هدایت شده از 🎼کانال پست و آهنگ 🎧🎼
خوشبخت ترین مردم
كسی است كه،
برای برتری های دیگران
ارزش قائل است .
و از شادی دیگران
آن قدر شاد میشود
كه گویی این شادی
مربوط به خود اوست.
❥🦋❥ ❥🦋❥
🍁@postandmusic🍁
*:•✧✬🌻⚪️🌻✬✧•:*
هدایت شده از 🎼کانال پست و آهنگ 🎧🎼
1_7468663090.mp3
10.72M
1.11M
عصرانه 🪴🌿
عمر ما کوتاهه🤷🏻♀🤷🏻
تا چشم به هم زدیم آخرین پنجشنبه ی ماه رجب هم اومد
هدایت شده از همه خواننده ها معروف،ترکی،کردی،فارسی,کرمانجی,عروسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🎥🎥
اجرای پاییزی دلچسب
با دوتار
🎤محسن میرزازاده
🌺🌼همهی خواننده ها🌼🌺
http://eitaa.com/joinchat/684261380Cd87f2dc4d2
#محسن_میرزازاده
#کرمانجی
1_8404867602.ogg
2.66M
حتما گوش کنید اینقدر قشنگه که مطمئنم برای هرکسی بفرستی دعات میکنه
رنگ درمانی🌈👌
◽ افراد افسرده لباس زرد رنگ بپوشند.
غذاهای زرد بخورند و رنگ زرد را اطراف خود بجويند. رنگ زرد سطح انرژی را بالا برده و مانع افسردگی مي شود💛
◽ اگر کم خواب هستيد وسايل اتاق خواب را به رنگ بنفش درآوريد؛ رنگ بنفش آرامش دهنده و خوابآور است💜
◽ اگر مضطرب هستيد و فشار عصبی طاقت شما را بريده از رنگ سبز استفاده کنيد ؛ رنگ سبز آرام بخش است و فشار خون را کاهش میدهد💚
◽ اگر بیحال و بی حوصله هستيد، رنگ نارنجی را انتخاب کنيد. هنگام استحمام صبحگاهی از حوله و ابزار نارنجی استفاده کنيد ؛ رنگ نارنجی سریع بیحالی شما را از بين میبرد🧡
◽ اگر از کم خونی رنج ميبريد، ميوههای قرمز رنگ مانند گيلاس، توت فرنگی و گوشت قرمز مصرف کنيد❤️
◽ اگر مشکلی پيش روی شماست، از رنگ نيلی استفاده کنيد، رنگ نيلی کمک میکند تا بهتر بينديشيد و ذهنتان را ارام کنید💙
سعی کنید لباسای رنگی بپوشید، وسایل خونه و مبلمان رو رنگی انتخاب کنید. خدا دنیا رو پر از رنگ افریده. سیاه نپوشید. قدرت رنگها در شادی روح و روان ادم ها بیش از اونیه که تصور می کنید🤍
@golchintap
رنگ مورد علاقه شما برای لباس چه چیزی در مورد شخصیت شما می گوید؟
مشکی: این رنگ سمبل شدت هر چیزی است، می تواند همه چیز یا هیچ چیز باشد
خاکستری: این رنگ خونسردی را نشان می دهد. گاهی اوقات رنگها جایگزین کلمات می شود که افسردگی، بی تفاوتی و ثبات را هم نشان می دهد
طلایی: این رنگ سمبل حکومت، اعتماد به نفس، خلاقیت و کمال است
نقره ای: این رنگ شدت احساسات را نشان می دهد و انرژی های منفی را از بین می برد
قرمز: این رنگ محرک انرژی و گرماست و همچنین قدرت و شجاعت را نشان می دهد
مسی/برنزی: این رنگ سمبل عشق و صبر در ارتباطات است
پرتقالی: این رنگ محرک خلاقیت، اشتیاق و امکان های جدید است
زرد: این رنگ مغز را بیدار می کند و به ماهیچه ها انرژی می دهد
سبز: این رنگ موجب تعادل بین ذهن و جسم می شود
آبی: ممکن است این رنگ دلخواه بعضی افراد نباشد اما آرام بخش و سرد است
نیلی: این رنگ ترکیب آبی و قرمز است که سرد است و الکتریسیته ایجاد می کند.چ
سفید: این رنگ ترکیب همه ی رنگ هاست که تعادل و هارمونی را تعریف می کند
صورتی: این رنگ گویای حفظ جوانی و طراوت است و باعث رو به رو شدن با احساسات درست است.
قهوه ای: این رنگ سختی زمین و طبیعی و ساده بودن را نشان می دهد
بنفش: این رنگ قدرت آرام بخشی زیادی دارد و آزام بخش ذهن و احساسات است
@golchintap
📝
یادم نیست چه کسی اما از زبان کسی شنیده بودم اگر روزی ميان ماندن يا رفتن به شک افتادی حتما برو... چون نبايد كار به جايی ميرسيد كه به ماندنت شک كنی.
