نگاهش سهمی به عاشقان بدهد برای هر دل تنها ، دلی ردیف بکند به هر نگاه جوان ، یار مهربان بدهد خدا که این همه خوب است ، کاش امر بکند کمی زمانه به ما روی خوش نشان بدهد @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اربعین تبر به جان من و ریشه ی بهار افتاد و زخم خنده کنان بر تن نگار افتاد هوای شهر پس از تو هوای کوفی بود که قطره های غریبی ز چشم تار افتاد و دست باد مخالف به باغ آفت زد که غنچه در تب تو مرد و بی قرار افتاد ستاره ها همه در بند و سلسله بودند و ماه گریه کنان روی نیزه زار افتاد کسوف،طالع خورشید سرخ خاکی بود دمی که فال من و تو به انفطار افتاد کشیده ام به سرانگشت زخمیم مویت همان که بر دل تنّور روزگار افتاد تو را نشد بشناسم تو هم مرا حالا ز بس به صورت آیینه ام غبار افتاد @golchine_sher
چون کوه گریه می کنم و رود می شود عشقی که در مرام تو مردود می شود این یک حقیقت است که دنیا برای من تنها به چشم های تو محدود می شود اینجا تمام فلسفه ” هست ” های هست کم کم دچار سفسطه ی ” بود ” می شود سیگار عمر من چه غریبانه روزها در پنجه های لذت تو دود می شود وقتی هدف تویی همه ی جاده های شهر با سنگ های فاصله مسدود می شود با قصد صید بر لب دریاچه می روی فورا به پایت آب، گل آلود می شود @golchine_sher
روزها کار دلم لحظه شماری شده بود طفلک از دست تو هر شب متواری شده بود جایگاهی که به زیبایی اسمت سوگند با تو از روز ازل نامگذاری شده بود نیمه شب ها من و تنهایی و بغضی که شکست اشک هایی که به دنبال تو جاری شده بود روزهایی که نبودی دل بابونه شکست کار مریم پس از آن گریه و زاری شده بود نرگس از رفتن تو پای به بیراهه گذاشت یاسمین از شب آغاز فراری شده بود در حیاط از غم فقدان تو محبوبه ی شب مست در باغچه ام خاکسپاری شده بود تو که یکرنگ نبودی و دلت تنگ نبود من همانم که دلم دانه اناری شده بود بی تو هرشب من و تنهایی و لالایی شب شاه غم در شب من تاجگذاری شده بود @golchine_sher
🎙پرویزے✍نیکومنش...دم ازتو می زنند.mp3
2.43M
دم می زنند از تو و ...دلداده نیستند! بر روح عشق جز سر سمباده نیستند! آزاد می کنند جهان را برای مرگ ! چون زینب اسیر تو آزاده نیستند ما قاریان مهر توایم و غراب ها هرگز قناریان غزل زاده نیستند سگ های زوزه کش- به در خانه ی شما- شایسته جز به دسته ی قلاده نیستند پا در رکاب مرثیه ، مظلوم می کشند اصلا برای شادی ات آماده نیستند! دیدم که این مقام پرستان هفت خط چون تو نجیب و صادق و دلساده نیستند پای پیاده ایم و به ما طعنه می زنند این سنگ ها که همنفس جاده نیستند! 🎙 @golchine_sher
ماه پشت ابر مانده تا حضور دیگری چشم من تا کی ببارد بر ظهور دیگری طاقت ایوب را میزان مکن بر شرح دل عشق آورده ست بعداز او صبور دیگری برکه ی پیشانی اش از ماه می‌گوید ولی حبس شد مهتاب در حوض بلور دیگری شاه ماهیها به جلبک ها چه نازی میکنند غافلند از حبس ماهیها به تورِ دیگری *** از اصالت تا شرافت منزلت دارد به مهر از چه خود را بشکند دل در قصور دیگری نان به نرخ روز خوردن در مرام ما نبود دین از این دنیای ما رفته است جورِ دیگری حاصل این خرمنِ هفتاد من گندم نشد جز دو قرص نانِ جو سهمِ تنور دیگری قرن‌ها باید بسوزد سینه در سینای عشق تا چو موسایی بسازد کوهِ طور دیگری چشمهایم دم کشیده؛!؛ از نگاهم نوش کن تا بجوشد قل قل از شعرم شعور دیگری اللهم عجل لولیک الفرج @golchine_sher
ای دلِ باخته! این بار کجا می بری ام؟ راه نشناخته این بار کجا می بری ام؟  منم آن فاخته ی گم شده ی کوکو خوان منم آن فاخته،این بار کجا می بری ام؟ هر کجا برده ای ام آب و هوا خوش بوده یا به من ساخته! این بار کجا می بری ام؟  ای سواری که سپاهش که نگاهش ناگاه بر دلم تاخته، این بار کجا می بری ام؟ عقل دیوانه که هر بار سر جنگش بود سپر انداخته این بار، کجا می بری ام؟ بردی آن بار که باری دل و دینم ببری دل و دین باخته این بار کجا می بری ام؟ @golchine_sher
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
سنگ هم باشم نگاه تو مرا دُر می کند لطف تو هر طِیبی را عاقبت حُر می کند رزق چشمم کربلا را دیدن است ، اما فراق نان چشمان مرا هربار آجر می کند یک سلام از پشت بام خانه دادم ، فِطرُست جای خالی مرا در کربلا پُر می کند در زیارت بُعد منزل نیست، پس هر عاشقی پشت بام خانه را مرقد تصور می کند آسمان روضه گرفت و ابر گریه می‌کند رعد سینه می زند ، زهرا تشکر می کند مهر تربت را که بوسیدم دلم آرام شد سنگ هم باشم نگاه تو مرا دُر می کند @ahmadiraninasab
