گیسو بیفشان بادها را دربدر کن
از تاب مویت تاکها را مست تر کن
پلکی بزن جاری کن از چشمت خدا را
از نرگس مستت جهان را با خبر کن
آتش بزن خاکستری کن ابرها را
خورشید هارا با نگاهت شعله ور کن
شکّربریز و شوکران ها را بسوزان
این جام ها را لب به لب یاقوت تر کن
تا کی به پشت ابر غیبت بی نشانی
یک لحظه ماه از پرده ی ظلمت به در کن
دنیا که نه؛ این خاکدان درد پرور
بیغوله های درد را زیر و زبر کن
چشم تمام جاده ها بر راه مانده
از کوچه ی سبز اقاقی ها گذر کن
تلفیق روز و شب شد اعجاز نگاهت
ای صبح محشر شام غمها را سحر کن
تعجیل کن جان بر لب آیینه آمد
از سنگهای فتنه جان من !! حذر کن
#اکرم_نورانی
#عضوکانال
@golchine_sher
چه جانسختم که بعد از رفتنِ تو باز جان دارم
ولی از تو چه پنهان، روح و جسمی ناتوان دارم
کسی از ظاهرِ یک کوه حالش را نمیفهمد
به ظاهر ساکتم، در سینهام آتشفشان دارم
پس از تو باختم خورشیدِ خوشرنگِ زمینم را
پس از تو نفرت دیرینهای از آسمان دارم
پر از دلشوره بودم در کلاسِ گرم آغوشت
و باور کرده بودم پای عشقت امتحان دارم
چه حسِ نادری، با فتح الماسِ حضور تو
تمام لحظهها احساس میکردم "جهاندار"م
اگرچه لحظه های خوب، عمر کمتری دارند
ولی نام عزیزت را همیشه بر زبان دارم
نفسهای تو را آن روزها در شیشه پر کردم
"هوا"ی روزهای بودنت را همچنان دارم...
#امید_صباغ_نو
@golchine_sher
لبت هنوز به دنبال آب می گردد
دوباره عرش پر از التهاب می گردد
جهان نشسته به داغ گلی که پرپر شد
تمام معرکه غرق گلاب می گردد
سقوط بود و سکوتی که بی قرارم کرد
سوار خاطره ها بی رکاب می گردد
میان هلهله ی وحشیانه شمشیر
به زلف خسته ی تو خون خضاب می گردد
کنار تل پر از عشق ، یک نفر انگار
به جستجوی مفاهیم ناب می گردد
هوا هوای عطش بود و کودکی اما
برای قصه ی دین انتخاب می گردد
صدای ناله ی طفلی در آسمان گل کرد
زمین خسته پر از پیچ و تاب می گردد
زمین پر از طپش و آسمان پر از باران
و کودکی که دلش انقلاب می گردد
شبیه باد که بی تاب می دود هر سو
میان خار مغیلان رباب می گردد
#حسین_اصغری_سوادکوه
#عضوکانال
#یا_رقیه
@golchine_sher
بعد از این بگذار قلب بیقراری بشکند
گل نمیروید، چه غم گر شاخساری بشکند
باید این آیینه را برق نگاهی میشکست
پیش از آن ساعت که از بار غباری بشکند
گر بخواهم گل بروید بعد از این از سینهام
صبر باید کرد تا سنگ مزاری بشکند
شانههایم تاب زلفت را ندارد، پس مخواه
تختهسنگی زیر پای آبشاری بشکند
کاروان غنچههای سرخ، روزی میرسد
قیمت لبهای سرخت روزگاری بشکند
#فاضل_نظری
@golchine_sher
🍃🏴 نذر شهادت دختر سه سالهٔ امام حسین(ع)
#حضرت_رقیه_خانم_سلام_الله_علیها 🍃🏴
-لطفا حق روضه ادا شود-
غم تا قیامت هست معنایِ رقیه(س)
جانم فدایِ قلبِ تنهایِ رقیه(س)
ایکاش در آتش سپر بودم برایش
تا در امان می مانْد موهایِ رقیه(س)
لعنت بر آن چشمانِ غارتگر که زل زد
بر گوشواره هایِ زیبایِ رقیه(س)
از آن شبی که بی هوا از ناقه افتاد
از آه پُر شد خواب و رؤیایِ رقیه(س)
بسیار سنگین بود زنجیرِ اسارت
بسیار خم شد قدّ و بالایِ رقیه(س)
تاب و توان از عمه جانش رفت تا که...
