Sibsorkhi-Fatemieh21392[02].mp3
16.63M
#مــداحـےتایمــ{🎤}
#شورروضه←🏴
•|وسط کوچه...میزدم فریاد😭
•|بی هوا زد که...مادرم افتاد😭💔
[حاج حسین سیب سرخی]
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷
#شهید_حسن_باقری
سردار سرلشکر پاسدار #شهيدحسن_باقري در 25 اسفند 1334 مصادف با سالروز ميلاد #امام_حسين(ع) در تهران بدنيا آمد. وي پس از گذراندن دوران دبستان در دبيرستان «مروي» ادامه تحصيل داد و با اخذ ديپلم در سال 54 در دانشگاه اروميه در رشته دامپروري پذيرفته شد اما پس از چندي به دليل فعاليت هاي مذهبي و مبارزاتي از #دانشگاه اخراج شده و در سال 56 به خدمت #سربازي اعزام مي شود.
وي كه با #پيروزي انقلاب اسلامي وارد فعاليت هاي مختلف فرهنگي و اجتماعي از جمله خبرنگاري مي شود در سال 59 با شروع #جنگ تحميلي راهي جبهه هاي جنوب شده و در بدو ورود به اهواز «واحد اطلاعات عمليات رزمي» را براي دستيابي دقيق از موقعيت دشمن راه اندازي مي كند كه اين آغازي براي راه اندازي اين واحد در ستاد عمليات جنوب مي شود.
از جمله #مسئولیت های شهید در طول دفاع مقدس می توان به #فرماندهي محور جنوب، فرماندهي #محوردارخوين درعمليات ثامنالائمه(ع)، #معاونت فرماندهي عمليات طريقالقدس، فرماندهي #قرارگاه نصر در عمليات فتحالمبين، #بيتالمقدس، #رمضان و #جانشين فرمانده نيروي زميني سپاه اشاره کرد.
در #نهم_بهمن ماه 1361 در طليعه ايام مبارك دهه فجر در حالي كه تعدادي از همرزمان و همسنگرانش به ديدار #حضرت_امام_خميني(ره) شتافته بودند، او براي شناسايي و آمادهسازي عمليات والفجر مقدماتي به همراه تعدادي از برادران #سپاه در خطوط مقدم چنانه (منطقه فكه) در سنگر ديدهباني مورد هدف گلوله خمپاره #دشمن بعثي قرار گرفت و همراه همسنگرانش شهيدان #مجيدبقايي، #وزوائي و ... به لقاءالله شتافت. #آخرين كلامي كه از اين شهيد بزرگوار شنيده شد پس از ذكر شهادتين، #نام مبارك امام شهيدان، #حسين(ع) بود. #شهيدباقري در همه مدت حضورش در جبهههاي #جنگ تنها يكبار، آن هم به مدت پنج روز براي ازدواج، از جنگ جدا شد و به جهت عشق به حضرت امام زمان(عج) نام #نرگس را براي تنها فرزندش برگزيد.
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷
#شهیددکتر_مجیدبقایی
#سردار سرلشکر پاسدار شهید دکتر مجید بقایی در سال 1337 در #بهبهان در خانوادهای مذهبی و متدین به دنیا آمد. او دوران کودکی و تحصیل خود را در این شهر با کسب موفقیتهایی به پایان رساند و در #رشته_پزشکی دانشگاه جندیشاپور (دکتر چمران) راه یافت و جزو #دانشجویان بادرایت و باذکاوت شد. در دوران #پهلوی فعالیتهای سیاسی و اجتماعی خود را در #ستیز با نظام پهلوی آغاز کرد. رشادتهای وی در فراز و فرودهای مبارزات انقلابی و نیز در #جنگ ایران و عراق بیشمار است.
