eitaa logo
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
3.3هزار دنبال‌کننده
25.7هزار عکس
10هزار ویدیو
196 فایل
💠خاطرات،وصایا،سیره عملی شهدا💠 ،انتقادات پیشنهادات @Sun_man313 🕪مسئول تبادلات و تبلیغات 👇👇 @MZ_171 تبادل فقط با کانالهای انقلابی و مذهبی بالای 1k در غیر اینصورت پیام ندهید این کانال در سروش👇 https://sapp.ir/golestanekhaterat
مشاهده در ایتا
دانلود
💟 گاهی وقتی با شوهرتون هستید مثل بچه ها رفتار کنید. مثلا وقتی براتون کادو خرید جیغ بکشید... 💟 یا وقتی اشتباهی کردید؛ بچه‌گانه حرف بزنید... 🔴 اما خیلی هم زیاده‌روی نکنید...😜 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 درنشر لینک حذف نشود
چه روزهای خوبی داشتیم زمانی که یک تلفن همه خانواده را کنار هم جمع می‌کرد اما....!!! الان 10 موبایل کل خانواده را از هم جدا می‌کند...! 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313 🌷🌷🌷 درنشر لینک حذف نشود
دلم برات تنگ شده... 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313 🌷🌷🌷 درنشر لینک حذف نشود
#دانستنیها 💥10 خاصیت شگفت انگیز خیار: 🔸 آرام کردن دردمفاصل 🔸 کاهش کلسترول خون 🔸 کاهش وزن 🔸 بهبودگوارش 🔸 جلوگیری ازسردرد 🔸 ضدسرطان 🔸 رساندن آب وموادمعدنی 🔸 دارای سیلیس 🔸 درمان دیابت 🔸 کنترل فشارخون 📈جهت عضویت در کانال گلستان خاطرات شهدا http://eitaa.com/golestanekhaterat http://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷🌷🌷
🌹 نـــ✒ــون وَ الْــــقَــلَــم 🌹 420 در دل میگویم:"تو فنجون ڪہ از این چیزا نمے خورن!" اما رغبت نمے ڪنم دیگر بہ فنجان چایے لب بزنم! ساسان در بطرے را باز میڪند و مشغول ریختن نوشیدنے در گیلاس خورے میشود! سرے تڪان میدهد و میگوید:پس هنوزم همون بچہ مثبت خر خونے اے ڪہ لب بہ نوشیدنے و دود و دم نمیزنہ و اهل مهمونے رفتن و هفتہ بہ هفتہ دوست دختر عوض ڪردن نیست! راستشو بگو روزے! تو این چند سال تا قبل ازدواج همونطور پاستوریزہ موندہ بودے و دست و پاتو بستہ بودے؟! و سپس چشمڪے نثارش میڪند! روزبہ لبخند ڪجے میزند:تو این ڪارا رو آزادے میدونے و تعریف من از آزادے یہ چیز دیگہ ست!تو این هفت هشت سال هیچ تغییرے نڪردم! خندہ ے ڪوتاهے میڪند و ادامہ میدهد:جز مسئلہ ے دود و دم! گہ گاهے سیگار میڪشم! ساسان،گیلاسش را پر میڪند و ڪمے از نوشیدنے اش مے نوشد و رو بہ روزبہ میگوید:بہ سلامتیت! خودم را ڪمے جمع میڪنم و سعے میڪنم واڪنشے نشان ندهم! گیلاسش را روے میز میگذارد و آهے میڪشد! _میدونے روزبہ! گاهے بهت حسادت میڪردم!همیشہ مرتب و منظم و عاقل و آدم خوبہ بودے! انگار از همہ مون چند سال بزرگتر و جلوتر بودے! وقتے ما پے پارتے و مجردیا و سفرامون بودیم تو از جمع فاصلہ میگرفتے و پے ڪاراے مهمتر و بہ قول خودت مفیدتر بودے! ڪم پیش مے اومد بخواے جمع بشیم بریم تفریح و مسافرت! اون موقع با خودم میگفتم یہ روزے پشیمون میشے! پشیمون میشے از این ڪہ از جوونے و نشاطت استفادہ نڪردے! اما الان خودم پشیمونم! نمیدونم شایدم خوشے زیاد زدہ زیر دلم! اما حسرت زندگے منظم و آروم تو رو میخورم! شاید اگہ منم چندسال پیش از وقت و فرصتام درست استفادہ میڪردم و بہ قول تو دنبال شیطنت نبودم الان اوضاعم فرق میڪرد! لبخند بامزہ اے میزند و ادامہ میدهد:تو چے؟! پشیمون نشدے؟! روزبہ جدے جواب میدهد:نہ! از هیچ چیز پشیمون نیستم! ساسان نگاهش را بہ شیشہ ے نوشیدنے نمیدوزد و سڪوت میڪند! بنفشہ میخندد:دوتا رفیق رفتن تو فڪروحالتاے معنوے! ساسان نفس عمیقے میڪشد و شیشہ نوشیدنے و گیلاس را برمیدارد و از روے مبل بلند میشود! وارد آشپزخانہ میشود و شیشہ و گیلاس را روے ڪابینت میگذارد و با شیطنت روزبہ را نگاہ میڪند! _هنوز ڪہ اهل بیلیاردے! روزبہ پیشانے اش را بالا میدهد و لبخند ڪجے میزند،همانطور ڪہ از روے مبل بلند میشود آستین هایش را بالا میزند! _چہ جورم! 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 روزبہ و ساسان یڪ ساعتے مشغول بیلیارد شدند و ڪل مے انداختند،بنفشہ مدام دور و برشان بود و با روزبہ مثل ساسان راحت بود و شوخے میڪرد! نہ این ڪارهایش منظور دار باشد! نہ! عادتش بود! این رفتارها برایشان عادے و جا افتادہ بود اما براے من نہ...! تمام شب بہ زور جو را تحمل ڪردم و مثل یڪ تڪہ سنگ روے مبل نشستہ بودم! بعد از یڪ سال و اندے احساس خستگے میڪردم! خستگے از این تحمل تفاوت ها! روزبہ تا حد امڪان مراعتم را میڪرد! اما تا یڪ حدے! نمے شد بگویم سے و چهار سال اینگونہ زندگے ڪردے از این بہ بعد جور دیگرے باش! از خودم ناراحت بودم! از ڪم آوردنم! از این ڪہ فڪر میڪردم میتوان بہ راحتے با عقاید روزبہ ڪنار آمد و متحولش ڪرد! نفس عمیقے میڪشم و بہ چهرہ ے خودم در آینہ زل میزنم! صورتم ڪمے خستہ و رنگ پریدہ بہ نظر مے رساند،چشمانم از شدت خستگے و عصبانیت خمار اند! دستے بہ موهاے پریشانم میڪشم و پوفے میڪنم! سرم در حال منفجر شدن است! روزبہ در حمام مشغول مسواڪ زدن است،سرم را روے میز آرایش میگذارم و چشمانم را مے بندم! نمیدانم چند دقیقہ میگذرد ڪہ با نوازش هاے دست روزبہ بہ خودم مے آیم! انگشتانش را لاے موهاے مے لغزاند و آرام مے گوید:مطمئنے خوبے آیہ؟! امشب حواسم بهت بود! تو خودت بودے! سرم را بلند میڪنم و نگاهم را بہ سمت روزبہ مے برم. لبخند مهربانے لبانش را از هم باز ڪردہ،یاد حرڪات بنفشہ مے افتم. بے اختیار دستش را پس میزنم و جدے میگویم:از جمع دوستات خوشم نمیاد! متعجب نگاهش را میان دست در هوایش و صورت من مے چرخاند! چند لحظہ بعد بہ خودش مے آید و دستش را پایین مے اندازد. نفس عمیقے میڪشد! با شدت! طورے ڪہ انگار هوا را مے بلعد! سعے دارد آرام باشد،از پشت میز آرایش بلند میشوم و بہ سمت تخت خواب میروم. با آرامش و سڪوتش بیشتر حرصم مے گیرد! با حرص بہ سمتش بر مے گردم و میگویم:چرا با بنفشہ دست دادے؟! میدونے من از این حرڪت خوشم نمیاد! سعے میڪند لبخند بزند،سعے میڪند آرام باشد،سعے میڪند مثل همیشہ خوب باشد... ڪاش نبود... ڪاش نمے ساخت...ڪاش نمے سوخت...