مایهی رفعت
از رهی مُعَیّری
اگر ز هر خس و خاری، فرا کشی دامن
بهارِ عیش تو را، آفتِ خزان نرسد
شکوهِ گنبد نیلوفری، از آن سبب است
که دست خلق، به دامانِ آسمان نرسد
کلیات رهی معیّری، ص ۴۱۲.
#شکوهآسمان
#دستخلق
#رهیمعیری
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
سایهی پروانه
از رهی معیّری
بار خاطر نیستم روشندلان را، چون بهار
بر بساط سبزه و گل، سایهی پروانهام
سِرّ دلبران، دکتر ذوالفقاری، ص ۳۵۶.
#بهار
#پروانه
#رهیمعیری
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
بیتی از رهی معیّری
جای دل، در سینهی صدپاره دارم آتشی
شعله را چون گل، درون پیرهن پیچیدهام
سِرّ دلبران، دکتر ذوالفقاری، ص ۳۵۶.
#دل
#آتش
#رهیمعیری
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
تو و غیر
از رهی معیّری
چشم فروبسته اگر وا کنی
در تو بُوَد، هر چه تمنّا کنی
عافیت از غیر، نصیب تو نیست
غیر تو، ای خسته، طبیب تو نیست
شکفتنها و رُستنها، فریدون مشیری، ص ۳۵۷.
#عافیت
#طبیب
#رهیمعیری
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
لاف محبت
از رهی مُعیّری
چگونه لاف محبت زنی؟ که از غم عشق
تو را چو لاله، دلی داغدار باید و نیست
بر کران بیکران، ص ۱۷۷.
#لافمحبت
#لاله
#رهیمعیری
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
بوسهی نسیم
از رهی معیّری
همراه گل، نسیم صبا میبَرَد مرا
یا رب، چو بوی گل، به کجا میبرد مرا؟
برگ خزانرسیدهی بیطاقتم، رهی
یک بوسهی نسیم، ز جا میبرد مرا
بر کران بیکران، دکتر صبور، ص ۲۸۱.
#نسیمصبا
#رهیمعیری
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
شعر غمانگیز
از رهی معیّری
شعرم از نالهی عشّاق غمانگیزتر است
داد از آن زخمه که دیگر رهِ بیداد گرفت
سِرّ دلبران، دکتر حسن ذوالفقاری، ص ۹۴.
#شعر
#غمانگیز
#رهیمعیری
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
لاف محبت
از رهی معیّری
چگونه لاف محبت زنی که از غم عشق
تو را چو لاله، دلی داغدار باید و نیست
کجا به صحبت پاکان رسی که دیدهی تو
بسان شبنم گل، اشکبار باید و نیست
کلیات رهی معیری، ص ۹۸ و ۹۹.
#محبت
#لاله
#رهیمعیری
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
همچون بنفشه
از رهی معیری
با یاد رنگ و بوی تو ای نوبهار عشق
همچون بنفشه، سر به گریبان کشیدهام
بر کران بیکران، دکتر صبور، ص ۱۷۷.
#عشق
#بنفشه
#رهیمعیری
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
کالای بیبها
از رهی معیّری
سرایندهای، پیش دانندهای
فغان کرد از جورِ خونخواره دزد
که از نظم و نثرم، دو گنجینه بود
ربود از سرایم، ستمکاره دزد
بنالید مسکین که : بیچاره من
بخندید دانا که : بیچاره دزد!
بر کران بیکران، دکتر صبور، ص ۲۸۲ و ۲۸۳.
#گنجینه
#رهیمعیری
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
گنج سعادت
از رهی معیّری
عشق آموز اگر گنج سعادت خواهی
دلِ خالی ز محبت، صدفِ بیگُهر است
کلیات رهی معیری، ص ۴۸۶.
#عشق
#رهیمعیری
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae