4_505426782116677196.mp3
4.79M
باهم بیا دعا کنیم ...معین
این باشه ارزومون
نریزه ابرومون
نریزه ابرویی
الهی آمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینو بفرست واسه عزیزترین فرد زندگیت و
بهش بگو : مرسی برای بودنت !♥️
#انگیزشی
خوشبختی هیچ ربطی به ثروت نداره!
آدماى مثبت، هرجا باشن و با هر شرایط
و هر دلخوشیِ بزرگ یا کوچيکی،
حالِ لحظه هاشون خوبه
خودتون رو گول نزنین،
زندگیِ مدرن و لاکچری بهانه است ،
خیلي ها حسرتِ همین
شادی هایِ نقلی و ساده رو دارن
📝
هربار میبینمت، مرگ تازهای یادم میدهی، شاتوت مسموم از جهنم برگشته. فرقی نمیکند مرا گرم بخندی یا سرد ببوسی، فرقی نمیکند مرا بخواهی یا طردم کنی، فرقی نمیکند به یاد بیاورم تقلا کنم برای فراموشی، هر تماسی با کلمهی بزرگ اسم تو، مرگی تازه است و من، مشتاقترین عیسای تاریخم، بر جلجتایی که هر که سنگ به سمتم پرتاب میکند، تنیترین هابیل قبیله کوچکم است.
ای نور صبح آذرماه، که سکوتت و صدایت یکسان زیباست، و لبانت وقت بوسیدن و گفتن ورد وداع یکسان بوسیدنی است، تن تکیدهی مرا بخوان به معجزهی نجوای انگشتانت. لمسم کن، نوازشم کن، نابینا شو و کتاب کهنهی بدنم را بخوان. معجزه کن ای پیامبری که تاریخ لیاقت نام تو را ندارد. موسای تمام نیلها، داوود تمام نیایشها، ای زنی که بوی تنت را همیشه کم دارم، مرا در مذاب بدنت حل کن.
دیوانهای که رهایش کردی، بچهای که در بازار گمت کرده، کرگدن عبوسی که تلخی از جانش سر رفته، مومنی که خدایش کافر است، تمام مردانی که در جانم جاگذاشتی هنوز دوستت دارند. مرا به یاد بیاور، صنوبر غمگین. مرا به یاد بیاور، حضرت توتفرنگی. مرا به یاد بیاور ای "امان از چشمانت وقتی بخندند."
چگونه سوگوار رفتن کسی هستم که هرگز نیامده؟ چرا به زخمهایم چنین دل خوش کردهام؟ چطور از یاد بردهام که هر سلام تازه، بشارت وداعی مهیب است؟ لابد داری یک گوشه به من فکر میکنی و لبخند میزنی، وگرنه من این جنون را قرنهاست از یاد بردهام. معلق رهایم کردهای و حتی برای همین شکنجه هم دوستت دارم.
ای صبح روشن که پرندگان بهشت در استخوان ترقوهات لانه میسازند، تو را دوست دارم، درست همانقدر که از من گریزانی. و بر باندای این صلیب، آواز خواهمخواند، آنقدر که همه مردم دنیا عاشقت شوند و بفهمند چرا آدمبرفی بودن در مرداد انتخاب دلخواه یک مردمگریز عاصی است.
"به من برگرد، ای گریخته، ای نیامده. برگرد و بگو که دوستم نداری، چرا که این انتظار مردد نومیدانهترین شکل تمامشدن کسی است که دوستت دارد."
👤#حمیدسلیمی
📝
أنت أجمل شيء ینبض بقلبي کل ليلة
«تو قشنگترین چیزی هستی که هر شب در قلبم میتپد»
👤 #محمود_درویش
📝
"به من ربطي ندارد"
"به شما ربطي ندارد"
قبل از اينكه كسي اين جمله ي خبري را جهت هشدار به شما بگويد و مخاطب اين جمله قرار بگيريد،خودتان بارها اين جمله را با خودتان تكرار كنيد...