ڪاش طور دیگرے برخورد میڪرد! چند قدم بہ سمتم برمیدارد،میخواهد در آغوشم بڪشد ڪہ خودم را عقب میڪشم‌. ✍نویسنده:لیلے سلطانے http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌹 نـــ✒ــون وَ الْــــقَــلَــم 🌹 فریاد میزنم:بہ من دست نزن! لطفا نخواہ با یہ بغل ڪردن و دو تا جملہ ے قشنگ خر بشم! اخم هایش در هم میرود،جدے میشود و سرد! مثل روز اولے ڪہ در شرڪت یڪدیگر را دیدیم! دندان قورچہ اے میڪند:لطفا داد نزن! دفعہ ے اولہ دوستاے منو دیدے؟! اصلا دفعہ ے اولہ رفتار من و دوستامو با هم مے بینے؟! نفس عمیق میڪشد! این بار شدیدتر! با آرامش ادامہ میدهد:یعنے منم باید بگم آیہ چادر سر نڪن؟! فلان مجلس نرو؟! فلان ڪارو نڪن؟! دوستاتو خونہ مون دعوت نڪن؟! خونہ دوستات نریم؟! عصبے پوزخند میزنم:پس بگو! دارے باهام لج میڪنے! ناگهان قهقهہ میزند! با حرص نگاهش میڪنم! بریدہ بریدہ مے گوید:خُ...خداے...من! جرے تر میشوم،پوفے میڪنم و جدے مے گویم:خستہ شدم! ناگهان صداے قهقهہ اش قطع میشود! صورتش را بہ سمتم بر مے گرداند،رگ گردنش ورم ڪردہ و صورتش ڪمے سرخ شدہ و چشم هایش مبهوت اند! بیشتر از مبهوت،مظلوم اند! دو تیلہ ے مشڪے رنگ چشمانش مثل روزهاے اول یخ مے زنند،نہ از سر غرور... بخاطرہ حرف من! پیشانے اش را بالا میدهد،با قدم هاے بلند بہ سمتم مے آید و مقابلم مے ایستد. صداے بمش زمزمہ وار مے پیچد:خستہ از چے؟! از من؟! صورتم را بہ سمت دیگرے بر مے گردانم،از حرفم پشیمان میشوم! بغض میڪنم:از این زندگے! عصبے پوزخند میزند:یعنے از من! آب دهانش را با شدت قورت میدهد،نفس هاے سردش گوشم را نوازش میدهد... صدایش آرام است اما نمیدانم چرا گوشم را مے لرزاند؟! _حرمتامونو نشڪن عزیزدلم! قبل عقد یادتہ بهت چے گفتم؟! آب دهانم را با شدت فرو میدهم،قطرہ ے اشڪے روے گونہ ام سُر میخورد! دستش را زیر چانہ ام مے برد و صورتم را بہ سمت خودش بر مے گرداند. مثل پدرے سخت گیر ڪہ میخواهد فرزندش را تنبیہ ڪند با تحڪم مے گوید:وقتے باهات حرف میزنم منو نگاہ ڪن! بے اختیار چشم هایم را بہ چشم هایش مے دوزم. لبخند غمگین و دلخورے میزند و مشتش را آرام روے قفسہ ے سینہ اش مے ڪوبد! _تو میدونستے من ڪے ام و چے ام! طرز فڪر و زندگیم چطورہ! تو بہ این روزبہ گفتے آرہ! عاشق این روزبہ شدے! مگہ این ڪہ... حرفش را ادامہ نمیدهد،چشم هایم را ریز میڪنم:مگہ این ڪہ چے؟! نگاهش مے ترسد! _مگہ این ڪہ عاشقم نشدہ باشے و فقط دوستم داشتہ باشے! متعجب نگاهش میڪنم! _دوست داشتن ڪافے نیست؟! فشار دستش را بہ زیر چانہ ام بیشتر میڪند و لبخندش شڪستہ میشود! چشم هایش برق عجیبے میزنند! _براے ڪسے ڪہ عاشقتہ نہ! نہ! دوست داشتن براش ڪافے نیست! پوزخند غمگینے میزند:تو دوستش دارے،چون برات فایدہ دارہ! فایدہ یا جذابیتشو از دست بدہ علاقہ ت ڪم رنگ میشہ! علاقہ ت ڪہ ڪم رنگ‌ بشہ اون عذاب میڪشہ،درد میڪشہ،ڪنار میڪشہ ڪہ راحت باشے اما هنوزم عاشقتہ! نہ! دوست داشتن براے عاشق ڪافے نیست! برق چشم هایش‌ مے پرند و صدایش رنگ زنگ هشدار مے گیرد! _امیدوارم روزے نرسہ عذاب بڪشم! درد بڪشم‌ و...بعدش ڪنار بڪشم! قلبم مے ریزد... ✍نویسنده:لیلے سلطانے ❤️عشق مے گوید ڪہ آسان نیست بے او زیستن...❤ http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
