هدایت شده از خاکریز افسران جنگ نرم🏴🌷
❣"هیچ سنی؛برای بازی کردن دیر نیسـت...!
💥 پس باهمسرت همبازی باش..!
💟این یکی از بهترین فرصتهاییه که میتونید
ذهنتون روازخستگیها ومشکلات خالی کنید
وازبودن باهم لذت ببرید...😊
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
❣واژه در واژه از دل میدان
غزلی را سپید آوردند...
❣باز هم از مدافعان حرم
یک جوان شهید آوردند...
❣یک جوان با هزار شور و شعور
روز آخر ولی «زهیر» شده...
❣زیر تابوت، مادرش میگفت:
پسرم عاقبت به خیر شده…
❣مثل ابر بهار میبارید
غربت ماه در دل شب را...
❣پسر با تعصبم میگفت :
نکند قبر عمه زینب را…
❣عاقبت طاقتش تمام شد و
دل به دریا زد و فدایی شد...
❣پسر کربلا نرفتهی من
سوریه رفت و کربلایی شد...
❣شکر حالا شنیدهام که حرم
شده از دست دشمنان آزاد...
❣پسر من که جای خود دارد
جان عالم فدای زینب باد...
#شهدای_مدافع_حرم_دهه_هفتادی
#شادی_روحشون_صلوات
http://eitaa.com/golestanekhaterat
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
💥 یــــــ❗️ـــــــکـــــ #تـلـنـگـر
گـــاهی چــه #راحـت غیبت میکنیـم!
چــه راحـت دروغ میگویـیم!
راحـت با #پدر_و_مادر تنــدی میکنیـم!
در #خیابان که راه میرویـم چـه راحـت این طـرف
و آن طـرف را نگاه میکنیــم
و کنترل #نگاه را به فراموشی میسپاریـم!
چه راحــت از #نامحرم دلبری میکنیم...
چـه راحـت تنبلی میکنیـم....
چه راحت بیخیال میشویـم و چه بی #هدف زندگی میکنیم....
گـاهی چـه راحت از #شهدا فاصله میگیریم...
چه راحت دل #مولا را میشکنیـم...
چه راحت #خداحافظ_حسین میگوییم...
گــاهی طــوری #غــرق زندگی و روز مرگی میشویـم که فرامـوش میکنیم کجا بودیـم و #کجا هسـتیم...
کـه بودیم و چه شدیم...
💥 #امان_از_غفلت_...
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌺💕🍃💕🌺
از دل هزاران شهید عبور کردی؛
در ایستگاههای #بهشت...
اندکی درنگ کردی و برایت #روایت کردند و گریستی!
به تو گفتند که #کربلا همچنان جاری است!
از عاشورای ۶۱ هجری تا امروز و فردا و...
شاید بارها و بارها به هر کدام از قدمگاههای شهیدان که میرسیدی، با خود میگفتی کاش مرا نیز به خیل #شهیدان راهی بود و حسرت میخوردی که چرا از قافله جا مانده ای!!
آری زمان ما را از قافله #کربلا دور داشته است اما هنوز میتوان آن گونه که سید شهیدان اهل قلم خواست، بخواهیم:
"کربلا ما را نیز در خیل شهیدان بپذیر"
به شهر باز میگردی!
دلت برای همین بیابانها میگیرد...
برای خاک...
برای نخل...
برای خاکریز...
برای جاده ای که هنوز رد #خمپاره ها بر آن جا مانده بود...
برای #ترکش هایی که زنگ زده بودند!
و برای #آسمان مردانی که سالها بود در ملکوت گم شده بودند...
اولش می خواهی زار بزنی و #گریه کنی تازه با رفقایت مانوس شده بودی، تازه #شهدا را شناخته بودی، تازه فهمیده بودی که هر چه هست، در #گمنامی و در این بیابانهاست...
به خود می آیی، سبکبار می شوی اما چیزی را جا گذاشته ای، شاید رد پایت را شاید #گناهانت را...
شاید آرزوهای دور و درازت را و شاید #دلت را...
روزهایی است که تو هم مثل شهیدان پر از نور #خدا زیسته ای، روزهایی است که به مرگ خندیدهای ، روزهایی است که در سرزمین های #جنوب زیسته ای...
روزهایی است که در زیارت اولیاء الله بوده ای و خیلی چیزها آموخته ای که #هرگز نباید فراموششان کنی!
چنانچه زینب(سلام الله علیها) کربلا را فراموش نکرد...
#شهدا_مددی
#دلتنگ_راهیان_نور
🌺💕🍃💕🌺
📈جهت عضویت در کانال
گلستان خاطرات شهدا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
http://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷🌷🌷
📚#آیه_های_جنون
📚#قسمت_391
مے خندم:یہ بوشِ ڪوشولو ایراد ندارہ!
بہ سمتم مے دود ڪہ نساء سریع مانعش میشود و در آغوشش میڪشد،بوسہ اے روے گونہ اش مے ڪارد و مے گوید:ولے من اجازہ نمیدم الان آبجے مو ببوسے! آخر شب ڪہ مراسم تموم شد هر چقدر میخواے بوسش ڪن!
