eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
785 عکس
272 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
آه آه آه نصــرالله...! ما در روزگار صلح جهانی زندگی‌ می‌کنیم؛ و -با عرض معذرت- تصمیم گرفته‌ایم سلاح‌های‌مان را زمین بگذاریم... (امضای سازمان ملل تضمین توافق ماست!) بــــرادرْ آمریـــکا و اسرائیل برای صلح پیش‌قدم شده‌اند. غزه و ضاحیه‌ی بیروت را شخم زده‌اند؛ بمب‌هـا یکـــی‌ یــــکی روی زمین کاشته می‌شوند و غنچه‌های گل‌ سرخ دسته‌ دسته در دامن عروس خاورمیانه می‌شکفند! دیر نیست که ما از نو مزه‌ی گلابی‌های باغ برجام را بچشیم. گلابی‌ها...! آه آه آه؛ «نصرالله» رفته است ولی نصرت الهی از میان نخواهد رفت! «زخمیم خنجر یمنی را بیاورید زنجیرهای سینه‌زنی را بیاورید». «بیروت» بوی باروت می‌دهد و ما همچنان در ترافیک تبلیغات «سرای ایرانی» گیر کرده‌ایم؛ فروشگاه‌های زنجیره‌ای زنجیر دست و پای کاسب‌ها هستند. می‌پرسم: جاودی کدام اکسیر ما را از «سه‌راهی شهادت» در طلاییه به هیاهوی سه‌راه افسریه کشانده است؟! همه جای ایران «سرای لوازم خانگی‌»ست؛ و تلویزیون برای «شهر فرش» فرش قرمز پهن کرده است! به کجا شکایت ببریم وقتی که خبر آنلاین فرارو و اقتصاد 24 همراه با اینترنشنال نگران حریم هوایی اسرائیل هستند؟! و دنیای اقتصاد لفظ «شهید» در دهانش نمی‌چرخد؟! ای لعنت به رسانه‌های منحطّ! جریان، قطع‌ شریان‌‌‌های اقتصادی اسراییل است؛ مرحبا به یمن که عرصه را بر صهیونیست‌ها در تنگه‌ی باب‌المندب تنگ کرده‌ است... «سوارانِ که‌اند اینان خدایا پشت دروازه؟! اُویسانند هر سو بر افق‌های قَرَن پیدا...». قرن جدید قرن ولایت اسلام است. ما وسط‌باز نیستیم؛ «أُمَّةً وَسَطًا» هستیم و عهد کرده‌ایم که دقیقاً و همیشه وسط میدان مبارزه باشیم. یکی به نعل و یکی به میخ -شبیه ترکیه- سیاست ما نیست؛ ما آمده‌ایم تا میخ آخر را به تابوت صهیونیست بزنیم... @golchine_sher
بگو کجا بروم من؟ به خانه‌ای که ندارم؟ چگونه سر بگُذارم به شانه‌ای که ندارم! کدام خاطره‌‌ات را بغل کنم که بیایی برای بودنم اینجا بهانه‌ای که ندارم من آن درخت کهنسال و خشک گوشه‌ی باغم که دلخوشم به بهار و جوانه‌ای که ندارم من آن پرنده ی غمگین، من آن مهاجر تنها چطور دل بسپارم به لانه‌ای که ندارم تو رفته‌ بودی و ای جان! رسیده بر لب من جان کجا پیِ تو بگردم نشانه‌ای که ندارم! @golchine_sher
باز تابستانه ی آن تن کبابــم کرده است تشنه ام، شهریور لبهات آبم کرده است من همان انگـــور بد مستم کـــه بوی موی تو در مشام این شب وحشی شرابم کرده است من همـــان مستم کـــه جای سیب آتش گاز زد عاصی ام آن گونه که شیطان جوابم کرده است شاعری بودم که شعر بی وضو هرگز نگفت لذت ِ لامذهب ِ تـــو لاکتابم کرده است شهرزاد قصــه ی من قصه گـــوی بهتری است لای لای این شب خوشبخت خوابم کرده است آه از ناز عرق بر گونــه های آتشین گفت: گل بودم ، هوای تو گلابم کرده است گفت: گل بودم ، فروپوشیده در گلبرگ هام این زمستان زاده اما بی حجابم کرده است خسته از این خاک شور و آب تلخ و باد سرخ گشته بین چار عنصـــر انتخابـــم کرده است گفتم: آدم برفی ام با چشم هایی از زغال آتش آغــوش تـــو آدم حسابم کرده است برف روی موی من مانده است گیرم سال هاست دست بازیگوش تابستــان خرابــــم کرده است @golchine_sher
