eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
713 عکس
254 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
پای زخم آلود من! طاقت بیاور می‌رسی صبح فردا محضر ارباب بی‌سر می‌رسی صبح فردا پابه‌پای اشک بانوی دمشق زخمی و رنجور... پابوس برادر می‌رسی ای دل بی‌تاب من! آرامشت را حفظ کن شک نکن فردا به آن غوغای محشر می‌رسی چشم گریانم! صبوری کن که پیش از آفتاب روبروی صحن گل‌های معطر می‌رسی چشم در چشم هزار آیینۀ بیرق به دوش وقت ندبه، در حرم‌های مطهر می‌رسی... یک قدم باقی‌ست تا آن اجتماع قلب‌ها می‌رسی ای دیده! با شور مکرر می‌رسی... رود رود گریه و لبیک و بیرق‌های سرخ یک ستون مانده... به آن دریای احمر می‌رسی کربلا... وقت اذان ظهر... روز اربعین لحظۀ ذکر مصیبت‌های خواهر می‌رسی عطر یاس دلنشینی می‌وزد در بادها پای من! روزی به خاک پاک مادر می‌رسی صبح نزدیک است... آری... صبح موعود عزیز حتم دارم که به آن روز مقدر می‌رسی @golchine_sher
فاطمیه برای ما سادات غُصه‌ی قِصه‌های ناگفته‌ست دل ما در عزای مادرمان بیشتر از محرم آشفته‌ست @golchine_sher
مي تواند كه تو را سخت زمين گير كند دردِ يك بغض اگر بين گلو گير كند! @golchine_sher
باز آی دلبرا که دلم بی‌قرار توست وین جان بر لب آمده در انتظار توست @golchine_sher
مهتاب دلش برکه‌ی قو می‌خواهد پیراهن تا خورده اتو می‌خواهد بر پیکر عشق، رفت و خنجر را زد هی وصله نزن، قلب رفو می‌خواهد @golchine_sher
مادرم گفت: پسر عاقبتت خیر شود کاش آن عاقبت خیر تو باشی تو فقط... @golchine_sher
به زنده بودن من نام زندگی مگذار که این غریب فقط رنجِ زندگانی برد! @golchine_sher
کار داریم در این شعر فراوان با دَر گوییا خورده گره با غزلِ مولا ، در وَ قسم بَر ترکِ کعبه که حتی دیوار می شد از عشقِ علی پیشِ علی دَرجا در جانشینِ نبی الله که شد روزِ غدیر خستگی های پیمبر همه شد یکجا در می نشستند یتیمان همه شب منتظرش خیره بر در همگی تا بزند بابا در چیره بر قلعه ی قلبِ همِگان شد وقتی کنده شد با دَمِ یا فاطمه اش از جا در شُد دَرِ قلعه ز جا کنده ولی مرغِ دلم ناخود آگاه سفر می کُند از در تا در نکند در غزلم بسته شود دستانش نکند در غزلم باز شود با پا در میخِ در داغ شد و مادرمان زخمی شد او کنون تکیه به دیوار نماید یا در ؟! آنچنان با لَگدی باز شد آن در که همه فکر کردند که دیوار یکی شد با در آه سادات ببخشند ولی خورد زمین در همین فاصله هم کنده شد از لولا در رد شدند آن همه نامرد از آن در با پا تا که افتاد به رویِ بدنِ زهرا در بچه سید نشدم دستِ خودم نیست ولی وسطِ روضه دلم گفت بگویم مادر کربلا جلوه ی هفتاد وسه تَن می شد اگر اندکی تاب میاورد در آن غوغا در آه ای فاطمه؛ ای علتِ لبخندِ علی رفتی و بعدِ تو انداخت زِ پا او را در ما فقیریم و یتیمیم و اسیریم همه جز تو فریادرسی نیست بیا بُگْشا در با دعای فَرَجت از خودِ خورشید بخواه تا کمی باز کند روی همه دنیا در… @golchine_sher
تحویل سال، باعث تمدید من مباد! هرچه که هست مورد تمجید من مباد! صبحی که بی حضور تو آغاز می شود، خورشید هرکه هست؛ نه! خورشید من مباد! هر پستچی که بی خبر از توست بی گمان، یک لحظه نیز در گذر دید من مباد! شیراز جان! خروش نکن! دست و پا نزن! جمشید روزگار تو جمشید من مباد! شاعر شدن که روکش مرموز عاشقی است؛ ورنه که شعر باعث تقلید من مباد! این هفت سین که کفر مرا در می آورد عیدی که بی تو می گذرد عید من مباد! @golchine_sher
