جانِ دل !
باور كن من هم دوست دارم جمعه ها آرامتر نفس بكشم ؛
چاي زعفران دم كنم با چند دانه هِل وبا خيالي آسوده تكيه كنم به ديوارِ خيالت !
فكر كنم ،
فكر كنم ،
فكر كنم ....
و لا به لايِ دريايِ دلتنگي هايم ؛
ناگهان بيايي و بگويي :
هفته بدونِ منِ سختي بود جانم ،
"جمعه مان"بخير ....!
#سيد_طه_صداقت
@golchine_sher
صبح
در کوچه ی ما
منتظر خنده ی توست
وقت آن است که
خورشید مجدد باشی...
#ابراهیم_فراهانی
@golchine_sher
تشبیه روی تو نکنم من به آفتاب
کاین مدح آفتاب، نه تعظیم شأن توست
#سعدی
@golchine_sher
بیا... مرو ز کنارم، بیا که میمیرم
نکن مرا به غریبی رها که میمیرم
توانِ کشمکشم نیست بیتو با ایّام
برونم آور از این ماجرا که میمیرم
نه قولِ همسفری تا همیشهام دادی؟
قرارِ خویش مَنِه زیر پا که میمیرم
به خاک پای تو سرمینهم، دریغ مکن
ز چشمهای من این توتیا، که میمیرم
مگر نه جفت توام قوی من؟ مکن بیمن
به سوی برکهی آخر شنا، که میمیرم
اگر هنوز من آوازِ آخرینِ توام
بخوان مرا و مخوان جز مرا که میمیرم
برای من که چنینم تو جانِ متّصلی
مرا مکن ز خود -ای جان- جدا، که میمیرم
ز چشمهایت اگر ناگزیر دل بکَنم
به مهربانی آن چشمها که میمیرم...
#حسین_منزوی
@golchine_sher
دلتنگم و دلگیر، مگر ابر بهارم؟
کو چاره به جز اینکه در این گوشه ببارم؟
ای قایق توفانزده، ای دل! به چه امید
گفتی که تو را باز به دریا بسپارم؟
موجم که شنید از لب ساحل دم آخر
برگرد، به غیر از تو کسی نیست کنارم
ابرم که بریدم دل از اعماق تهی، تا
بر شانهات ای کوه کمی سر بگذارم
دلتنگم و دلگیر، ولی چاره ندارم
جز اینکه تو را چون همگان دوست بدارم
#مژگان_عباسلو
@golchine_sher
مهربان باش، مهربان با من
بگذر از رفتن و بمان با من
دست در دست شعر من بگذار
نبض احساس را بخوان با من!
باش تا آشیانهای سازی
به بلندای آسمان با من
در و دیوار کلبهمان با تو
سقف و ایوان و سایهبان بامن!
من گذشتم ز هرچه بیتو گذشت
این دم مانده را بمان با من!
#بهجت_فروغی_مقدم
@golchine_sher
چیزی نگو دزدانه و شیرین تماشا کن
بنشین و مثل دختری سنگین تماشا کن
یک کاروان خیس ابریشم همین حالا
از زیر چشمم رفت سمت چین تماشا کن
بر شانهات نگذاشتم سر با خودم گفتم
آن قله ها را از همین پایین تماشا کن
آن آبشاری را که از قوس کمرگاهش
جاریست نا فرمان و بیتمکین تماشا کن
مرد خدا را هر اذان صبح در کافه
ای چشمهای کافر بیدین تماشا کن
من ماندهام مهجور از او بیچاره و رنجور
من قرها رنجم در این تضمین تماشا کن
چون بشکنم عکس تو در هر تکهام پیداست
باور نداری بشکن و بنشین تماشا کن...
#مهدی_فرجی
@golchine_sher
خودکاری که نمی نویسد
فندکی که روشن نمی شود
و آدمی
که قدم میزند در تنهایی،
تمام شده است...
#محمد_عسکری_ساج
@golchine_sher
شیـدای امـام منتظَر بسیـار است
عمـریست جهـان منتظِر دیـدار است
این چشـم اگـر لایق دیدارش نیست
شاید سر سفره نـان مشکلدار است!
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@golchine_sher
فرقِ من با دیگران را تا کنون فهمیدهای؟
عاشقت بودند خیلیها ولی آواره... نه!
