5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تهران عملا به پایتخت دیپلماسی فعال منطقهای تبدیل شده است
کنعانی، سخنگوی وزارت خارجه در نشست خبری:
🔹در طول یک سال گذشته شاهد یکی از پویاترین دوران در مناسبات و سیاست خارجی ایران بودیم.
🔹سفرهای متعدد سران و روسای جمهور و مقامات عالیرتبه کشورهای منطقه تهران را عملا به پایتخت دیپلماسی فعال منطقهای تبدیل کرده است.
@golestan_tanhamasir
⭕️مخالفان گشت ارشاد هم موافقند...
⭕️یک گفت وگوی ساده
وقتی اسم گشت ارشاد میآید، چه تصویری در ذهنتان تداعی میشود؟ احتمالا چند برخورد خشن ناجا. حالا برای یکبار هم که شده اختیار ذهنتان را بهدست بگیرید و اجازه ندهید آنچه رسانهها برایتان ساختهاند تداعی شود. اینبار منطقا ضرورت گشت ارشاد را ارزیابی کنید. یقین دارم مخالفترینها نیز موافقند. اجازه دهید با آرامش استدلال کنیم.
🔹به عزیزی که بسیار از دست گشت ارشاد عصبانی بود گفتم اگر کسی برهنه به خیابان بیاید مشکلی ندارید؟ گفت حتما مشکل دارم. گفتم چرا؟ گفت بالاخره یک حدی وجود دارد. همه جای دنیا این حد را پذیرفتهاند. گفتم ممنون و پایان استدلال؛ پس تو هم با گشت ارشاد موافقی. همین که معتقدی از یک جا به بعد باید قهریه وارد شود پس گشت ارشاد ضروری است.
🔹این همانی است که برخی به غلط میگویند حجاب اجباری. حال آنکه الزام قانونی است که به قول شما در همه جای دنیا نیز وجود دارد.
🔹اما احتمالا سر اندازه آن اختلاف باشد. بهنظرت شما باید مرز حجاب را تعیین کنی یا من یا دین؟ گفت هیچکدام؛ عرف. گفتم عرف چیست؟ عرف کی؟ عرف کجا؟ مثلا عرف گاوپرستها خوبه یا عرف سکولارها یا عرف لاابالیها؟ گفت عرف مردم جامعه. گفتم قبول داری اکثریت مردم ما مسلمانند؟ گفت بله. گفتم قبول داری حجاب جزئی از دین است؟ تأیید کرد.
گفتم پس اگر قرار بر رجوع به عرف هم باشد، عرف دیندارها ملاک است. ضمن اینکه رجوع به عرف هم درون دین است و امضای فقیه میخواهد و اینطور نیست که هرکس بگوید عرف چنان و چنین است.
🔹گفت واقعا فکر میکنی گشت ارشاد در باحجاب کردن مردم مؤثر بوده است؟
گفتم سؤالت غلط است. این اشتباه رایجی درباره گشت ارشاد است. گشت ارشاد برای صیانت از قانون است نه ایجاد حجاب. مثل پلیسی که برای عبور از چراغ قرمز جریمه تعیین میکند. هدف اصلی حفظ نظم شهر است. واگرنه ممکن است یکی بگوید صرفا با زور جریمه که کسی منظم نمیشود.
🔹گفت یعنی تو با خشونت گشت ارشاد موافقی؟ گفتم حتما نیستم. ولی عملکرد گشت ارشاد را از دریچه چند فیلم تقطیع شده رسانههای مغرض نمیبینم. ضمن اینکه خطا را اصلاح میکنند نه اینکه منکر اصل ماجرا شوند.
🔹گفت حالا همهچیز این مملکت درست شده و فقط حجاب مانده است؟ گفتم من هم مثل تو معتقدم باید همه بخشها تقویت شود. ولی اگر دولت نتوانست تورم را کنترل کند پلیس هم باید از تخلفات راهنمایی و رانندگی بگذرد؟
🔹گفت با همه این حرفها حجاب اولویت نیست. گفتم این یکی را موافقم.
