eitaa logo
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
3.3هزار دنبال‌کننده
25.7هزار عکس
10هزار ویدیو
196 فایل
💠خاطرات،وصایا،سیره عملی شهدا💠 ،انتقادات پیشنهادات @Sun_man313 🕪مسئول تبادلات و تبلیغات 👇👇 @MZ_171 تبادل فقط با کانالهای انقلابی و مذهبی بالای 1k در غیر اینصورت پیام ندهید این کانال در سروش👇 https://sapp.ir/golestanekhaterat
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شعر خوانی شهید در وصف حال خود و دوستانش باید گذشـت از این، دنیا به آسـانی باید مهیا شد، از بهر قربانی... سرانجام معشوقه به سامان شد و پس از رشادت های فراوان و چند بار مجروحیت های گوناگون، جانباز سرافراز مرتضی عطایی در ۲۱ شهریور ماه سال ۱۳۹۵ و همزمان با روز عرفه در منطقه لاذقیه به مقام رفیع شهادت نائل آمد و به یاران شهیدش پیوست. 🌷 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
#کتاب‌_شهید_نوید📚 #روایت_اول_پدرانه✍ اگر می بینید روی این صندلی نشسته ام و خیره شده ام به عکس روی
📚 ✍ چشم و چراغ خانه بود همه دوستش داشتیم منتی نیست ،اقاجان ولی ما روغن ریخته را نذر امامزاده نکردیم سوگلی خانه را فدای شما کردیم. کوچکترین پسرم بود، ولی مدیریت خانه دستش بود همه حرفش را قبول داشتیم ،رضا برادر بزرگش وقتی به مشکلی برمی خورد میرفت توی اتاق نوید و با او مشورت میکرد. خواهرش همین طور. من و مادرش همین طور اصلاً خرید وسایل خانه را هم بدون مشورت با نوید انجام نمیدادیم حتی وقتی سوریه بود و وسیله ای میخواستیم بخریم عکسش را برایش میفرستادیم برای ورودی حیاط خانه ی شمال که موزائیک خریدم، سوریه بود. عکس گرفتم و برایش فرستادم همه ی کارهای قبلی خانه را با هم انجام داده بودیم، فقط مانده بود همین موزائیک ورودی دلم میخواست این آخری را هم با هم انتخاب کنیم. نمی دانستم که دیگر قرار نیست برگردد و روی موزائیک ها قدم بگذارد. حواسش به همه بود مثلاً میدید خواهرش ناراحت است و حرف نمیزند می رفت کنارش آن قدر می پرسید چطوری و چه مشکلی داری تا به حرفش می آورد و حالش را خوب میکرد خواهرش را خیلی دوست داشت. وقت ازدواجش که با هم رفته بودیم تحقیقات محلی، ولکن قضیه .نبود از تک تک کاسبهای محل در مورد دامادم، پرس و جو کرد من دیگر خسته شده بودم و میگفتم بیا برگردیم ولی نوید نه آن قدر شما را دوست داشت که دلش میخواست توی همه کارهایش به شما شبیه باشد. همین دوست داشتن خواهر را هم از شما یاد گرفته بود. 💯~ادامه‌دارد...همراهمون‌باشید😉 📗/ ✨ 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
2.12M
☝🏻صوت یڪی از استادان 🔸در رابـطه با فـوایـد و برڪات دعـای فـرج «الهی عـظم البلاء..» و ذڪر ارزشـمـند «اللّٰھُمَ‌عجلْ‌لِّوَلیڪَ‌الفࢪَج»..😍🌱 🔸شـما هم اگـر میـخواهید جزء غـافـلیـن در آخـرالـزمـان نبـاشـید و از عنـایـات خـاص حضـرت بقیـة الله الاعـظـم ارواحـنا لـه الـفداه مـحـروم نـشـید ایـن دو ڪار رو بـایـد انـجـام بـدیـد.. 👇🏻 🔸اول اینـڪه در ایـن ختـم شـرڪت ڪنید و بعـد ایـن ختـم رو تـا جـای امڪان مـنتـشر ڪنید تـا هـم بتـونیـم قـدمی هـرچنـد ڪوچڪ در زمـینـه سـازی ظـهور برداریـم و هـم اینڪه دل مـولامـون مهـدی فاطـمه رو شـاد ڪنیم.. 😍 🔸یـادمـون باشـه تا ظهـور مهـدی فاطـمه ان شاءالله بایـد هـر روز ایـن دعـاها رو بخونیـم و با آقاجانمـون تجـدیـد عهـد ڪنیم.. 😉♥ 👌🏻 الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🤍🍃' 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانلود+دعای+توسل+مهدی+سماواتی+++متن.mp3
10.19M
🌸قرار چهارشنبه شب هامون دعای توسل بنیابت از شهدایی دفاع مقدس شهید ابراهیم هادی شهدایی مدافعان حرم🌸 ♥التماس دعای شهادت برای سلامتی اقا صاحب زمان عج برای حاجت روایی اعضای کانال مجموعه فرهنگی شهید ابراهیم هادی علل خصوص خادم شهید ابراهیم هادی🤲🏻 الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌حضࢪٺ‌زینب‌کبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🌹🕊🌹 علاّمه مجلسی فرموده است: در بعضی از کتاب‌های شایسته احترام از محمّد بن بابویه نقل کرده‌اند که این دعا را از امامان(علیهم‌السلام) روایت کرده و گفته است: در هیچ امری آن را نخواندم مگر آنکه به زودی اثر اجابت آن را یافتم التماس دعا 🌼🕊🌼 🌹شادی روح تمام شهــدا، و امام شهدا و سلامتی وتعجیل در فرج مولا صاحب الزمان عج 🌹 ❤اَللهُمَ صَّلِ عَلےِمُحَمَدوآلِ مُحَمَدوعَجِل فَرَجَهُم❤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علی شهدای ❤️❤️ سلام به دوستان ✋ امروز هم به مدد شهدا ، کارمون رو شروع میکنیم... طبق فرمایش امام خامنہ اے ؛ « زنده نگہ داشتن یاد ، کم تر از نیست ... » 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
. 🕊 تلاوت آیات‌ قرآن ڪریم ؛ ۩ بــِہ نـیّـت‌         برادرشھیدابراهیم‌هادے 🌿' 📚                              •﴿رفیق‌شھیدم‌ابراهیم‌هادے‌‌﴾• 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 ســـلام بـر آنـان کـه اول از ســیم خاردار نـفـــس گــذشـتـنـد و بَـعْد از سیم خار دار دشــمـن... ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق.. به نیابت از ...🌷🕊 اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن ...☘ 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 نامه پدر : علی نقی تاریخ تولد :1347/12/2 محل تولد : آمل تاریخ شهادت:1392/5/28 محل شهادت : سوریه ✯خاطره‌ای ماندگار از زبان همسر شهید اسماعیل حیدری ماه رمضان سال 97 همراه با خانوادۀ شهدا برای افطار دعوت‌شده بودیم. حاج قاسم هم حضور داشت. خودش سر تک‌تک میزها می‌آمد و احوالپرسی می‌کرد. به‌محض اینکه من را دید احوال فرزندانم حسین، فاطمه و زینب را پرسید. همیشه این‌طور بود، اسم بچه‌های خانوادۀ شهدا خوب یادشان می‌ماند. پسرم حسین کنارم نشسته بود. از او تشکر کردیم که در مهمانی حضور دارد و ما ر ا به این افطاری دعوت کرده‌اند. با رویی گشاده گفت: «شما هم دعوت کنید ما می‌آییم.» باورمان نمی‌شد که حاج قاسم وقت داشته باشد به منزل ما بیاید. گفتم: «شما بااین‌همه گرفتاری چطور می‌تونید وقت بذارید به خونۀ ما بیایید؟ اصلاً چطور شمارا پیدا کنیم؟» نگاهش را به حسین انداخت و گفت: «حسین آقا به من زنگ بزنه من میام.» حاج قاسم هنوز چند قدمی از ما دور نشده بود که از حسین پرسیدم: «حسین جان، حاج قاسم شوخی که نمی‌کنه؟» حسین هم حسابی تعجب کرده بود و فقط جواب داد: «فکر نمی‌کنم، کاملاً جدی بود.» دوهفته‌ای گذشت. به حسین گفتم: «زنگ بزن و حاج قاسم را دعوت کن.» حسین به شماره تلفن یکی از رفقای حاج قاسم زنگ زد، حاج قاسم در ایران نبود. دو هفتۀ بعد باز هم زنگ زدیم، دومرتبه حاج قاسم نبود. چند روز گذشت. ساعت ۷ صبح بود. تلفن منزلمان زنگ خورد، یکی از پشت تلفن گفت: «حاج قاسم سلام رساندند و گفتند برای ناهار به منزل شما میام.»