#مهدی_نورقربانی
@golchine_sher
صد باب دلبری همه آموختی بس است
فصلی هم از کتاب محبت فرا بگیر
#خوشدل_تهرانی
@golchine_sher
گوشهاى دارى بميرم؟! غار باشد بهتر است
مرد عاشق از خودش بيزار باشد بهتر است
"سر" كه با زانو رفاقت مىكند از غم پُر است
همدمش عمرى اگر ديوار باشد بهتر است
وقت دلتنگى چه شيرين ترشرويى مىكنى
برگ گل گاهى كنارش خار باشد بهتر است
با خودم گفتم -نمى شد راه آسانتر شود؟-
عشق پاسخ داد: ناهموار باشد بهتر است
باز با يادت نوشتم، باز بارانى شدم
چشم شاعر اندكى نمدار باشد بهتر است...
#ايمان_فرقانی
@golchine_sher
صبح آمده و موسم پرواز شده
صد پنجره سمت آسمان باز شده
برخیز و پرندگی کن و دلخوش باش
یک هفته ی سبز دیگر آغاز شده
#صفيه_قومنجانی
@golchine_sher
چون سرخ ترین سیب در آغوش درختی
سخت است تو را دیدن و از شاخه نچیدن
#امیر_توانا
@golchine_sher
انگشت به لب مانده ام از قاعده ی" عشق "
ما " یار " ندیده تب معشوق کشیدیم !
#صائب_تبريزي
@golchine_sher
خورشید هم به عشق شما نور می دهد
ظلمتکده است بی تو جهان ایها العزیز
#فاطمه_دستجردی
#عضوکانال
@golchine_sher
مسلمانیم امّا آه از ،اینگونه مسلمانی
نصیب ما نشد غیر از پریشانی پریشانی
ندانستیم از اسلام جز نفرین و جز نفرت
نفهمیدیم از دین خدا غیر از رجزخوانی
چنان بیگانگان از هم جدا افتاده اند امروز
-به مکر نابرادرها- برادرهای ایمانی
برادرجان! بدان یوسف عزیز مصر خواهد شد
اگرچه چند روزی هم شود در چاه زندانی
مبادا تا برادر را درون چاه اندازیم
«یهودا» که ندارد سرنوشتی جز پشیمانی
قدم بردار با ما در صراط المستقیم اکنون
که از پایان این بیراهه ها چیزی نمی دانی
صدایی از حرا می آید اینک، گوش بسپارید:
«مسلمانان! مسلمانان! مسلمانی! مسلمانی!»
#محمد_میرزایی
#بصیرت
@golchine_sher
وقتی که یادت نیستم، بی اعتبارم
وقتی به تو ایمان ندارم، بی قرارم
الحق و الانصاف کم فکر تو هستم
از بس که بر این نفس وامانده دچارم
شاید که از چشم تو افتادم که این طور
دیگر زمان معصیت بی اختیارم
یابن الحسن، با غفلتم سرمایه ام سوخت
رحمی نما، آتش گرفته کوله بارم
باشد بزن اما دگر رو برمگردان
شرمنده ام من از گناه بی شمارم
دیدی پشیمانم، به آغوشم کشیدی
دیدم غریق رحمت پروردگارم
گرچه برایت نوکر خوبی نبودم
با این همه جد شما را دوست دارم
من که نشد یک بار پیش تو نشینم
شاید زمان روضه بنشینی کنارم
رو به برادر، خواهری با گریه می گفت:
با رفتنت آتش زدی بر روزگارم
ای کاش می شد بوسه از رویت بگیرم
قاری قرآنم، عزیزم، نی سوارم
#محمد_جواد_شیرازی
#امام_زمان
@golchine_sher
بغضم شکست و فرصت آهی نیافتم
از دست اشک بخت نگاهی نیافتم
هرقدر کولهبار تو را گشتم ای فلک
چون بخت خویش شام سیاهی نیافتم
من کوه را شکافتم ای بیوفا ولی
آخر به قلب سنگ تو راهی نیافتم
وقتی دلیل خواستی از من برای عشق
غیر از خود تو هیچ گواهی نیافتم
گفتی کسی پناه به دشمن نمیبرد
آری ولی به جز تو پناهی نیافتم
#فاضل_نظری
@golchine_sher
دست هایت کو؟ که دلتنگم برای دست هایت
دست هایم را بگیر ای دوست؛دلتنگم برایت...
#حسین_منزوی
@golchine_sher