❣با همــین ســوز که دارم بنویــسید حســین(ع)... ❣هــر که پرســید ز یارم بنویسیــد حســین(ع)... ❣ثبــت احــوال من از ناحــیه ے اربــاب است... ❣همهــ ےاهل و تــبارم بنویــسید حســین(ع)... #شب_جمعه_... #شبتون_حسینی_... http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#انس_با_قرآن هر روزیک صفحه از قرآن کریم سلامتی‌وتعجیل‌حضرت‌صاحب‌الزمان‌(عج) به نیابت از #شهـیدان_محسن_حججی #۵شهیدگمنام_بهبهان قـرائت امـروز 👇سوره #بقره #صفحه_پنجاه_وشش @golestanekhaterat ╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حَواسِمان باشَد ..... اوُ دَر #میانِ ماست❤ .... روی #فرشهایی که ما پا میزاریم پا میزاره ... توی #بازارهایی که ما رفت و آمد میکنیم رفت و آمد میکنه .... جانِ من به فدایش❤ #اللّهم_عجّل_لولیڪ_الفرج 🍃🌹🍃🌹 http://eitaa.com/golestanekhaterat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"الذےٖ لیسَ ڪمثٰلہٖ شےٖ..." ... _و اما بعد، هیچ ڪس براے من "تو" نمے شود! #قدیمےترین_رفیقم_حسین...🌌 #حسین‌من ♥️ http://eitaa.com/golestanekhaterat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_438945988363681977.mp3
5.23M
🎧🎧 🌹استاد پناهیان🌹 📣حرم حضرت زینب‌س پادگان تربیت یاران عج... 🍃🌹🍃🌹 http://eitaa.com/golestanekhaterat
✨بسم‌ الله الرحمن الرحیم✨ سلام✋ 🌸چله‌مون از امروز شروع میشه ترک یک گناه و نذر لبخند صاحب الزمان(عج) 💪می‌خوایم کمر همت ببندیم و گناه نکنیم تا دل حضرت مادر(س) رو شاد کنیم و در ظهور آقامون حضرت حجت(عج) مؤثر باشیم. یا زهرا✌️ #کانال_گلستان_خاطرات_شهدا http://eitaa.com/golestanekhaterat
✅ چله ترک گناه 🌸 ختم ‌زیارت‌ عاشورا ⬅️ روز نهم هدیه به شهیدان ❤️ #محسن_حججی❤️ ❤️ #۵شهیدگمنام_بهبهان❤️ http://eitaa.com/golestanekhaterat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غمت آغشته با آب و گِلم بود تموم هستی ناقابلم بود درسته بعضیا میگن دخیله ولی چیزی که من بستم دلم بود. http://eitaa.com/golestanekhaterat 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
اللهم صل علی علی بن موسی الرضاالمرتضی الامام التقی النقی وحجتک علی من فوق الارض ومن تحت الثری الصدیق الشهیدصلوة کثیرةتامةزاکیةمتواصلةمتواترة مترادفةکافضل ماصلیت علی احدمن اولیائک http://eitaa.com/golestanekhaterat
+ همه گویند از سر گذشت... اما من گویم ... کاش می شد از او پرسید... چگونه از دل گذشت... #صبحتون_شهدایی🌷 #پروفایل http://eitaa.com/golestanekhaterat
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
+ همه گویند از سر گذشت... اما من گویم ... کاش می شد از او پرسید... چگونه از دل گذشت... #صبحتون_شهد
داداش ... مگه چجوری زندگی کردی که مثه حضرت زینب اسیر شدی،مثه امام حسین شهیدشدی،مثه حضرت زهرا پهلوتو تیر زدن،مثه علی اکبر اربااربا شدی،مثه عباس دستاتو قلم کردن... چجوری داداشم...؟؟چجوری زندگی کردی😭 چنین میانهٔ میدانم آرزوست... که باشی میگن تو رو چه به ؟؟ ولی من میگم آرزوی تو میکشونم دلم رو من به ان شاءالله