زوجی بر سر یک چاه آرزو رفتند،
مرد خم شد، آرزویی کرد و یک سکه به داخل چاه انداخت.
زن هم تصمیم گرفت آرزویی کند ولی زیادی خم شد و ناگهان به داخل چاه پرت شد.
مرد چند لحظه ای بهت زده شد بعد لبخندی زد و گفت:
"این چاه واقعا کار می کنه 😅👏
😂😂😂😂😂😂😂😂
بالاخره یک روز
مچ ساعتها را می گیرم
و می فهمم
میان تو و چه کسی
قرار می گذارند!
#اقدس_خیرالله_پور
📝
خوب است که از میان دلخوشیهای رنگباخته و از دست رفتهام "پاییز" هنوز هست...
خوب است که هنوز برای چیزی ذوق دارم و انتظار وقوع چیزی را هنوز میکشم!
خوب است که زرد شدن برگها و خیس شدن خیابانها در ذهنم اتفاق خوشایندیست و خوب است که پاییز شده...
خوش آمدی پائیز عزیز! کاش با ما مهربان باشی؛ با ما که در تو زیاد زخم خوردهایم و زیاد شکستهایم و خاطرات ناخوشایند زیادی را از پائیزهای پیش از تو حمل میکنیم.
با ما مهربان باش پائیز عزیز! با ما که تو را و برگریزان تو را زیاد دوست داریم و عشق را و قدم زدنِ عاشقانه در تو را زیاد دوست داریم و فرصت از عشق گفتن و از عشق شنفتن هم نداریم!
با ما مهربان باش پائیز عزیز! ما خیلی منتظر ماندیم تو از راه برسی و هوا به شیوهی دلپذیری سرد شود و پشت پنجره و خیره به باران و خیابان و هوای ابریِ تو بایستیم و چای بنوشیم و اندوه جهان را فراموش کنیم. ما خیلی منتظر ماندیم تو بیایی و همه چیز را عوض کنی!
با ما مهربان باش پائیز عزیز و خاطرات خوشی را برای ما کنار بگذار.
ما آنقدر دلخوشی نداریم که دلمان را به آمدنِ تو خوش کردهایم و امید داریم در تو اتفاقات خوبتری خواهد افتاد،
ما آنقدر دلخوشی نداریم که حتی روی بارانهای بیهنگام و برگریزان تو حساب کردهایم...
با ما مهربان باش پائیز عزیز...
👤#نرگس_صرافیان_طوفان
به دنبال واژه ها مباش ؛
کلمات فریبمان میدهند
وقتی اولین حرف الفبا
کلاه سرش برود
فاتحه کلمات را باید خواند...
#علی_شریعتی
حواست باشه به کى اعتماد میکنى،
حتى دندوناتم هر چند وقت یه بار
زبونتو گاز میگیرن ...
اندوهت را بتکان
جهان منتظرت نمیماند
تا حالت خوب شود
جهان صبر نمیکند
تا غصه ات سر آید
جهان برای هیچکس منتظر نمیماند
و برای هیچکس صبر نمیکند
جهان میرود چه تو غمگین باشی
و چه شادمان
چه سوگوار باشی
و چه رقصان
میدانی این جهانی که میرود
نامش چیست ؟!
نامش عمر است
و تو ناگزیری که دنبالش بروی
حتی اگر سینه خیز
تو ناگزیری که اندوهت را بتکانی
و غمت را بشویی و بروی
وگرنه جهان میرود و عمر میرود
و تو جا میمانی از جهان
و از عمر و از خودت ...
#عرفان_نظرآهاری
📝
خوب است که از میان دلخوشیهای رنگباخته و از دست رفتهام "پاییز" هنوز هست...
خوب است که هنوز برای چیزی ذوق دارم و انتظار وقوع چیزی را هنوز میکشم!
خوب است که زرد شدن برگها و خیس شدن خیابانها در ذهنم اتفاق خوشایندیست و خوب است که پاییز شده...
خوش آمدی پائیز عزیز! کاش با ما مهربان باشی؛ با ما که در تو زیاد زخم خوردهایم و زیاد شکستهایم و خاطرات ناخوشایند زیادی را از پائیزهای پیش از تو حمل میکنیم.