"به من ربطي ندارد"
به من ربطي ندارد كه فلاني چرا لباسش اين مدلي است،چرا بيني اش را عمل كرده، چرا ازدواج نميكند، كِي درسش تمام ميشود،چرا نميرود سربازي؟! چرا مدل موهايش اين شكلي است،چرا رنگ لاكش اين رنگي است، ،چرا چادر سر ميكند؟چرا رنگ لباس هايش با هم ست نيست، چرا بچه دار نميشود؟ چرا پس انداز نميكند، چرا پدر ومادرش از هم جدا شدند،رتبه كنكورش چند شده؟!چرا صدايش بم است، چرا رقصيدن بلد نيست،چرا كفش پاشنه بلند پا نميكندو هزاران چراي ديگر كه به ما ربطي ندارد،
ما مسئول تحليل زندگي و رفتار ديگران نيستيم، ما مسئول زندگي خودمان هستيم، لطفا اين جمله ي خبري را قبل از اينكه كسي بهمان گوشزد كند، روزي چند بار براي خودمان تكرار كنيم، كه "به من ربطي ندارد" من مسئول رفتار ديگران نيستم!
هركسي حق دارد در حريم خصوصي خودش زندگي كند،لطفا با سوالهاي بيجا زندگي اطرافيانمان را شخم نزنيم!
👤 #آزاده_فتاحي
📝
یه چیزی از این تراپیسته شنیدم که واقعا مثل یه سیلی محکم بود:
اگه شما هم حس میکنین همه روابطتون با ادمهاییه که از نظر عاطفی در دسترس نیستن و نمیتونن هیچوقت نیازهای شما رو بفهمن و جوابگو باشن، شاید بد نباشه این رو بخونین.
علت اینکه تو نمیتونی از رابطه با کسی که از نظر عاطفی در دسترس نیست راحت بیای بیرون همون دلیلیه که قماربازها از بازیهای شرطی نمیتونن بگذرن. میزان دوپامین که هورمون لذته و باعث میشه ما برای چیزی انگیزه داشته باشیم و روش تمرکز کنیم و دائم بخوایمش، وقتی که ما اون چیز رو به طور رندوم به دست میاریم خیلی سریعتر بالا میره. قمار همینه، تو میبازی و میبازی بعد یهو به طور رندوم میبری که باعث میشه دوپامین بره بالا که باعث میشه باز بازی کنی تا دوباره اون حس رو تجربه کنی.
در رابطه هم همینطوره، وقتی در رابطه با ادمی هستی که یه روز گرمه یه روز سرد، یه روز تو رو میخواد یه روز نمیخواد، یه روز صدتا پیام میده و یه هفته پیداش نمیشه، احتمال اینکه به این رابطه معتاد بشی خیلی بیشتره تا با کسی باشی که به طور ثابت بهت ابراز علاقه میکنه و دوست داره. در حقیقت تو عاشق این کسی که از نظر عاطفی در دسترس نیست، نیستی حتی اگر خودت فکر کنی که هستی، تو معتادی به بازی رابطه.
تو اون قماربازی هستی که نشسته سر میز و با اینکه بارها و بارها باخته و میبازه، هنوز منتظر اون بردن و اون حس بعدش به خاطر بالا رفتن دوپامین هستی.
برای شکستن این چرخه دقیقا مثل یک معتاد، تنها راهش ترک کامل و تحمل خماریه.
دوست داشتن کسی که از نظر عاطفی در دسترس نیست به شدت دردناکه، باعث میشه مدام با خودت فکر کنی:
من این همه در وجودم عشق و محبت و گرما دارم که همه رو حاضرم به پای اون بریزم، چرا این برای اینکه به اون یه حس خیلی خوب بده و باعث بشه اون هم من رو دوست داشته باشی کافی نیست؟ و بهترین راه شاید، برای اینکه حتی به چرخه اعتیاد نیفتیم اینه که از همون اول نشونه های خطر رو در این ادم ببینیم و اصلا باهاش وارد رابطه نشیم.
📝
پارتنر خوب اینجوریه که
که هم بشه باهاش دعوا کرد،هم قربون صدقه ش رفت هم بشه باهاش درباره همه چی حرف زد؛
آدمیزاده دیگه...
به هر کسی نمیتونه بگه حالش بده..
