✍ #وصیت_شهدا
📛 بچہها ...
بعد از جنـــگ ،
دشمنــان آرام نمی نشینند،
یڪی از ڪارهایشان بـی شڪ،
جــدا ڪـردن و دور نگهـداشتـن
شما بسیجــی ها از خط ولایتــــ است ...
🌷 #شهیـد_عبـاس_علیــدادی 🌷
📈جهت عضویت در کانال
گلستان خاطرات شهدا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
http://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷🌷🌷
🌹 #یادشهداباصلوات 🕊
هدایت شده از خاکریز افسران جنگ نرم🏴🌷
#اگه_آقا_عصبانی_بشه 😡
⭕️مردها در عصبانیت فقط
دوست دارند از موضوع فرار کنند...😕
آنها به حل مسئله فکر نمیکنند
تلاش نکنیم تا متقاعدشان کنیم...
🔴مردها در عصبانیت معمولا
شخصیتی بدبین , بددهن ، نا مهربان دارند و...
💟 فقط یک راه دارد سکوت کنید😐
وقتی سکوت کنید زودتر آرام میشوند
وقتی آرام شدند راحتتر متقاعد میشوند.
💥الهی همچین آدمی نصیبتون نشه،کلیک کنید...👇😉
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
هدایت شده از خاکریز افسران جنگ نرم🏴🌷
#خانومها_بخونن
♨️اگر شوهرتون #رفیق_باز میشه
یا از خونه فراری میشه...
♨️به خاطر اینه که یا دائم بهش
#غر میزنید و محیط خونه
براش #آرامش نداره یا شما
توی انجام #وظایفتون کوتاهی
میکنید...
💥کلا حق با مرداست...😐👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
هدایت شده از ستارگان آسمانی ولایت⭐️
4_578293938834637079.mp3
3.39M
🔊 امان نامه امام رضا علیه السلام
به پیرمرد روستایی
#پیشنهاد_دانلود 💠
🎤 حاج حيدر خمسه
#به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ شهیدتون چقدر گرفته؟!
💟کلیپ زیبا
💥«با مداحی حاج محمود کریمی»
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣نماهنگ زیبا
💟 #دلم_گرفته_اے_رفیق_...
لبریز بغضم این روزا...
هیچکی نمیفهمه منو
خستم از این حال و هوا...
💟 #دلم_گرفته_اے_رفیق_...
جاموندم انگار از همه...
از حال اینروزام برات هر چی بگم بازم کمه...
#پیشنهاد_دانلود_...
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
📚#آیه_های_جنون
📚#قسمت-373
قلبم بہ تپش مے افتد،بے اختیار لبخند میزنم اما سریع خودم را جمع و جور میڪنم!
ماشین ڪہ نزدیڪتر میشود وا میروم!فرزاد پشت فرمان نشستہ!
دلم بہ یڪ جورے میشود،از ذهنم مے گذرد نڪند اتفاقے براے روزبہ افتادہ!
بے اختیار چند قدم بہ سمت ماشین برمیدارم،چهرہ ے فرزاد درهم است!
چند ثانیہ بعد از ماشین پیادہ میشود و نگاهش را بہ گوشہ ے چادرم مے دوزد.
چشم هاے مشڪے اش برق خاصے دارند! پیراهن نوڪ مدادے اے همراہ با شلوار جین تیرہ بہ تن ڪردہ.
در ماشین را مے بندد و بہ سمتم قدم بر مے دارد،مضطرب نگاهش میڪنم.
سرفہ اے مے ڪند و مے گوید:سلام!
سرم را تڪان میدهم:سلام! شما اینجا چے ڪار میڪنید؟! اتفاقے افتادہ؟!
سرش را بہ نشانہ ے منفے تڪان میدهد،مردد مے گوید:باید باهاتون صحبت ڪنم!
آب دهانم را فرو میدهم:راجع بہ چے؟!
سڪوت مے ڪند،نفسم را با حرص بیرون میدهم.
انگشت هایش را در هم قفل مے ڪند و چند قدم نزدیڪتر میشود.
من من ڪنان مے گوید:خُ...خب!
نفسش را با شدت بیرون میدهد،ناگهان سرش را بلند مے ڪند و بے هوا بہ چشم هایم زل مے زند:راجع بہ علاقہ م بہ شما!
زمان مے ایستد!
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
با صداے سمانہ بہ خودم مے آیم،با لبخند نگاهم مے ڪند و مے گوید:خیلے وقتہ خوردن ڪردن ڪاهو و خیار و گوجہ رو تموم ڪردے!
متعجب نگاهے بہ مقابلم مے اندازم و مے گویم:اِ! آرہ!
سمانہ همانطور ڪہ از آشپزخانہ بیرون مے رود مے گوید:برم یہ زنگ بہ محسن بزنم ببینم ڪے میاد!
سپس از آشپزخانہ خارج میشود،نفس عمیقے میڪشم و پاهایم را تڪان میدهم.
میخواهم از روے صندلے بلند بشوم ڪہ فرزاد وارد آشپزخانہ میشود،معذب سر جایم مے نشینم و ظرف ها را مرتب روے هم مے چینم.
فرزاد نگاهے بہ سالن و سپس حیاط مے اندازد و با گفتن با اجازہ اے پشت میز مے نشیند.
لبش را بہ دندان مے گیرد و با گوشہ ے رومیزے بازے مے ڪند!
مثل آن روز بعد از ڪلے تردید،ناگهان سرش را بلند مے ڪند و بے هوا بہ صورتم خیرہ میشود!
آرام مے گوید:یادتونہ چهار سال پیش...چهار سال پیش گفتم بهتون علاقہ مندم؟!
تنم یخ میزند،عصبے میشوم!
سرد و با حرص مے گویم:بلہ! ڪہ چے؟! حوصلہ ے حرف شنیدن و حرف زدن ندارم!
سپس سریع از پشت میز بلند میشوم،سرش را تڪان میدهد:واقعیتش...
صداے زنگ موبایل باعث میشود حرفش را ادامہ ندهد!
"ببخشیدی" مے گوید و بلند میشود،همانطور ڪہ از پشت میز بلند میشود جواب میدهد:جانم حاجے؟!
سپس از آشپزخانہ خارج میشود،نفس راحتے میڪشم و نگاهم را بہ عڪس روزبہ مے دوزم ڪہ روے دیوار جا خوش ڪردہ!
حالم از آن ربان مشڪے بہ هم میخورد!
عق میزنم و بہ سمت سرویس بهداشتے مے دوم!
عق میزنم،جهانِ بدون تو را...
✍نویسنده:لیلے سلطانی
💔اى بہ راهت
لب هر پنجرہ
يك جفت نگاہ
من چرا اينقدر از آمدنت مايوسم؟💔
#بهروز_ياسمى
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
آقا جان♡🍃
ازتمام عشقمان
فاصلہ اش سهمِ من استــ•[💔]•
این، همان سختترینْ قسمتِ
عاشقشدن است•[👌]•
صبحتون منور به گنبد طلای امام رضا"ع"✋
❤️صلیاللهعلیکیاعلی ابنموسیالرضا❤️
http://eitaa.com/golestanekhaterat