eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
786 عکس
272 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هجرِ تو،مرگِ بهارانِ من‌است رفتنت نقطه‌ یِ پایانِ من‌است دلبَرم...عمرِ...من ارزانیِ‌تو زندگی بعدِ تو زندانِ من‌است. . . @golchine_sher
آتش زدی به جان و دل بی‌قرار من آیا دلت نسوخت به حال نزار من؟ گاهی رقیبِ سنگ‌دلم را نظاره کن با سنگ او مگر بشناسی عیارِ من چون فرش پیشِ پای تو بودم تمامِ عمر چشمت ولی نخورد به نقش و نگارِ من @golchine_sher
افتاده‌‌ایم دور ز هم،کو نشانِ تو؟ جانِ من است بینِ تنم یا که جان‌ِ تو؟ هم مِهر توست در همه‌ی تار و پودِ من هم یادِ من نهفته مَها در نهانِ تو هیچم به پیشگاهِ تو آری ولی ببین! من نیز عاشقم،یکی از عاشقانِ تو کِی می‌رسد‌ شبی که ببینم از این دیار پرواز کرده‌ام طرفِ آسمانِ تو؟ ای کاش عطرِ پیرهنت را بیاورد بادی که می‌وزد به من از آستانِ تو @golchine_sher
هم قصه و هم فَسانه مادر میگفت هم از غمِ این زمانه مادر میگفت در کودکی ام برای خوابی شیرین لالائیِ عاشقانه مادر میگفت @robaiiyat_takbait
هوای گریه در این ایستگاه سنگین است سکوت سرد تو و بغض راه سنگین است تو خیره می شوی اما مرا نمی بینی نگاه می کنی و این نگاه سنگین است غرور له شده ام را چرا نمی فهمی ؟ برای من که زنم گریه ، گاه سنگین است برای من که نمی بخشی ام نمی دانــی چقدر پاسخ ایـن اشتبـاه سنگین است قبــول،قلب تو را من شکستــه ام اما قبول کن که قبول گناه سنگین است به روی شانه ی من کوه غصه گاهی هیچ و گاه بار غمی قدر کاه سنگین است نبودن تو ، غـم من ، هجوم دلتنگی چقدر خلوت این ایستگاه سنگین است @golchine_sher
با چشمانت عاشقم نشو ممکن است زیباتر از من ببینی با قلبت عاشقم شو چون قلب ها هرگز شبیهی ندارند. @golchine_sher
گفتیم که بر وفق مراد است عزیز بر درد درون مان ضماد است عزیز یک لنگه ی این عشق دو پا را بلعید این کفش به پای مان گشاد است عزیز @golchine_sher
بهار آمده اما هوا هوای تو نیست مرا ببخش اگر این غزل برای تو نیست به شوق شال و کلاه تو برف می‌آمد و سالهاست از این کوچه رد پای تو نیست نسیم با هوس رختهای روی طناب به رقص آمده و دامن رهای تو نیست کنار این همه مهمان، چقدر تنهایم میان این همه ناخوانده، کفشهای تو نیست به دل نگیر اگر این روزها کمی دو دلم دلی کلافه که جای تو هست و جای تو نیست به شیشه می‌خورد انگشتهای باران... آه شبیه در زدن تو... ولی صدای تو نیست تو نیستی دل این چتر وا نخواهد شد غمی‌ست باران وقتی هوا هوای تو نیست   @golchine_sher
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
📙 کانال اشعار 💠 اشعار _سرود و نوحه 💠 تکی بیتی _ طرح استوری 💠 اطلاع رسانی کارگاه های آموزش شعر 💠 اطلاع رسانی جلسات و اجراها _مصاحبه‌ها 💠 گزارش تصویری عکس و کلیپ اجراها کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇 https://eitaa.com/ahmadiraninasab کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇 https://t.me/ahmadiraninasab
شعر و شکر است آفتابِ لب ِ تو بیت الغزل است ماهتابِ لب ِ تو خورشید دوباره روز نو آورده تا عطر بگیرد از گلابِ لب ِ تو! @golchine_sher
دعای روز هفدهم رمضان 🤲🌹🤲🌹 مرا توفیق بر نیکی عطا کن خدایا آرزوهایم روا کن تو آگاهی ز اسرار خلایق سلامی هدیه بر آل عبا کن @golchine_sher التماس دعای فرج🤲
صد نخل سر به اوج غرورم که بی سبب افتاده ام به زیر قدم هات چون حصیر «درود» @golchine_sher
بگردم دور تو ، دور نگاهت ، دور باطل‌ها مرا دیوانه می خوانند، امثال تو عاقل‌ها پری رویی، نه زیباتر، سر زیبایی‌ات بحث است به طرزی که کم آوردند توضیح المسائل‌ها حسادت می‌کنم با هر که دستش "لای موهایت" حسادت می‌کنم حتی به این موگیر‌ها ... تل‌ها مرا از دور میدیدی ، خودت را جمع می‌کردی بیا یک بار دیگر هم، شبیه آن "اوایل‌ها" و من معنی بعضی شعرها را دیر می‌فهمم "که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها" @golchine_sher
