فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 رفتید جهنم بگید منو عباس فرستاده!
🕊15 مرداد، سالروز شهادت #عباس_بابایی گرامی باد
#صلوات
🔸برشی از انیمیشن #نبرد_خلیج_فارس
#به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت
http://eitaa.com/golestanekhaterat
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
هدایت شده از خاکریز افسران جنگ نرم🏴🌷
💠 #امام_خامنهای :
🔺 #امروز #دشمن از ناحیه #اقتصادی میخواهد #ضربه بزند.
🚨 #معیشت_مردم باید با #جدیت دنبال بشود.
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
درنشر لینک حذف نشود
هدایت شده از خاکریز افسران جنگ نرم🏴🌷
با ولایت تا شهادت(ان شاءالله):
🔴روحانی امشب با مردم سخن میگوید
🔺رئیس جمهور امشب حدود ساعت ۲۱:۴۰ دقیقه از شبکه اول، شبکه خبر و رادیو سراسری به صورت زنده با مردم گفتوگو خواهد کرد.
🔺موضوعات سخنان پاسخ به ترامپ، روابط خارجی، ارز، گرانی و مشکلات اقتصادی خواهد بود
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
هدایت شده از خاکریز افسران جنگ نرم🏴🌷
باورش نمیشد حضرت زهرا (س) اومدن به مراسم عروسیاش. گفت فقط از روی احترام دعوتنامه فرستادم خانم! حضرت فرمودن: «مصطفی جان! ما اگر به مجالس شما نیاییم به کجا برویم؟»
🔶15 مرداد، سالروز شهادت مصطفی ردانیپور
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
🌷🌷🌷
درنشر لینک حذف نشود
هدایت شده از خاکریز افسران جنگ نرم🏴🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کامران غضنفری نویسنده کتاب «حسن روحانی در یک نگاه» می گوید. ببینید و رسانه باشید
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
🌷🌷🌷
هدایت شده از خاکریز افسران جنگ نرم🏴🌷
🎊🎉
🎉
🌷روزمون مبارک ...
💟فرزندان ارشد...☺️
#روزجهانےفـرزنـداوݪخانـوادهمبـارڪ😍
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
هدایت شده از خاکریز افسران جنگ نرم🏴🌷
📢هماکنون #تیتر_یک سایت Khamenei.ir
🔰دستور رهبر انقلاب به دولت برای تشکیل یک کارگروه قوی جهت بررسی مشکل بانکها و نقدینگی
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
🌷🌷🌷
درنشر لینک حذف نشود
هدایت شده از خاکریز افسران جنگ نرم🏴🌷
نیمه شب از قلبم پرسیدم:
چرااندکی خواب هم به چشمان من نمی آید؟...😕
گفت چون بعداز ظهر مثل خرس خوابیدی! 😑
الکی هم ادای عاشقا رو در نیار!
واقعاً از قلبم انتظار نداشتم 😐😂
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
🔹از شهید بابایی پرسیدند عباس جان به چه مشغولی؟ 🔸گفت: به نگهبانی دل ! که به غیر از خدا کسی وارد نشود
🕊🍃🌹🍃🕊
✒️ #خاطره_شهدا
✨عراق پاتک شدیدی زد تا جزایر مجنون رو پس بگیره
شهید بابایی توی اون عملیات شیمیایی شد.
⚡️سرش پر شده بود از تاولهای ریز و درشت
سرش می خارید و با خاراندن زیاد ، تاولها ترکیده بود.
بنده خدا خیلی اذیت شده بود.
✨بهش گفتم برو بیمارستان دوا و درمان کن.
می گفت اگه برم بستری ام می کنن و از کارم جا می مونم ...
⚡️چند روز بعد بیرون جزیره یه برکه آب پر از نیزار دیدیم.
عباس لحظه ای ایستاد و به جریان آب دقت کرد.
بعد با حالت خاصی بهم گفت:
حسن! می دونی این آب ، کدوم آبه؟
با تعجب گفتم: یعنی چی؟ خب این آب هم مث بقیه آبها ، فرقش چیه؟
گفت: اگه دقت کنی می بینی این آب ، انشعابی از آب فراته.
آبی که امام حسین علیه السلام و حضرت عباس علیه السلام تو کربلا دستشون رو باهاش شستشو دادند.
✨عباس معتقد بود اگه سرش رو با اون آب بشوید ، تاول های سرش خوب میشه.
اتفاقا سرش رو شست و شفا گرفت.
چند روز بعد تمام تاول ها خوب شد و اثری ازشون نموند...
🌹 #سرلشکر_خلبان_شهید_عباس_بابایی
🌹 #یادش_با_صلوات
📈جهت عضویت در کانال
گلستان خاطرات شهدا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
http://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷🌷🌷
هدایت شده از خاکریز افسران جنگ نرم🏴🌷
من هفته ایی هفت روز ورزش میکنم ...☺️
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
تنها #خدا می داند
که ذره های دل تو
با هر #سرفه
بیشتر از ذره های آب کپسول
بالا وپایین می پرد
اینجا #قانون اتصالات فرق می کند .....
جانباز70 ./ . #حاج احمد حسینیان
#همرزم_سید_مجتبی_ علمدار 🌹
📈جهت عضویت در کانال
گلستان خاطرات شهدا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
http://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷🌷🌷
هدایت شده از خاکریز افسران جنگ نرم🏴🌷
🍃❤️
🌹 رسول اکرم(ص):🌹
🔰 از فتنه و آزمایش در آخرالزمان نگران نباشید٫ چرا که موجب نابودی #منافقان خواهد شد.
📚 میزان الحکمه، حدیث 15748
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
🌷🌷🌷
درنشر لینک حذف نشود
🍃شهید #محسن_دین_شعاری
#ولادت:١٣٣٨/١/۵
#شهادت:١٣۶۶/۵/١۵
#محل_شهادت:سردشت,ارتفاعات دوپازا.
😝فرازی از وصیت نامه #شهید_محسن_دین_شعاری↯↯
برادران از استغفار و دعا دور نشوید (دعای کمیل و نماز جمعه) که بهترین درمان برای تمکین دردها است
ســـالروز_شهادت🌷🕊
#شادی_ارواح _طیبه_شهدا __صلوات
📈جهت عضویت در کانال
گلستان خاطرات شهدا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
http://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷🌷
🌹 نـــ✒ــون وَ الْــــقَــلَــم 🌹
#آیه_های_جنون
#قسمت_410
دست هایش را بہ سمت امیرمهدے دراز میڪند،امیرمهدے بے حرڪت نگاهش میڪند.
روزبہ جدے میگوید:پاشو بریم مردونہ حرف بزنیم!
امیرمهدی تڪانے میخورد و از روے پاے مادرم بلند میشود،روزبہ مے ایستد.
امیرمهدے دست روزبہ را میگیرد و بہ سمت حیاط راہ مے افتد!
شیرین هم میخواهد دنبالشان راہ بیوفتد ڪہ نساء سریع بلند میشود و دستش را میگیرد.
_تو ڪجا فوضول خانم؟! بیا بشین سر جات!
شیرین ایشے میگوید و سعے میڪند دستش را از دست نساء بیرون بڪشد!
با خندہ میگویم:بیا پیش خودم خالہ!
شیرین دستش را از دست نساء بیرون میڪشد و بہ سمتم مے دود.
با اخم روے پایم مے نشیند،آرام موهایش را نوازش میڪنم.
همہ مشغول دعا خواندن و زمزمہ ڪردن آرزوهایشان میشوند،چشم هایم را مے بندم و دست هاے ڪوچڪ شیرین را در دست میگیرم.
شروع میڪنم بہ دعا ڪردن،خدا را براے حالِ خوبم و آرامشم هزار مرتبہ شڪر میڪنم!براے داشتن روزبہ!
ڪمے بعد روزبہ در حالے ڪہ دست امیرمهدے را گرفتہ بہ سمتمان مے آید و ڪنارم مے نشیند.
چند ثانیہ بعد صداے شلیڪ توپ بلند میشود و دست و سوت جمع ڪوچڪمان!
همہ مشغول روبوسے و تبریڪ گفتن عید بہ یڪدیگر میشویم،شیرین پر شور گونہ ام را مے بوسد و میگوید:عیدت مبارڪ خالہ جون!
محڪم در آغوشم مے فشارمش:عید توام مبارڪ شیرین زبون و لوسِ خالہ!
طبق عادت هر سال،پدرم اول بہ امیرمهدے و شیرین و یاسین عیدے میدهد.
سپس بہ مادرم و خواهرها و دامادها اسڪانسے بہ عنوان برڪت مالشان!
پدرم ڪہ اسڪانس همہ را میدهد،روزبہ دست در جیبش میڪند و ڪیف پولش را بیرون میڪشد.
چند اسڪناس بیرون میڪشد و بہ دست شیرین و امیرمهدے و یاسین میدهد.
