eitaa logo
ازدواج گل‌های محمدی
1.5هزار دنبال‌کننده
15هزار عکس
5.4هزار ویدیو
877 فایل
ما واسطه خیر میشویم برای ازدواج مومنین وولایی ها #ازدواج_دائم #تک_همسری #سنتی #اسلامی کپی مطالب، با ذکر پنج صلوات هزینه ثبت نام ۷۵ هزار تومان ارتباط با ادمین جهت ثبت نام 👇 @golnarjec لینک کانال👇👇 https://eitaa.com/joinchat/439025716C4a3fc932b2
مشاهده در ایتا
دانلود
15.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️دخالت دیگران در مورد فرزندآوری تعالی خانواده
💌 ازدواج یک شراکت ابدے است! قرار است یک عمر در تمامے امور فکرے، مالے، عاطفے و جنسے و.. با یک‌نفر دیگر شریک شوید👌 لطفا درست انتخاب ڪنید😉🌸
اگر درخواست شما پیچیده باشد، همسرتان یا آن رافراموش می‌کند و یا با بی علاقگی آن را انجام میدهد؛ 👈 بهتر است درخواست هایتان محترمانه و کوتاه باشد 💕 نکات ناب همسرداری 💕
🍬🍬🍬🍬 ✍🏻 بچه ای که تشنه محبت بماند در آینده منتظر عشق و با هر کم و کاستی خواهد شد 👈 او ناخودآگاه کم و کاستی خودش را اینگونه جبران می کند. 👈🏻 فرزندانتان را بی‌نیاز از بوسه و عشق دیگران کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خودش، خودش رو هل داد😍😘 🦋 🦋ما را به دوستانتان معرفی کنید 🦋
7.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻چگونه شاهزاده‌ای با اسب سفید را انتخاب کنیم؟ ◻️بسیاری از مشکلات جوانان برای ایجاد کانون گرم خانواده ناشی از توقعات بالا است! 🦋 تعالی خانواده
✨﷽✨ شما فروختید ما خریدیم بانوی محجبه ای در یکی از سوپرمارکت‌های زنجیره‌ای در فرانسه خرید می‌کرد؛ خریدش که تموم شد برای پرداخت رفت پشت صندوق. صندق‌دار یک خانم بی‌حجاب و اصالتاً عرب بود. صندوق‌دار نگاهی از روی تمسخر بهش انداخت و همینطور که داشت بارکد اجناس را می‌گرفت اجناس او را با حالتی متکبرانه به گوشه میز می‌انداخت. اما خانم باحجاب ما که روبنده بر چهره داشت خونسرد بود و چیزی نمی‌گفت و این باعث می‌شد صندوقدار بیشتر عصبانی بشه ! بالاخره صندوق‌دار طاقت نیاورد و گفت: «ما اینجا توی فرانسه خودمون هزار تا مشکل و بحران داریم این نقابی که تو روی صورتت داری یکی از همین مشکلاته که عاملش تو و امثال تو هستید! ما اینجا اومدیم برای زندگی و کار نه برای به نمایش گذاشتن دین و تاریخ! اگه می‌خوای دینت رو نمایش بدی یا روبنده به صورت بزنی برو به کشور خودت و هر جور می‌خوای زندگی کن!» خانم محجبه اجناسی رو که خریده بود توی نایلون گذاشت ، نگاهی به صندوقدار کرد… روبنده را از چهره برداشت و در پاسخ خانم صندوق‌دار که از دیدن چهرهٔ اروپایی و چشمان رنگین او جا خورده بود گفت: «من جد اندر جد فرانسوی هستم…این دین من است . اینجا وطنم… شما دینتون را فروختید و ما خریدیم.»