هدایت شده از 🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
سلام✋
🌸چلهمون از امروز شروع میشه
ترک یک گناه و نذر لبخند صاحب الزمان(عج)
💪میخوایم کمر همت ببندیم و گناه نکنیم تا دل حضرت مادر(س) رو شاد کنیم و در ظهور آقامون حضرت حجت(عج) مؤثر باشیم.
یا زهرا✌️
#کانال_گلستان_خاطرات_شهدا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
هدایت شده از ستارگان آسمانی ولایت⭐️
1_14382337.mp3
6.02M
#بسم_رب_الحسین
زیارت عاشورا
با صدای حاج #صادق_آهنگران
خیلی زیبا التماس دعا
#به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت
@golestanekhaterat
#کانال_گلستان_خاطرات_شهدا
هدایت شده از خاکریز افسران جنگ نرم🏴🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عاشقی یعنی این....
دلم که گرفت با یاد تو آرام شدم...
برام دعا کنید...
که جا نمونم😔
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
🌷🌷🌷
درنشر لینک حذف نشود
هدایت شده از خاکریز افسران جنگ نرم🏴🌷
کنایه مهدی پاکدل به مسئولین:
پیشنهاد می کنم فیلم #تنگه_ابوقریب را ببینید، شاید کمی خجالت بکشید!
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
درنشر لینک حذف نشود
🌹نـــ✒ــون وَ الْــــقَــلَــم🌹
#آیه_های_جنون
#قسمت_418
بنفشہ دستم را رها میڪند و بہ سمت روزبہ مے رود،همانطور ڪہ دستش را بہ سمت روزبہ دراز میڪند مے گوید:خیلے خوشوقتم!
خون خونم را مے خورد! روزبہ دستش را میگیرد و سریع رها میڪند!
_منم همینطور!
تنم یخ میزند! هربار ڪہ این اتفاق مے افتد همینطور میشوم! خدا خدا میڪنم چهرہ ام از طوفانے ڪہ در درونم بہ پا شدہ خبر ندهد!
ساسان و روزبہ همراہ هم بہ سمت مبل ها مے روند و شروع بہ صحبت میڪنند.
نفس عمیقے میڪشم،بنفشہ مے پرسد:میخواے چادرتو آویزون ڪنم؟!
_اگہ میشہ برم تو یہ اتاق عوضش ڪنم!
سریع دستش را پشت ڪمرم میگذارد و بہ سمت یڪے از اتاق ها راہ مے افتد.
_آرہ عزیزم حتما!
در اتاق را باز میڪند و ادامہ میدهد:اینجا میتونے لباساتو عوض ڪنے!
وارد اتاق میشوم و تشڪر میڪنم،بنفشہ بہ سمت ساسان و روزبہ میرود.
در اتاق را مے بندم و با حرص چادرم را از روے سرم برمیدارم.
زیر لب زمزمہ میڪنم:چرا باز اومدم؟!
چادر رنگے ام را از داخل ڪیفم بیرون میڪشم و روے سرم مے اندازم،دستانم سرد اند!
چشمانم را باز و بستہ میڪنم و لبم را میگزم،دلم میخواهد بروم بہ روزبہ بگویم بهانہ اے بیاورد و بہ خانہ برگردیم!
دیگر دلم نمیخواهد بہ مهمانے دوستانش پا بگذاریم!
صدایے در مغزم مے پیچد:مگہ میتونے اسیر و محدودش ڪنے؟!
پوفے میڪنم و از اتاق خارج میشوم،روزبہ را مے بندم ڪہ بعد از مدت ها در جمع دوستانش صحبت میڪند و از تہ دل مے خندد...
بنفشہ هم با آن پوشش و موهاے رها شدہ مقابلش نشستہ و مے خندد...
حالم بدتر میشود...
چندبارے در این جمع ها بودہ ام،چرا عادت نمیڪنم؟!
چرا باز ناراحت میشوم و حالم بد میشود؟!
معدہ ام مے جوشد و حالت تهوع میگیرم،بے اختیار عق میزنم و دستم را مقابل دهانم میگیرم!
همہ ے نگاہ ها بہ سمت من بر میگردد،با ایما و اشارہ مے پرسم سرویس بهداشتے ڪجاست!
بنفشہ سریع بلند میشود و سرویس بهداشتے را نشان میدهد.
با تمام توان بہ سمت سرویس بهداشتے مے دوم و دوبارہ عق میزنم...
