eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
787 عکس
272 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
بی تو از تقویم من آینده اش را برده اند روزهای از خوشی آکنده اش را برده اند نیستی، حس می کنم  از نقشه ی سبز شمال رشته کوه ِ تا ابد پاینده اش را برده اند! حالِ  آن محکوم را دارم که مثل یک درخت سمت تبعید و تبر  پرونده اش را برده اند بی تو مرز کشوری هستم که دیگر دشمنان از زمین و آسمان  ته مانده اش را برده اند! زندگی دیگر نمایشنامه ای جذّاب نیست دلقکی پیرم که غم ها خنده اش را برده اند بی تو یک کنسرت ناکوکم که جمع  ِ سازها آبروی کهنه ی خواننده اش را برده اند! عاقبت یکروز می بینی که از میدان جنگ روی دوش دیگران  رزمنده اش را برده اند @golchine_sher
دوست دارم که کمی سر به سرت بگذارم گلِ مریم وسطِ بال و پرت بگذارم ... هی بگویم که تو را دوست ندارم اما یک سبد گل بخرم پشتِ درت بگذارم ... بشنوم از دلِ خود مهرِ دلم را کندی مشتی از نقل به کیفِ سفرت بگذارم ... بروی پشتِ سرت را پیِ من چک بکنی .. رفته ام اشک به پیشِ پدرت بگذارم ... بشنوی غم زده ام باز بیایی سمتم دستِ خود را ببرم بر کمرت بگذارم ‌... غرقِ آغوش توام ، بنده غلط کردم اگر دوست دارم که کمی سر به سرت بگذارم ... @golchine_sher
مباد چیزی از این انتظار کم بشود و در مسیر تماشا غبار کم بشود کنار آینه قیچی زدی به موهایت که از طبیعت من آبشار کم بشود برای عشق نگارنده هست و می ترسم خدا نکرده زمانی نگار کم بشود چه حسرتی بکشد واگن پر از شوقی که در میانه ی ریل از قطار کم بشود به اسب های اصیل تو برنخواهد خورد از این قبیله اگر یک سوار کم بشود سری که در قدم عشق سر به زیر نشد خوشا برابر تو روی دار کم بشود @golchine_sher
نمیتوانم ننویسم نوشتن مثل نفس است برای زندگی مثل پرواز برای کبوتر مثل هوا برای آدم مثل آب برای ماهی و مثل ... کلمه ها را بردار و در جای خودشان بگذار و به آنها نقش بده یکی فاعل و یکی مفعول و یکی... و آنگاه آفرینش اتفاق می افتد قلم را بردار @golchine_sher
و انسان هر چه ايمان داشت پاي آب و نان گم شد زمين با پنج نوبت سجده در هفت آسمان گم شد شب ميلاد بود و تا سحرگاه آسمان رقصيد به زير دست و پاي اختران آن شب زمان گم شد همان شب چنگ زد در چين زلفت چين و غرناطه ميان مردم چشم تو يك هندوستان گم شد از آن روزي كه جانت را ، اذانِ جبرئيل آكند خروش صور اسرافيل در گوش اذان گم شد تو نوح نوحي اما قصه ات شوري دگر دارد كه در طوفان نامت كشتي پيغمبران گم شد شب ميلاد در چشم تو خورشيدي تبسم كرد شب معراج زير پاي تو صد كهكشان گم شد  ببخش - اي محرمان در نقطه ی خال لبت حيران - خيالِ از تو گفتن داشتم ، اما زبان گم شد @golchine_sher  
تن‌رَعشه گرفتیم که با غیر نشسته است از غیرت‌مان بود نوشتند حسودیم ...! @golchine_sher
حرف منّت نیست اما صد برابر پس گرفت گردش دنیا اگر چیزی به ما افزوده بود @golchine_sher
برس به دادِ دلم ، گشته ام خراب ، محمد بریز در قَدحِ خالی ام شراب ، محمد فدای نازکیِ طبع و شیوه ی سکناتت نمی رسد به زُلالیِ خُلقَت آب ، محمد همیشه گرم گرفتی به نوکران و ضعیفان نمی رسد به قَدِ لطفت آفتاب ، محمد تمام آدم و عالم ، اسیر حُسنِ جمالت برات جامه دریدست ماهتاب ، محمد گُل احتیاج ندارد به بوی مُشک و گلابی زدی به خود که معطّر شود گلاب ، محمد تلالو نگهت روشنی ده مَه و انجُم به شامِ تارِ منِ گمشده ، بتاب محمد به روز حشر شفاعت کنی چنانکه "فتَرضی" در آن شلوغیِ مَحشَر مرا بیاب محمد برای دلبری از تو ، خدا به لیله الاسری نموده است به صوتِ علی خطاب محمد علیست جانِ محمد به حکم "اَنفُسَنا"، پس عجیب نیست بگویم "ابوتراب محمد" به روی کفّه ی میزان به روز حشر نباشد گران تر از صلوات شما ثواب ، محمد @golchine_sher
