🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
🔹از شهید بابایی پرسیدند عباس جان به چه مشغولی؟ 🔸گفت: به نگهبانی دل ! که به غیر از خدا کسی وارد نشود
🕊🍃🌹🍃🕊
✒️ #خاطره_شهدا
✨عراق پاتک شدیدی زد تا جزایر مجنون رو پس بگیره
شهید بابایی توی اون عملیات شیمیایی شد.
⚡️سرش پر شده بود از تاولهای ریز و درشت
سرش می خارید و با خاراندن زیاد ، تاولها ترکیده بود.
بنده خدا خیلی اذیت شده بود.
✨بهش گفتم برو بیمارستان دوا و درمان کن.
می گفت اگه برم بستری ام می کنن و از کارم جا می مونم ...
⚡️چند روز بعد بیرون جزیره یه برکه آب پر از نیزار دیدیم.
عباس لحظه ای ایستاد و به جریان آب دقت کرد.
بعد با حالت خاصی بهم گفت:
حسن! می دونی این آب ، کدوم آبه؟
با تعجب گفتم: یعنی چی؟ خب این آب هم مث بقیه آبها ، فرقش چیه؟
گفت: اگه دقت کنی می بینی این آب ، انشعابی از آب فراته.
آبی که امام حسین علیه السلام و حضرت عباس علیه السلام تو کربلا دستشون رو باهاش شستشو دادند.
✨عباس معتقد بود اگه سرش رو با اون آب بشوید ، تاول های سرش خوب میشه.
اتفاقا سرش رو شست و شفا گرفت.
چند روز بعد تمام تاول ها خوب شد و اثری ازشون نموند...
🌹 #سرلشکر_خلبان_شهید_عباس_بابایی
🌹 #یادش_با_صلوات
📈جهت عضویت در کانال
گلستان خاطرات شهدا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
http://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷🌷🌷
هدایت شده از خاکریز افسران جنگ نرم🏴🌷
من هفته ایی هفت روز ورزش میکنم ...☺️
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
تنها #خدا می داند
که ذره های دل تو
با هر #سرفه
بیشتر از ذره های آب کپسول
بالا وپایین می پرد
اینجا #قانون اتصالات فرق می کند .....
جانباز70 ./ . #حاج احمد حسینیان
#همرزم_سید_مجتبی_ علمدار 🌹
📈جهت عضویت در کانال
گلستان خاطرات شهدا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
http://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷🌷🌷
هدایت شده از خاکریز افسران جنگ نرم🏴🌷
🍃❤️
🌹 رسول اکرم(ص):🌹
🔰 از فتنه و آزمایش در آخرالزمان نگران نباشید٫ چرا که موجب نابودی #منافقان خواهد شد.
📚 میزان الحکمه، حدیث 15748
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
🌷🌷🌷
درنشر لینک حذف نشود
🍃شهید #محسن_دین_شعاری
#ولادت:١٣٣٨/١/۵
#شهادت:١٣۶۶/۵/١۵
#محل_شهادت:سردشت,ارتفاعات دوپازا.
😝فرازی از وصیت نامه #شهید_محسن_دین_شعاری↯↯
برادران از استغفار و دعا دور نشوید (دعای کمیل و نماز جمعه) که بهترین درمان برای تمکین دردها است
ســـالروز_شهادت🌷🕊
#شادی_ارواح _طیبه_شهدا __صلوات
📈جهت عضویت در کانال
گلستان خاطرات شهدا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
http://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷🌷
🌹 نـــ✒ــون وَ الْــــقَــلَــم 🌹
#آیه_های_جنون
#قسمت_410
دست هایش را بہ سمت امیرمهدے دراز میڪند،امیرمهدے بے حرڪت نگاهش میڪند.
روزبہ جدے میگوید:پاشو بریم مردونہ حرف بزنیم!
امیرمهدی تڪانے میخورد و از روے پاے مادرم بلند میشود،روزبہ مے ایستد.
امیرمهدے دست روزبہ را میگیرد و بہ سمت حیاط راہ مے افتد!
شیرین هم میخواهد دنبالشان راہ بیوفتد ڪہ نساء سریع بلند میشود و دستش را میگیرد.
_تو ڪجا فوضول خانم؟! بیا بشین سر جات!
شیرین ایشے میگوید و سعے میڪند دستش را از دست نساء بیرون بڪشد!