✍نویسنده:لیلی سلطانی
❤️تاریخ بی حضور تو
یعنی:دروغِ مَحض❤️
#امید_صباغ_نو
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌹نـــ✒ــون وَ الْــــقَــلَــم🌹
#آیه_های_جنون
#قسمت_419
چندبارے در این جمع ها بودہ ام،چرا عادت نمیڪنم؟!
چرا باز ناراحت میشوم و حالم بد میشود؟!
معدہ ام مے جوشد و حالت تهوع میگیرم،بے اختیار عق میزنم و دستم را مقابل دهانم میگیرم!
همہ ے نگاہ ها بہ سمت من بر میگردد،با ایما و اشارہ مے پرسم سرویس بهداشتے ڪجاست!
بنفشہ سریع بلند میشود و سرویس بهداشتے را نشانم میدهد.
با تمام توان بہ سمت سرویس بهداشتے مے دوم و دوبارہ عق میزنم.
سریع در را باز میڪنم و خودم را داخل دستشویے پرت میڪنم!
چند بار پشت سر هم عق میزنم،چند تقہ بہ در میخورد!
_آیہ جان! خوبے عزیزم؟!
صداے روزبہ است ڪہ مے خواندم! شیر آب را باز میڪنم و بلند مے گویم:فڪر نڪنم!
نگران میپرسد:میتونم بیام تو؟!
صورتم را زیر شیر آب مے گیرم و بریدہ بریدہ جواب میدهم:اَ...الان...مے..ام!
صداے ساسان بہ گوش مے رسد:شاید مسوم شدن!
روزبہ جدے میگوید:نمیدونم!
سپس من را مخاطب قرار میدهد:امروز چے خوردے آیہ؟!
نفس عمیقے میڪشم و شیر آب را مے بندم،دستے بہ صورت خیسم میڪشم:خوبم!
معدہ ام همچنان در تلاطم است،خوب میدانم این حالتم عصبیست!
پوفے میڪنم و با دستمال شروع بہ خشڪ ڪردن صورتم!
ڪمے بعد نگاهے بہ خودم در آینہ مے اندازم،رنگم ڪمے پریدہ بہ نظر مے رسد و چشم هایم خشمگین اند!
دستے بہ صورتم مے ڪشم و بہ سمت در قدم برمیدارم،دستگیرہ ے در را مے فشارم.
در را باز میڪنم و از دستشویے خارج میشوم،روزبہ در چند قدمے ام ایستادہ.
نگران نگاهے بہ صورتم مے اندازد و نزدیڪم میشود،چشم هایش را روے چشم هایم تنظیم میڪند.
_خوبے؟! چے شد یهو؟!
دستم را روے معدہ ام میگذارم و لبخند تصنعے اے تحویلش میدهم:لابد بخاطرہ خورد و خوراڪ دانشجوییہ! امروز ناهار با بچہ ها رفتیم ساندویچ ڪثیف خوردیم!
بنفشہ همانطور ڪہ لیوان شیشہ اے بلندے در دست دارد و محتویات داخلش را هم میزند بہ سمتم مے آید.
مهربان مے پرسد:بهترے؟!
سرم را بہ نشانہ ے مثبت تڪان میدهم،لیوان را بہ سمتم مے گیرد.
_بخور شاید حالتو جا بیارہ!
لیوان را از دستش مے گیرم و تشڪر میڪنم،میخواهم لیوان را بہ سمت دهانم ببرم ڪہ ساسان با شیطنت میگوید:بنفشہ خانم! از خودت نسخہ نپیچ و ندہ دست مردم! شاید چیزے ڪہ میدے براشون خوب نباشہ!
بنفشہ پشت چشمے برایش نازڪ میڪند:وا! شربت عسلہ دیگہ!
✍نویسنده:لیلے سلطانی
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روابط دختر و پسر نامحرم در دنیای مجازی
#استاد_رائفی_پور
همراه با شوخی😅
http://eitaa.com/golestanekhaterat
مستند «حج حججی» به مناسبت اولین سالگرد شهادت شهید محسن حججی، حوالی ساعت ۱۷:۴۵ امروز از شبکه یک سیما پخش میشود.
✍ #امام_خامنه_ای
#شهید_حججی نمونهای درخشان از رویشهای اسلامی و انقلابیست شهید حججیِ عزیز در دنیایی که روزنههای اغواگر صوتی و تصویری فراوانی وجود دارد، چنین درخشید و خداوند او را همچون حجتی در مقابل چشم همگان قرار داد. امروز بسیاری از #جوانان_با_انگیزه_بالا و ایمان باورنکردنی، بهدنبال آنند و با عشق به جهاد و دفاع از ارزشها با دشمن مبارزه کنند که باید قدر بدانیم
🌹 http://eitaa.com/golestanekhaterat