کسی که خواسته ایمان‌مان سقوط کند پِی چه بود؟ که ایران‌مان سقوط کند چقدر خواسته غم را به چهره بنشاند که شادی از لب خندان‌مان سقوط کند چنانچه سر ببُرد دل نمی‌بُریم از عشق اگرچه سر به گریبان‌مان سقوط کند به سربریده ترین نخل هایمان سوگند گمان مبر تنِ بی جان‌مان سقوط کند اگر شهید شویم ایستاده می‌میریم مباد پرچمِ دستان‌مان سقوط کند اگرچه سوخت و گاهی به نیزه ها هم رفت خدا نخواست که قرآن‌مان سقوط کند به بید فتنه بفهمان ظهور نزدیک است دمی که با دَم طوفان‌مان سقوط کند بگو که آرزویش را به گور خواهد برد کسی که خواسته ایران‌مان سقوط کند @golchine_sher
زندگی گر هزارباره بود، بار ديگر تو، بار ديگر تو @golchine_sher
تو چه دانی که چه حالست مرا در رہ عشق چون تو را، گردی ازین راہ به دامان نرسید... @golchine_sher
آشفته شده موی تو آنقدر که کارش از دست من و آینه و شانه گذشته @golchine_sher
گفت پیری؛ درد بی درمان بگیری بچه جان.. او دعای کارسازی کرد و من عاشق شدم @golchine_sher
هر که یاری از کنارش رفته می داند که من پشت هر بیتی چه میزان خون ز چشمم می رود.. @golchine_sher
آن عشق که در پرده بماند به چه ارزد؟ عشق است و همین لذت اظهار و دگر هیچ... @golchine_sher
کورم کن و برو که پس از رفتنت عزیز دیگر کسی به درد تماشا نمیخورد...  @golchine_sher
قسم به نم نم باران، به شمعدانی‌ها به پای عشقِ تو پایان رسد جوانی‌ها نشسته روی تنم تارِ موی گیسویم نشسته روی لبم بغضِ ارغوانی‌ها در انتظار توام، روزهای بارانی به کوچه خیره شدم، مثل این روانی‌ها چه فایده تو بیا تا سحر بخوان از عشق که همدلی‌ست نیازم نه همزبانی‌ها غروب، کوچه از اندوهِ ابر می بارد پریده از نفسِ صبح، مهربانی‌ها ببین به دیدنِ گل‌های یاس مشتاقم شکسته قلبِ من از حرفِ "لَن تَرانی"ها مرا ببر به تماشای خال هندویت رهایی‌ام بده از این همه خزانی‌ها @golchine_sher
خدا کند که نفهمی غمت چه با من کرد که مرگ من نمی‌ارزد به غصه خوردن تو... @golchine_sher
در عزاداری او رسمِ چهل روز کم است ياد چشمش همه‌ی عمر، سيه پوشم كرد... @golchine_sher
آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد کاسه ی صبرم از این دیر آمدن لبریز شد تیر دیوانه شد و مرداد هم از شهر رفت از غمت شهریور بیچاره حلق آویز شد مهر با بی مهری و نامهربانی می رسد مهربانی در نبودت اندک و ناچیز شد بی تو یک پاییز ابرم،نم نم باران کجاست؟ بی تو حتی فکر باران هم خیال انگیز شد کاش می شد رفت و گم شد در دلِ پاییز سرد بوی باران را تنفس کرد و عطر آمیز شد آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد... @golchine_sher
فریاد کن بگو که دل از دست داده ای در عاشقی نشانِ رضایت سکوت نیست...! @golchine_sher
بگو‌ به خاطره‌هایت دگر خیالی نیست شب گذشته دلم را عصب کشی کردم... @golchine_sher
صبحی که بی حضور تو آغاز می شود، خورشید هرکه هست؛ نه! خورشید من مباد! @golchine_sher
ای مانده بی‌جواب سؤالِ جدایی‌ات سردرگمم به قصه‌ی بی‌ردپایی‌ات با اینکه جنسِ جاذبه‌ی هردومان یکی‌ست پس می‌زند مرا دلِ آهنربایی‌ات ما را به سرزمینِ دلت جای دِه، تو که پهناور است نقشه‌ی جغرافیایی‌ات بازیچه‌ی مدار نشو، پیش من بمان مهتاب من! بس است دگر جابه‌جایی‌ات یک شب بیا وفا کن و یک سر به ما بزن بلکه ز یادمان برود بی‌وفایی‌ات... @golchine_sher