با خندہ میگویم:بیا پیش خودم خالہ!
شیرین دستش را از دست نساء بیرون میڪشد و بہ سمتم مے دود.
با اخم روے پایم مے نشیند،آرام موهایش را نوازش میڪنم.
همہ مشغول دعا خواندن و زمزمہ ڪردن آرزوهایشان میشوند،چشم هایم را مے بندم و دست هاے ڪوچڪ شیرین را در دست میگیرم.
شروع میڪنم بہ دعا ڪردن،خدا را براے حالِ خوبم و آرامشم هزار مرتبہ شڪر میڪنم!براے داشتن روزبہ!
ڪمے بعد روزبہ در حالے ڪہ دست امیرمهدے را گرفتہ بہ سمتمان مے آید و ڪنارم مے نشیند.
چند ثانیہ بعد صداے شلیڪ توپ بلند میشود و دست و سوت جمع ڪوچڪمان!
همہ مشغول روبوسے و تبریڪ گفتن عید بہ یڪدیگر میشویم،شیرین پر شور گونہ ام را مے بوسد و میگوید:عیدت مبارڪ خالہ جون!
محڪم در آغوشم مے فشارمش:عید توام مبارڪ شیرین زبون و لوسِ خالہ!
طبق عادت هر سال،پدرم اول بہ امیرمهدے و شیرین و یاسین عیدے میدهد.
سپس بہ مادرم و خواهرها و دامادها اسڪانسے بہ عنوان برڪت مالشان!
پدرم ڪہ اسڪانس همہ را میدهد،روزبہ دست در جیبش میڪند و ڪیف پولش را بیرون میڪشد.
چند اسڪناس بیرون میڪشد و بہ دست شیرین و امیرمهدے و یاسین میدهد.
پدر و مادر روزبہ براے سال تحویل راهے مشهد شدہ بودند،خیلے دلم میخواست سال تحویل را در حرم باشم اما روزبہ بهانہ آورد و نشد ڪہ برویم!
یاسین ظرف شیرینے را مقابلہ همہ میگیرد و پخش میڪند.
بعد از ڪمے صحبت و خوردن میوہ و شیرینے،یاسین و امیرمهدے و شیرین براے بازے بہ حیاط مے روند.
پدرم و حسام مشغول صحبت ڪردن از ڪارهاے بازار میشوند و روزبہ ساڪت در ڪنارشان نشستہ،نساء شیرین را بہ ما مے سپارد و براے عید دیدنے بہ خانہ ے چند تن از اقوام همسرش میرود.
مادرم و مریم هم مشغول تدارڪ غذا در آشپزخانہ میشوند،میخواهم بہ ڪمڪشان بروم ڪہ امیرمهدے وارد خانہ میشود و بہ سمتم مے آید.
گوشہ ے چادرم را در دست مے گیرد و معصومانہ میگوید:خالہ! میاے موهامو یڪم ناز ڪنے بخوابم؟!
دستش را میگیرم و میگویم:آرہ عزیزم! بریم تو اتاق!
همراہ امیرمهدے بہ سمت اتاقم مے رویم،وارد اتاق میشویم.
چادرم را از روے سرم برمیدارم،امیرمهدے روے تخت مے پرد و دراز میڪشد.
روے تخت مے نشینم و سرش را روے دامنم میگذارم.
امیرمهدے چشم هایش را مے بندد و لبخند ڪم رنگے روے لب هایش نقش مے بندد.
شروع میڪنم بہ نوازش ڪردن موهایش،چند دقیقہ بعد حس میڪنم خوابش بردہ.
چند تقہ بہ در میخورد،آرام میگویم:بفرمایید!
در باز میشود و روزبہ در چهارچوب در پیدا،نگاهے بہ پذیرایے مے اندازد و وارد اتاق میشود.
همانطور ڪہ در اتاق را مے بندد میگوید:امیرمهدے خوابیدہ؟!
سرم را بہ نشانہ ے مثبت تڪان میدهم،دستے بہ پیراهن نوڪ مدادے رنگش مے ڪشد و بہ سمتم مے آید.
با دقت نگاهش را بہ امیرمهدے مے دوزد و ڪنارم روے تخت مے نشیند.