آن روزها که بین رفتن و ماندنم شک داشتم انگار جفت پاهایم را برای رفتن از ان رابطه ی لعنتی بریده بودند. هوای رفتن داشتم تا رها شوم اما چیزی در تمام وجودم ماندن را صدا میزد...به خودم که آمدم دیدم هردوی ما مدت هاست که بدون هم رفته ایم؛ تنها عادتی هر روزه جسممان را به هم نزدیک میکرد...و همین ماندن های از پیش رفته شده بود که عذابمان میداد.
👤#نرگس_حریری
یکی از مشهورترین و قابلشناساییترین منطقههای پاریس، مونمارتر است.مونمارتر، این دهکدهی درون شهر، زمانی خانه هنرمندانی چون سالوادور دالی، کلود مونه، پابلو پیکاسو و ونسان ونگوگ بوده است. مناظر دلانگیز پاریس در همسایگی این نقطه، هنوز هم میلیونها بازدیدکننده را در سال به فرانسه جذب میکند.
#انگیزشی
❣چهرهای شاد به خود بگیرید
شادی خود را ابـــــــــراز کنید،
خـــــــــــــــدا را شکـــــــــر کنید...
صبرکنید و بگذارید خــداوند
خــــودش همه چیــز را رو به
راه کند...
✨بخششدیگرانشماراآزادمیسازد
بهترین باشید ، خداوند میداند
چهکسی بهشما بدی کرده,خوب
زندگیکردن بهترین انتقام است
✔️نعمتهایتان را بشمارید
با گله و شکایت در همان
جا که هستید درجا میزنید
زندگی یک نعمت است با غر زدن
و نالیدن به کام خودتان و اطرافیان
تلخش نکنید...
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#وقت_سلام 🤚🍃
میگن آدم عاشق کوره و بدی های طرفش رو نمیبینه. ولی به نظر من آدمی که عاشق نیست کور تره. خوبیارو نمیبینه. شما صد بار ازش تعریف کنی، بهش لطف کنی، واسش هدیه بخری، مهربون باشی، ببخشیش. مواظبش باشی، پناهش باشی. نمیبینه. به چشمش نمیاد. قابلیت اینو داره کاری کنه همه، حتی خودت باورت بشه که مقصر و باعث تمام اتفاقات بد تویی. یجوری اعصاب و روانتونو داغون کنه که همه چی رو بترکونی بعد بکشه عقب با چشمای اشکی و مظلوم به گند کشیدن رابطه توسط تو رو نگاه کنه.
تصادفی بایکی آشنامیشی بعداون کل داستان زندگیتو درک میکنه،ازت جوری مراقبت میکنه که هیچکسی تاحالااینجوری مراقب قلبت نبوده،جوری حرفاتومیفهمه که هیچکسی توتموم این سالهانفهمیده. درست مثل اینکه خدا بعد از یه عالمه سختیا یکیو میاره میگه: ببین هنوزم هواتو دارم.
به عنوان کسی که کل ادمای سمی زندگیشو حذف کرده، بهتون میگم دوستان نترسید. خجالتم نکشید. عذاب وجدانم نگیرید. رفتن رو مختون از زندگیتون پرتشون کنید بیرون بعدم بخندید. زندگیتون جوری زیبا و گل و بلبل میشه، جوری حالتون خوب میشه و خودتونو دوست خواهید داشت که خودتونم فکر میکنید خوابه.
تو دلت یه روز برام تنگ میشه.
برای زنگ زدنم، برای پیام دادنم، برای جوری که بهت اهمیت میدادم و جوری که باعث شدم احساس دوست داشته شدن بکنی، جوری که اولویت بودی و ازت مراقبت میشد. دلت برای دستام وقتی صورتت رو لمس میکردم تنگ میشه. دلت برای جوری که درکت میکردم و بهت ارزش داده بودم تنگ میشه. تو دلت یه روز برای من تنگ میشه. که احتمالاً دیگه خیلی دیره.
معرفی 19 کتاب روانشناسی که ارزش خوندن رو دارن:
1- وقتی نیچه گریست؛ اروین یالوم
2- مسئله اسپینوزا؛ اروین یالوم
3- خاطرات، رویاها و اندیشه ها؛ یونگ
4- پیشنویس های زندگی؛ کلود استینر
5- انسان و سمبول هایش؛ یونگ
6- انسان در جستجوی معنا؛ ویکتور فرانکل
7- مامان و معنی زندگی؛ یالوم
8- فروید در مقام یک فیلسوف؛ بوتنی
9- در انتظار گودو؛ ساموئل بکت
10- کرگدن؛ اوژن یونسکو
11- بازی ها؛ اریک برن
12- روانکاوی برای همه؛ فروید
13- چرا عاشق میشویم؛ هلن فیشر
14- نگران نباش زندگی کن؛ دیل کارنگی
15- ۲۳ راه غلبه بر تنبلی؛ جی اسکات
16- انواع مردان و زنان؛ شیندا بولن
17- اسیب شناسی روانی در زندگی روزمره؛ فروید
18- عصبیت و رشد ادمی؛ کارن هورنای
19- بار هستی؛ میلان کوندرا
من حذف شدن آدمها رو به غریبه شدنشون ترجیح میدم، واقعاً ترجیح میدم بدونم که فلان آدم از زندگیم رفته و دیگه هیچ نسبتی باهام نداره تا اینکه بدونم همچنان هست ولی بود و نبودش فرق چندانی نداره، دوست دارم از آدمها خاطره به جا بمونه ، نه صرفاً یه چهره و اسم آشنا.