شیرین اخم میڪند و مے گوید:نمیخوام!
نساء خونسرد میگوید:دختر بدے شدے! بیا بریم زنگ بزنم بابات بیاد ببرتت ڪہ حوصلہ ے نق و نوقتو ندارم!
سپس از اتاقڪ خارج میشود،نگاهے بہ ساعت سفیدِ بند نازڪم مے اندازم ڪہ مریم با خندہ مے گوید:الاناست ڪہ پیدایش بشہ!
آب دهانم را با شدت فرو میدهم،چند ثانیہ بعد شاگرد آرایشگر مے گوید:آقا داماد اومدن!
قلبم بہ تپش مے افتد،مریم سریع چادرش را روے سرش مے اندازد و مے گوید:یالا بریم!
میخواهم چیزے بگویم ڪہ چند تقہ بہ در میخورد و دختر جوانے وارد میشود.
همانطور ڪہ دوربین را در دستش گرفتہ مے گوید:سلام! اگہ اجازہ بدید یڪم فیلم بگیرم بعد از اتاق بیاید بیرون! آقا داماد جلوے درن!
مادرم و مریم از اتاق بیرون مے روند،دل توے دلم نیست! دوبارہ خودم را در آینہ نگاہ میڪنم و انگشت هایم را در هم قفل میڪنم.
عڪاس چیزهایے مے گوید و من اجرا میڪنم،چند دقیقہ بعد مے گوید:عالے شد! من میرم هر وقت گفتم لطفا بیا بیرون!
سپس از اتاق خارج میشود،صدایش مے آید ڪہ بہ روزبہ مے گوید چگونہ وارد بشود.
ڪمے بعد صداے احوال پرسے روزبہ با مادرم و مریم و نساء بہ گوش مے رسد.
عڪاس مے خواهد فضا را خلوت ڪنند و فقط من و روزبہ بمانیم!
سپس مے گوید ڪہ روزبہ ڪجا بایستد و در چہ حالتے باشد!
چند ثانیہ بعد بلند مے گوید:عزیزم بیا بیرون! گوشہ ے دامنتو با دست بگیر و آروم و موزون قدم بردار و برو سمت همسرت!
اومدے بیرون من دیگہ چیزے نمیگم فقط اصلا بہ من و دوربین نگاہ نڪن!
صداے خندان روزبہ بہ گوشم مے رسد:نمیشہ یہ لحظہ یہ چشممو نصفہ باز ڪنم و نگاش ڪنم؟!
عڪاس مے خندد:نہ!
در دل آیت الڪرسے میخوانم و بہ سمت در مے روم،نفس عمیقے میڪشم.
تمام تنم از هیجان مے لرزد،گوشہ ے دامنم را با دست مے گیرم و دستگیرہ را میفشارم.
از اتاق خارج میشوم،عڪاس در چند مترے ام ایستادہ و این لحظات را با دقت ثبت میڪند!
نگاهم بہ روزبہ مے افتد،وسط سالن دستہ گل بہ دست و چشم بستہ ایستادہ!
ڪت و شلوار مشڪے رنگے ڪہ برایش انتخاب ڪردہ بودم همراہ با پیراهن سفید بہ تن ڪرده.
ڪراوات مشڪے رنگے دور گردنش پیچیدہ،موهاے مشڪے رنگش را مرتب عقب زدہ و صورتش را شش تیغہ ڪردہ.
دستہ گلِ رز سفید در دست هاے مردانہ اش خودنمایے مے ڪند!
با هیجان لبش را مے گزد و آب دهانش را با شدت فرو میدهد،دلم برایش مے رود!
آرام و خجول و با ذوق بہ سمتش قدم برمیدارم و عڪاس دنبالم مے آید!
بہ چند قدمے اش مے رسم،از شدت استرس و هیجان لب هایم را جمع میڪنم.
ڪمے بعد نفسم را بیرون میدهم:سلام!
روزبہ آرام چشم هایش را باز میڪند،نگاهش ڪہ بہ من مے افتد چشم هایش از فرط تعجب گرد مے شوند و مے درخشند!
ناباورانہ مے گوید:آیہ!
لبم را بہ دندان مے گیرم و سر خم میڪنم،صداے خندانش بلند میشود:خداے من! درست اومدم؟! خانم نیازے خودمونے شما؟!
بے اختیار مے خندم،یڪ دستش زیر چانہ ام مے نشیند.
با ذوق مے گوید:ببینمت!
سرم را ڪمے بلند میڪنم،چشم هایش از شدت هیجان و ذوق مے درخشند درست مثلِ قرص ماہ!
دیوانہ ام ڪردہ اند این یڪ جفت چشمِ لعنتے!
لبخند پر جانے لب هایش را از هم باز ڪردہ،دستش را از زیر چانہ ام برمیدارد و دستم را مے گیرد.
خیرہ خیرہ نگاهم میڪند و مے گوید:یہ دور بچرخ لطفا!
با گونہ هاے انارے،دستش را مے فشارم و آرام یڪ دور چرخ میزنم و دوبارہ مقابلش مے ایستم.