وی پیش از #آغاز جنگ تحمیلی به #سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و ماههای اول جنگ بود که ایشان از طرف فرماندهی کل سپاه به عنوان نماینده سپاه در اتاق جنگ معرفی گردید. یکی از فعالیتهای مهم او تلاش در جهت هماهنگی بین سپاه و ارتش بود
ايشان پس از #عمليات_رمضان به سمت #معاونت #شهيدباقري در فرماندهي #قرارگاه_كربلا منصوب شد. بعد از عمليات محرم بود كه #شهيد بقايي پس از آنكه #شهيدباقري جانشين يگان نيروي زميني سپاه گرديد، #مسئوليت قواي يكم كربلا را به عهده گرفت.
بعد از فعالیتها و پذیرش مسئولیتهای گوناگون در جنگ، در عملیات « #رمضان» و « #محرم» به #فرماندهی «قوای یکم کربلا» برگزیده شد.
سرانجام سردار سرلشکر دکتر مجید بقایی، نهم بهمن سال 1361هنگام #شناسایی منطقه عملیات والفجر مقدماتی، همراه #شهیدحسن_باقری به #شهادت رسیدند.
شادی روحشون #صلوات
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷
به ما گفت :
من تندتر میروم
شما پشت سرم بیایید
تعجب کرده بودیم !!
سابقه نداشت
بیشتر از صد کیلومتر
سرعـت بگیرد !!
غروب نشده رسیدیم گیلانغرب ...
جلو مسجدی ایستاد ؛
ماهم پشت سرش
نمــاز ڪہ خواندیم ،
سریع آمدیـم بیـرون ...
داشتیم تنـد تنـد
پوتینهایمان را میبستیم
ڪہ زود راه بیفتیم
گفت : ڪجا با این عجله ؟!
میخواستیم به نماز جماعت برسیم
ڪہ رسیـدیم ...
#سردار_عاشورایی_بدر
#شهید_مهدی_باکری
#نماز_اول_وقت
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷
ابراهیم در دوران دبیرستان در ورزش #کشتی، قهرمان بوده و همیشه در کشتی مراقب بود که روی #نقطه_ضعف های حریفم انگشت نگذارد❌
در حالی که #رسم کشتی این است که طرف مقابل را از روی نقطه ضعف هایش به زمین می زنند.👌
این نشان می دهد که ابراهیم هادی فوق قهرمان و #فوق_پهلوان بوده است.👏
#شهید_ابراهیم_هادی
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
❤خـادمـ الـشہدا❤: ✫⇠#راز_کانال_کمیل ✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭 8⃣ #قسمت_هشتم 🔻اولین درگیری ✨گردان
﴾﷽﴿
📚 #داستان_واقعی
#راز_کانال_کمیل
✫⇠ در کانال کمیل چه گذشت؟😭
9⃣ #قسمت_نهم
🔻آغاز عملیات
✨از میدان مین عبور کردیم. کل مسیر پر از تپه های رملی کوچک و بزرگ بود. اما دو تپه رملی، از بقیه بزرگتر بودند که در شناسایی ها به تپه های دوقلو معروف شده بودند. شروع کار ما ار آنجا بود. درست بعد از این تپه ها بود که اولین کانال، برای جلوگیری از پیش روی ما قرار گرفت. حدود پانصد متر مانده بود به تپه های دوقلو، درست در ساعت نه و سی دقیقه ی شب یکشنبه هفدهم بهمن ماه 1361 از پشت بیسیم رمز عملیات اعلام شد. شیپور جنگ به صدا درآمد، همان شیپوری که شهید چمران، آن را معیار شناختن مرد از نامرد می دانست.
✨کار حسینی در پیش بود. فرزندان خمینی بعد از پیروزی در جهاد اکبر، آماده ی جان بازی در جهاد اصغر، در میدان کارزار بودند. و چه سهل است آن جهادی که از بزرگ به کوچک می رسد. آنجا به خوبی می دیدیم که راه صدساله تکامل، برای فرزندان امام مهربان امت، یک شبه طی می شد. سوز سرمای بهمن ماه توی صورت ما می خورد، اما هیجان و اضطراب عملیات، زمانی برای فکر کردن درباره ی سرما باقی نمی گذاشت. بچه ها به زیر تپه های دوقلو رسیدند. بعثی های مستقر در تپه های از قبل منتظر گردان کمیل بودند! آنها بکباره منوّر زدند و فضا همانند روز روشن شد.