بر نیزه قران خوانْد بابایِ رقیه(س)
دردش به جانم!.. گوشهٔ ویرانه ایکاش-
من اشکِ غم می ریختم جایِ رقیه(س)
با مهربانی خارها را می گرفتم
ایکاش دانه دانه از پایِ رقیه(س)
تا گریه می افتاد فوراً می سپردم
چندین عروسک را به دنیایِ رقیه(س)
آنقدر برده ارث از مادربزرگش
خورده گره کارِ مداوایِ رقیه(س)
از دستهای زجر(لع) سیلی خورد چونکه
در کوچه سیلی خورده زهرایِ رقیه(س)
از کربلا جا مانْد! پابوسیِ بابا-
شد حاجتِ امروز و فردایِ رقیه(س)
برگ براتِ اربعینم مانده گریان...
چشم انتظارِ مُهر و امضایِ رقیه(س)!
#ألسلام_علیک_یا_ریحانة_الحسین_ع
#آجرک_ٱلله_یا_صاحب_ٱلزمان_عج
#دخیلک_یا_رقیه_سادات_س
#مرضیه_عاطفی
#عضوکانال
@golchine_sher
من کویری خشکم اما ساحلی بارانیم
ظاهری آرام دارد باطن توفانیم
مثل شمشیر از هراسم دست و پا گم می کنند
خود ولی در دست های دیگران زندانیم
بس که دنبال تو گشتم شهره ی عالم شدم
سربلندم کرده خوشبختانه سرگردانیم
می زند لبخند بر چشمان اشک آلود شمع
هر که باشد باخبر از گریه ی پنهانیم
هیچ دانایی فریب چشمهایت را نخورد
عاقبت کاری به دستم می دهد نادانیم
#سجاد_سامانی
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی
یکسر به کانال ما بزن 👌
🌷فقط رباعی و تک بیت
حتما حالت خوب میشه
یکبار امتحان کن🌷
❤️کاش جای بوسهاش میماند بر پیشانیام
با خدا بودن نشان از مِهر میخواهد نه مُهر!❤️
https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
به مغازه دار های کنار حرم حسودی ام می شود،
به کاسب های دست فروش ورودی حرم،
حتی به کاج های حاشیه بولوار منتهی به حرم،
که هر روز به شما سلام می گویند
سلام آرام جان ها
#روحالله_راوینیا
#عضوکانال
#امام_رضا_ع
@golchine_sher
حافظه و درد و رنج همزاد یکدیگر هستند،
بدون آنکه حافظه را پاک کنی
نمیتوانی درد و رنج را از بین ببری!