ابر غیرت تا ببارد شانه های داد را سیل با خود می برد کاشانه ی بیداد را مرغ بی پر را قفس با آسمان فرقی نبود آه مسکین می گدازد خرمن صیاد را سقف صبر تو اگر کوتاه باشد باک نیست حق به حکمت می زند طغیانیِ شداد را نردبان ظلم کی بالا رود از بام حق میکَند از ریشه آخر بیخ ذی الاوتاد را دل به گنج و رنج این دنیا نبند ای جان دل چون مصیبت سر کشد پیمانه های شاد را گوش کن شاید که آرامم کنی با همدلی استخوان پرور مکن این زخم مادر زاد را زنده ماندن زیر بار منت دونان چه سود زود بر دارم بزن زحمت مده جلاد را نخل قامت می فرازد شاخه ی پروین من سر کجا خم کرده ام مأمور استبداد را آب در هاون مکوب و مشت بر سندان مزن از سکوت زخمی ات لبریز کن فریاد را @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
کانال رباعی و تک بیت ما @robaiiyat_takbait
هدایت شده از رباعی_تک بیت
درخت پیر تن من دوباره سبز می‌شود هرچه تبر زدی مرا زخم نشد جوانه شد  @robaiiyat_takbait
ای دلارام تـریـن غنچـه ی گلزار سلام ای طلـوعِ نفـسِ صبـحِ چمنزار سلام آمـدی پنجره ها بـاز شده  سوی چمن ای شمیمِ خوشِ هر لحظهٔ دیدار سلام @golchine_sher
مانند غـریـقی کــه پر از وحـشت آب است  می گردم و دستم پی یک تکه طناب است دلتنگی و تنـهایی و انـدوه و صـبوری این عاقبت تیره ی یک عاشق ناب است آن مرد پر از شور و غزل  بعد تو جان داد این آدم کوکی  جسدی پشت نقاب است یا مشکل ارســال پیام   از دل مــا بود یا منبــع گیــرنده ی قلـب تو خراب است زایـیــده ی دردیـم و به بار آمـده ی عشق در مکتب ما عشق فقط حرف حساب است یک جمله  بگو دلبرکم  حرف دلت چیست عاشق شده این شاعر و دنبال جواب است @golchine_sher
"بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم" اشکی است در چشمم که بر صورت نمی‌ریزم بی‌بغضِ در راه گلویم، برنمی‌خیزم فرصت ندارم سوگوار دردها باشم باید به فکر راه و رسم مردها باشم داغ است آری داغداری کار دشواری‌ست امّا کجا نزدیک قلّه راه ِهمواری‌ست؟! یک سینه فریادی؟!... بیا بالا و بالاتر از قلّه می‌پیچد صدای رعد گیراتر بردار از روی زمین حالا سلاحت را شاعر! قلم، عکاس! ابعاد نگاهت را در غزه می‌جنگند طفلان با فشنگ اشک وقتی‌که تکلیف است آری جای نیزه، مشک با خطبه‌های منبرت، ای شیخ! رسوا‌کن آقا‌اجازه! منتظِر را خوب معنا کن گاهی سلاحت می‌شود لبخند تو باشد امیدواری واژه‌ی سربندِ تو باشد یا در دل تهدیدها دست دعا باشی فکر فروش یک النگوی طلا باشی سنگر همان‌جایی است که اکنون تو در آنی باور بکن هرجا که باشی مرد میدانی تاریخ‌ در هر برگ خود زخمی نیرنگ است دنیا بنای بازی‌اش در صفحه جنگ است ضاحیه باشد یا که در بغداد یا تهران رد می‌شویم از ابتلا در سایه قرآن او بعد از این بیدادها با داد می‌آید از حادثه، "از نیمه‌ی خرداد" می‌آید باید بفهمم من کجای ماجرا هستم! باید ببینم در چه سوی کربلا هستم! □ □ □ ای بغض‌ها! یک روضه امشب میهمان باشید ای چشم‌ها! راه سعادت را نشان باشید @golchine_sher
