شمع و خندهی مَجازی
یک رباعی از سعدی
شمع ار چه به گریه، جانگدازی میکرد
گریهزده، خندهی مجازی میکرد
آن شوخ، سرش را ببُریدند و هنوز
اِستاده بُد و زباندرازی میکرد
کلیات سعدی، فروغی، رباعیات، ص ۶۷۰.
#شمع
#سعدی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
نجوا
از عمران صلاحی
موجها، ای موجها، لب وا کنید
با منِ ساحلنشین، نجوا کنید
قصه گویید از دیار عطر و نور
قصه از آن سوی دریاهای دور
قصه از آن جا که میگردد رها
ماهیاش از چشمزخمِ تورها
ناگاه یک نگاه، صلاحی، ص ۱۴.
#دریا
#عمرانصلاحی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
شهرت
از صائب تبریزی
گوشهگیران، ایمن از آفات شهرت نیستند
در میان خلق بودن، پیش دانا بهتر است
دو قدم مانده به گل، ص ۱۴۵.
#شهرت
#صائبتبریزی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
کیمیا
از شاه نعمتالله ولی
ما خاک را به نظر کیمیا کنیم
صد درد را به گوشهی چشمی، دوا کنیم
در حبس صورتیم و چنین شاد و خرّمیم
بنگر که در سراچهی معنی چهها کنیم!
گزیدهی دیوان شاه نعمتالله ولی، ص ۳۰۰.
#کیمیا
#شاهنعمتاللهولی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
شعر بیدار
از عباس باقری
دلم، خون شد به پای شعر بیدار
دلم، خونین شد و آهم، شَرَربار
دریغا یک تن از این خَلق بیمار
نشد بیدار از این خوابِ دلآزار
از کلمه تا کبوتر، باقری، ص ۱۰۱.
#شعربیدار
#عباسباقری
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
ظلم
از مکتبی شیرازی
ظلم، ماری است؛ هر که پروردش
اژدهایی شد و فرو بُردش
دو قدم مانده به گل، ص ۱۱۴.
#ظلم
#مکتبیشیرازی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
دویدن رود
از فاضل نظری
گیرم که به دریا نرسیدی، چه غم ای رود!
خوش باش که یک چند، در این راه دویدی
اکنون، نظری، ص ۶۹.
#رود
#فاضلنظری
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
قفس
از صائب تبریزی
عندلیبی را که از گل، با خیال گل خوش است
هیچ باغ دلگشایی نیست جز کنج قفس
دو قدم مانده به گل، ص ۱۲۲.
#قفس
#صائبتبریزی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae