eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
749 عکس
260 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
گر عقل پشت حرف دل اما نمی‌گذاشت تردید پا به خلوت دنیا نمی‌گذاشت از خیر هست و نیست دنیا به شوق دوست می‌شد گذشت، وسوسه اما نمی‌گذاشت این‌قدر اگر معطل پرسش نمی‌شدم شاید قطار عشق مرا جا نمی‌گذاشت دنیا مرا فروخت، ولی کاش دست‌ِکم چون بردگان مرا به تماشا نمی‌گذاشت شاید اگر تو نیز به دریا نمی‌زدی هرگز به این جزیره کسی پا نمی‌گذاشت گر عقل در جدالِ جنون، مردِ جنگ بود ما را در این مبارزه تنها نمی‌گذاشت ای دل بگو به عقل که دشمن هم اینچنین در خون مرا به حال خودم وا نمی‌گذاشت ما داغدار بوسه‌ی وصلیم چون دو شمع ای کاش عشق سر به سر ما نمی‌گذاشت ... فاضل_نظری https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
عمار زمان مداح باید روضه‌فهمِ روضه‌خوان باشد تا بیشتر از خود به فکر دیگران باشد مداح یعنی چه؟‌ «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» هرچند که با اهل روضه مهربان باشد تزویر یعنی پیکر مولا ته گودال اما علمدار سپاهش در امان باشد! مداح در اوضاع فتنه کیست؟ چون عباس لعنت به مداحی که چون شمر و سنان باشد «یا لَیتَنا کُنا مَعَک» یعنی که هر مداح اهل عمل باشد، چرا تنها دهان باشد!؟ وقتی که از سرهای روی نیزه می‌خواند مداح باید سربلند از امتحان باشد ای وای اگر در فتنه‌ها بر زخم مولایش شمشیر باشد، نیزه و تیر و کمان باشد! باید تمام روضه را با آه سوزان خواند این سینه باید قلۀ آتشفشان باشد وقتی ابوموسی و عمروعاص می‌آیند مداح یعنی آنکه عمارِ زمان باشد دین خدا را با قیام خود به پا دارد پس می‌شود «قد قامتِ» بعد از اذان باشد از روضه‌های حاج قاسم می‌شود فهمید مداح باید قهرمان داستان باشد https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
غریب در پیراهن هر روز،جهان است وفرازی ونشیبی این نیز نگاهی است به افتادن سیبی در غلغله جمعی وتنها شده ای باز آن قدر که در پیرهنت نیز غریبی آخر چه امیدی به شب وروز جهان است؟ بايد همه عمر ، خودت را بفریبی چون قصه آن صخره که از صحبت دریا جز سیلی امواج نبرده ست نصیبی آیینه تاریخ تو را درد شکسته ست اما تو نه تاریخ شناسی نه طبیبی! فاضل نظری https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
اقتدار اقرار کن بلندی این اقتدار را این انقلاب مستمر ریشه‌دار را بشکن طلسم ظلمت و از نور دم بزن با چشم خود ببین قسم آشکار را باید به تنگ‌چشمی دشمن نشانه رفت فرّ و شکوه این همه نقش و نگار را مرگا به ما اگر که به ضحاک‌ها دهیم این سرزمین رستم و اسفندیار را ای کوه با شکوه! چه غم سنگ می‌خوری می‌پوشی این‌چنین به تن خود وقار را :: بهمن اگرچه سرد؛ ولی نیمه‌های آن حس می‌کنم طراوت فصل بهار را https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
در این دریا، چه می‌جویند ماهی‌های سرگردان مرا آزاد می‌خواهی؟ به تنگ خویش برگردان مرا از خود رها کردی و بال پر زدن دادی اگر این است آزادی مرا بی‌بال و پر گردان دعای زنده ماندن چیست وقتی عشق با ما نیست خداوندا دعای دوستان را بی‌اثر گردان من از دنیا به جادوی تو دل خوش کرده‌ام ای عشق طلسمی را که بر من بسته بودی، بسته‌تر گردان به جای اینکه هیزم بر اجاقی تازه بگذاری همین خاکستر افسرده را زیر و زبر گردان من از سرمایه ی عالم همین یک «قلب» را دارم اگر چیزی دگر مانده ا‌ست، آن را هم هدر گردان در این دوزخ به جز تردید راهی تا حقیقت نیست مرا در آتش تردیدهایم شعله‌ور گردان فاضل نظری https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0