پاییز باشد یا زمستان تو همان بهاری با شکوفه های لبخند آغشته به عطر بهار نارنج که پیچیده در جای جای سرزمینت و قلب من مسافریست که نیت کرده است نبودهای قضا شده را   ادا کند @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نه دستِ خواهشی دیگر برایم مانده و نه پایِ پرهیزی نباید انتظاری داشت از شهریورِ هم‌مرزِ پاییزی صدا می‌سوزد و شومینه از اندوه‌یادِ "شد خزان" گرم است و می‌دوزد زمین و آسمان‌ها را به هم، باران یک‌ریزی غمت را چون گلی چسبانده‌ام بر سینه و سرشارم از عطرش و چسبانده به سینه چون گلی "آن روز" را تقویم رومیزی، که از من رد شدی و ساعت دیواری از ردّ تو جا ماند و نشد پیراهنت را لحظه‌ای روی لباس من بیاویزی زمان تکثیر تنهایی‌ست؛ این را جالباسی خوب می‌فهمد! اگر اندازه‌ٔ عطرت کنارم مانده‌ بودی باز یک‌چیزی...! @golchine_sher
خون می‌رود به صفحه که املا کنم تو را نامت بزرگ بود  نشد جـا کنم تو را           یاغی نی ام ترحمی ای پـادشاه حُسن گـردن کشیده ام کــه تماشا کنم تو را آب از سرم گذشت  عصایی بزن به آب یک دم بیا که حضرت موسی کنم تو را                خون مرا بگیر  به گــردن مرا بــکش تا زیر تیغ، سجــده ی اعلی کنم تو را کنجی برای خلوت شبهای من بـــده تا گریه ای به وسعت دریا کنم تو را بر مردگان کوی تو باید دخیل بست یعنی قیاس کی به مسیحا کنم تو را بندم بزن که چینی عمرم شکسته است جامم بده که ساقی دلها کنم تو را از روزگار خیر ندیدم بدون تو خیرات، جان خویش چو حلوا کنم تو @golchine_sher
"آغاز نصرالله" بشنوید از قلب ایران صور اسرافیل را بنگرید ای اهل دنیا غرش سجیل را با شکوه خیبری آمد سپاه صف شکن تا کند نابود اینک نقشه قابیل را خواب خوش دیگر نخواهد داشت صهیون بعد از این موشک ما می‌برد خواب خوش آن ایل را اهل نکبت را بگو این ابتدای ماجراست بنگرید آنک سرانجام سپاه فیل را هیبت پوشالی صهیون تماشایی شده ست روز و شب تکرار باید کرد این تمثیل را وعده ی حتمی محقق می‌شود، خواهد چشید قدس هم طعم خوش پایان اسرائیل را منتقم با لشکری از حاج قاسم می‌رسد می‌زند آخر رقم خونخواهی هابیل را @golchine_sher
رژیم خبیث لعین گوش کن! دگر خواب خوش را فراموش کن! ندارد گِله آنچه دارد عوض زدی ضربتی، ضربتی نوش کن! @golchine_sher
چه کسی گفته که کفتار برادر شدنی است خاک منفور در مزبله ها زر شدنی است چه کسی گفته که هر تلخ سرا میخانه است یا سر کاسه هر ابرهه ساغر شدنی است این همه نیشتر نخوت غربینه مزن دور وحشی گری غرب زمین سر شدنی است در هلاهل نشود طعم شکر پیدا کرد شیر اگر بار به پشتش بنهد خر شدنی است اشک چشمان گهربار برادر ناب است مثل چشمان حسن واله و پرپرشدنی است اشک می ریزم و با حال دل و چشم خراب و دعایی که خدا گفته که گوهر شدنی است کشور ناز دلم از پس هر خوف و خطر ناز می بارد و چون کوه تناور شدنی است مثل ققنوس ز خاکستر خود روییدیم رفتن اوج ثریا و فراتر شدنی است سر ما باد نثار قدم ساقی گل که برای سر هر حادثه افسر شدنی است @golchine_sher
حمله‌ی ایران به اسراییل یعنی اقتدار حاصل حسی‌ست از جنس کمال افتخار آسمان را شاهد آوردیم وقت کارزار تا نیفتد در سر بیچاره‌ها فکر فرار از زمین و آسمان موشک نصیب ظلم شد ترس و وحشت در شب حمله حبیب ظلم شد سایه‌ها در سایه می‌مانند هنگام نبرد دم فروبندند و می‌ریزند در دل آه سرد ای خیال مات مانده! از ندیدن بازگرد چشم بینا خوب می‌بیند که هر موشک چه کرد خواب‌ها آشفته شد در ایل گنبدخواب‌ها بوی خون بالا زد از دریاچه‌ی گنداب‌ها قصه‌ی تاریخی تیر و کمان‌ها شد تمام خشم سجّیل آمد و بند زبان‌ها