بر خاک چه آرام و متین، افتاده با سینه مملو از یقین، افتاده در حال قنوت بود و حالا سجده برگی که به یاد او، زمین افتاده @golchine_sher
باید بروم، این من و این هم چمدانم ای کاش یکی بود که می‌گفت بمانم در طالعم انگار جز آواره شدن نیست هر روز کسی می‌دهد از دور نشانم من رود جدا مانده از اندیشهٔ دریا عمریست که با بی‌خبری در جریانم آنقدر جدا مانده‌ام از خویشتنِ خویش باید به خودم یک خبر از خود برسانم این لب که فروبسته‌ام از روی رضا نیست کم خرده بگیرید که قفل است زبانم... @golchine_sher
عشق تو در تمامی عالم زبانزد است بی‌عشق، حال و روز زمین و زمان بد است فرقی ندارد از چه نژاد و چه فرقه‌ایم با عشق تو همیشه دل ما مؤید است جاری‌ست سُکر واعتَصِمُوا... لا تَفَرَّقُوا... بعد از تو این جنون دمادم که ممتد است... ای زندگی ما همه حال و هوای تو! حال تو مبدأ است و هوای تو مقصد است... مانده‌ست رد پای تو بین زمین و عرش باران بوسه‌هاست که در رفت و آمد است :: دل را سپرده‌ایم به عشقش که قرن‌هاست بنیان‌گذار وحدت دل‌ها محمد است @golchine_sher
صبح است و سلام خدمت حضرت نور از سمت غلام خدمت حضرت نور هر روز دعای عهد را می خوانم با عشق مدام خدمت حضرت نور @golchine_sher
اَحد میمی میانِ نام خود انداخت احمد شد نشست آن میم در آغازِ حمد او محمد شد به رقص آورد میمش مدّ بسم الله قرآن را از آن مدّ است اگر این آیه های سبز مُمتد شد ملایک تا ابد در حلقه ی میم تو سرگردان شبی گویا بُراقت از سرِ ادراکشان رد شد نبود از خُلق و خو در هفت اقلیم زمین بویی که در هفت آسمان اخلاق نیکویت زبانزد شد عقیقی نیست لایق تا بگیرد نقش نامت را از آن نام بلندت زینت طاق زبرجد شد به انکار تو می لافند و می بافند و باکی نیست که شیطان هم اگر شد از همین انکار مرتد شد @golchine_sher
پیش از آنی که در اندوه تو بی‌تاب شوم نغمه‌ای باش که با یاد تو در خواب شوم مثل یک دانه‌ی برفم که سرانجام شبی می‌رسد دست به دستت بدهم، آب شوم عکس‌ها خاطره‌هایی لب گورند، نخواه ته صندوقچه، زندانی این قاب شوم ماهی عاشقم و فرق ندارد بی‌تو همدم تُنگ شوم، راهی مرداب شوم در نگاه تو کمین کرده پلنگی عاشق دوست دارم که شبی دختر مهتاب شوم عاشقی با تو قشنگ است؛ بگو مال منی پیش از آنی که در اندوه تو بی‌تاب شوم... @golchine_sher
می‌وزی همچون نسیمی در رواق چشم من ای نسیم صبحگاهم صبح زیبایت بخیر @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاشق یک دختر چوپان شدم امــــــــا چه سود بخت من افتـــــــــاد در تقدیـــــــر ناهموار زود نامــــه ای دادم بگـــــــویم عاشقش هستم ولی قبل از آنی که بخـــــواند نامه را بز خورده بود کدخدا را واسطه کـــــــــردم گـــــره را وا کند رنگ و روی دخترک از کدخـــــــدا هم دل ربود کدخدا داماد شد دختـــــــر سر و سامان گرفت عشق من اینجــــــا فقط بخت دو تنها را گشود شد اجـــــــاق مهر آنهــــــا روشن و سوزان ولی ســخت سوزانده دو چشم خیس من را ابرِ دود @golchine_sher
تیر کمتر می کند شوق کبوتر داشتن پای جسم بی سرت مشکل شود سر داشتن سخت یعنی؛ پر کشیدن ؛رفتن بی بازگشت سخت تر یعنی پسر،همچون صنوبر داشتن سخت یعنی این که بی مادر شهید آورده اند یاغم داغ پسر را نزد مادر داشتن سخت یعنی چون شقایق سینه سینه سوختن سخت یعنی زیر تابوت برادر داشتن سخت یعنی این که بنویسید:"داماد شهید..." یادگاری حلقه ای از سوی دلبر داشتن این که یک هویت از ساعت شناسایی شود؟؟!! ..ناگهان داغ سه تافرزند باور داشتن! پس؛ خیانت پیشگی یعنی که در این جاده ها، دست از راه شهیدان خدا برداشتن!... @golchine_sher