پدر و مادر روزبہ براے سال تحویل راهے مشهد شدہ بودند،خیلے دلم میخواست سال تحویل را در حرم باشم اما روزبہ بهانہ آورد و نشد ڪہ برویم!
یاسین ظرف شیرینے را مقابلہ همہ میگیرد و پخش میڪند.
بعد از ڪمے صحبت و خوردن میوہ و شیرینے،یاسین و امیرمهدے و شیرین براے بازے بہ حیاط مے روند.
پدرم و حسام مشغول صحبت ڪردن از ڪارهاے بازار میشوند و روزبہ ساڪت در ڪنارشان نشستہ،نساء شیرین را بہ ما مے سپارد و براے عید دیدنے بہ خانہ ے چند تن از اقوام همسرش میرود.
مادرم و مریم هم مشغول تدارڪ غذا در آشپزخانہ میشوند،میخواهم بہ ڪمڪشان بروم ڪہ امیرمهدے وارد خانہ میشود و بہ سمتم مے آید.
گوشہ ے چادرم را در دست مے گیرد و معصومانہ میگوید:خالہ! میاے موهامو یڪم ناز ڪنے بخوابم؟!
دستش را میگیرم و میگویم:آرہ عزیزم! بریم تو اتاق!
همراہ امیرمهدے بہ سمت اتاقم مے رویم،وارد اتاق میشویم.
چادرم را از روے سرم برمیدارم،امیرمهدے روے تخت مے پرد و دراز میڪشد.
روے تخت مے نشینم و سرش را روے دامنم میگذارم.
امیرمهدے چشم هایش را مے بندد و لبخند ڪم رنگے روے لب هایش نقش مے بندد.
شروع میڪنم بہ نوازش ڪردن موهایش،چند دقیقہ بعد حس میڪنم خوابش بردہ.
چند تقہ بہ در میخورد،آرام میگویم:بفرمایید!
در باز میشود و روزبہ در چهارچوب در پیدا،نگاهے بہ پذیرایے مے اندازد و وارد اتاق میشود.
همانطور ڪہ در اتاق را مے بندد میگوید:امیرمهدے خوابیدہ؟!
سرم را بہ نشانہ ے مثبت تڪان میدهم،دستے بہ پیراهن نوڪ مدادے رنگش مے ڪشد و بہ سمتم مے آید.
با دقت نگاهش را بہ امیرمهدے مے دوزد و ڪنارم روے تخت مے نشیند.
نگاهش را از امیرمهدے میگیرد،چشم هاے مشڪے رنگش را بہ چشم هایم مے دوزد و زمزمہ وار میگوید:رفتیم خونہ حتما راجع بہ امیرمهدے صحبت ڪنیم!
متعجب نگاهش میڪنم:چیزے شدہ؟!
با آرامش جواب میدهد:رفتیم خونہ میگم!
دستے بہ موهاے امیرمهدے میڪشد و بلند میشود،نگاهے بہ ساعت مچے اش مے اندازد.
_عزیزم!
سرم را بلند میڪنم:جانم؟!
لبخندے بہ رویم مے پاشد:لطفا یڪم دیگہ زنگ بزن بہ مامانم و سال نو رو بهشون تبریڪ بگو،بگو منم بیام باهاشون صحبت ڪنم!
لبخندم پر رنگ تر میشود:چشم!
مادرم همیشہ میگفت مرد است ڪہ همسرش را در نظر جمع خانوادہ و دوستان بالا مے برد! مرد است ڪہ جایگاہ همسرش را در نظر دیگران تعیین میڪند!
با محبتش! سیاستش! احترام و رفتارش!
روزبہ درست از این مردها بود! همیشہ هواے مرا در جمع خانوادہ ها و دوستان داشت حتے اگر باب میلش رفتار نمیڪردم!
اگر اشتباهے هم میڪردم در جمع بہ رویم نمے آورد و اجازہ نمیداد ڪسے متوجہ بشود!
درست مصداق آن آیہ معروف قرآن عمل میڪرد ڪہ میگفت مرد و زن درست مثل لباس یڪدیگرند و عیب هاے هم را باید بپوشاند!
میتوانست امروز سریع موقع سال تحویل خودش با پدر و مادرش تماس بگیرد و سال نو را تبریڪ بگوید.
میتوانست در جمع بہ رویم بیاورد یا گلہ ڪند ڪہ چرا فراموش ڪردہ ام بعد از سال تحویل با پدر و مادرش تماس بگیرم و عید را تبریڪ بگویم!
✍نویسنده:لیلے سلطانے
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