یا از حس لحظهایش بگه ،
همه اینا یعنی صمیمیت ❤️
📝
«دوستیها هم یک روز تموم میشه»
این حرف خودش بود وقتی یکروز درباره دوستی و عشق و اینجور چیزها حرف میزدیم. همانجا توی دلم گفتم ولی دوستی ما هیچوقت تمام نخواهد شد. و میدانم اوهم همینفکر را میکرد. همیشه.
اما شد!
شما با کدام دوستتان از کجا به بعد، کی و چرا دیگر دوست نبودید؟ دعوا؟ فهمیدید آنجور که نشان میداده نیست و اصلا دوست نبوده؟ عقایدتان با هم متفاوت شد؟ دلتان از هم چرکین شد؟ کمتر از گل به هم گفتید؟
هر دلیلی مسخره و غیر مسخرهی دیگر؟ جدی یا الکی؟
همیشه فکر میکنم کاش ما هم دعوا داشتیم. از هم بدی دیده بودیم یا هر دلیلی که نتوانم به او حق بدهم که یک روز پیام بدهد «دیگر به من پیامی نده، هیچکجا، و هرگز سراغم را نگیر. اصلا من را بلاک کن.»
کاش ماجرا جوری بود که وقتی گفت دیگر این دوستی را امن نمیبیند و رفت به اون نتوانم حق بدهم.
کاش من را با منی که الآن هستم تنها نمیگذاشت.
یک ماهی هر جور بود درختی را که تبر زده بود و لق میزد یک دستی نگه داشتم ولی دیگر تحمل من هم تمام شد. من هم تبر را برداشتم و ضربه آخر را زدم.
زیباترین و با شکوهترین درخت دوستی که داشتم زمین افتاد.
این متن انتهایی ندارد. چون این زخم عمقش پیدا نیست.
«به او زخمی بزن، عمیقتر از انزوا.»
👤 معصومه حسن زاده
📝
(خوب که چی؟)
با ورود این عبارت به ذهن هر کدام از ما، از درِ دیگر شوق و سرزندگی و رضایت از زندگی روانی ما خارج می شود.
در درون ما نیروی ویرانگری وجود دارد که به راحتی با چهره ای بی تفاوت و حالتی دلمرده بر یک صندلی سنگیِ سرد و بی روح نشسته و هر وقت با شور و شوق از تجربه ای با او گپ بزنید، با عبارت ( خوب که چی؟) مثل یک چوب جادو تمام ذوق شما را کور می کند.
او مهارتی تام و تمام دارد در اینکه توی دل شما را خالی کند، توی ذوقتان بزند و گرد مرده بر زندگی تان بپاشد. او می تواند شما را از فردی سرزنده و شاداب به پیری سیر و بی میل به زندگی تبدیل کند.
هزار و یک روش دارد که همه چیز را بی ارزش جلوه دهد؛ هروقت با شوق و ذوق تجربه ای را با او درمیان بگذارید برخی از این عبارت ها را می شنوید؛
همین؟؟!!
تمام توانت همینقدر بود؟
این و که همه میتونن و میدونن.
تو این سن و سال فکر کردی هنر کردی؟ اینا رو باید ۱۰ سال پیش به دست میوردی.
توقعم از تو بیشتر بود
فروتن باش، اینقدر واسه چهارتا قدم شلوغش نکن.
حالا به این قدمات دل خوش نکن، ببینم تا تهش دوام میاری، اصلش نتیجه اس.....
و شما با هرکدام از این ضربه ها پژمرده تر و فسرده تر می شوید. کم کم آنقدر هیج چیز به چشمتان نمی آید که نا ندارید قدم بعدی را بردارید و لاجرم رکود و بی اعتمادی به خودتان و زندگی شما را در بر می گیرد.
این نیرو بخشی از شماست، بخشی که زیاد به او پر و بال داده اید و نورِ وجودتان را رو به خاموشی می برد.
غافل از اینکه نور از همان شوق های کوچک و دلخوشی های روزمره ی به ظاهر بی ارزش جان می گیرد و به حیات تان رنگ و لعاب می دهد.
هیچ انتهایی در انتظارتان نیست، فریب نخورید. نورهای کوچک را مثل عزیزی باارزش تنگ در آغوش بکشید تا نورهای بزرگتر بر زندگی تان بتابد.