نگاهش را از امیرمهدے میگیرد،چشم هاے مشڪے رنگش را بہ چشم هایم مے دوزد و زمزمہ وار میگوید:رفتیم خونہ حتما راجع بہ امیرمهدے صحبت ڪنیم!
متعجب نگاهش میڪنم:چیزے شدہ؟!
با آرامش جواب میدهد:رفتیم خونہ میگم!
دستے بہ موهاے امیرمهدے میڪشد و بلند میشود،نگاهے بہ ساعت مچے اش مے اندازد.
_عزیزم!
سرم را بلند میڪنم:جانم؟!
لبخندے بہ رویم مے پاشد:لطفا یڪم دیگہ زنگ بزن بہ مامانم و سال نو رو بهشون تبریڪ بگو،بگو منم بیام باهاشون صحبت ڪنم!
لبخندم پر رنگ تر میشود:چشم!
مادرم همیشہ میگفت مرد است ڪہ همسرش را در نظر جمع خانوادہ و دوستان بالا مے برد! مرد است ڪہ جایگاہ همسرش را در نظر دیگران تعیین میڪند!
با محبتش! سیاستش! احترام و رفتارش!
روزبہ درست از این مردها بود! همیشہ هواے مرا در جمع خانوادہ ها و دوستان داشت حتے اگر باب میلش رفتار نمیڪردم!
اگر اشتباهے هم میڪردم در جمع بہ رویم نمے آورد و اجازہ نمیداد ڪسے متوجہ بشود!
درست مصداق آن آیہ معروف قرآن عمل میڪرد ڪہ میگفت مرد و زن درست مثل لباس یڪدیگرند و عیب هاے هم را باید بپوشاند!
میتوانست امروز سریع موقع سال تحویل خودش با پدر و مادرش تماس بگیرد و سال نو را تبریڪ بگوید.
میتوانست در جمع بہ رویم بیاورد یا گلہ ڪند ڪہ چرا فراموش ڪردہ ام بعد از سال تحویل با پدر و مادرش تماس بگیرم و عید را تبریڪ بگویم!
✍نویسنده:لیلے سلطانے
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#شهادت
برای ما رویا نیست، آرزو نیست، خیال نیست...
حتی هدف هم نیست...
شهادت آرمانی است
که زنده بودنمان را جهادی می کند
و
حد خواسته هایمان را آسمانی.
آرمان ما که شهادت باشد به واقعیتمان رنگ فداکاری میدهد.
#ماعاشقانشهادتیم
📈جهت عضویت در کانال
گلستان خاطرات شهدا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
http://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷🌷🌷
✍ #وصیت_شهید مصطفی ردانی پور به بانوان
🔰 #تربیت
🌸 خواهرانم ...
در تربیت فرزندانتان بڪوشید و حجاب را رعایت ڪنید . زهرا گونه زندگی نمایید و شوهرانتان را در راه خداوادارید .
📈جهت عضویت در کانال
گلستان خاطرات شهدا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
http://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷🌷🌷
🌹 #یادشهداباصلوات 🕊
هدایت شده از خاکریز افسران جنگ نرم🏴🌷
❣اے صبا،گر بگذرے
در کوےِ او`
°نزدِ او ما را
جز این پیغام نیست...
❣ڪاے دلارامے
ڪه جانِ ما تویے
°بے تو ما را
یڪ نفس آرام نیست...
#حسین_آرام_جانم❤️
#شبتون-حسینی
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
🌷🌷🌷
درنشر لینک حذف نشود
هدایت شده از 🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
سلام✋
🌸چلهمون از امروز شروع میشه
ترک یک گناه و نذر لبخند صاحب الزمان(عج)
💪میخوایم کمر همت ببندیم و گناه نکنیم تا دل حضرت مادر(س) رو شاد کنیم و در ظهور آقامون حضرت حجت(عج) مؤثر باشیم.