با ما مهربان باش پائیز عزیز! با ما که تو را و برگریزان تو را زیاد دوست داریم و عشق را و قدم زدنِ عاشقانه در تو را زیاد دوست داریم و فرصت از عشق گفتن و از عشق شنفتن هم نداریم!
با ما مهربان باش پائیز عزیز! ما خیلی منتظر ماندیم تو از راه برسی و هوا به شیوهی دلپذیری سرد شود و پشت پنجره و خیره به باران و خیابان و هوای ابریِ تو بایستیم و چای بنوشیم و اندوه جهان را فراموش کنیم. ما خیلی منتظر ماندیم تو بیایی و همه چیز را عوض کنی!
با ما مهربان باش پائیز عزیز و خاطرات خوشی را برای ما کنار بگذار.
ما آنقدر دلخوشی نداریم که دلمان را به آمدنِ تو خوش کردهایم و امید داریم در تو اتفاقات خوبتری خواهد افتاد،
ما آنقدر دلخوشی نداریم که حتی روی بارانهای بیهنگام و برگریزان تو حساب کردهایم...
با ما مهربان باش پائیز عزیز...
👤#نرگس_صرافیان_طوفان
نه بهار با هیچ اردیبهشتی
نه تابستان با هیچ شهریوری
نه زمستان با هیچ اسفندی
اندازه پاییز به مذاق خیابان ها خوش نیامد
پائیز مهری داشت که بر دل هر خیابان می نشست..
#امير_هاشمى
📝
اول مهر یعنی چی؟
اول مهر یعنی؛
آغاز ١٢ سال تحصیل برای اینکه مشخص شود دیپلم فایده ندارد.
یعنی شما بعد از ۱۲ سال میفهمی نه زبان انگلیسی یاد گرفتی، نه دیکته فارسیت خوب شده، نه بلدی ضرب و تقسیم کنی.
اول مهر یعنی ما از فردا رسما یکی از دلایل آلودگی هوا، ترافیک شهری و مصرف آب و برق و گاز الکی در مملکت هستیم.
اول مهر یعنی ما از فردا یکی از دلایل سختی کار معلمان خواهیم بود، از بس از دست ما حرص خواهند خورد.
اول مهر یعنی روزی یک دانه موهای مادر ما سفید میشود که هرروز داد میزند: پوریااااااااااااااااااااااااااااا یعنی چی نمیرم مدرسه؟
اول مهر یعنی استرس اینکه بچه را سالم تحویل بدهی ببرند اردو.
اول مهر یعنی تا لیسانس و حتي پزشکی هم درس بخوانی، بعد بروی هرجای دنیا بگویند باید دوباره امتحان بدهید و درس بخوانید.
اول مهر یعنی ما به دلیل خواندن کتابهایی بدونخلاقیت به مدت ۱۲ سال، عملا هر میلی به کتابخوانی درونمان وجود داشته باشد، از بین برود و خلاص.
اول مهر یعنی وارد طرح یکسانسازی بچهها شدن و بعد از ۱۲ سال همه شبیهسازیشده بیاییم بیرون و دنبال کار بگردیم.
اول مهر یعنی مسابقه مدرسههای غیرانتفاعی که همان درسهای مدرسههای دولتی را به صورت لاکشری تحویل ما بدهند؛ دقیقا شبیه پژو آر- دی. موتور پیکان و بدنه پژو.
اول مهر یعنی تسلیت به جوشش و هیجان و انگیزه و خلاقیت و بدوبدو و کشف دنیا. یعنی تبریک به «همینی که هست».
اول مهر یعنی آغاز ۱۲ سال تمرین پیادهنظام سربازصفری برای رفتن به دو سال سربازی.
👤 پوریا عالمی
🍂
پاییز،
فصلی است که می آموزد
تغییر
می تواند زیبا باشد.
🍂
پاییزتون مبارک و پر از اتفاقات خوب
📝
ملتی که هم خدا را میخواهد هم خرما؛ نه خدا برایش میماند، نه خرما
یکی از بزرگترین توهمات و ضعفهای ایرانیان آن است که فکر میکنند میتوانند همه چیزهای خوب را با هم داشته باشند.
فکر میکنند اگر دو چیز خوب را در یک اصطلاح ترکیب کنند، کار تمام است.
یعنی همانطور که آن دو چیز در سطح زبان و گفتار بهراحتی به هم میچسبند؛ در جهان خارج و دنیای واقعی هم میتوانند در کنار هم قرار گیرند.