#غادة_السمان
@golchine_sher
زندگی با سختگیریهای خود خواهد گذشت
غم مخور گر روزهای تلخ هجران بد گذشت
پافشاری روی رؤیاهای شیرینت مکن
عقل زایل میشود وقتی شراب از حد گذشت
بنده گر از خالقش صد بار سرپیچی کند
پاسخش را میدهد فضل خدا با صد گذشت
عشق غیر از امتحانی در مسیری سخت نیست
سربلند از آزمون هر کس برون آمد گذشت
ْزندگی دل بستن است و آرزوهای دراز
هم از این باید برید و هم از آن باید گذشت
#نفیسه_سادات_موسوی
#عضوکانال
@golchine_sher
حضرت_رقیه_س_شهادت
«اصلاً رقیه نه، به خدا دختر خودت
یک شب میان کوچه بماند چه میکنی؟»
در بین ازدحام و شلوغی بترسد و
یک تن به او کمک نرساند چه میکنی؟
اصلاً خیال کن که کسی دختر تو را
در بین جمعیت بکشاند چه میکنی؟
یاکه خدانکرده کسی روی صورتش
سیلی محکمی بنشاند چه میکنی؟
یا فرض کن که دختر تو جای بازیاش
هرشب دعای مرگ بخواند چه میکنی؟
اصلاً کسی بیاید و با تازیانهاش
خاک از لباس او بتکاند چه میکنی؟
#مجید_تال
@golchine_sher
آسمان گم شده در چشم ترت، من به قربان سرت
خون گرفته همه ی دور و برت، من به قربان سرت
با من خسته کمی حرف بزن، که بریدهست سرت؟
که شکسته است چنین بال و پرت؟ من به قربان سرت
#زینب_عدالتیان
#عضوکانال
#یا_رقیه_بنت_الحسین
@golchine_sher
نعشی میان قبر تو پیدا نمی شود
اما دلم ز خاطره ات پا نمی شود
کابوس های من به تو پیوند خورده اند
تقدیر من بدون تو معنا نمی شود
لعنت به دل سپردن و دلواپست شدن
نفرین به هرچه بعد تو حاشا نمی شود
گم می شوی ته همه ی خواب های من
در خواب هم ضمیر منم ، ما نمی شود
سیگارها تمام شد و کوچه ته کشید
بغض کبیسه ی دل من وا نمی شود
برگرد و خاطرات مرا با خودت ببر
این درد توی کوله ی من جا نمی شود
#سجاد_صفری
@golchine_sher
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ الْحُسَیْن (ع)
السَّلامُعَلَیْکََیاسَیِّدَتَنارُقَیَّةَبِنْتَالْحُسَیْنِالشَّهیدِ
سخت است بگویم به چه میسوخت رقیه
بر نیزه و سر، چشم که میدوخت رقیه
باید غزلی با دل سوزان بنویسم!
از درد و دل حضرت باران بنویسم
از موی سر سوخته و روی کبودش!
از درد همان سیلیِ عدوان بنویسم
باید که نوشت آتش این خیمه کجا رفت!
از لالهی گوش و تن بی جان بنویسم
ای تاول و زخم و عطش و درد بنالید!
از تشنگی و رنج بیابان بنویسم...
اینجا نه مدینه است که شام است و خرابه!
از پیکر بی جان اسیران بنویسم...
سخت است که از تشت طلا و غزل خون!
از خون خدا با قلم آسان بنویسم...
#الهه_نودهی
#عضوکانال
#شهادت_حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
#تسلیت_باد
@golchine_sher
یا رقیه خاتون (س)
کیست رقیّه؟ دُرِ نایــاب عشق
دسته گُلِ حضرت اربابِ عشق
او نوهٔ عــالِمهٔ حیدر است
بندِ دل فاطمهٔ اطهر است
فاطمهٔ ثانیِ پیغمبر است
خواهر والا نسب اکبر است
او گُل خوش رایحهٔ گلشن است
مرقدِ او باغِ بهشتِ من است
باب رجـــا درگه شاهانه اش
طعنه به جنّت زده کاشانه اش
حور و ملائک همه پروانه اش
شاه و گدا سائل آن خانه اش
خاک مزارش گُلِ گِلها بُوَد
گنبدِ او قبلهٔ دلهــا بُوَد
بلبل شیرین سخن مکتب است
همسفـــر نابغـــهٔ زینب است
#رحیم_فیضی_اردبیلی
@golchine_sher
خواب دیدیم که رؤیاست، ولی رؤیا نیست
عمر جز «حسرت دیروز» و «غم فردا» نیست
هنر عشق فراموشی عمر است، ولی
