eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
787 عکس
272 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
همچنانکه برگ خشکیده نماند بر درخت مایه ی رنج تو باشم رفع زحمت میکنم @golchine_sher
زاهدان را توبه دادیم و حریفان را شراب ما در این میخانه با گبر و مسلمان ساختیم...!! @golchine_sher
بخشیده‌ام، شما هم اگر بخواهید می‌توانید ببخشید. آدم زمین نیست که بتواند بارِ همه این تلخی‌ها را به دوش بکشد... گلشیری @golchine_sher
وقتی بهشت -عز و جل- اختراع شد حوا که لب گشود، عسل اختراع شد! آهی کشید و آه دلش رفت و رفت و رفت تا هاله ای به دور زحل اختراع شد! آدم نشسته بود، ولی واژه ای نداشت نزدیک ظهر بود ... غزل اختراع شد! آدم که سعی کرد کمی منضبط شود مفعول و فاعلات و فعل اختراع شد! «یک دست جام باده و یک دست زلف یار» اینگونه بود ها..! که بغل اختراع شد!!! @golchine_sher
با هر بهانه و هوسی عاشقت شده است فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده است چیزی ز ماه بودن تو کم نمی شود گیرم که برکه ای، نفسی عاشقت شده است ای سیب سرخ غلت زنان در مسیر رود یک شهر تا به من برسی عاشقت شده است پَر می کشی و وای به حال پرنده ای کز پشت میله ی قفسی عاشقت شده است آیینه ای و آه که هرگز برای تو فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده است @golchine_sher
من آن درسم که روزِ امتحانش را نمی دانی همان آهنگِ زیبا که زبانش را نمی دانی مرا حل کرده ای،پاسخ بدست آورده ای اما از این ارقامِ طولانی،یکانش را نمی دانی نمازی بود در شهری میان راه دلبستن وضو داری ولی وقتِ اذانش را نمی دانی مرا چون عیدِ فطری دوست داری،مشکلت اینجاست به این عیدی که دل بستی،زمانش را نمی دانی به خاطر داشتی من را شبیهِ شعری از حافظ که ترکیبِ درستِ واژگانش را نمی دانی صاحب علم @golchine_sher
ای آنکه دوست دارمت، اما ندارمت بر سینه می فشارمت، اما ندارمت ای آسمان من که سراسر ستاره ای تا صبح می شمارمت، اما ندارمت در عالم خیال خودم چون چراغ اشک بر دیده می گذارمت، اما ندارمت می خواهم ای درخت بهشتی ، درخت جان در باغ دل بکارمت، اما ندارمت می خواهم ای شکوفه ترین مثل چتر گل بر سر نگاه دارمت، اما ندارمت @golchine_sher
دلباختگی حادثه ی اول عشق است بگذار در این حادثه من سر بسپارم بگذار در آرامش آغوش تو یکبار پا را کمی از مرگ فراتر بگذارم علی صفری @golchine_sher
همان کسی که سکوت مرا نشانه گرفت همین‌که حرف دلم شد فقط بهانه گرفت چه حکمتی‌ست که غم رو به هر طرف انداخت بدون هیچ درنگی مرا نشانه گرفت؟ هزار مرتبه از خود به طعنه پرسیدم چه شد که شعله‌ عشقش چنین زبانه گرفت؟ هنوز خون به دلم از کسی که با لبخند نشست و اشک مرا چون انار دانه گرفت به جای دوست که یک عمر در خیالم بود چه تلخ دست مرا مرگ، عاشقانه گرفت جمشیدی @golchine_sher
اگر یار مرا دیدی به خلوت بگو ای بی‌وفا ای بی مروت گریبانم ز دستت چاک چاکو نخواهم دوخت تا روز قیامت @golchine_sher
نگاهَت می کُنم خاموش و خاموشی زبان دارد زبانِ عاشقان چَشم است و چَشم از دِل نشان دارد.... @golchine_sher
زَحمت چه می کشی پىِ درمان ما طبيب؟ ما بِه نمى شَويم و تو بدنام می شوى... @golchine_sher
علیه‌السلام 🔹بی‌تو جمعه‌ای دیگر گذشت...🔹 با توام ای دشت بی‌پایان سوار ما چه شد یکه تاز جاده‌های انتظار ما چه شد آشنای «لا فتی الا علی» اینجا کجاست؟ صاحب «لا سیف الا ذوالفقار» ما چه شد؟ چارده قرن است، چل منزل عطش پیموده‌ایم التیام زخم‌های بی‌شمار ما چه شد؟ چشم یوسف انتظاران را کسی بینا نکرد روشنای دیدۀ امّیدوار ما چه شد؟ ذوالجناحا! عصر ما چون عصر عاشورا مباد دشت را گشتی بزن، بنگر سوار ما چه شد؟ باز ای موعود! بی‌تو جمعه‌ای دیگر گذشت کُشت مارا بی‌قراری! پس قرار ما چه شد؟ می‌نشینم تا ظهور سرخ مردی سبزپوش آن زمان دیگر نمی‌پرسم بهار ما چه شد؟ @golchine_sher
