#داستان
به ساعت نگاه کردم، شش و بیست دقیقه صبح بود. دوباره خوابیدم.بعد پاشدم.به ساعت نگاه کردم.شش و بیست دقیقه صبح بود.
فکر کردم: هوا که هنوز تاریکه، حتماً دفعه ی اول اشتباه دیده ام.خوابیدم وقتی پاشدم هوا روشن بود ولی ساعت باز هم شش و بیست دقیقه صبح بود.
سراسیمه پا شدم، باورم نمیشد که ساعت مرده باشد.به این کارها عادت نداشت. من هم توقع نداشتم. آدمها هم مثل ساعتها هستند.
بعضیها کنارمان هستند مثل ساعت، مرتب، همیشگی. آنقدر صبور دورت میچرخند که چرخیدنشان را حس نمیکنی.بودنشان برایت بی اهمیت میشود، همینطور بی ادعا میچرخند، بی آنکه بگویند باطری شان دارد تمام میشود بعد یکهو روشنی روز خبر میدهد که او دیگر نیست.
قدر این آدم ها را باید بدانیم
قبل از شش و بیست دقیقه...!
عاشق آن نیست که عشق تکه کلامش باشد. بلکه آن است که وفاداری مرامش باشد
به درویشی قناعت کن
که سلطانی خطر دارد
زمین را گر شوی مالک
طمع بر اسمان داری
به وقت مردنت بینی
نه این داری،نه آن داری
بِهتَرین لِذَت
و قَشَنگتَرین
اونجاست که تَمومِ "لَحظـات"
رو کنار اونی که دوسشداری
سپری کنی و هَمه چیزو با اون تجربه کنی
.
﷽
🌹🌹🍃
الهی زندگیتون
بی گره بافتہ بشہ
نقشش آرامش
طرحش شادی
در قالب خوشبختی
بہ صد هـزار رنگ
خوشگلتر از گلهای باغچـ"
🍃🥀🍃
#داستان
به ساعت نگاه کردم، شش و بیست دقیقه صبح بود. دوباره خوابیدم.بعد پاشدم.به ساعت نگاه کردم.شش و بیست دقیقه صبح بود.
فکر کردم: هوا که هنوز تاریکه، حتماً دفعه ی اول اشتباه دیده ام.خوابیدم وقتی پاشدم هوا روشن بود ولی ساعت باز هم شش و بیست دقیقه صبح بود.
سراسیمه پا شدم، باورم نمیشد که ساعت مرده باشد.به این کارها عادت نداشت. من هم توقع نداشتم. آدمها هم مثل ساعتها هستند.
بعضیها کنارمان هستند مثل ساعت، مرتب، همیشگی. آنقدر صبور دورت میچرخند که چرخیدنشان را حس نمیکنی.بودنشان برایت بی اهمیت میشود، همینطور بی ادعا میچرخند، بی آنکه بگویند باطری شان دارد تمام میشود بعد یکهو روشنی روز خبر میدهد که او دیگر نیست.
قدر این آدم ها را باید بدانیم
قبل از شش و بیست دقیقه...!
به پاهای خودت
موقع راه رفتن نگاه کن...
داٸما یکی جلو هست و یکی عقب...
نه جلویی بخاطر جلو بودن مغرور میشه...
نه عقبی چون عقب هست شرمنده و ناراحت...
چون میدونن شرایطشون داٸم عوض میشه...
روز های زندگی ما هم دقیقا همین حالته...
دنیا دو روزه...
روزی با تو ، روزی علیه تو...
روزی که با تو هست، مغرور نشو...
روزی که علیه تو هست، ناامید نشو...
زیرا هر دو مایه آزمایش تو هستند..
#امتحان_خدا
🌿🌺🌺🌿🌸🌿🌺🌺🌿
بسم الله الرحمن الرحیم
به حرف آنهایی که میگویند با هرکس مثل خودش باش گوش نکن ......
خودِ عالی هر انسانی به قدری بزرگ و خاص و بینظیر است که حتی ذرهای از آن را نباید به خاطر دیگری از دست داد .......
اگرکسی به تو بدکرد ، این بدی رایک تجربه بدان
اگر کسی به تو نیکی کرد ، آن را به عنوان یک خاطره شیرین در ذهنت جای ده ......
هرکسی هرطوری که بود ،خوب یا بد، تو فقط خودت باش .......
اگر دیدی از خوبی تو سوءاستفاده میکنند یا اگردیدی نمیتوانی خوبی را به زندگی بعضیها ببری ،،،،،،،،،
به جای آنکه مقاومت کنی و خوبیهایی که داری را بسوزانی،فاصله بگیر و خودت را کنار بکش .......
تو به هرقیمتی که هست والای زندگی خودت باقی بمان و ذرهای از این کیمیا بودن دست بر ندار ،،،،،،،
داغِ بد شدن خودت را به دل همه آنهایی که گمان میکنند بدی یک مزیت است بزار ......
آدم خوبه زندگی خودت باش و به خاطر این خوب بودن سرت را بالا بگیر .......
سلام. ،. صبح روز پنجشنبه شما بخیر.
قبل از اینکه من رو قضاوت کنی ، اطمینان حاصل کن که خودت کاملی.
با ذکر صلوات یاد شهدا را گرامی می داریم و برای شادی روح عزیزانمان فاتحهای قرائت کنیم.
امروز متعلق است به حضرت امام حسن عسکری(ع) . توکلم فقط به خداوند متعال هست.
ذکرامروز یکصدمرتبه (لااله الالله الملک الحق المبین) اللهم عجل لولیک الفرج. التماس دعا
یک دانه کبریت را روشن کن و کف دستت بگذار... میسوزاند نه؟
ده بار دیگر هم که امتحان کنی
فقط بیشتر میسوزی، همین!
بعضی از چیزها ذاتشان خطرناک است و هزار سال هم که بگذرد تغییر نمیکنند، مثل کبریت که می سوزاند، یا چاقو که تیز است و بُرنده
و هر چقدر هم در استفاده از آنها احتیاط کنی یک لحظه بی توجهیات کافیست تا زخمیات کنند.
راستش بعضی از آدمها هم اینگونه هستند. یک بار، دو بار، سه بار که یک نفر را امتحان کردی و دیدی دلت را سوزاند و احساست را زخمی کرد برای همیشه کنارش بگذار زیرا فرصت دادن به آنهایی که ذاتشان خطرناک است وقت تلف کردن است، مثلِ: "بازی با آتش...""!!