شد تمام دوره‌ی در رفتن و بوق زمان‌ها شد تمام خواب‌های راحت اهل گمان‌ها شد تمام صدر اخبار جهان فهم جنون آغاز شد درک اشک و آه و بغض و خشم و خون آغاز شد نوبت مهمانی روشن‌تر از هر روشنی‌ست فرصت طوفانی پروانه‌های میهنی‌ست شور ایمان شعر جاری در ضمیر دشمنی‌ست مثنوی در مثنوی شرح غم ما گفتنی‌ست خاک را غرق هیاهوی صدا دیدیم ما گریه را تزیین چشم فتنه‌ها دیدیم ما در جواب زخم خود شمشیرِ بیداری زدیم در سکوت دوربین‌ها ناله‌ی جاری زدیم هم‌سخن با آدمیّت شعله بر خواری زدیم گرچه هم گاهی قدم در وادی زاری زدیم مرگ‌مان رنگ شهادت داشت در دنیای پست کار ما عشق است هر جا حرمتی حتی شکست لحظه‌ها را می‌شناسیم و جواب آیین ماست خنده‌های ریز جای اضطراب آیین ماست دل به دریا دادن از بین سراب آیین ماست سوزن آوردن به دامان حباب آیین ماست چلّه‌ی طوفان گرفتیم آسمان آیینه شد هر ستاره شعری از جنس شرار سینه شد ما یقین داریم تاریکی به پایان می‌رسد هر بیابانی به پابوس خیابان می‌رسد از خیابانِ شرف مرد بیابان می‌رسد مغز کفرآلوده هم روزی به ایمان می‌سد بیش از اینها می‌شود پاییز این دنیا بهار از میان باغ زیتون‌ها شود پیدا بهار @golchine_sher
قدرت سِجّیل دید استکبار حالا قدرت سِجّیل را سرنگون کرده سپاه ما سپاه فیل را خواب و رؤیای سپاه کفر را بر هم زدیم بیخ گوش دشمنان یک سیلی محکم زدیم گوشه‌ای از قدرت بی‌حدّ ما شد جلوه‌گر یادِ تهرانی‌مقدم زنده شد بارِ دگر «ما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ...» این همان خشم خداست ملت ما اهل سازش نیست اهل کربلاست وای اگر دشمن بخواهد باز هم جولان دهد بی‌گمان این بار جور دیگری تاوان دهد رهبرم لب تر کند راهی میدان می‌شوم در دل میدان شبیه تیغ بُرّان می‌شوم لشکر اسلام باز از فتح خیبر آمده آی… دوران «بزن در رو» دگر سر آمده دید استکبار حالا قدرت سجیل را موشک ما زیر و رو کرده‌ست اسرائیل را @golchine_sher
ای هیمنه‌ی پوچِ جهانسوز، بسوز پایان تو آغاز شده، از امروز این هجمه‌ی توفنده ز "قد قامت" ماست "تکبیرة الإحرام" نگفتیم هنوز @golchine_sher
((وعده صادق ۲)) بار دگر از وعده صادق خبر آمد صد دسته ابابیل به پرواز دَرآمد باران تماشایی فتاح نشان داد دوران بزن دررویِ دشمن به سَرآمد @golchine_sher
بنگر چه‌سان تعبیر شد کابوس اسرائیل لرزید بر خود پیکر منحوس اسرائیل عمری تظاهر کرد بر روئین‌تنی اما برداشت ایران پرده از سالوس اسرائیل دیگر به آژیر خطر هر دم کند تکرار آهنگ مرگ خویش را ناقوس اسرائیل از پا فتاد ای خودفروشان قامت دشمن پس دست بردارید، از پابوس اسرائیل بیم از چه دارید ای سران؟ جز عنکبوتی نیست با بازوانی سست، اختاپوس اسرائیل.. رحمی نباید کرد بر این غاصبان وقتی کودک‌کشی فخر است در قاموس اسرائیل.. @golchine_sher
🌸☘صبح ظفر🍀🌸 برخیز و جاری کن به لب آیات قرآن را غرق تلاوت کن سراسر خاک لبنان را در هم بپیچ ای آیتِ نَصْرُ مِنَ اللهي طومار ظلم بی شمار نانجیبان را از ضاحیه تا کربلا بر دوش خواهم بُرد یا سیّدی، سیّد حسن، آرامش جان را حس می کنم با هر تپش، ای زنده ی جاوید پیوسته در ذرّات عالم بغض و طوفان را آدینه ای سرشار از آیینه نزدیک است بر قلّه می بیند جهان آن نور تابان را روشن کن ای صبح ظفر از قلب حزب الله با نور مصباح الهدی فردای انسان را @golchine_sher