بلند و با هیجان مے پرسد:بمیرم برات بسہ؟!
سریع زمزمہ میڪنم:خدانڪنہ!
چشم هایش را مے بندد و دوبارہ باز مے ڪند:یہ نیشگون ازم بگیرم مطمئن شم خواب و خیال نیست!
آرام مے خندم:یڪے باید این ڪارو با خودم ڪنہ! دارم پس میوفتم روزبہ!
با عشق نگاهم میڪند:منم دارم پس میوفتم! از دست تو!
دست گل را بہ سمتم مے گیرد و مهربان مے گوید:شدے درست شبیہ این دستہ گل! عروسم!
دلم غنج مے رود براے لفظے ڪہ بہ ڪار برد،دستہ گل را از دستش مے گیرم و آب دهانم را با شدت فرو میدهم.
✍نویسنده:لیلے سلطانے
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
هدایت شده از 💚🌹یاس 🌹💚
#کانال_یاس😍
#پروفایل_دونفره☺️
#پست_عاشقانه😌
#تم_عاشقانه❤️
#استیکر
#شعر
#دلنوشته
#حدیث
#قرآن
#عکس نوشته
بهترین کانال ایتا
https://eitaa.com/Biutifoo2433
هدایت شده از یا زهرا س
🌱شما افسران جوان جبهه مقابل جنگ نرم هستید
(امام خامنه ای)
💥ما را دنبال کنید همراه با مطالب👇
🔅سیاسی
🔅فرهنگی
🔅ولایی
🔅شهدایی
🔅بصیرتی
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
🌷🌷🌷
درنشر لینک حذف نشود
هدایت شده از خاکریز افسران جنگ نرم🏴🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨ این کلیپ رو یادتون میاد؟ یکی ازدلایل پیروزی روحانی بود.
🎯 مردم رو از رییسی ترسوندن، در حالی که حماقت خودشون قیمت دلار رو به 11000 و قیمت سکه رو به ۴میلیون تومن رسوند
eitaa.com/javanan_enghelabi313
🌹 مدافع حرمـی ڪه بعد از شهادتش شناخته شد .
✅ مادر شهید: نمیدانستم #مداح_اهلبیت #حافظ_و_قاری_قرآن_ڪریم است اما پس از شهادت فهمیدم . در واقع فرزندم را پس از شهادتش شناختم .
#شهید_مدافع_حرم 🕊
#شهید_اڪبر_شهریاری 🌷
📈جهت عضویت در کانال
گلستان خاطرات شهدا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
http://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷🌷🌷
🌹 #یادشهداباصلوات 🕊
هدایت شده از خاکریز افسران جنگ نرم🏴🌷
✨﷽✨
#تلنگر
💫خانه ات که اجاره ای باشد ...
دائم به کودکت می گویی :
میخ نکوب،
روی دیوارها نقاشی نکش
و مراقب خانه باش..
⚡️اما اینهمه مراقبت برای چیست ؟!
چون خانه مال تو نیست، مال صاحبخانه ست ...
چون این خانه دست تو امانت است ...
✨ خانه ی دلت چطور !؟
خانه ی دل تمامش مال خداست ؛
در خانه ی خدا
نقش گناه کشیدن و میخ گناه کوبیدن ممنوع...
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
🌷🌷🌷
درنشر لینک حذف نشود
هدایت شده از خاکریز افسران جنگ نرم🏴🌷
❣ﻣﺮﺍﺣﻞِ ﺧﻮﺍﺑﻮﻧﺪﻥِ ﺑﭽﻪ :
۱. ﺑﺨﻮﺍﺏ ﺟﻮﺟﮥ ﻣﻦ ! 😘
۲. ﺑﺨﻮﺍﺏ ﮔﻠﻢ ! 😊
۳. ﺑﺨﻮﺍﺏ ﻧﻔﺴﻢ ! ☺️
۴. ﺑﺨﻮﺍﺏ ﻋﺴﻠﻢ ! 😍
۵. ﺑﺨﻮﺍﺏ ﻋﺰﯾﺰﻡ ! 😚
۶. ﺑﺨﻮﺍﺏ ! 😕
۷. ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺨﻮﺍﺏ ! 😒
۸. ﺫﻟﯿﻞ ﺷﯽ ﺑﺨﻮﺍﺏ ! 😠
۹. ﮐﺮﻩﺧﺮ ﺑﺨﻮﺍﺏ ! 😡
۱۰. ﺫﻟﯿﻞ ﻣﺮﺩﻩ ﺑﮑﭗ ! 👿
۱۱. تو روح ﻫﺮﮐﯽ که ﺑﭽﻪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ! 😫😩
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﺎ که ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺍﺣﻞ ﺍﺯﺷﻤﺎﺭﮤ ۶ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯽﺷﺪ...!😐
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷هر شب دلت رو با خـــدا
صاف ڪن و ببخش همه کسایی رو
که دلتو شکستن ...
اینجوری هم خــــدا
حواســش بهـت هسـت
هم بهترین آرامـش شب
نصیبـت میشـه ...
#شبـــــتون_بخیر_و_خوشی_...
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