اما خواهش میکنم دقیق ببین. جریانی که تشویق به آتش زدن بانکها و شکستن شیشه ماشینها و بستن راه مردم میکرده است امروز به چوب بستن حجاب را تشویق میکند. چرا؟ ماجرا چیست؟ همانها که سالها برای کوچک شدن سفره مردم، راهزنهای قدارهکش جهانی را با سوت و کف همراهی میکردند و صله مزدوری و نشان بردگی جور میگرفتند، حالا برای برهنگی بیشتر جایزه تعیین کردند. روشن نیست که هدف اصلی حجاب نیست؟ بله حق داری. حجاب اولویت اول ما نیست؛ اما ظاهرا اولویت اول شیطان کثیف شده است.
🔸به همین دلیل معتقد به ارتقای گشت ارشادم. گشت ارشاد تا دیروز غفلتها را تذکر میداد اما اینبار باید جبهه جدیدی را هدف بگیرد. ما فراتر از گشت ارشاد فرهنگی، نیازمند گشت ارشاد امنیتی هستیم که برای بههم زدن نظم عمومی و شکستن قانون و اراده حداکثری مردم، آدم اجیر میکند تا چهارشنبههای سیاه را بسازد.
#حجاب_و_عفاف
@golestan_tanhamasir
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ تبلیغ عید غدیر به روش درست!
❤️راه جهانی کردن محبت علی(ع)
#استاد_پناهیان
#عید_غدیر
@golestan_tanhamasir
سلام و احترام به عزیزان تنها مسیری شبتون خوش🌷
امشب براتون یه سورپرایز داریم😊
منتظر ما باشید🌸
همراهی شما افتخار ماست🌼
به مناسبت هفته حجاب و عفاف رمان داریم براتون، چه رمانی👌
هرشب تقریبا همین زمان😉
اولین قسمت از رمان تقدیم نگاه گرمتون
👇👇👇
‼️رمان داستانی#چهارشنبه_های...‼️
این رمان بر اساس ماجرای واقعی از زندگی دو دختر دانشجوی امروزی هست که اتفاقاتی براشون می افته میان این اتفاقات با گروهی آشنا می شوند که زندگیشان تغییری می کند از جنس....
پر از هیجان و جذابیت...
و اتفاقاتی که حتی فکرش را هم نمی تونی بکنی!
{﷽}
#قسمت_اول_چهارشنبه_های...
#بر_اساس_واقعیت
مُدام حرفهای لیلا درذهنم رژه می رفت...
نازنین نمی خوام اذیتت کنم ولی...ولی... یه مسئله خیلی مهمی را باید بهت بگم! حالت چهره اش از گفتن حرف خوبی خبر نمی داد!!!
دستاش می لرزید!
درست مثل صداش!
انگار که خیلی نگران باشه...
گفتم: لیلا چی شده؟!
چرا قیافت اینجوریه!!!
نگرانم کردی دختر!
بگو دیگه...
من من کنان گفت: راستش امید... امید...
اسم امید که اومد تنم لرزید!
گفتم: امید چی؟!
چیزی شده؟!
نصفه جونم کردی خوب حرف بزن...
ادامه داد: اما صداش از ته گلوش می اومد...
انگار می ترسید بگه!
امید یک ماهی هست... یک ماهی هست... که مدام به من پیام میده! تا اینکه دیروز اومد پیشم و بهم
پیشنهاد داد که...
دیگه نمی فهمیدم لیلا چی میگه!
مثل آدمی که بهش شوک الکتریکی وصل کرده باشن...
با حالت برافروخته گفتم: دروغ میگی!
می خوای بین ما را بهم بزنی که چی بشه!!!
آخه چرا لیلا تو دوست منی؟
نذاشت حرفم تموم بشه!
گوشیش رو از داخل کیفش آورد بیرون...
دلم می خواست از دستش می افتاد و خُرد می شد ولی چیزهایی رو که می خواست بهم نشون بده نمی دیدم...