🔹نتوان وصف تو گفتن🔹 ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم همه توحید تو گویم که به توحید سزایی تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی تو نمایندۀ فضلی تو سزاوار ثنایی بری از رنج و گدازی بری از درد نیازی بری از بیم و امیدی بری از چون و چرایی بری از خوردن و خفتن بری از شبه و شبیهی بری از صورت و رنگی بری از عیب و خطایی نتوان وصف تو گفتن که تو در وصف نگنجی نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی نبُد این خلق و تو بودی، نبود خلق و تو باشی نه بجنبی نه بگردی نه بکاهی نه فزایی همه عزّی و جلالی همه علمی و یقینی همه نوری و سروری همه جودی و جزایی همه غیبی تو بدانی همه عیبی تو بپوشی همه بیشی تو بکاهی همه کمّی تو فزایی اَحدٌ لَیسَ کمِثلِه صَمدٌ لیس له ضِد لَمِنَ المُلک تو گویی که مر آن را تو سزایی لب و دندان «سنایی» همه توحید تو گوید مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی @golchine_sher
دارد دل و دین می‌برد از شهر شمیمی افتاده نخ چادر او دست نسیمی تسبیح دلم پاره شد آن دم که شنیدم با دست خودش داده اناری به یتیمی حتی اثر وضعی تسبیح و دعا را بخشیده به همسایه، چه قرآن کریمی! در خانۀ زهرا همه معراج‌نشین‌اند آنجا که به جز چادر او نیست گلیمی ای کاش در این بیت بسوزم که شنیدم می‌سوخت حریم دل مولا، چه حریمی! آتش مزن آتش، در و دیوار دلش را جز فاطمه در قلب علی نیست مقیمی :: حالا نکند پنجره را وا بگذاریم پرپر شود آن لالۀ زخمی به نسیمی سیدحمیدرضا برقعی @golchine_sher
به تنت می تَنَد آنقدر تنم تا که فقط پیله ی جان مرا دست تو پروانه کند... معصومه بخشنده @golchine_sher
گریه نمی‌کنم، نه این‌که سنگم گریه غرورم رو به هم می‌زنه مرد برای هضم دلتنگیاش گریه نمی‌کنه، قدم می‌زنه گریه نمی‌کنم، نه این‌که خوبم نه این‌که دردی نیست، نه این‌که شادم یه اتفاق نصفه ـ نیمه‌ام که، یهو میون زندگی افتادم یه ماجرای تلخ ناگزیرم یه کهکشونم، ولی بی‌ستاره یک قهوه که هرچی شکر بریزی بازم همون تلخی ناب رو داره اگر یکی باشه مَنو بفهمه براش غرورم رو به هم می‌زنم گریه که سهله، زیر چتر شونه‌ش تا آخر دنیا قدم می‌زنم حامد عسکری @golchine_sher
اگه خیال تو همش باهام نیس خلوتمو چرا خراب می کنن؟ چرا راننده تاکسیا همیشه دوتا کرایه رو حساب می کنن؟ اگه خیال تو همه ش باهام نیس چرا قدم زدنهامو کش می دم؟ چرا غروبا که میرم کافی شاپ میرم دوتا قهوه سفارش میدم؟ دورو برم پره از آدمایی که داد درد مشترک میزنن قصدی ندارن ولی با کاراشون زخمای کهنه مو نمک می زنن گفته بودم گریه بده واسه مرد غرور زیادش خوبه کم نمیشه مرد واسه بستن بند کفشش پاشو بالا میاره خم نمیشه.... حامد عسکری @golchine_sher
عاقبت غصه ے ویرانگرِ این فڪر مرا خواهد ڪشت... دوستَت دارمِ تو قسمتِ گوشِ چه ڪسے خواهد شد.... @golchine_sher
تکیه به وفای ما نکن آقاجان گریه تو برای ما نکن آقاجان بهر فرجت خودت بیا کاری کن دل خوش به دعای ما نکن آقاجان @golchine_sher
در گلو می‌شکند ناله‌ام از رقت دل قصه‌ها هست ولی طاقت ابرازم نیست... @golchine_sher
هر دم از کمانخانۀ ابروی تو تیری می آید و جز سینه نباشد سپر ما @golchine_sher
انگور سردری دم خانه ات منم؛ در آرزویم این که شرابم کنی عزیز! @golchine_sher
عاشقی هستم که نامم را به نان نفروختم قهر پیران را به ناز صد جوان نفروختم مثل بعضی ها برای عشق کم نگذاشتم مثل بعضی ها محبت را گران نفروختم آب و نان خشک بزم دوستانم را به این سفره های رنگ رنگ دشمنان نفروختم گرچه با کفتارها در یک قفس بودم ولی شیر ماندم هیبتم را رایگان نفروختم مرغ باغ ما شرف دارد به غاز دیگران مرغ باغم را به غاز دیگران نفروختم اسمانی کوچکم میخواست این دنیا ولی من شکوهم را به نرخ این دکان نفروختم آه ایرانم من آنکه اشک و بغض خویش را به فریب پوچ لبخند جهان نفروختم گربه ام* گرچه پر از زخم است اما هیچ وقت گربه ام را به پلنگ دیگران نفروختم @golchine_sher
عشق رازی‌ست که تنها به خدا باید گفت چه سخن‌ها که خدا با من تنها دارد ! @golchine_sher