بار بعد که نجوای درونی به شما گفت ( خوب که چی؟) میخواهید با چه جوابی جادویش را بی اثر کنید؟
👤 #نیلوفر_کیان_راد
📝
با یکی از دوستهام سوار تاکسی شدیم. موقع پیاده شدن دوستم به راننده تاکسی گفت: ممنون آقا، واقعا که رانندگی شما عالیه!
راننده با تعجب گفت: جدی میگی یا اینکه داری منو دست میندازی؟!
دوستم گفت: نه جدی گفتم. خونسردی شما موقع رانندگی در این خیابونهای شلوغ قابل تحسینه. شما خیلی خوب رانندگی میکنین و قوانین را هم رعایت میکنین!
راننده لبخند رضایت بخشی زد و دور شد.
از دوستم پرسیدم : موضوع چی بود؟!
گفت سعی دارم " عشق " را به مردم شهر هدیه کنم! با صحبتهای من اون راننده تاکسی، روز خوشی را پیش رو خواهد داشت. رفتارش با مسافرهاش خوبتر از قبل خواهد بود، مسافرها هم از رفتار خوب راننده انرژی میگیرن و رفتارشون با زیر دستها، فروشندگان، همکاران و اعضای خونواده خوب خواهد بود. به همین ترتیب خوش نیتی و خوش خلقی میون حداقل هزارنفر پخش میشه. من هر روز با افراد زیادی روبرو میشم. اگه بتونم فقط سه نفر رو خوشحال کنم، روی رفتار سه هزار نفر تاثیر گذاشته ام .
گفتن اون جمله ها به راننده تاکسی هیچ زحمتی نداشت. اگه با راننده دیگه ای هم برخورد کنم اون رو هم خوشحال خواهم کرد. خوشحال کردن مردم یک شهر کار ساده ای نیست اما اگه بتونیم چند نفر را خوشحال کنیم کار بزرگی انجام دادیم. روح زندگی ما همين عشقه. در صورتیکه بعضی از ما با يک ادبيات ناپسند در پی فرصتيم كه همديگه را تحقیر كنيم:
واااي چقدرر چاق شدي!
موهاي سفيدتم كه كم كم در اومد!
اينهمه كار ميكني براي اينقدرر در آمد؟!
تو واقعاً فكر ميكني در اين امتحان قبول ميشي؟!
و....
اين جمله ها و امثال اون كاملاً مخرب نيروي عشقند و عشق را از رابطه ها گريزان ميكنن. اگه بتونيم زيبايي رو تو نگاه خودمون جاي بديم اصولاً عشقه كه از وجود ما ساطع ميشه.
بياييم جريان عشق را تو زندگيمون جاري كنيم.
📝
چیزی که توی دنیای مجازی میبینم اینه که گفتمان از روابط بین زنها و مردها بشدت یک طرفه است.دلیلش هم اینه که اصولا زنان خیلی بیشتر عادت دارند از روابط خودشون بگن ولی مردها بیشتر به بخش فان روابط علاقه مندند.زنها بیشتر از دردهای خودشون میگن و مردها کمتر.چون حضور زنان بلاگر قویتره برای همین روایت ها از زندگی بشدت زنانه است.البته در کتاب اینجوری نیست و تعادل برقراره ولی متاسفانه رسانه امروز،کتاب نیست بلکه دنیای مجازیه.دنیایی سطحی و غیرقابل اعتماد که گاهی گویندگان آن ادمهای بیسوادی هستند که دهها هزار نفر را به اشتباه می اندازند.
خیلی کم دیده ام که مردها هم از عشق های خودشون از روابطشون خیلی ساده و ملموس بگن.نمی دونم.مطمئن نیستم شاید هم دید من اینجوری بوده چون نمی خوام اینجا با قطعیت حرف بزنم پس بهتره بگم" به نظر من مردها کمتر از زندگی خصوصی خودشون در دنیای مجازی حکایت دارند" و به نظرم این باعث میشه نیمه دیگر ماه دیده نشه.یا لااقل آن نیمه ای که ازش صحبت میشه همیشه روشن جلوه کنه ولی نیمه دیگه اش همیشه سیاه بمونه....
👤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ناامیدی سلاح سردیست در دست شیاطین
که انتهای آن مرگ خاموش یک ملت ست.