دستای لرزونش چنان با سرعت روی صفحه ی گوشیش سُر می خورد به سمت پیام ها می رفت که انگار برای اثبات حقانیتش طناب دار را از گردنش باز کنه!
و باز شد فایل پیامها...
_لیلا خانم سلام چند وقت است که احساس می کنم نسبت به شما حس خاصی دارم....
_لیلا جان من شبها خواب ندارم میشه یک کلمه جواب بدید لااقل آروم بشم...
_لیلا... لیلا جان... لیلی من...
ولی لیلا هیچ کدوم از پیام ها رو جواب نداده بود...
دیگه دلم نمی خواست ببینم...
چقدر شبیه پیام هایی بود که روز های اول به من می داد!
_نازنین خانم سلام چند وقت است احساس می کنم نسبت به شما حس خاصی دارم... و....
چقدر ساده بودم من....
منی که همه به عنوان دختر عاقل می شناختند! چقدر راحت گول خوردم!!!
نگاهم به حلقه نامزدیم افتاد که به دستم بود...
فقط اشک بود که روی گوشی اَپل لیلا می ریخت...
دستش رو انداخت دور گردنم و گفت: می فهممت نازنین!!! نمی دونم چرا اون لحظه حالم حتی از لیلا هم بهم می خورد...
دستش رو برداشتم و با تمام سرعت دور شدم...
صدای لیلا که دنبالم می دوید و مُدام می گفت: نازنین صبر کن... نازی صبر کن!!!
توی سالن دانشگاه می پیچید و همه خیره به ما...
و صدای پچ پچ بچه ها....
انگار گوش هایم حساس تر از همیشه شده بود....
یکی از بچه ها می گفت: دوباره این
دخترا لوس بازیشون گل کرد!
اگر لیلا به موقع نرسیده بود دستم روی گونه هاش یه یادگاری حسابی می گذاشت!
انگار دنبال یکی بودم عصبانیم را خالی کنم...
دانشجوی بیچاره نفهمید از کجا فرار کنه...
مچ دستم که گره خورده بود به دستهای
لیلا را با تمام عصبانیت رها کردم و
گفتم: ولم کن لیلا حالم از تو ...
از امید...از خودم... از همه بهم می خوره!
بذار برم و به درد خودم بمیرم...
و با همون سرعت از دانشگاه خارج شدم بی هدف در خیابانها راه می رفتم و اشک می ریختم...
با خودم فکر می کردم چطور امید تونست با من این کارا بکنه!
چرا نامرد لیلا را انتخاب کرد! این همه دختر توی دانشگاه ما! چرا دوست من!
حالا به مامان بابام چی بگم! چطوری توضیح بدم بعد از اون همه اصرار برای قبول کردن امید و ماجرای خواستگاری و انگشتر نشون آوردن!
چقدر احساس تنهایی می کردم...
نویسنده:#سیده_زهرا_بهادر
هدایت شده از تحول ماندگار استان گلستان
ساعت به وقت #دعای هفتم صحیفه سجادیه
به نیت از بین رفتن تمام موانع ظهور، موفقیت همیشگی جبهه حق و سربلندی ایران قوی به زعامت آقاجانمون "امام خامنه ای" ✅🌺
@golestan_tanhamasir
♥🌹
سلامتی عشقـترین رهبر دنیا صلوات یادتون نره!
"اللهم صل علی محمدوآل محمد و عجل فرجهم♡"
🔰💢🔆🌀
#سلام_امام_زمانم 💞
السَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ...🤚
🌱سلام بر تو ای مولایی که بر جن و انس امامت میکنی.
سلام بر تو و بر روزی که عالم هستی بر امامت تو گردن مینهد.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@golestan_tanhamasir
🌸امام رضا علیه السلام میفرمایند :
☘️روز غدیر در مقایسه با عید قربان و فطر و جمعه، مثل ماه در بین ستارگان میدرخشد!
🖋️ اقبال الاعمال ج۲، ص۲۶۰
@golestan_tanhamasir