آزار
از شهریار
در دیاری که در او نیست کسی یارِ کسی
کاش یا رب که نیفتد به کسی، کار کسی
هر کس آزارِ منِ زار پسندید، ولی
نپسندید دلِ زارِ من آزار کسی
کلیات دیوان شهریار، ص ۲۴۴.
#آزار
#دل
#شهریار
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
طفل و مادر
از محمدحسین شهریار
طفل از غضبِ گاه به گاهِ مادر
باشد چه لطیف، عذرخواه مادر
مادر چو به قهر، خیزدش، بگریزد
دانی به کجا؟ در پناه مادر
مشاعرهی جدید، ص ۳۴۹.
#طفل
#مادر
#شهریار
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
بیتی از شهریار
چو بستی در به روی من، به کوی صبر رو کردم
چو درمانم نبخشیدی، به درد خویش، خو کردم
دیوان شهریار، ص ۲۹۳.
#صبر
#درمان
#شهریار
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
دوری خورشید
از شهریار
امشب ای ماه، به درد دل من تسکینی
آخر ای ماه، تو همدرد منِ مسکینی
کاهش جان تو، من دارم و من میدانم
که تو از دوری خورشید، چهها میبینی!
دیوان شهریار، ص ۴۲۷.
#ماه
#خورشید
#شهریار
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
چاه طبیعت
از شهریار
گر ازین چاه طبیعت که جهانِ من و توست
به در آییم، جهان، جمله از آنِ من و توست
مشاعره، تیموری، ص ۴۳۳.
#طبیعت
#شهریار
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
شیدایی
از شهریار
از نسیم سحر آموختم و شعلهی شمع
رسم شوریدگی و شیوهی شیدایی را
مشاعره، ص ۳۷.
#شیدایی
#شهریار
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
موزونی اخلاق
از شهریار
شرط موزونی اخلاق بُوَد شاهد را
ور نه موزونی اندام، چه خواهد بودن؟
چون سبوی تشنه، دکتر یاحقّی، ص ۱۷۲.
#اخلاق
#شهریار
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
بذر محبت
از شهریار
بذر محبت، به اشک بشکفد آری
نخل، تناور شود چو هسته خورَد آب
بِه که خورَد شهریار، خون دل آری
کوزهگر از کوزهی شکسته خورَد آب
کلیات دیوان شهریار، ص ۱۳۳.
#محبت
#شهریار
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
جوانی
از شهریار
جوانی، شمعِ ره کردم که جویم زندگانی را
نجُستم زندگانی را و گم کردم جوانی را
مشاعره، تیموری، ص ۱۱۶.
#جوانی
#شهریار
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
بیدوایان
از شهریار
طبیب بیمروّت، کی به بالین فقیر آید؟
که کس در بند درمان نیست درد بیدوایان را!
دو قدم مانده به گل، ص ۱۱۳.
#فقیر
#شهریار
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
نوشدارو
از شهریار
آمدی جانم به قربانت؛ ولی حالا چرا؟
بیوفا، حالا که من افتادهام از پا چرا؟
نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل، این زودتر میخواستی، حالا چرا؟
بر کران بیکران، دکتر داریوش صبور، ص ۲۵۶.
#نوشدارو
#شهریار
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
هدایت شده از گلزار ادبیات
11.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی میکند
🌺🌺🌺
از #شهریار
با خوانش شاعر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
🌻🌻🌻