یا زهرا✌️
#کانال_گلستان_خاطرات_شهدا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
هدایت شده از ستارگان آسمانی ولایت⭐️
1_14382337.mp3
6.02M
#بسم_رب_الحسین
زیارت عاشورا
با صدای حاج #صادق_آهنگران
خیلی زیبا التماس دعا
#به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت
@golestanekhaterat
#کانال_گلستان_خاطرات_شهدا
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈 زینب خانمی #تولدت مبارڪ عزیزم🎊🎉🎀🎈 نازدانه #شهیدمحمدتقےسالخورده http://eitaa.com/golestane
تموم عالم میدونن که #دخترا بابایین
#بابا نیاد نمیخوابن منتظر لالایین
#زینب خانم و #باباجونش
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
تموم عالم میدونن که #دخترا بابایین #بابا نیاد نمیخوابن منتظر لالایین #زینب خانم و #باباجونش
مدافع حرم اهل بیت علیه السلام #شهید_محمدتقی_سالخورده دومین شهید مدافع حرم شهرنکا و هفدهمین شهید مدافع استان مازندران ..
تولد: 1365/10/1
روستای شهاب الدین شهرستان نکا استان مازندران
شهادت: 1395/1/21
شهرک خان طومان استان حلب؛ کشور سوریه
سال ورود به سپاه فروردین/1385 (طول خدمت 10 سال)
نیروی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
درجه : سرگرد رسته نظامی ؛ پیاده
میزان تحصیلات: لیسانس نظامی ازدانشگاه امام حسین
تاریخ اولین اعزام :94/7/19 به مدت 56 روز
تاریخ دومین اعزام :1395/1/14 بعد یک هفته بشهادت رسید..
والدین : غلامرضا سالخورده (پدر) و فرخ اسماعیلی(مادر)
دو برادر حمید ؛ جواد
سه خواهر ؛ محبوبه ؛نرگس ؛حمیده
#شهید سالخورده فرزند ششم خانواده بود
همسر شهید سالخورده : سیده نرگس قاسمی
فرزندشهید سالخورده : زینب سالخورده متولد 93/5/16
🌿🌹🌸🌿
💠 خصوصیات و ویژگی های #شهید_محمدتقی_سالخورده :
بسیار خوش اخلاق ومهربان و گشاده رو بود..همان لحظات اولی که کسی بااو آشنا میشد میفهمید که این آدم دنیایی نیست..بااینکه بهیچ عنوان درونیاتش را بروز نمیداد..هرگز اهل ادا وشعار دادن وتظاهر نبود. صاف و ساده و خاکی وبی ادعا وخستگی ناپذیر بود..موقع آموزش دادن خسته نمی شد وصادقانه وپرتلاش وجدی هرچه بلد بود دراختیار دیگران میگذاشت..بااینکه همه یقین داشتند که او آسمانی ست ولی پرکشیدنش وندیدنش هنوز درباورها نمی گنجد..
🌿🌹🌸🌿
💠 آموزش ها و مسئولیتها
دوره کوهستان
دوره سلاح کشی
دوره تخصصی راپل
دوره رهایی گروگان
دوره جنگ های شهری
دوره تخصصی سلاح و مهمات
دوره جنگل نوردی و کویر نوردی
دوره تخصصی دریایی (غواصی و...)
دوره تاب و توان (زندگی در شرایط سخت)
🌿🌹🌸🌿
💠 عملیات های )داخلی( مهمی که شهید محمد تقی سالخورده در آن شرکت داشت
درگیری با اشرار زاهدان
درگیری با گروهک پژاک
ماموریت های اشنویه و پیرانشهر
🌿🌹🌸🌿
🔸 #شهید_سالخورده به بسیجیان در گردان های مختلف به عنوان مربی آموزش : جهت یابی ؛ موانع ؛ تاب و توان ؛ سلاح کشی ؛ چتر کشی ؛ راپل و... آموزش می داد.
🌿🌹🌸🌿
💠 فراز نورانی از وصیتنامه شهید
برای من این آزمایش هم یک مرحله جلوتر بود .که گفته شد آیا تو که این همه برای امام حسین و اهل بیت علیه السلام عزاداری کردی ، تو که این همه ادعا داشتی ، تو که این همه می گفتی کاش ما هم در کربلا بودیم تو که این همه می گفتی ما شیعه ی علی بن ابی طالب هستیم ، تو که این همه برای ماموریت های سخت آموزش دیدی ، تو که این همه تمرین کردی . آیا به مرحله عمل رسیدی عمل میکنی یا جا می زنی؟
🌿🌹🌸🌿
بین حرف و عمل خیلی فاصله است ، باید عمل کرد...
حالا که ما این راه را انتخاب کردیم ، ان شالله که قبول می شویم....
روحش شاد ویادش گرامی
http://eitaa.com/golestanekhaterat
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