خلق را طاقت پیمودن این صحرا نیست
ای پریشانی آرام! کجایی ای مرگ؟
در پری خانه ما حوصله غوغا نیست
ما پلنگیم! مگو لکه به پیراهن ماست
مشکل از آینه توست! خطا از ما نیست
خلق در چشم تو دل سنگ، ولی ما دل تنگ
«لا الهی» هم اگر آمده بی «الا» نیست
موج شوریده دل آشفته ماه است ولی
ماه را طاقت آشفتگی دریا نیست
بر گل فرش، به جان کندن خود فهمیدیم
مرگ هم چاره دلتنگی ماهیها نیست
#فاضل_نظری
@golchine_sher
حضرت_رقیه سلام الله علیها
بین خیمه عطش فراوان بود
قحطی آب و حرف باران بود
شیرخواره عجیب گریان بود
مثل عمه عمو پریشان بود
مشک در دست من نمایان بود
بود امیدم که زود برگردی
بی رمق خواب بر سرم افتاد
وسط خواب من علم افتاد
ناگهان شعله بر حرم افتاد
آتشی سوی معجرم افتاد
گم شدم نیمه شب پرم افتاد
اه از آن زجر و مشت و نامردی
هر طرف شعله شعله پیدا بود
سر تو روی نیزه بالا بود
عمه ان شب چقدر تنها بود
هدف پنجه معجر ما بود
از سر نیزه ای که انجا بود
بر من ان شب چه گریه ها کردی
از دل قتلگه گذر کردم
با کتک ذره ذره سر کردم
نام تو بردم و خطر کردم
دست خود را به سر سپر کردم
لقمه دادند و من حذر کردم
گرچه افتاده بر رخم زردی
هلهله بود و سنگ و خاکستر
هدف سنگ ها فقط یک سر
روی نیزه سر علی اصغر
کوچه بود و دوباره یک لشکر
پا به پای سر تو یک مادر
کرده با دختر تو همدردی
از کنیزی کسی به ما می گفت
یک یهودی چه بی حیا می گفت
حرف بد را به بچه ها می گفت
ناروا گفت و ناسزا می گفت
مثل من عمه با شما می گفت
کاش می شد دوباره برگردی
در دل بزم شامیان بابا
بوسه دادی به خیزران بابا
بودی همراه دیگران بابا
بین خورجین این و آن بابا
کی میایی ز آسمان بابا
نکند از رقیه دلسردی
#علی_الواریان
#عضوکانال
@golchine_sher
تا تو بودی در شبم من ماه تابان داشتم
روبهروی چشم خود چشمی غزلخوان داشتم
حال اگرچه هیچ نذری عهدهدار وصل نیست
یک زمان پیشامدی بودم که امکان داشتم
ماجراهایی که با من زیر باران داشتی
شعر اگر میشد قریب پنج دیوان داشتم
بعد تو بیش از همه فکرم به این مشغول بود:
من چه چیزی کمتر از آن نارفیقان داشتم؟
ساده از "من بی تو میمیرم" گذشتی خوب من
من به این یک جملهی خود سخت ایمان داشتم
لحظهی تشییع من از دور بویت میرسید
تا دو ساعت بعد مرگم همچنان جان داشتم
#کاظم_بهمنی
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی
یکسر به کانال ما بزن 👌
🌷فقط رباعی و تک بیت
حتما حالت خوب میشه
یکبار امتحان کن🌷
https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
کپی فقط با نام شاعر
کانالهایی که کپی می کنید لطفا اسم شاعر رو هم بنویسید از نظر اخلاقی درست نیست 🙏🙏🙏
@golchine_sher
@robaiiyat_takbait
صبح بخیر گفتنات
مثل خاک نم خورده شوق نفس کشیدن میدهد!
#علی_سلطانی
@golchine_sher
پنهان و آشکار به یادت گریستم
چون ابرِ نوبهار به یادت گریستم
دلسنگ و پرغرور از این عشق رد شدی
دلتنگ و بیقرار به یادت گریستم
تو مثل رود راهی دریاشدن شدی
من مثل آبشار به یادت گریستم
روزی هزار بار تو را یاد کردم و...
روزی هزار بار به یادت گریستم
مانند جادهای که به پایان نمیرسد
عمری در انتظار به یادت گریستم
دیدم که در قفس دو قناری چه دلخوشاند
بیهیچ اختیار به یادت گریستم...
#مجید_ترکابادی
@golchine_sher