📝
خدا به عشق دچارت کنه
همه ی دانشکده خبر داشتند، بدجور عاشق بود! همدانشگاهی بودیم، هم اتاقیِ خوابگاه هم؛ خودم دیده بودم یک وقت ها، یواشکی از روی صفحه ی
گوشی، عکسِ کسی را می بوسد و میگذارد سرِ دلش، یا کنجی پیدا میکند و شماره ای میگیرد و با لبخند می ایستد به زمزمه کردن های عاشقانه...
من کنجکاو بودم و پیگیر، او ساکت و تودار! دلم میخواست سر دربیاورم از رازِ مگویش، از نگفتههاش! آنقدر پاپی شدم تا یک شب از آن شب های خوابگاه، که هیچ رازی توی دلِ هیچکسی نمیماند، سفره ی دل وا کرد برایم...
گفت:
- سنتی ازدواج کردم...
بعد خندید
- نه زوری مثلِ رُمانا، ولی از سرِ عشق و علاقه هم نبود؛ انتخابِ بابام بود! با من خیلی فرق داشت، خیلی. نمیدونم چرا هیچ وقت نخواستم درست و حسابی بشناسمش، از همون اول باهاش لج داشتم انگار...
الانمو نبین، نفهم بودم، بچه بودم! تحقیر میکردم، خودشو، نماز خوندنشو، اعتقادشو، لباس پوشیدنشو، حرف زدنشو حتی! نمیدونم چرا ولی دلم میخواست آبروشو ببرم، هر کاری که خلافِ مرامش بود میکردم که بچزونمش، اذیتش کنم، زجرش بدم...
اونم میدید و دم نمیزد، میدید و تلافی نمیکرد، میدید و صبوری می کرد...
تا اون جایی ادامه دادم بچه بازیامو که جونش رسید به لبش، قصد کرد طلاقم بده، نه بخاطر خودش و آبروش، بخاطر من! میترسید سر این لج و لجبازیا کار دست خودم بدم...
کلی جون کنده بودم تا برسم به جایی که بالاخره خودش خسته بشه و بیخیالم بشه، اما حالا که رسیده بودم بهش، نمیدونستم چه حسی دارم، خوشحالم یا ناراحت؟
داشت کم کم تموم میشد و من هر روز بی دلیل حالم بد و بدتر میشد. زود خسته میشدم، تمرکز نداشتم، همه چیزو فراموش میکردم، جون نداشتم هیچ کاری کنم، چشمام درست نمیدید، ناچار کارم کشید به این دکتر و اون دکتر و عکس و آزمایش و...
آخرین جلسه ی دادگاهمون بود که فهمیدم اِم اِس دارم، بابام که فهمید، اونم فهمید...
زد زیر همه چی، گفت زنمه! گفت دوسِش دارم حتی اگه اون نداشته باشه! گفت طلاقش نمیدم...
اون موقع بود که چشمای کورم بینا شد انگار، دیدم! خودشو، احساسشو، باورشو، خوبیشو...
با اینکه معلوم نبود بیماریم توی چه سطحیه، معلوم نبود چقدر ممکنه پیشرفت کنه علائمش، معلوم نبود چقدر زنده بمونم، موند و ورِ دلش نگهم داشت.
الانم هیشکی خبر نداره از حالم، غیر خودش و خداش و بابام، دلش نمیخواست از کسی طعنه و زخم زبون بشنوم...
نگاهِ متعجبم را که دید، خندید
- حق داری! باور کردنش سخته.
خودمم یه وقتا تعجبم میگیره از این آدم، از بزرگیِ عشقش. گاهی بهش میگم خب برو پیِ زندگیت، چرا موندی وقتی میتونستی بری؟ میخنده! میگه هنر همینه که وقتی میتونی بری و خراب کنی، بمونی و بسازی...
میدونی؟
تازه فهمیدم اصلا عشق یعنی همین! اگه راستکی باشه، شفاست، درمونه، نجات میده آدمو!
توام از این به بعد اگه خواستی کسی رو دعا کنی، بگو الهی خدا به عشق دچارت کنه، یه عشق واقعی!
👤#طاهره_اباذری_هریس