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
📙 کانال اشعار 💠 اشعار _سرود و نوحه 💠 تکی بیتی _ طرح استوری 💠 اطلاع رسانی کارگاه های آموزش شعر 💠 اطلاع رسانی جلسات و اجراها _مصاحبه‌ها 💠 گزارش تصویری عکس و کلیپ اجراها کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇 https://eitaa.com/ahmadiraninasab کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇 https://t.me/ahmadiraninasab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زوّار آفتاب اگر شکسته رسیدم اگر خراب رسیدم درست وقت اذان بود و من به آب رسیدم وضو گرفتم و شستم خمار خستگی ام را شبیه قطره به دریایی از شراب رسیدم طلوع نارس یک سیب سرخ بودم و آنجا به پای بوسیِ زوّار آفتاب رسیدم وزید عطر حرم از کنار موکب کاشان که من به جرعه ای از شربت گلاب رسیدم بریز چای عراقی ! به یاد حضرت ساقی که من به جنّت باقی چه بی حساب رسیدم در این مسیر چقدر آب می دهند به زائر؟! چقدر زود به دردِ دلِ رباب رسیدم نشست روی دل من غبار غربت مولا به روضه خوانی فرزند بو تراب رسیدم گدای بابِ حبیبم هلا ! امام غریبم به قتلگاه تو با سینه ای کباب رسیدم میانه ی دو حرم ، بغض و گریه بود و تبسّم به وعده گاهِ دعاهای مستجاب رسیدم خوشا به حال من این روزها ی خوب ! خوشا من! به اربعین تو امسال کامیاب رسیدم @golchine_sher
السلام علیک یا ابا عبداله الحسین (ع) *یک اربعین اشک واندوه ،ماندست در خاطر من پر می زنم در هوایت ،ای عشق ای باور من ای کاش باران بگیرد در خشکسال نگاهم ای کاش دریا بفهمد چشمان از خون تر من منزل به منزل دویدم ،یک اربعین در پی تو تا بر مزارت رسیدم ای کُشته ی بی سر من من جابر جاده هایم پای پیاده می آیم سوی تو پر میگشایم سردار نام آور من من با حجابم تو با خون شعر رهایی سرودیم خالی نباید بماند جای تو وسنگر من برخیز ای عشق خونین ،یک اربعین در هوایت پرواز هرچند باقیست بشکسته بال وپر من من غیر زیبایی وعشق ،چیزی در این ره ندیدم زیباتر از این ندیدست،چشمان حق باور من خاکت ببوسم برادر خاک تو بوسیدنی شد عشق تو پایان ندارد ،گویا در این دفتر من @golchine_sher
گذرنامه ای کاش به دستش برسد نامه‌ی من هم بدجور به هم ریخته برنامه‌ی من هم! در شهر، مشام همه از بوی تو پر بود می‌میرم اگر وانشود شامه‌ی من هم جز در دل آغوش تو آرام نگیرد این نفسِ ملامتگرِ لوّامه‌ی من هم رفتند رفیقان همگی، کِی شود آیا مُهری بخورد روی گذرنامه‌ی من هم... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Jamae-Mastan-E39.mp3
3.29M
کدام چله نشین است این چنین که منم علم به دوش در این ظهر اربعین که منم اویس،دست تکان می دهد بر اهل یمن چهل عمود بیایید از یمین که منم چهل عمود نرفتم که دست حرمله ای کمان به دست فرود آمد از کمین که منم ببین در آینه ی شط شکوه ساقی را خدا که دست برآرد از آستین که منم چهل عمود،شبی ازفرات رد شده ام به روی دست،ورق های یاسمین که منم! سکوت تشنه لبانیم ساقیا مددی أَدِر، و ناوِلُني مثلَ ساتكين كه منم امام خوانده تو را "نافذالبصیره" و بس برآر دست ازآن چشمه ی یقین که منم علم به دوش،شهیدان کیستند به دشت؟ به لاله پوش ترین قسمت زمین که منم کجاست سوره ی یاسین سربریده به طف به نیزه می شنوم شرح یا و سین که منم میان معرکه "هل من معین"کیست به دشت؟ به نیزه ،شعشعه ی ماه بی معین که منم نشسته جلوه ی ثاراللهی به پیرهنش نشسته نقش هوالله برنگین که منم خموش رد شدی از خیمه گاه سوخته ای شکسته بشنو از این تار بی طنین که منم کنار علقمه ساعت به وقت مرثیه است در این قصیده ببین داغ بر جبین که منم @golchine_sher
برخیز از خاک و ببین چشم ترم را آرام کن، آرام، حال مضطرم را برخیز و دلجویی کن از جمع پریشان آرام کن آرام کن اهل حرم را بی تو چهل منزل بلا همدوش من بود درهم  شکسته ماتمت بال وپرم  را نیلوفری گشتم شبیه مادر خود حتی نمی خواهم ببینی  پیکرم   را روز دهم دیدم کنار قتلگاهت بر سر زنان افتاده ازپا مادرم را نگذاشت دشمن تا بجویم از دل دشت در عصر ماتم لاله های پرپرم را آتش به جان خیمه ها افتاد و با اشک خاموش کردم چادر شعله ورم را وقتی سرت را بر فراز نیزه دیدم ازغم زدم بر چوبه ی محمل سرم را با جان خریدم ضربه ی شلاق ها را اما ندادم دست دشمن معجرم را جز کودکی جا مانده در ویرانه ی شام همراه خود آورده ام اهل حرم را @golchine_sher
حضرت_زینب_سلام_الله علیه عمری به پای روضۀ تان غم گریسته هر صبح و شام چشم محرم گریسته یک اربعین قدم به قدم درفراق تو زینب شبیه چشمۀ زمزم گریسته @golchine_sher