نمونههایی از چنین ذهنیت ابتدایی و خیالپروری در بین ایرانیان بهویژه از عصر مشروطه شروع شده است.
برای مثال:
1_ هم میخواهند مدرن باشند و به عقل و خرد احترام بگذارند؛ هم میخواهند براساس وحی و آموزههای دینی جامعه را بسازند. درنتیجه ترکیب مندرآوردی و متناقضی مانند «روشنفکر دینی» را اختراع میکنند و نیم قرن زیر پرچم آن سینه میزنند
و خود و خلقی را زحمت بیهوده میدهند و هیچ احساس نمیکنند که چگونه عقل و وحی را میتوان باهم درآمیخت.
2_ هم بهدنبال خواست و اراده عمومی هستند و میخواهند جمهور مردم به آنها مشروعیت دهند
هم میخواهند در چارچوب اسلامی که فقها ترسیم میکنند حرکت کنند.
در نتیجه «جمهوری اسلامی» و «مردمسالاری دینی» را ابداع میکنند و بعد از سی سال تضاد بین انتخاب و انتصاب؛ فکر میکنند مشکل در جایگاه پست ریاست جمهوریست و باید آن را حذف کرد تا تناقضها برطرف شود.
3_ هم کشورشان را دوست دارند و میخواهند از ملیتشان دفاع کنند؛ هم مذهب شیعه را که به آن ایمان دارند در اولویت میدانند.
درنتیجه جریان «ملی- مذهبی» را تأسیس میکنند و مشخص نمیکنند تکلیف ارمنی و سنی و بیدینهای ایرانی چه میشود؟
ملی بودن یعنی ایرانیِ زرتشتی اولویت دارد و مذهبی بودن یعنی شیعهُ پاکستانی. اینکه چرا برخی افراد در این وضعیت احساس تناقص نمیکنند به دلیل همان ذهنیت ابتدایست که دارند؟
4_ در دوران جدید تاسیس بانک اجتناب ناپذیر است؛ اما بانک آمریکایی سودمحورِ نزول خوار نمیخواهند.
در نتیجه با چسباندن پسوندِ «اسلام» به «بانکداری»؛ الگوی «بانکداری اسلامی» را به جهانیان معرفی میکنند که در نهایت میزان رانت و ربا و دلالی و فساد آن لرزه بر تن همه نظامهای بانکی میاندازد. چطور دین اسلام را که مانند سایر ادیان؛ رباخواری را در حد گناه کبیره میداند با بانک که بنیادش بر سود پول است جمع میکنید؟ فکر نکردید چرا به عقل یهودیان و مسیحیان نرسیده بانکداری یهودی و مسیحی درست کنند؟
5_«سیاست ما عین دیانت ما؛ و دیانت ما، عین سیاست ماست.» این جمله کاملا متناقض را به مرحوم مدرس نسبت میدهند؛ درحالی که کشیش معروف سنت توماس آکویناس آن را در قرن سیزدهم میلادی تئوریزه کرده بود.
به هرحال نه آکویناس و نه مدرس هیچکدام نفهمیدند که چرا نتیجه آموزههایشان به سیاست دینی منجر نشد و در نهایت، دین، سیاسی شد؟
البته ماکیاول در قرن پانزدهم نشان داده بود که دین عرصه اخلاق و حقیقت است و سیاست حوزه قدرت و مصلحت و ادعای ترکیب این دو؛ یا نقشه عوامفریبان است یا تخیل سبک مغزان.
6_ اقتصاد برای اداره جامعه ضروریست، اما بدانید و آگاه باشید که ما اقتصاد کاپیتالیستی و سوسیالیستی نمیخواهیم.
درنتیجه دکترین «اقتصاد اسلامی» را در دانشگاهها ترویج میکنیم.
البته نمیدانیم چرا در عمل، هیچکدام از مدرسان این دکترین حاضر نیستند سرمایه خود را برای خرید زمینی که کنار مسجد است هزینه کنند؟!
نمیدانیم چرا مدیران مشوق اقتصاد اسلامی، پولشان را در بانکی میگذارند که سود بیشتری میدهد نه بانکی که کارمندانش مسلمانترند؟َ!
👤نظام بهرامی کمیل