دلم را که مرور می‌کنم تمام آن از آن توست فقط نقطه‌ای از آنِ خودم روی آن نقطه هم میخ می‌کوبم و قاب عکس تو را می‌آویزم... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بی تابِ توام بیا و آرامم باش شعرو غزل و شرابِ درجامم باش با بوسه ای از شهد لب شیرینت شیرینِ دلِ جوانِ ناکامم باش @golchine_sher
هر نسیمی كه نصیب از گل و باران ببرد می‌تواند خبر از مصر به كنعان ببرد آه از عشق ! كه یك مرتبه تصمیم گرفت یوسف از چاه درآورده ، به زندان ببرد ماه‌رویی دل من برده و ترسم این است سرمه بر چشم كشد ، زیره به كرمان ببرد @golchine_sher
من دل صاف وساده ای دارم دل از دست داده ای دارم دیده من همیشه بارانی است گریه ی بی اراده ای دارم چشم من ساغری چو خون دارد خوش به حالم چه باده ای دارم شاخه ای پرشکوفه در باغم غنچه ی لب گشاده ای دارم رفتی و از تمام این دنیا پای خسته به جاده ای دارم @golchine_sher
شاید که برده ز خاطر قرار را دستان خالی چشم انتظار را امشب به کوچه ی ما سر نزد چرا؟ مردی که داشت به کولش بهار را او ساده بود ولی وقف کوچه کرد عمری تمامی دار و ندار را سر کرده ایم در آشوب و غصه ها با مهربانی او روزگار را امشب نیامد و از دست داده ایم یکباره طاقت و صبر و قرار را پیچیده بوی خزان باز هم محاق از ما گرفته تماشای یار را آورده اند ولی گریه های شهر پیغام حادثه ای ناگوار را تیغ جهالت و کینه، شکافته فرق سر یل شب زنده دار را از ما چه دیده که در سجده گفته است بعد از قسم به خدا، «رستگار» را آن کوچه گرد صمیمی همیشه داشت تصویر و عطر خداوندگار را مانند کوچه ی ما نیمه های شب می گشته کوچه به کوچه دیار را آن بی بدیل ابر مرد روزگار می بسته بر کمرش ذوالفقار را حق را گرفته اگر روزگار، باز ناحق نکرده لبِ روزه دار را با استخوان درون گلو ،به چشم یک عمر کرده تماشای خار را تنها علی است که در پادشاهی اش فهمانده معنی خدمتگزار را @golchine_sher
از بس که دویده قامتش تا شده است یک گوشه فقط غرق تماشا شده است یکبار نشد شِکوه کند از غم خود کفشی که غریبانه لبش وا شده است @golchine_sher
در سینه غمی به وُسعِ دریا دارم آهی ز نهاد تا ثریا دارم با اینهمه دلخوشم،در این ویرانی چشمانِ تو را ز دارِ دنیا دارم @golchine_sher
به غیر کشته‌ی عشقت کسی شهید مباد کسی که دل به تو بسته‌ست، ناامید مباد کسی که مَست تو شد، دلخوشِ حرام نگشت کسی که عبد تو شد، بنده‌ی یزید مباد کسی که رَخت عزای تو را به تن نکند خدا گواه که در حشر روسفید مباد اگر بناست در آتش رَوَم، جهنم من، کنار آنکه گلوی تو را بُرید مباد به هر که رو زده‌ام غیر شر به من نرساند مرا به خیر کسی جز حسین امید مباد @golchine_sher
دیگر نه می توانستم بلند بلند بخندم نه بلند بلند گریه کنم چرا که گوزنی بودم با زخم عمیق بر پهلو که برخاستن صدایش بیشتر گرفتارش می کرد در تاریکی فرو رفته بودم چرا که دنیا مثل روزنه ای کم کم کوچک تر می شد و من باور می کردم شب گاهی در روز اتفاق می افتد تو نور باریکی بودی که از دریچه ها کنار می رفتی می خواستم فراموش کنم و فکر کنم اصلا تمامی این سالها خواب بوده ام اما در دلم کسی به زاری کز کرده بود در من کسی گریه می کرد کسی در خود می پیچید آن روز به پاهایم گفتم مرا تا جاده ای ببرید آنقدر که تنها صعب العبوری راه ها آزارم ندهد مقصدی نبود خانه ی نبود تنها می خواستم از حادثه دور باشم از صحنه دور باشم و تو هر کجای زمین فرار می کردی خاطره ای گوزنی مدام در خواب هایت پر رنگ تر می شد خاطره ای گوزنی که نه مرده بود نه به‌ شکار دل داده بود تنها تنها روزی از دست تو با زخم عمیق در جنگل ها رها شده بود. @golchine_sher
داغی که بوسه‌ی تو به لب‌های ما نهاد یادش به‌خیر و خاطره‌اش جاودانه باد! بر من ببخش گاه چنان دوست دارمت کز یاد می‌برم که مرا برده‌ای زِ یاد دردا چنان که عمر و دریغا چنین که مرگ از من گرفت مهلت و مهلت به من نداد! ما را فریب دادی و جای گلایه نیست ما زودباوریم و تو دلّال اعتماد صبرم کفاف این همه غم را نمی‌دهد سرمایه‌ام کم است و بدهکاری‌ام زیاد @golchine_sher