دستانت را اندکی به من امانت بده؛ می‌خواهم با آن‌ها، گره از بافته‌های اندوهم بگشایم ...! @golchine_sher
بر سر سجاده می‌افتاد چشمم تا به می شیشه‌ء می با دهان باز می‌پرسید کی؟! کاش از اول، بر در میخانه می‌خواندم نماز حیف از آن عمری که شد در گوشهء محراب طی نالهء جانسوز من بود آن‌چه او فریاد زد آه من بود آن‌چه عمری زیر لب می‌خواند نی کاش با ساقی حسابم پاک‌ می‌شد، سال‌هاست او به من جامی بدهکارست و من جانی به وی من خطایی کمتر از بخشایشت دارم؛ ببخش ای رفیق! ای رازدار! ای حاکم! ای بخشنده! ای... @golchine_sher
هر چند گذشت نوبت شب بوها حالا که رسیده فصل خرمالوها با چتر بیا به زیر باران برویم من باشم و تو... ، تلاقی بازوها @golchine_sher
جز من چه کسی غرق دعا بود برایت؟ باران شدم از لحظه ی بدرود برایت بی مرزترین کشور دنیا منم امّا از چارطرف بسته و محدود برایت ! گردشگر زیبا! بنشین، نقشه درست است پا می شود از جنگل من دود، برایت قلّآب به قلّاب شدم ماهی ِ رودت هرگز نشد این آب ، گل‌آلود برایت تا دست کسی سیبی ازین باغ نچیند پرچین شدم و یکسره مسدود ، برایت بگذار پس انداز حساب تو شود عشق با درصدی از بیشترین سود برایت تنها تو بت ِ آزر من باش دراین شهر تا بگذرم از آتش نمرود برایت سنجاق به دفتر شده سنجاقک شعرم برگرد که تا پر بکشد زود برایت @golchine_sher
سجده می کرد از ادب بر هر چه آدم زاده ای روز آغازین اگر شیطان شما را می شناخت @golchine_sher
تنهایی‌ام را با غزل گفتم ز هم پاشید تک‌ بیت‌هایم یادگار این فروپاشی است @golchine_sher
بانی ناب ترین نوعِ محبت هستی تو گلِ سرسبدِ عالم خلقت هستی أنبیا غبطه به زیباییِ دینت خوردند آخرین سلسله ی اصلِ نبوّت هستی هست حرف دلِ هر دخترکِ زنده به گور ابرِ بارانی و إحیاگرِ رحمت هستی شهر یثرب به خدا قبلِ تو دلسوز نداشت یامحمد(ص) به خدا عینِ مودّت هستی متولد شدی و شد متزلزل کسری گفت شقُّ القمر این را که؛ قیامت هستی پادشاهان همه با آمدنت لال شدند چونکه پیغمبری و صاحب کسوت هستی روزِ میلادِ تو خاموش شد آتشکده ها تا بدانند همه؛ قاتلِ ظلمت هستی حالِ بتخانه شد آشوب، هُبل خورد تَرَک کعبه فهمید که تو شرطِ عبادت هستی یادگار تو اذانی ست مزیّن به علی(ع) نقطه ی وصلِ رسالت به ولایت هستی آمدی تا که علی(ع) عشقِ فراگیر شود از همین زاویه قرانِ تو تفسیر شود آمدی تا که بگویی ولی الله علیست(ع) در دلِ ظلمتِ شب نورِ سحرگاه علیست(ع) از همان قبلِ رسالت به خدا میگفتی حق علی(ع)کعبه علی(ع)قبله علی(ع)راه علیست(ع) ثروتش هست قناعت، کرَمش اجدادی ست ای سلاطینِ گدازاده؛ شهنشاه علیست(ع) غبطه خورده ست به تیغِ دو دمش عزرائیل بر سرِ خیبریان ضربه ی ناگاه علیست(ع) آنکه از حاجتِ ناگفته ی هر چه سائل هست هر لحظه و هر ثانیه آگاه علیست(ع) جان به لب میرسد و طبقِ قرارِ ازلی- حضرتِ منجیِ آن ساعتِ جانکاه علیست(ع) ذکر نامش سببِ امنیت و آرامش کنجِ امواجِ بلا ناجیِ دلخواه علیست(ع) نورِ ذاتش شده تکثیر شبیه خورشید ششمین عشقِ خدا آمده و آمده عید آسمان بر لبِ خود ذکرِ سلام آورده عطرِ خوش رنگ و لعابی به مشام آورده ای ملائک خبر این است که از عرش ِ برین باقرَ العلم ِ نبی(ص) ماهِ تمام آورده مثل هر سال، دوباره شبِ میلادِ پسر سفره انداخته! انواع ِ طعام آورده غیر از اینجا که شود پیش ِ همه خلق عزیز عاشقش روزِ جزا نیز؛ مقام آورده دارد از عمقِ زمین هلهله برمی‌خیزد گل شکوفا شده، لبخندِ مدام آورده باز هم مذهبِ بر حق؛ به جهان شد اعلام باز هم شیعه ی خوشنام؛ امام آورده وقتِ پابوسی اش از عرش؛ خدا دستادست دورِ گهواره اش آیاتِ عظام آورده شب سفر کرده و خورشید رسیده ست سریع صبحِ صادق(ع) شده در هفدهم ِ ماهِ ربیع! @golchine_sher