✨معرکه ای برپا شد. دوشکاهای دشمن حسابی از بچه ها تلفات گرفت. اگه شجاعت آر پی جی زنها نبود، بچه های گردان کمیل همان جا قتل عام می شدند. در میان تعدادی از آنها هم شهید شدند. عده ای نیز سنگرهای دشمن را به تصرف درآوردند. بقیه نیروها هم با درایت فرمانده گردان، برادر محمود ثابت نیا، توانستند بدون درگیری تپه دوقلو را دور بزنند و مسیر را ادامه دهند. این هنرمندی فرمانده شجاع و کاردانی مثل ثابت نیا بود که همه نیروها درگیر نشوند. هدف او رسیدن به کانال ها بود. به همین خاطر فقط یک دسته نیرو در کنار تپه های دوقلو نگه داشت و بقیه را همراه خود برد.
👈 #ادامه_دارد...🖊
📚منبع :کتاب راز کانال کمیل
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
درنشر لینک حذف نشود
✫⇠#راز_کانال_کمیل
✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭
0⃣1⃣ #قسمت_دهم
🔻موانع
✨تپه های دوقلو را دور زدیم، رسیدیم به سیم خاردارهای حلقوی، جنس آنها سخت بود با سیم چین تخریب چی بریده نمی شد. عبور از آنها سخت و نفس گیر بود. با زحمت تعدادی از آنها را بریدیم و روی دو ردیف آخر آنها برانکارد قرار دادیم. نیروها به سختی از آنها عبور کردند. بعد از سیم خاردارهای حلقوی، حدود ده متر سیم خاردار فرشی کشیده شده بود. همه برای این بود که وقت گرفته شود و هوا روشن شود. تعدادی از بچه ها کوله پشتی و اورکت خود را روی آن پهن کردند، و نیروها با سختی و جراحت پاهایشان از آنها عبور کردند.
✨پس از سیم خاردارهای فرشی، به یک زمین صاف رسیدیم که خالی از موانع بودند، که به زمین کشتار معروف بود. وقتی وارد این منطقه شدیم فرصت کوتاهی برای استراحت فراهم شد. جلوی ما یک میدان مین بود. تخریب چی ها برای باز کردن یک معبر در میدان مین اقدام کردند. ساکت و آرام نشسته بودیم که یک باره دشمن محل تجمع افرادی را که منتظر باز شدن معبر بودن زیر آتش قرار داد. برخی رزمندگان ناگریز برای نجات از معرکه به هر سو می دویدند. در تاریکی شب بعضی ناخواسته وارد میدان مین شده و طعمه مین های بی رحم دشمن شدند. ما سریع از جا بلند شدیم و از منطقه کشتار گاه بیرون رفتیم.
✨میدان مین با عمق سیصد متر جلو ما قرار داشت که بچه ها معبر باز کردند. بعد به جاده ای به نام ذوزنقه رسیدیم. بعثی ها با استفاده از خاک، شیب جاده ی مرزی را از بین برده بودند تا نیروهای ایرانی موفق به پناه گرفتن پشت آن نشوند! بچه های گردان نجف هم که آنجا بودند راه را گم کرده بودند. تعدادشون با بچه های گردان کمیل همراه شدند و بقیه همان جا ماندند. درست بعد از این جاده به کانال اول رسیدیم. همه ی نیروها از برزگی این کانال تعجب کردند. چگونه باید از این کانال عبور کنیم!؟
#ادامه_دارد...🖊
📚منبع :کتاب راز کانال کمیل
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