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 #معرفی_شهدا #شهید_اسماعیل_حیدری نامه پدر : علی نقی تاریخ تولد :1347/12/
✯باورم نمی‌شد. هاج و واج مانده بودم. همان ۷ صبح چادربه‌سر کردم و با حسین روانۀ بازار شدم برای خرید میوه و سبزی تازه. همه‌جا بسته بود. سر صبح هیچ مغازه‌ای باز نکرده بود‍؛ اما من به شوق مهمان عزیزمان همه‌جا را زیر پا گذاشتم. یکی از مغازه‌ها باز بود؛ اما سبزی‌هایش تازه نبود. با حسین خیابان‌ها را بالا و پایین می‌رفتیم. فرصت خوبی هم شد که با حسین همفکری کنم، می‌خواستم برای ناهار سنگ تمام بگذارم. حسین گفت: «مامان این کار را نکن حاج قاسم ناراحت می‌شه. یک نوع غذا بیشتر نمی‌خوره.» از ذوق و شوق روی پای خودمان بند نبودیم. بالاخره مغازه‌ها باز شدند و توانستیم خرید کنیم. دیگر تصمیمم را گرفته بودم: یک غذای محلی و شمالی. با حسین که رسیدیم خانه باز تلفن زنگ خورد. همان شخصی بود که صبح تماس گرفته بود. ترسیده بودم که مهمانی به‌هم‌خورده باشد؛ اما همان آقایی که صبح زنگ‌زده بود گفت: «مهمان شما فقط حاج قاسم است برای بیشتر از یک نفر تهیه نبینید. حاج قاسم گفتند ناهار ساده باشد.» ساعت به ظهر نزدیک شده بود. سردار تنها آمد، خیلی ساده، بدون هیچ محافظی وارد منزل ما شد. با بچه‌ها حرف می‌زد، خاطرات پدرشان را می‌گفت، از دورانی که حاج اسماعیل در شهر حلب بود. از مهربانی و جنگ‌آوری پدرشان برای بچه‌ها می‌گفت. تعریف می‌کرد که حاج اسماعیل چطور حواسش به بچه‌های جنگ‌زدۀ حلب بود. در شرایط سخت، روستاهای ناامن را زیر پا می‌گذاشت تا برای کارخانۀ آسیاب اهالی روستا که گرسنه مانده بودند نفت پیدا کند و... . حرف‌ها به‌جایی رسید که بچه‌ها بغض‌کرده بودند، خود حاج قاسم نیز اشک در چشمانش حلقه‌زده بود. برای اینکه بچه‌ها را از فضای حزن‌انگیز بیرون بیاورد. صدایش را شنیدم که گفت: «حاج‌خانم نمی‌خواید به ما ناهار بدید؟» 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
#کتاب_شهید_نوید📚 #روایت_اول_پدرانه✍ چشم و چراغ خانه بود همه دوستش داشتیم منتی نیست ،اقاجان ولی ما
📚 ✍ حواسش همیشه به همه چیز و همه کس بود الا به جیب خودش یک بار اتفاقی فیش حقوق اش را دیدم ته مانده پولی که دستش را میگرفت هفتصد هشتصد هزار تومان بود گفتم تو با این حقوق چطور میخوای زن بگیری و زندگی تشکیل بدی؟ مثل همیشه خندید و گفت «برکتش زیاده غصه نخور بابا. راست هم میگفت بعد ازدواج که میخواست خانه بگیرد، پول هایش را که با خانمش گذاشتند روی هم به اندازه ی یک خانه ی نقلی سرمایه داشت. پولش را نگه نمیداشت یا خرج کارهای خیر میکرد یا می رفت زیارت اهل گفتن نبود. ما هم خبر خیلی از کارهای خیرش را بعد شهادتش فهمیدیم میرفت وسایل قسطی برمیداشت و میداد به خانواده های نیازمند، هرماه قسط این وسایل را از روی حقوقش کم میکردند بچه های بی بضاعت را جمع میکرد و میبرد پابوس امام رضا خودش آنجا برایشان آشپزی میکرد بچه ها را می برد حرم برایشان حرف میزد، نصیحتشان میکرد اهل گیردادن و تذکرهای مستقیم نبود. با بچه های کم سن و سال تر از خودش دوست میشد. از روی رفاقت نصیحتشان میکرد. توی سفر سخت نمیگرفت همیشه خوش سفر بود دامادم میگفت توی همین سفرهای مشهد هم بساط شوخی و خندهاش به راه بوده میگفت غروبها قابلمه یا سینی می گرفته دستش و ضرب میگرفته و برای بچه ها شمالی میخوانده دلش را به دل بچه ها نزدیک میکرد چقدر دلم برایش تنگ شده! من به نوید این حرفها را میزدم نصیحتش میکردم که پس انداز کند؛ ولی خودم وقتی ازدواج کردم هیچ پس اندازی .نداشتم بیست و دو سالم بود. تازه سربازی ام تمام شده بود. دیپلمم را گرفته بودم و از روستای پدری ام طلا بر آمده بودم تهران برای کار که پاگیر تهران شدم شاید به خاطر تجربه های سخت و تلخی که خودم داشتم به نوید نصیحت می کردم پولش را ذخیره کند. اوایل ازدواج مشکلات مالی داشتیم.زندگیمان سخت میگذشت میگذشت یک اتاق کوچک توی خیابان پیروزی اجاره کرده بودیم. امکانات بیشتر مردم زندگی سختی داشتند. 💯~ادامه‌دارد...همراهمون‌باشید😉 📗 /✨ 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علی شهدای ❤️❤️ سلام به دوستان ✋ امروز هم به مدد شهدا ، کارمون رو شروع میکنیم... طبق فرمایش امام خامنہ اے ؛ « زنده نگہ داشتن یاد ، کم تر از نیست ... » 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ راه باز شدن گره های زندگی 🔐 🎙 شیخ حسین انصاریان ___=صَــــدَقِہ جاریِہ 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕊 تلاوت آیات‌ قرآن ڪریم ؛ ۩ بــِہ نـیّـت‌         برادرشھیدابراهیم‌هادے 🌿' 📚                              •﴿رفیق‌شھیدم‌ابراهیم‌هادے‌‌﴾• 🕊هدیه به امام زمان عج🕊 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
ابراهیم می‌گفت‌: اگہ جایی بمانے ڪه دست اَحَدی بهت نرسہ کسی تو رو نشناسہ خودت باشے و آقا هم بیاد سرتو رویِ دامن بگیره این خوشگلترین شهادتہ..! 🕊 شهدایی🌷🌷🌷 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